کد خبر: ۲۲۰۶۹۲
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۲ - ۲۳:۲۳
چه کسی هزینه حاشیه‌سازی افراطیون را می‌پردازد؟

خسارت 31 میلیارد دلاری از عدم اجرای قرارداد کرسنت

همین فردی که می‌گفت کرسنت خیانت است با آقای کردان در وزارت کشور و با حضور مدیرعامل شرکت گاز و رئیس هیئت مدیره شرکت صادرات گاز نشستند که موضوع را حل کنند.....نکته جالب‌تر از حضور هردوی این چهره‌های دولت احمدی‌نژاد در پرونده کرسنت، تلاش بخش اقتصادی خبرگزاری فارس برای زنده نگاه داشتن کرسنت در انظار در راستای پروژه «تابوسازی» است.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: علیرضا داوری - در شرایطی که رسانه‌های افراطی به قصد تخریب زنگنه، با حاشیه‌سازی پیرامون قرارداد کرسنت، بر سر راه اجرای قرارداد کرسنت سنگ‌اندازی می‌کنند، کشور امارات تاکنون 31 میلیارد دلار از این میدان سود کسب کرده است. مسعود سلطان‌پور، مدیرسابق شرکت تاسیسات دریایی، با اعلام این رقم، خسارت ناشی از عدم اجرای قرارداد کرسنت را تاکنون حدود 31 میلیارد دلار برآورد کرده است. با این رقم و با احتساب دلار 2900 تومانی، می‌توان یارانه بیش از 70 میلیون نفر ایرانی را برای بیش از دو سال پرداخت کرد!

 سلمان به عاقبت پارس جنوبی دچار می‌شود؟

کمتر کسی است که نداند تولید گاز از پارس جنوبی با تاخیر بیش از یک دهه نسبت به قطر آغاز شد. تاخیری که نتیجه غفلت و عدم برنامه‌ریزی ایرانیان بود و به گفته بسیاری از کارشناسان جبران‌ناپذیر است. قطر تاکنون حدود دوبرابر ایران از پارس جنوبی برداشت کرده است و علاوه بر مهاجرت گاز به سمت قطر و کاهش فشار چاه‌های پارس جنوبی که جبران فاصله با قطر را ناممکن کرده است، هنوز ایران نتوانسته است به ظرفیت تولید روزانه قطر برسد و فاصله این کشور کوچک عربی با ما در تولید گاز، روز به روز افزایش می‌یابد. کارشناسان دلیل تداوم این عقب‌ماندگی را اجرای سیاست‌های غلط توسعه پارس جنوبی در زمان دولت نهم و دهم می‌دانند؛ سیاست‌هایی که براساس آن تعداد زیادی پروژه به‌طور همزمان آغاز شد و بدون نتیجه و تولید حتی یک مترمکعب گاز، هزینه‌ای بالغ بر 32 میلیارد دلار به کشور تحمیل کرد. این درحالی است که تمرکز بر چند فاز پیشرو و با درصد پیشرفت بالا و اولویت‌بندی می‌توانست باعث شود کشور زودتر به تولید گاز برسد. تئوری فازهای 35ماهه در زمان صدارت میرکاظمی راه‌اندازی شد و بعد از آنکه با شکست کامل مواجه شد، این چهره نزدیک به جریان پایداری مدتی قبل اعلام کرد جریان انحرافی توسعه پارس جنوبی را کند و منحرف کرده است!

 اکنون مشابه جریان پارس جنوبی، در میدان گازی مشترک سلمان نیز در حال وقوع است. با این تفاوت که در میدان سلمان غفلتی در کار نیست و بسیاری از کارشناسان و مدیران نفتی اعلام می‌کنند اگر ایرادی در قرارداد کرسنت وجود داشت، باید ایراد همزمان با اجرا رفع می‌شد نه اینکه قرارداد متوقف شود تا گاز میدان دودستی تقدیم شیخ‌نشین‌های خلیج شود. غلامحسین نوذری، دومین وزیر نفت در کابینه احمدی‌نژاد مدتی قبل با بررسی ابعاد کرسنت گفته بود: «سؤال من این است که تکلیف این 7 سالی که 600 میلیون فوت مکعب در روز، گاز ما در میدان مشترک با امارات سوخته شد و اماراتی‌ها گاز ترش همین میدان را بردند، چه می‌شود؟ چنانچه قرارداد این میدان هنوز پابرجا بود امروز بر مبنای همان قرارداد می‌توانستیم در شرایط قرارداد و به ویژه در قیمت آن تجدیدنظر کنیم چرا که در بندی از این قرارداد تاکید شده بود پس از 7 سال می‌توان در مورد قیمت تصمیم‌گیری جدید کرد. آیا این بهتر از وضعیت فعلی نبود که بخش اعظم تأسیساتی که برای این قرارداد فراهم شده بود آسیب دیده است؟ به هر حال باید شخصی پیدا شود که پاسخگوی این آسیب‌ها باشد.»

مسعود سلطان‌پور، مدیر سابق شرکت تاسیسات دریایی و عضو سابق شورای مرکزی جمعیت ایثارگران و انصار حزب الله، اخیراً در یادداشتی در نشریه «توسعه صنعت نفت»، پرده از ابعاد فاجعه‌آمیز عدم اجرای قرارداد کرسنت برداشته است. او در یادداشت خود نوشته است: «كشور امارات از ابتداي بهره‌برداري به طور متوسط روزانه 320 ميليون فوت‌مكعب و طي 10 سال اخير بطور متوسط روزانه حدود 550 ميليون فوت‌مكعب گاز از اين ميدان توليد کرده و جمع توليد اين كشور تاكنون حدود 3100 ميليارد فوت‌مكعب بوده است. اگر ايران نيز طبق برنامه از سال 2005 روزانه 500 ميليون فوت‌مكعب گاز (نيم فاز پارس جنوبي) توليد مي‌کرد، -البته توان میدان توليد روزانه 800 ميليون فوت‌مكعب برآورد شده- باید سالانه حدود 5/182 ميليارد فوت‌مكعب و تاكنون بيش از 1460 ميليارد فوت‌مكعب گاز توليد می‌کرد. ميزان رانش گاز به سمت امارات بدليل عدم توليد ایران، به همین میزان و در حدود 1460 ميليارد فوت‌مكعب و 17 ميليون بشكه ميعانات در این مدت برآورد می‌شود. ارزش اقتصادي توليدات امارات و خسارات عدم‌النفع عدم توليدات ايران و همزمان رانش گاز با فرض 10 دلار به ازاي هر MMBTU (حدود قيمت فروش و خريد گاز به تركيه، تركمنستان ):

امارات: ساليانه حدود 190/2 الي 555/2 ميليارد دلار  و با احتساب كل توليد حدود 31 ميليارد دلار درآمد داشته است.

عدم‌النفع ايران: از سال 2005 تاكنون بدليل عدم توليد، ساليانه حدود 825/1 ميليارد دلار و عدم النفع كل حدود 66/14 ميليارد دلار بوده است. همچنین عدم النفع ايران از محل رانش گاز به همراه میعانات گازی به سمت امارات برابر با 6/14 ميليارد سهم گاز و حدود 700/1 ميليارد دلار میعانات گازی بوده که جمع كل این خسارت در اين دوره برابر با 3/16 ميليارد دلار است.»

سلطان‌پور در نهایت عدم‌النفع ایران را حدود 96/30 میلیارد دلار تاکنون برآورد کرده است. رقمی معادل 10 ماه صادرات نفت ایران در شرایط تحریم. اما به راستی چه کسی پاسخگوی این توقف است؟ به این رقم بزرگ، حداقل دو مورد دیگر را می‌توان افزود: هزینه چندمیلیارد دلاری استهلاک سرمایه‌گذاری صورت گرفته در این میدان و گازی که هر روز می‌سوزد و ضمن آلودگی محیط زیست، عدم‌النفع ایران را بیش از پیش می‌کند.

 مثلث خبرگزاری فارس، رحیمی و میرکاظمی

باوجود آنکه بیژن زنگنه اخیراً اعلام کرده است هرگونه تخلف احتمالی در قرارداد کرسنت پیگیری می‌شود، مسعود میرکاظمی و همفکرانش کماکان درپی مطرح کردن این قرارداد در رسانه‌ها و تبدیل آن به تابو هستند و تنها نتیجه‌ای که از این امر عاید کشورمان شده است، چیزی نیست جز خسارت 31 میلیارد دلاری. بد نیست یادآور شویم نخستین کسی که با هیاهوی بسیاری خبر از کشف فساد در قراردادکرسنت داد، محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی‌نژاد بود که در زمان حضورش در دیوان محاسبات اعلام کرد این خیانت بزرگ را کشف کرده است! جالب آنکه رحیمی مدتی بعد معاون اولی را از احمدی‌نژاد تحویل گرفت. اما ماجرا چه بود؟ مسعود سلطان‌پور در اینباره گفته است: «آقای محمدرضا رحیمی در دولت نهم مخالف شدید آقای احمدی‌نژاد بود. رحیمی در آن دوره رئیس دیوان محاسبات بود و یکسری پرونده درست کرد که از موضع مخالف دولت بود، از جمله پرونده کرسنت که حتی برای اولین بار ایشان در این‌باره صحبت کرد. پس از اینکه ایشان معاون اول احمدی‌نژاد شد تمام پرونده‌ها متوجه احمدی‌نژاد بود به همین دلیل باید تمام پرونده‌ها رفع و رجوع می‌شد و ایشان زمان مرحوم کردان بسیار تلاش کرد و کم‌کم اعلام شد که پرونده کرسنت خیانت نبوده و اشکالاتی در آن وجود داشت. همین فردی که می‌گفت کرسنت خیانت است با آقای کردان در وزارت کشور و با حضور مدیرعامل شرکت گاز و رئیس هیئت مدیره شرکت صادرات گاز نشستند که موضوع را حل کنند. آنها یک کار را غلط می‌دانستند و بعد فهمیدند که این کار غلط نیست.»

 اما باوجود آنکه رحیمی هم متوجه شد ماجرای کرسنت چیست، ظاهراً آقای میرکاظمی هنوز دنبال کشف خیانت است و به جای دنبال کردن آن از مسیر قانونی به شیوه مصاحبه با رسانه‌ها و اعلام اینکه در صورت لزوم ناگفته‌ها را خواهد گفت روی آورده است. میرکاظمی ظاهراً با رفتن احمدی‌نژاد قرار است یکی از بزرگترین میراث‌های رئیس خود را در بهارستان زنده نگاه دارد؛ ترفندی که در انتخابات 88 با هدف رای آوردن به کار بسته شد و در رای اعتماد 92، برای رای نیاوردن زنگنه و همانا چیزی نیست جز: بگم بگم! در این میان سوال اساسی این است که اگر میرکاظمی سند و مدرک محکمی در دست دارد، چرا آن‌را در اختیار مراجع قضایی قرار نمی‌دهد تا یک‌بار برای همیشه فساد کرسنت مشخص شود و این طرح بزرگ صادرات گاز از بلاتکلیفی درآید؟ و اگر مدرکی ندارد، چه هدفی از حاشیه‌سازی برای وزیر جدید نفت دنبال می‌کند؟ آیا میرکاظمی نگران است پرونده‌اش درباره سوآپ که براساس گزارش فارس در دادسرا در حال بررسی است، برای او مشکل‌ساز شود و با این کارها سعی دارد به شکلی اذهان را از مشکل اصلی منحرف کند؟

 نکته جالب‌تر از حضور هردوی این چهره‌های دولت احمدی‌نژاد در پرونده کرسنت، تلاش بخش اقتصادی خبرگزاری فارس برای زنده نگاه داشتن کرسنت در انظار در راستای پروژه «تابوسازی» است. در حالی که کارشناسان برجسته‌ای مثل نوذری و سلطان‌پور، معتقدند قرارداد کرسنت باید اجرا و به‌طور همزمان ایرادات احتمالی آن رفع می‌شد، بخش اقتصادی خبرگزاری فارس با پوشش پراکنده اخبار مربوط به حاشیه‌های سیاسی و امنیتی و قضائی این قرارداد، عملاً مباحث فنی را به حاشیه برده است. در اینجا باید از دست‌اندرکاران خبرگزاری فارس سوال کرد به راستی پوشش نصفه و نیمه مسائل مربوط به دادگاه برای عموم مردم و تبدیل یک موضوع فنی صنعت نفت به یک بحث هیجان‌انگیز جنایی-قضائی مملو از اسامی مستعار چه سودی برای کشور و منافع ملی دارد؟ به فرض آنکه قرارداد کرسنت هرگز اجرا نشود و فرد بی‌گناهی همچون بیژن زنگنه به مجازاتی که حتی مستحق آن نیست هم برسد، به جز امارات چه کسی از این ماجرا منتفع می‌شود؟ در شرایطی که خبرگزاری فارس در گزارش اخیر اذعان کرده هنوز ابعاد کامل قرارداد کرسنت برای افکار عمومی بازگشایی نشده است، باید پرسید بازگشایی نصفه و نیمه و انتشار اخبار از نوع بگم بگم و عدم توجه به اظهارنظرهای کارشناسی (از قبیل یادداشت سلطان‌پور در نشریه توسعه صنعت نفت) با کدام بخش از اصول خبری این خبرگزاری سازگار است؟

منبع: خرداد
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین