کد خبر: ۱۸۳۰۷۸
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۰۳

اولین مصاحبه دختری که توسط مجری مشهور اغفال شد

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: البته در همان ابتدا تاکید می‌کند که این اولین مصاحبه رسمی اوست و تا به حال هرچه از زبانش در برخی روزنامه‌ها و نشریات به چاپ رسیده، کذب محض است. تأکید دومش درباره صداوسیماست. از من می‌خواهد تا حتما در مصاحبه‌مان بیاورم که او هیچگونه وابستگی به سازمان صداوسیما ندارد و خود به طور مستقل کار می‌کند. او می‌گوید من کاری به این سازمان ندارم و فقط موضوعی که این میان باعث می‌شود تا برخی رسانه‌ها نام صداوسیما را ببرند، به این دلیل است که فردی که من از او شکایت کرده‌ام، یک مجری معروف است.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی خبرنگار یک خبرگزاری است با شاکی پرونده مجری معروفی است که این روزها مورد توجه قرار گرفته است، که بنا به دلایلی این مصاحبه منتشر نشده و اکنون توسط عصر خبر منتشر خواهد شد.

در این گفت‌وگو اسامی هیچ‌یک از طرفین نیامده و عصرخبر نیز صرفا با توجه به رسالت اطلاع‌رسانی که بر عهده دارد و همچنین آگاهی‌دهی به خانواده‌ها و به ویژه جوانان این مصاحبه را انجام داده است.

**اول به عنوان یک مخاطب می‌خواهم بیشتر تو را بشناسم، لطفا کمی از شرایط خود و خانواده‌ات برایم بگو؟
-پدرم استاد دانشگاه است، یک برادر دارم که پزشک است و مادرم نیز در بخش مدیریتی یکی از ارگان‌های دولتی کار می‌کرده و الان بازنشسته شده است. خودم هم دارای تحصیلات عالیه می‌باشم.

**حوزه کاری شما به صداسیما مربوط می‌شود؟
-خیر. من هیچ‌گونه رابطه کاری اعم از استخدامی، قراردادی و ... با سازمان صداوسیما ندارم. برای خودم به طور آزاد کار می‌کنم. شکایت من هم هیچ ربطی به سازمان صداوسیما ندارد ولی اداره حقوقی سازمان فکر کرده بودند که ارتباط دارد و قصد دخالت داشتند که من مانع شدم. شکایت من کاملا شخصی است و هیچ ربطی به سازمان صداوسیما ندارد.


**اما در برخی نشریات و رسانه‌ها از شما به عنوان یکی از گویندگان و نویسندگان برنامه‌های رادیویی اسم برده شده بود؟
-به هیچ عنوان صحت ندارد. تا به حال هرکدام از روزنامه‌ها یا خبرگزاری‌ها مطلبی از من یا از قول من نوشته‌اند، صحت ندارد و این مصاحبه، اولین مصاحبه رسمی من به شمار می‌رود. تا به حال هم قصد انجام مصاحبه نداشتم، اما برخی روزنامه‌ها و سایت‌ها بدون مصاحبه با من این خبرهای دروغ را منتشر کردند و من را در انجام این مصاحبه مصمم کردند. مثلا در خبرها آماده بود که من با این فرد به حج رفته‌ام در حالی که این مطلب صحت ندارد و خود من در سال ۸۳ با خانواده‌ام به حج مشرف شدیم.

**پس سابقه آشنایی شما با این فرد به کجا برمی‌گردد؟
- سال ۸۸ بود که این مجری گزارشی زنده از صحرای عرفات در یکی از شبکه‌های تلویزیون داشت. در ارتباط زنده با تلویزیون اعلام کرد که شماره موبایلش را از طریق زیرنویس اعلام کنند تا هرکس التماس دعا دارد، نامش را بر صحرای عرفات بنویسد. من هم مانند این همه افراد دیگری که آن روز با او تماس گرفتند، تماس گرفتم و گفتم که نام مرا هم بر خاک صحرای عرفات بنویسید. اما چون اسم و فامیلم کمی سخت بود، گفت که برایش پیامک بزنم و من هم زدم و دیگر مساله برایم در آن مقطع تمام شد. منتها از سه روز بعد تلفن‌ها و پیام‌های او تمامی نداشت. مدام پیام می‌داد که گفته بودی دعایت کنم در فلان‌جا دعایت کردم. یا اینکه شب‌ها تماس می‌گرفت و می‌گفت فلان برنامه‌ام فلان ساعت روی آنتن می‌رود، نگاه کنید، شب سوم بعد از اینکه برنامه‌اش تمام شد تماس گرفت و گفت نمی‌دانم چرا با شما تماس گرفتم، من معمولا عادت ندارم با کسی تماس بگیرم. ولی به شما زنگ زدم.

**خوب در این فاصله شما تعجب نکردید که چرا این فرد مدام با شما تماس می‌گیرد؟ برایتان سوال برانگیز نبود؟
-بله. اتفاقا برایم خیلی تعجب‌آور بود. ولی او به قدری مودبانه حرف می‌زد که نمی‌توانستم با او صحبت جدی کنم. تا اینکه در نهایت یک شب به من گفت که با دختری به مدت هشت سال رابطه داشتم و بعد هم تومور مغزی گرفت و فوت کرد. شباهت صدای تو با آن خانم باعث شد که به سمتت گرایش پیدا کنم. زندگی مشترکم هم به خاطر آن خانم دوام نیاورد و بعد از گذشت یکسال و با داشتن یک فرزند از او جدا شدم و همسرم هم از ایران رفت.من هم تنها زندگی می‌کنم. صدای تو به آن دختر خانم بسیار شبیه است و می‌ترسم که چهره‌ات هم شبیه همان باشد.

**پس این رابطه بعد از گفتن این حرف‌ها همچنان ادامه پیدا کرد؟
-بله. تلفنی ادامه داشت تا زمانی که می‌خواست از مکه برگردد. آن موقع از من خواست که برای استقبال از او به فرودگاه مهرآباد بروم. به محض اینکه از گیت رد شد، کیف از دستش افتاد و گفت می‌ترسیدم که چهره‌ات هم شبیه باشد و اتفاقا شبیه هم هستید. از همین حرف‌های فریبنده‌ای که می‌زند.

**در فاصله‌ای که با تو تماس می‌گرفت، به او نگفتی که قصد و هدفش چیست و یا خودت اصلا با چه هدفی این ماجرا را ادامه دادی؟
-خوب او فرد مطرح و مشهوری در جامعه بود. من هم با توجه به خانواده‌ای که داشتم، فکر می‌کردم که صرف یک طلاق گرفتن درباره‌اش قضاوت نکنم. جدایی یک نفر از همسرش به معنای بد بودن آن فرد نیست. چهره مثبتی داشت که در من ایجاد اعتماد کرد. من هم با خود گفتم که خوب بالاخره این فرد از لحاظ تحصیلات و اهل مطالعه بودن به خانواده ما می‌خورد.

**پس ماجرای طلاق گرفتنش برایت خیلی مهم نبود؟
-من همیشه اعتقاد داشتم که طلاق نشانه بد بودن دو طرف ماجرا نیست. ممکن است عدم تفاهم منجر به جدایی بشود.

**پس در همان صحرای عرفات پیشنهاد ازدواج را با شما مطرح کرد؟
-نه. وقتی به ایران آمد این موضوع را مطرح کرد.سه الی چهار روز بعد از آمدنش از حج بود که دو بلیط کیش گرفته بود و گفت که برای اجرای یک برنامه به کیش می‌روم. من به برگزارکنندگان مراسم گفته‌ام که با خواهرزاده‌ام می‌آیم و برایت یک اتاق جدا در هتل در نظر گرفته‌اند. آن مقطع به او گفتم که اگر برای من جایی در نظر نگرفته‌اید، من کلید آپارتمان خودمان را از مادرم بگیرم و من به آنجا بروم. ولی او به من گفت که نه، برای تو اتاق مجزا گرفته‌اند.
تا اینکه ما به فرودگاه کیش رسیدیم و در آنجا بود که به من گفت خبری از اجرای من در کیش و همچنین هتل نیست.

**کمی برگردیم عقب. وقتی خواستی با این مجری به کیش بروی، به خانواده‌ات چه گفتی؟ آنها را چطور مجاب کردی که با این فرد به یک شهر دیگر سفر کنی؟
-من به واسطه رشته تحصیلی‌ام به شهرهای بسیاری سفر کرده‌ام و با دوستانم هم مسافرت زیاد می‌روم. راستش در این یک مورد به خانواده‌ام دروغ گفتم. به آنها گفتم با دوستانم به مسافرت می‌روم. هیچکدام از آنهایی که گفته بود در کار نبود. یک تاکسی گرفتیم و تا ساعت ۱۲ و نیم شب دنبال جایی برای ماندن گشتیم.

**خوب همان موقع که فهمیدی این فرد تو را فریب داده، برای چه به تهران برنگشتی و یا نارضایتی خود را در این باره ابراز نکردی؟
-برای اینکه ساعت ۹ و ۱۰ شب بود و من هم واقعیت را به خانواده‌ام نگفته‌ بودم. ضمن اینکه پول زیادی به همراه نداشتم. در چنین شرایطی مجبور شدم که از او تبعیت کنم و در تنگا و معذوریت ماندم. آن موقع یک همایشی هم در کیش برگزار شده بود و همه هتل‌ها پر بودند. در نهایت از طریق همان راننده تاکسی یک سوئیت برای ماندن پیدا کردیم که یک هال و یک اتاق خواب داشت. قرار شد من در اتاق بخوابم و او هم در هال. شب خواب بودم که دیدم او بالای سرم است و اتفاقی که نباید، افتاد.

**یعنی شما هیچ امکان مقابله‌ای نداشتید؟
-متاسفانه شرایط به گونه‌ای پیش رفت که امکان مقابله را از من گرفت.

**بعد چه اتفاقی افتاد؟ شما اعتراضی نکردید و یا اینکه بلافاصله به پلیس خبر بدهید؟
-او باز هم همان جا با حرف‌هایش مرا فریب داد و گفت چه فرقی می‌کند. ما که قصد داریم ازدواج کنیم، چه تفاوتی دارد که حالا این اتفاق افتاده باشد یا سه ماه دیگر. من هم راضی کرد که می‌توانم صیغه محرمیت بخوانم.

**یعنی قبل از این جریان صیغه محرمیتی بین شما جاری نشده بود؟
-نه.

**گویا برای انجام صیغه محرمیت دختر، به اجازه پدر لازم است.
-من خیلی وارد به این جزئیات نیستم. فقط آن زمان از من پرسید که مرجع تقلید تو کیست و وقتی به او گفتم، گفت که صیغه محرمیت برایت می‌خوانم. ضمن اینکه در آن مقطع زمانی این اتفاق برای من پیش آمده بود و من هم فکر می‌کردم که این ازدواجی که او به من وعده می‌دهد، انجام می‌شود.

**وقتی این اتفاق با نارضایتی شما اتفاق افتاد، در شما ایجاد تنفر نکرد؟ باز هم به رابطه با او ادامه دادید؟
-آن موقع خیلی اذیت شدم. خیلی گریه کردم و اصلا باورم نمی‌شد که چنین اتفاقی برایم افتاده است. ولی همان‌طور که گفتم وعده و وعیدهای او مبنی بر ازدواج من را در آن مقطع وادار به سکوت کرد.

**و این سکوت منجر شد این رابط پنهانی ادامه پیدا کند؟
-بله. اتفاقا فردای همان روز که کیش بودیم، کنار ساحل قدم می‌زدیم که تلفن‌های مشکوکی به او آغاز شد. مدام تماس می‌گرفتند و می‌گفتند که چک‌هایت را به اجرا می‌گذاریم و اگر ۲۰۰ میلیون تومان را پس ندهی بدبختت می‌کنیم و از این حرف‌ها. من از او پرسیدم که قضیه چیست. گفت برای تاسیس آموزشگاه گویندگی و فن بیان (که کاملا از بیخ و بن دروغ بود) به صورت قسطی لوازم و تجهیزات خریده‌ام و در ازاء آن چک داده‌ام. الان هم نمی‌توانم مبلغ چک‌ها را تامین کنم. الان هم قصد دارند چک‌هایم را به اجرا بگذارند. اگر این اتفاق بیافتد، من مجبورم به سرعت از ایران بروم. چون کشورهای عربی برای برنامه‌سازی به من دعوت‌نامه داده‌اند و من می‌توانم با پیش قسطی که از آنها می‌گیرم، قرض‌هایم را پس بدهم. الان که فکر می‌کنم، احساس می‌کنم همه این موارد از پیش طراحی شده بود. او به من گفت که اگر این اتفاق بیفتد، آن موقع تو باید دو سال دیگر صبر کنی تا ما بتوانیم با هم ازدواج کنیم. چون من باید این مبلغ را تهیه کنم و اگر موفق نشوم، آن وقت به زندان می‌افتم.

**در این فاصله متوجه نشدید که این فرد همسر و فرزندانی دارد؟
-به هیچ وجه. جالب اینجا بود که اگر من ساعت ۱۲ و یا یک شب هم با او تماس می‌گرفتم راحت جواب می‌داد و تلفنی حرف می‌زد. هر موقع شب که بود، پیامک می‌داد. شما اگر بودید، شک می‌کردید؟

**در این مدت شما کنجکاو نشدید که درباره این فرد و یا خانواده‌اش، اطلاعات بیشتری به دست بیاورید؟ فکر می‌کنم با یک جستجوی کوچک در موتورهای جستجوی اینترنتی، پیشینه این فرد که از مشهوریت بالایی برخوردار است، مشخص می‌شد و شما هم می‌فهمیدید که او ازدواج کرده و همسر و فرزندانی دارد.
-اتفاقا من این کار را کردم. ولی در اینترنت هیچ اطلاعات شخصی و خانوادگی از این فرد تا همین چند ماه پیش وجود نداشت. تا مرداد امسال که من از او شکایت کردم. پس از آن بود که مصاحبه‌ای کرد و عکسش به همراه خانواده روی جلد یک مجله‌ای چاپ شد.

**حتی کسی هم در اطرافت نبود که از طریق او بتوانی اطلاعاتی از این فرد بدست بیاوری؟
-خیر. چون او مدام به من می‌گفت به خاطر آبروی من به کسی نگو که ما با هم رابطه داریم. من هم به خاطر تعهد بسیاری که به او داشتم، سکوت کرده بودم. ضمن اینکه او آدم قابل اعتماد جامعه بود و من در این فاصله برای مادر و خواهر او وقت دکتر گرفتم.

**خوب او شما را با چه عنوانی به مادر و خواهر خود معرفی کرده بود؟
-نمی‌دانم. اما هرچه بود آنها می‌دیدند که ما با هم خیلی صمیمی هستیم. ولی هیچ وقت اعتراضی نمی‌کردند و حتی نگفتند که او زن و بچه دارد.

**خوب ماجرای چک‌ها به کجا کشید؟
-او سر این چک‌ها من را حسابی به هول و ولا انداخت تا جای که از طریق یک موسسه مالی و اعتباری توانستم برایش ۱۰۰ میلیون تومان وام بگیرم. سندی که او گذاشت ارزش ۷۰ میلیون تومان داشت درحالی که باید سندی به مبلغ ۱۱۰ میلیون تومان گرو می‌گذاشت. وثیقه بعدی را من ۴۰ میلیون تومان سفته دادم تا او بتواند وام ۱۰۰ میلیون تومانی‌ خود را بگیرد. مدیران آن موسسه هم فکر می‌کردند که ما زن و شوهر هستیم. تا اینکه ۵ روز پس از دریافت وام، این مجری معروف به من اعلام کرد که همسر و فرزند دارد.

**شما دقیقا چه مدت نمی‌دانستید که متاهل است؟
-دقیقا چهار ماه.

**در این فاصله چند بار به مسافرت رفتید؟
-یک بار کیش، یک بار اصفهان و دو بار هم به مشهد رفتیم. بقیه اوقات هم به دفترش می‌رفتیم. دفتر او همیشه خالی بود و یک اتاقش را مبله کرده بود. البته من هم به عنوان همسرش معرفی می‌کرد و خیلی جاها من را به عنوان همسرش می‌شناسند.

**خودش به شما گفت متاهل است یا خودتان متوجه شدید؟
-درست ۵ روز پس از دریافت وام ۱۰۰ میلیون تومانی بود که گفت همسر دارد.

**خوب آن زمان چرا اقدامی نکردید؟
-با او برخورد بدی کردم. آن زمان تصمیم گرفتم که بی دردسر و بی‌سر و صدا ترکش کنم و بروم دنبال زندگی خودم. ولی نگذاشت. او باز هم مرا با چرب زبانی فریب داد. می‌گفت بمون برای من مثل بارون واسه جنگل یا موندنت خواسته تو نیست و نیاز منه و ... گفت که این کار را با تو کردم که با من بمانی. اگر من این مسائل را از همان ابتدا با تو درمیان می‌گذاشتم، تو تا لحظه طلاق من دست نگه نمی‌داشتی و می‌رفتی. نمی‌ماندی.

**پس بعد از اینکه متوجه شدی متاهل است، باز هم همان روال سابق را پیش گرفتی؟
-نه. خیلی تلاش کردم که تکلیف این ماجرا را روشن کند. تااینکه او تهدید کرد که از من سفته دارد.

**یعنی دیگر حاضر به سازش با او نشدی؟
-اول خیلی تلاش کردم. ولی اواسطش دیگر این ماجرا برای خود من هم عادی شده بود. در شرایطی بودم که می‌گفتم ایراد ندارد، حتی با زن و بچه فقط بیاید و من را عقد کند و اسمش در شناسنامه‌ام بیاید تا آبروی رفته‌ام را بخرم. فوقش بعدا می‌گفتم او زن داشته و من نمی‌دانستم و بعد از اینکه فهمیده‌ام، جدا شده‌ام. آخرهایش به این مرحله رسیده بودم.

**ضمانت وام چه شد؟
-با هزار بدبختی وام را تسویه کرد اما سفته‌های من را نگه داشت و آنها را پس نداد. هنوز هم که هنوز است دستش است. چهارشنبه سوری سال گذشته بود که او من را مجبور کرد به مادرم بگویم که زنگ بزند و برای شام او و خانواده‌اش را دعوت کند تا به خانه‌مان بیایند.

**پدر و مادرت از رابطه تو با این فرد خبر داشتند؟
-نه. فکر می‌کردند ارتباط دوستانه‌ و نوعی همکاری بین ما وجود دارد. چون من در یک جایی تدریس زبان می‌کردم که اتفاقا او هم همان‌جا کلاس‌های فن بیان داشت. مادرم هم با اکراه تماس گرفت و آنها را دعوت کرد. در حقیقت او می‌خواست من یک جورهایی مطمئن شوم که رابطه خوبی با همسرش ندارد و می‌خواهد طلاقش بدهد.

**خوب تو متوجه این نکته شدی؟
-آنها رابطه خیلی معمولی با هم داشتند و من هم متوجه اختلافی بین آنها نشدم. البته در ادامه من رابطه کج دار و مریزی داشتم تا فقط بتوانم سفته‌هایم را از او بگیرم.

**چون موفق به گرفتن سفته‌هایت نشدی، اقدام به طرح شکایت کردی؟
-نه. سال ۸۹ برای اولین بار از او شکایت کردم. برای اینکه این آقا را با یک خانم دیگر در فرودگاه مهرآباد دیدم. مهر سال ۸۹ که اصفهان بودم، تلفن‌های مشکوک یک خانم را احساس می‌کردم که وقتی از او می‌پرسیدم، می‌گفت خواهرم است. تا اینکه در بهمن سال ۸۹ در فرودگاه مهرآباد وقت مسافرت رفتن با هم آنها را دیدم.

**وقتی آنها را دیدی چه عکس العملی نشان دادی؟
-با هم درگیر شدیم. کار به زد و خورد کشید. آن خانم فرار کرد و او هم به مسافرت نرفت.

**شما از کجا متوجه شدید که آنها با هم قصد دارند به سفر بروند؟
-برای اینکه او گواهینامه نداشت. هرجا می‌خواست برود، من او را می‌بردم. آن روز او به من پیامک داد که برای اجرای برنامه به مسافرت می‌روم. من تعجب کردم. چون هر وقت برای اجرای برنامه می‌رفت، من شب قبل برایش چمدانی پر از میوه، شیرینی و تنقلات می‌بستم تا با خود ببرد. از این کار او تعجب کردم و همین موضوع باعث شد تا به سرعت به فرودگاه بروم. وقتی رفتم او را دیدم که با این خانم گوشه‌ای نشسته‌اند و همان جا کار به کتک‌کاری کشید. به او گفتم تو همسرت بود، این بلا را هم سر من آوردی که با تو بمانم. پس این خانم دیگر کیست؟ او هم پاسخ داد که این زن دو سال قبل‌تر از تو بوده است.

**شما این ماجرا را در دادگاه هم عنوان کرده‌اید؟
-بله.

**این خانم هم به دادگاه احضار شده‌ تا رابطه‌اش با این فرد را تائید یا تکذیب کند؟
-متاسفانه خیر . اما بالاخره در روز رسیدگی به شکایت بی اساس این خانم از من به اتهام مزاحم تلفنی حتما ایشان را خواهم دید و مطالب را باز خواهیم کرد .

**خوب این رابطه چرا بعد از دعوا و کتک‌کاری باز هم ادامه پیدا کرد؟
-من ابتدا او را تهدید کردم که تمام وقایع را به همسرت می‌گویم. او از ترسش سریع به خانه رفته بود و به خانمش گفته بود که دختری هست که مدام مزاحم من می‌شود و عاشق من است و مدام برایم مزاحمت ایجاد می‌کند و وصله به من می‌چسباند. من خانه بودم. ساعت ۶ بعد از ظهر بود که زنگ خانه‌مان را زدند. دیدم همسر این آقاست و جلوی همسایه‌ها داد و بی‌داد کرد و آبروریزی راه انداخت. او مدام به پدرم می‌گفت دختر تو مزاحم زندگی ما می‌شود. این خانم تا جایی که می‌توانست من را کتک زد. دندانم را شکست، انگشتم را هم شکست. همسایه‌ها با پلیس تماس گرفتند و ما شکایت کردیم و پرونده به دادسرا رفت. در آن مقطع این مجری به دست و پای ما افتاد و التماس می‌کرد که رضایت بدهیم. پدرم هم به خاطر فرزندان این آقا رضایت داد.

**خانواده‌ات آن موقع در جریان بودند؟
-آن موقع بود که تازه به بخش‌هایی از رابطه ما پی بردند.

**زمانی که رضایت دادی سفته‌هایت را پس نگرفتی؟ حداقل با این شرط جلو بروی و بعد از گرفتن آنها ماجرا را فیصله بدهی؟
-راستش آن موقع اصلا بحث سفته‌ها مطرح نشد. ولی باز هم به من وعده و وعید داد. گفت من تو را عقد می‌کنم و این آبروریزی را جمع می‌کنم. با این وعده‌ها دوباره من را معلق نگه داشت. این رابطه به امیدی که روزی او مرا عقد می‌کند، ادامه داشت و دائم هم مرا همسر خود می‌دانست. تا اینکه متوجه شدم این آقا همچنان با این خانم که نفر سوم به حساب می‌آمد، رابطه بسیار نزدیکی دارد.

**پس رابطه با نفر سوم منجر به شکایت شما شد؟
-دلایل متعددی دارد. یک اینکه این آقا شماره تلفن دختر عمه و همسر برادرم را از گوشی من برداشته و با او تماس گرفته و گفته که من برای این آقا مزاحمت ایجاد می‌کنم. همش سر کوچه‌شان ایستاده‌ام. دوم اینکه خانم سومی که با این مجری ارتباط دارد، برای من احضاریه فرستاده و از من به جرم مزاحمت تلفنی از طریق تلفن‌ عمومی‌های سطح شهر و تهدید با سلاح گرم شکایت کرده است. در حالی که این زن اصلا من را نمی‌شناخت و تنها کسی که می‌توانست از من اطلاعی به این زن داده باشد، همین مجری معروف بود. تلفن‌های پدر و برادران این زن نیز به خانواده ما یکی دیگر از دلایل است. همین موارد باعث شد تا به سیم آخر بزنم و فکر ۴۰ میلیون سفته را از ذهنم بیرون کنم و از این آقا شکایت کنم. شکایت سال ۸۹ را به زور پس گرفت ولی این شکایت دیگر رضایتی ندارد و تا آخر ایستاده‌ام. دلیلش هم شکایت این خانم از من بود. در حال حاضر هم وثیقه ۵۰ میلیون تومانی برایش صادر شده است. او به جای اینکه از من عذرخواهی کند، مرا تهدید می‌کند و به عناوین مختلف از من شکایت می‌کند. من تا به حال سکوت کرده بودم و بعد از ۵ ماه با توجه به انتشار اخبار دروغ در رسانه‌های مختلف اقدام به مصاحبه کردم. این فرد چون مدام از من شکایت می‌کرد، پدرم به عنوان ولی قانونی‌ام شکایت کرده است.

**پدر و مادرت چه زمانی از آنچه برای تو اتفاق افتاده آگاه شدند؟
-مادرم از ابعاد این پرونده و عمق آن اطلاعی ندارد ولی پدرم به طور کامل در جریان ماجرا است.

**واکنش پدرت پس از شنیدن حقیقت ماجرا چه بود؟
-خوشبختانه پدرم خیلی خوب با من رفتار کرد. او در تمام این مدت پشتوانه من بود.البته از لحاظ روحی و روانی تحت فشارهای بسیاری هستم. وقتی به آنچه که بر من گذشت فکر می‌کنم، عذاب می‌کشم اما این بار پای ماجرا ایستاده‌ام و با توجه به مدارکی که در دست دارم امیدوارم به زودی به نتیجه برسم.

**اما این مجری همچنان زنده برنامه دارد، با توجه به حساسیت‌های حراست سازمان صداوسیما به نظر می‌رسد که این مجری با توجه به چنین شرایطی ممنوع‌التصویر شود، کما اینکه داشته‌ایم مجریانی که به خاطر استفاده از کلمات و ادبیات خاصی در تلویزیون ممنوع‌التصویر شده‌اند، چه رسد به پرونده‌هایی نظیر این.
-من نمی‌دانم که تصمیمات تلویزیون بر چه اساسی گرفته می‌شود، شاید برخی مدیران تلویزیون قصد دارند از این طریق و به طور غیر مستقیم بر روند پرونده تاثیر بگذارند. اما حال که حکم دادگاخ صادر شده است ،انتظار داریم تصمیم قاطع تری در این رابطه گرفته شود .

**یعنی وقتی مطمئن شدید که دیگر ازدواجی صورت نخواهد گرفت، در شکایت و پیگیری آن مصمم شدید؟
-من امید به ازدواج داشتم، ولی وقتی متوجه شدم که این آقا با خانم سوم رابطه نزدیکی دارد و به همین زودی‌ها می‌خواهد با او ازدواج کند، ناامید شدم و پای شکایتم هم ایستاده‌ام.

**الان چه حسی داری؟
-فکر می‌کنم که تمام اقدامات این فرد از روی حساب و کتاب بود و از پیش می‌دانست که دارد چکار می‌کند.

**اگر زمان به عقب برگردد، چه میکنید؟
-قطعا دیگر این ماجرا تکرار نخواهد شد. آن موقع احساسی برخورد کردم.

**اما در بعضی از سایتها نوشته بودند که شما رضایت دادی و این مجری تبرئه شده است ؟!!
اصلا اینطور نیست . متاسفانه پرونده شکایت من از این مجری همزمان با شکایت رسانه ای دیگری از این مجری بود که در دادگاه فرهنگ و رسانه بررسی میشد که شنیده ام بسته شده است . این مجری هم که انگشت تردید زیادی را رو به خود دیده بود از این مطلب سو استفاده کرده و با یکی از خبرگزاریها مصاحبه کرده بود . در صورتیکه من هیچگاه از شکایت خود صرف نظر نکرده بودم . و بیشتر قصد جو سازی داشت این اقا.

**بر طبق رای صدره دادگاه کیفری استان این مجری به ۸۰ ضربه شلاق محکوم شده. نظر شما چیست ؟ایا امکان رضایت از جانب شما هست ؟
خیر !تحت هیچ شرایط رضایت نخواهم داد . اول به خاطر توهین هایی که این فرز و همسرش به من و خانواده ام کردند و بعد به خاطر تهمتهای مختلفی که به من زده است و من نسبت به این حکم اعتراض دارم و احساس میکنم مماشاتی در این پرونده صورت گرفته است . چون با وجود مدارکی که من به دادگاه ارائه دادم حکم بسیار سبکی برای ایشان صادر شده است . البته هنوز به شکایت پدر من بر علیه این مجری رسیدگی نشده. من از حکم صادره دادگاه کیفری استان راضی نیستم و حتما اعتراض خواهم داد.

**حرف آخر؟
-برخی موارد با من برخوردهایی شد که از این فرد اسم برده‌ام، اما من هیچ حرفی نزده‌ام و نامی هم نبرده‌ام. اگر اخباری منتشر شده و در آن تاکید شده که مجری معروف تلویزیون است، به من ربطی ندارد. چون او شغلش این بود و من در این باره جایی اظهار نظر نکرده‌ام. قصد هم نداشته‌ام صداوسیما زیر سوال برود. خلاف این آدم ربطی به صداوسیما ندارد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱۴
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
2
13
سلام ، به اسم دین ، صیغه و چند همسری ، چه جنایتها و چه ماجراهای کثیفی اتفاق می افتد ، که انسان متاثر از این همه
حیوان انسان نما میشود .
خدانکند که شهوت ، باعث شود که به اسم دین این وقایع کلاهبرداری و شهوت انگیز انتفاق بیفتد .
در صورتی که کسی با خانواده اش خوب است و مشکلی ندارد ،
شهوت است که او را به این راهها می کشاند .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
1
7
کاش میفرمودید این مجری شیشک دندان که اسم بر صحرای عرفات حک میکند نامش چیست ؟ هرچند که حاجی خانوم هک بی تقصیر نیست و نبوده اما بدک نیست نام این مجری سرشناس عرفاتی را بدانیم و گاهی پوزخند کتک بار نصیبش کنیم تا بفهمد یک من ماست چقدر دوغ ترش دارد !!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
2
6
با یه جستجوی کوچیک تو اینترنت میتونید اسم این مجری رو بفهمید .(ف - ج) مجری ای که با پوشش مذهبی چه کارها که نمیکنه .
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۴۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
2
5
این آقای ف.ج سال 88 مجری برنامه انتخاباتی آقای م.الف در مصلای تهران بود
اشگان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
5
12
این خانم با این تحصیلات عالی و شرایط اجتماعی و خانوادگی سطح بالا واقعا جالبه که داره بولهوسی خودشو توجیه میکنه و به شعور خوانندگان توهین میکنه! واقعیت اینه که این خانم فریب خورده و یا اغفال شده نیست! و ارتباط با یک چهره مشهور ایده ال ایشان بوده ولو اینکه این چهره مشهور همسر و فرزند داشته باشه! حالا کجا و کی این اقا عملی انجام داده که به مزاج این خانم خوش نیامده و شگایت کرده؟ الله علم
اکبرآقا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
1
2
دستگاه قضایی مثل همیشه با توجه به مصالحی موهوم از اعلام اسم امتناع میکنه. نام این فرد باید معلوم بشه وگرنه افکار عمومی ممکنه به هر کسی که اسمش با ف شروع بشه، تهمت ناروایی بزنه.
چرا این مسئه ساده باید اینقدر سخت بشه؟
mona
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
3
11
واقعا کجای این داستان با عقل جور در میاد؟؟ خانوم با این تحصیلات و خونواده مثلا ممکنه بره کیش و پول حتی یه شب هتل نداشته باشه؟!!! دختر خونواده دار حاضره شب توی فرودگاه بخوابه تا با مردی که فقط باش تلفنی حرف زده شب خونه بگیره!!! معلوم نیست کجای رابطه به مذاق خانوم خوش نیومده که همه چیو رو کرده! شاید موضوع از ابتدا مرد فریب خورده بوده تا زن فریب خورده... والا ما هم گناه کسیو نمی شوریم ولی پرونده محمدخانی هنوزه که هنوزه کامل معلوم نیست چی بوده، اونوخ سه چار ماهه حکم ندیم واسه ملت... الله اعلم!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۵
1
7
دوست عزيز ... ياد بگيريم برداشتهاي شخصي خودمان را مبناي قضاوت ، آنهم درباره چنين موضوع پيچيده اي ، نكنيم . در اينكه همه آدمها بدنبال ايده آل هايشان هستند ، شكي نيست ، اما اين نبايد سوء استفاده ديگران را توجيه كند . در نگاه اول شايد در ذهن خواننده اين مصاحبه اينطور بنظر آيد كه اين خانم امكان رهايي از به گفته او ، خدعه ها را داشت و استفاده نكرد ! اما روابط بين آدمها آنقدر پيچيده ست كه نميشود راي و نظر قطعي صادر كرد كه كدام مقصر است ، الا به اينكه مدارك حرف بزنند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
1
7
مگه چندتا مجری داریم که اسمشون با ف شروع بشه و فامیلیشون با ج ؟
یه راهنمایی : اونیکه ریشش از همه بلندتره !!
سعید ubuntu
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
1
3
پدر جان کجا گفته شده که نام فامیل طرف با ج شروع میشه ؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۳۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
2
3
باید زن باشی تا بدانی که خانمها با این حرفها چقدر احساساتی میشن و حاضرن برا طرفشون از جونشون هم مایه بذارن.
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۱۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
8
6
برای سایت آفتاب متأسفم که یا نمی فهمد و یا خود را به آن راه زده که در ارتباط با موضوعی که هنوز به اثبات نرسیده و همه نقل قول از این سایت و آن نشریه و کذا و کذا است را به این صورت نشر می دهد !!!!!
خلاصه که کل قضیه شبیه به فیلم های هندی شده فردی اینقدر مومن و معتقد که به یک نفر در عرفات پیامک می دهد که اورا دعا کند بعد همین فرد به استقبال شخص دعا کننده می رود و باز ایشان با آن اعتقاد و البته به جهت اینکه خانواده راحتی هستند بدون پول کافی (با کمی چاشنی دروغ به خانواده) به مسافرت می رود و شب هنگام زمانی که خواب بوده آن اتفاق می افتد و .... بس کنید این مهملات را ، کمتر به شعور مخاطب توهین کنید.
اگر این مطلب صحت نداشت فقط تکذیب می کنید اما آبروی ریخته افراد چی؟؟؟!!!
در ضمن به حرف کسی که خود اقرار می کند به هیچ یک از رسومات شرعی پایبند نیست و خیلی راحت با یکنفر غریبه قرار مسافرت می گذارد و خیلی راحت می گوید به خانواده ام دروغ گفته ام چقدر اعتماد دارید ؟؟؟!!!
شاید این خانم هم مثل اونهایی که بعد از انتخابات 88 هزار ادعا برای رقتن به آن ور آب مطرح می کردند در آخر ماجرا دنبال همین موضوع است ؟؟؟!!!ا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
1
3
خانم محترم مونا اسم زنه ها !!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
15
2
اين آقا كار بدي نكرده
طبق ضوابط و شرايط اين خانم را صيغه كرده است.
اين خانم اگر بدون مورد بود بقول خودش پس از دروغ اول كنار مي كشيد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
3
9
مرد حسابی
طبق کدوم ضابطه؟
دختره باکره بوده باید پدرش اجازه میداده
اگر این جوریه همه طبق شرایط و ضابطه خودشون همه کار انجام بدن
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
3
3
قابل توجه آقایانی که مدعی هستند بی کاری وبی پولی وعدم تحصیلات باعث خود فروشی می شود.!!!!!!!!!!

آسیب شناسی اجتماعی وروان شناسی چه حرفی برای این واقعه دارد؟
عدم تمکین به اصول ومبانی اسلامی ،جز این چه می تواند باشد؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
1
2
شاید این خانم هم زود احساسی شدن
اگر نه ایشون هم میدونن مونا زنه
psdk
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
1
9
سحر های ماه مبارک رمضان چه برنامه های جانسوز و عرفانی که این .. اجرا نکرد، واقعاً شرم دارد،
نمی دونم چی بگم، ولی اگه اینجا بود ....
اشگان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
3
3
مشگل همینجاست که خانم ها به محض اینکه طرف مقابلشون جذابیت های لازم رو براشون داشته باشه وارد روابط پیچیده احساسی میشند و حقیقت اینه که داشتن شوهر هم بسیاری از خانم ها رو نمیتونه از وارد شدن به این چنین روابطی ممنوعه ای باز بداره! اما غافل از اینکه این اقایان به همه خانم ها چراغ سبز نشان میدند و اصلا هم وارد روابط احساسی نمیشن.پس چرا باید این خانم با یک چنین روش پیش پا افتاده و از مد افتاده ای مثل ( صدای شما شبیه صدای فلانی است)این خانم رو اغفال کنه؟ یعنی این خانم از پشت کوه امده بود0؟
اشگان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
2
6
یکی از ضعف های بزرگ دختر ها اینه که دوست پسراشونو پیش دیگران نامزد خودشون معرفی میکنند! در حالی پسرها دوست دخترهاشونو رو پیش دیگران یکی از تک پر های خودشون معرفی میکنند! از نویسنده محترم میخوام این رو چاپ کنه تا این خانم ها بدونند که هیچ دوست پسری نامزد نیست مگه اینکه خلافش ثابت بشه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۵۹ - ۱۳۹۸/۰۳/۰۳
دلم برات تنگ شده فرزاد جمشیدی از روزی ک تو نیستی ماه رمضان ماه سرد وبی روح شده چقدر گریه میکردم زمانی برنامه رو نگاه میکردم سحرا به عشق اجرای تو بیدارمیشدم
m
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
4
7
طبق نظر بعضی از مراجع توی صیغه دختر باکره بدون اجازه پدر عقد باطل نیست، مثل آیت الله بهجت و آیت الله فاضل لنکرانی
البته دختری که حاضره بدون اجازه پدر صیغه بشه، دیگه نه خونواده داره نه تحصیل کرده نه باشعور، صرفا یه نفره که میخواد بوالهوسیشو توجیه شرعی کنه
حامد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۱۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
4
1
برای سایت آفتاب متاسفم که اجازه میده با آبرای افراد بازی شه
مجری برنامه ی سحرهای ماه رمضان پرونده ی دیگه ای در ارتباط با توهین به آیت الله آملی لاریجانی داشت که بعضی افراد اون پرونده رو با این پرونده اشتباه گرفتن
لطفا بیشتر دقت کنید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
2
1
حکم ایشون صادر شده. چطور فرمودین اثبات نشده.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
1
5
این آقا سواستفاده چی بوده و خانم هم هوسران اما تقصیر بزرگتر را صدا و سیما داره که با این افراد و برخی افراد دیگر چهره دین را خراب میکنه تازه رییسش جانماز آب میکشه، خجالت آوره
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۲۰:۱۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
1
4
مرگ بر دروغگو... از هر نوعش
ناشناس
|
United States of America
|
۲۲:۱۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۶
1
4
اونوقت اون مردي كه با داشتن زن و دو تا بچه و به اسم صيغه و به واسطه يه آيه مي اد هر كاري مي كنه با خانواده و با اصل نسبه . واقعاً كه !!!!!
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۰۱:۴۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۷
2
4
بابا غيرت!!!
1. صحت داشته و حكم صادر شده
2.حالا اون كه به رسومات شرعي پايبند بوده چرل اين كارو كرده
3.انتخابات 88 چه ربطي به موضوع داره
بهتره تا دير نشده يه دكتر بري ميگن بد نيست
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۰۱:۵۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۷
1
1
توجيهات مذهبي فايده نداره
كي رو ميخواهيد گول بزنيد
يه اس ام اس به اون كه طرفداري ميكني بزن بگو برا دفعه بعد با تو مشورت كنه به مشكل نخوره
شایا تجلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۴:۵۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۷
2
3
اونو که ما خبر نداشتیم ممنونیم از اطلاع رسونیتون
اما این اظهر من الشمسه
جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۷
2
3
اگه دادگاه بخواد حکم عادلانه بده در صورتی که واقعا این اتفاق افتاده باشه باید 2 طرف مجازات کنه چون شک نکنید گناه دختره کمتر از مجریه نیست.
فيلسوف ساده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۷
1
2
آفرين به اسم دين ولي حقيقت دين اين نيست
با تحقيقات سنددار مي گويم!
مریم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۲۸
3
2
کلا کسانی که دستی تو هنر دارند همین اخلاق و دارن. با استفاده از نام مقدس هنر به گول زدن دختران جوان میپردازن
آقای ف . ج و اقای شایا تجلی ( شاعر و ترانه سرا) که هنوز گند کارهاش در نیومده اما چنیدن برابر آقای مجری معروف از این برنامه ها داشتند و دارند.
و یکی دیگر از مجریان که بازیگر هم هستن
و ....
رزیتا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۳۰
1
6
جدای اینکه این ماجرا همه جوره با عقل جور در نمیاد چه این وری چه اون وری ولی خب هیجان داره خیلی
ولی از نظر من هر دو احمق بودن احمق به تمام معنی اگه این اظهارات واقعیت داشته باشه به نظر من حتی این دختر احمق تر از اون مجری مشهور بوده که به این راحتی بازیچه ی دست یه مرد شده
و اون مجری مشهور هم که دیگه بماند ...
اینقدر سخیف که بخاطر یه هوس زودگذر خودش رو به این روز بندازه
واقعا عجیب و غیر قابل باوره این جریان !!!
لی لی
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۰۹
1
3
ببین عزیزم از بیرون شاید به نظر غیرعاقلانه بیاد، ولی وقتی توی داستان باشی همه چی خیلی سخت تره.
تحصیلات و کمالات داشتن باعث نمیشه در عشق گرفتار نشی و کارای احمقانه نکنی.
باید به سر خود آدم بیاد تا درک کنه. از دور نشستن و با خوندن چند خط قضاوت کردن خیلی کار آسونیه.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۱/۱۱/۳۰
1
2
چون مونا زنه فریب ف ج را خورده و از اون طرفداری می کنه
سیما
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۵
1
2
اگه این دختر خانم خودش نمیخواست اولا دروغ به خانواده اش برای سفر کیش نمیگفت دوما کجای ایران بدون شناسنامه ومدرک اتاق به زن ومرد میدهند دروغ دوم.سوما خانواده اینقدر بی تفاوت نسبت به فرزند خانمی که کارمنده چطور بی پول سفر میکند اونم با غریبه حالا صیغه بدون اذن پدر؟محاله مگر باپول کلان همه این حرفا کذبه وما هم قضاوت نابجا نمیتوانیم بکنیم ولی فکر وعقل میگوید خود دختر خانم وخانواده اش بیشترمقصرهستند
حسن کچل
|
Netherlands
|
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۶
2
3
عجب
پس مجری تلویزیون محرم حساب میشه !

وقتی ادم زیادی تیریپ روشنفکری بزاره همین میشه !

دختره پا شده بی اجازه رفته کیش !

البته معلوم نیست پسره میخواسته سر دختره شیره بماله یا دختره میخواسته خودشو اویزون پسره کنه یا هر دو!!!

خدا اخر و عاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه با این مملکت و با این پرورش فرزند !
م ج
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۷
4
0
این دختره فقط با این مصاحبه آبرو خودشو خانوادشو برده...
مجری تلویزیون مگه انسان نیست... خب اونم ادمه اگه یه دختر را ببینه پا میده اونم شل میشه...

ولی به نظر من اشتباه از زن اصلی آقای مجری بوده که نتونسته شوهرشو راضی کنه و اونو جمع و جور کنه...

دختره هم گول فن ببان مجری جون (ف . ج) را خورده
یه بنده خدا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۱
2
2
پس اینطور فرزاد جمشیدی رو میگین
یاسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۷/۳۰
0
0
من به مجری کاری ندارم که تکلیفش مشخصه ولی گفته های این خانم بسیار بسیار متناقض است ... برای کسی که ذره ای در حرف های ایشون تأمل کند می فهمد علی رغم گفته ها این خانم خودش خیلی خیلی علاقه به ادامه ی ماجرا و رابطه داشته ...
بی پلامار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
0
0
خودش هم بدبهش نگذشته
علی
|
Turkey
|
۰۳:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
عجب دنیای عجیبیه
شهرزاد تهرانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۹
0
0
خانمی که با مرد غریبه که تازه هم اشنا شده میره سفر مطمئنا نبوده .................................................................................................
ناشناس
|
United States of America
|
۲۳:۵۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۳
0
0
باسلام
فرهاد
|
United States of America
|
۰۲:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۳/۲۹
0
1
فرزادخان جمشیدی کثیف
حامد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۳ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۵
0
0
داستان خوبی بود حیف فقط دروغ بود........
مریم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۷ - ۱۳۹۷/۰۴/۰۷
0
1
دروغ نیست واقعیت است ولی هم خانم وهم آقا هردو مقصرن آقا از چهره مقدس مآب خود وتحت لوای دین اسب شهوت خود را به تاخت وتاز درآورده وخانم راه صد ساله را یک شبه میخواسته طی کن ومظلوم وبیچاره همسر اول جناب مجری که با وجودی که سن بالایی نداره از غم رسوایی همسر همچون پیرزنان شده
ابراهیم احمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۵/۰۱
0
0
ازدواج دایم سن ۴۹ سال
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین