کد خبر: ۳۹۷۸۵۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۷

اعدام‌های سال ۶۷ و برکناری مرحوم منتظری از زبان مشاور ارشد دادستان کل کشور

مشاور دادستان کل کشور ابهاماتی که در اذهان عمومی پس از انتشار این فایل 40 دقیقه‌ای، ایجاد شده بود را پاسخ داد.
آفتاب‌‌نیوز : به گزارش میزان، بر آن شدیم تا در گفت‌وگو با حجت الاسلام و المسلمین محمدابراهیم نکونام مشاور ارشد دادستان کل کشور که وجود منافقین را از نزدیک لمس کرده بود، زوایای پنهان جنایات اعضای این گروهک را به تصویر بکشیم.

به عنوان سئوال به اقدامات و ترورهایی که منافقین در سال‌های اول انقلاب در سطح شهرها انجام می‌دادند، اشاره کنید. حال و هوای کشور در آن روزها چگونه بود؟ و منافقین چه اقداماتی را در کشور انجام می‌دادند؟

جنایات منافقین بر کسی پوشیده نیست، آمار هموطنان ما که توسط منافقین به شهادت رسیدند تقریبا نزدیک 20 هزار نفر است، البته این آمار علاوه بر افرادی است که به فیض جانبازی نائل شدند. علاوه براین شخصیت‌های به نام کشور مثل شهید قاضی طباطبایی در تبریز، شهید مدنی، شهید صدوقی، شهید دستغیب و آیت الله قدوسی توسط منافقین شهید شدند و بعد هم قضایای هفتم تیر و شهادت دو تن از بزگوراران از دستگاه قضایی و تعدادی از نمایندگان مجلس اتفاق افتاد و بعد هم شهادت شهید رجایی و شهید باهنر. این‌ها جنایاتی بود که منافقین رقم زده بودند و نزدیک بیست هزار انسان بی گناه را به شهادت رساندند.

یک شبهه‌ای که در آن زمان و این روزها مطرح شده بود این بود که حکم این افراد که به قتل و غارت دست می‌زدند، محاربه نبوده است، نظر شما در این زمینه چیست؟

منافقین بعد از اینکه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اعلام جنگ مسلحانه کردند، طبق قانون مجازات اسلامی وقت کشورمان محارب و مفسد فی الارض شناخته شدند. در قانون مجازات اسلامی وقت عنوان شده بود هرشخص و یا گروهی بر علیه جمهوری اسلامی ایران اقدام مسلحانه کنند محارب هستند. منافقین بعد از آنکه این همه انسان بیگناه را در خیابان‌های تهران و اقصی نقاط کشور به شهادت رسانده بودند، اعلام جنگ مسلحانه کردند؛ یعنی فجایع فراوانی توسط این‌ها اتفاق افتاده بود و بعد از قضایای امجدیه (14 اسفند 59) و بحث بنی صدر که پیش آمده بود، آن‌ها اعلام جنگ مسلحانه کردند. سلاح‌های زیادی را در شروع انقلاب از کلانتری‌ها و نقاط مختلف برده و جاسازی کرده بودند. با همان سلاح‌ها تا قبل از اعلام جنگ مسلحانه، جنایت‌های زیادی را با بهانه‌های واهی در خیابان‌ها راه انداختند، آدم‌ها را می‌کشتند، زن باردار را به قتل می‌رسانند و این اقدامات وحشیانه را تنها به بهانه اینکه مثلا فلانی ریش دارد، چادر به سر کرده و یا لباس نظامی پوشیده، انجام می‌دادند. در واقع این کارها را بدون شناخت قبلی انجام می‌دادند نه اینکه از قبل یک زن چادری هدف قرار گرفته باشد و او را به شهادت برسانند. آن‌ها خیلی راحت سوار ماشین و موتور می‌شدند و بدون برنامه ریزی قبلی هرکسی را که می‌خواستند، به گلوله و رگبار می‌بستند.

نظام با این افراد باید چه کار می‌کرد، قانون می‌گفت هرکسی که اقدام مسلحانه کند مشمول حکم محارب است و لذا اکثر آن‌ها با اقبال مردم و اراده جدی دستگاه قضایی و حاکمیت یا دستگیر شدند یا در همان سال‌های 61 پا به فرار از کشور گذاشتند. اکثر دستگیرشدگان عمدتا هم مرتکب قتل و جنایت شده بودند ولی توسط خانواده‌های مقتولان و شهدا شناسایی نشده بودند؛ یعنی اکثر آن‌ها مرتکب خونریزی و ترورهای مسلحانه کور شده بودند که این در اعترافاتشان عنوان شده بود؛ اما مشخصا شاکی خصوصی نداشتند و عمدتا محکوم به اعدام بودند. بعضی از آن‌ها که حاضر به توبه نشدند سال‌های 60 و 61 اعدام شدند و حکم اعدام عده زیادی از آن‌ها که با جمهوری اسلامی ایران همکاری می‌کردند، تقلیل پیدا کرد. اقدامات جمهوری اسلامی در آن سالها در شناسایی و برخورد با تروریست‌هایی که عزیزان مردم را به شهادت می‌رساندند با اقبال گسترده مردمی مواجه شد.

در رابطه با کسانی که حکم اعدام آن‌ها به دلیل همکاری با جمهوری اسلامی ایران به حبس تقلیل پیدا کرد، مصداقی هم دارید؟

بله، بنده آن زمان که جانشین دادستان انقلاب در کرمان بودم، متهمی داشتم که بیش از 200 نفر از هواداران گروهک را در تهران، اصفهان، ایرانشهر و زاهدان به ما معرفی کرد. اتاقم محل اسکانش شده بود و همسر او نیز جز گروهک منافقین و زندانی بود. این فرد به عنوان اینکه این خانه و شماره تلفن برای خودش است، با سمپات‌ها‌ و هوارادان منافقین در آلمان و انگلیس تماس حاصل می‌کرد و از آن طریق به او عنوان می‌شد که مثلا فلان روز در فلان منطقه اصفهان دو نفر می‌آیند، اینها را تحویل بگیر و از طریق کرمان و زاهدان به سمت خارج از کشور منتقل کن. به جرات می‌توانم بگویم که این فرد چندین انبار اسلحه از منافقین به ما تحویل داد. امثال او خیلی زیاد بودند، این فرد که سابقه هفت ماه عضویت در آن سازمان جهنمی را داشت توسط یکی از منافقین تواب که از تهران به کرمان آمده بود، شناسایی شد و به دلیل همکاری با جمهوری اسلامی ایران علیرغم اینکه جنایات زیادی را به گفته خود مرتکب شده بود، از اعدام رهایی یافت و به زندان محکوم شد.

واقعیت اعدام‌های سال 67/ تیر خلاص منافقین بر سر و مغز اعضای خانواده‌هایشان/ کشف اسناد توطئه مجاهدین خلق در زندان/ ماجرای ترور غم انگیز یک زن باردار/ چرایی حکومت مریم رجوی بر منافقین/ چرا منتطری مقابل امام خمینی (ره) ایستاد

افراد زیاد دیگری را به ما معرفی کرد، به عنوان مثال کسی که مسئول خروج منافقین از کشور در زاهدان بود توسط همین آقا معرفی شد، به بچه‌ها ماموریت دادم این آدم را بازداشت کردند و اسلحه و مهمات را هم آوردند که خود او هم عده زیادی از کسانی در این تیم بودند را معرفی کرد و آن‌ها نیز دستگیر می‌شدند. چهار پنج ماه با ما همکاری کرد و او را هم به تهران فرستادیم و محکوم به زندان شد. در واقع کسانی که باید اعدام می‌شدند به دلیل همکاری جانانه‌شان، به حبس و زندان محکوم گردیدند و از این افراد زیاد بودند.

سال 61 و 59 منافقین اقدام مسلحانه کردند، خانه تیمی داشتند و جنایت‌های زیادی را مرتکب شدند، در این بخش در رابطه با اقداماتی که منافقین در خانه تیمی‌ها انجام می‌دادند صحبت کنید، شوک آور ترین صحنه‌ای که مواجه شدید یا نقل قولی که شنیدید چه بوده است؟

از جنایانت منافقین هرچقدر که بیان شود کم گفته شده، چیزی که خود من در تهران با آن مواجه شدم خیلی هم زجراور بود، در خیابان‌های اطراف شریعتی سال 60 من کارآموز قضایی بودم. وقتی از آن خیابان به سمت دادستانی کل که آن زمان چهارراه قصر بود،حرکت کردم با صحنه عجیبی روبرو شدم. آن روز منافقین در ساعت 2 و نیم بعد از ظهر یک خانم چادری باردار را فقط به صرف اینکه چادری بود به رگبار بستند و هنوز فراموش نمی‌کنم و این صحنه همیشه در جلوی چشمانم است.

این گروهک علاوه بر اینکه یک گروه جنایتکار و تروریستی بود و در خانه‌های تیمی‌اش اضافه بر اسلحه‌های سرد، سلاح گرم و سبک و نیمه سنگین، چیزهایی کشف می‌شد که حکایت از آلودگی این‌ها به فحشا سازمان یافته بدون هیچ قید و بندی داشت. منافق‌ها علاوه بر بعد تروریستی یک بعد شهوت پرست و روابط دور از شان خانواده نیز داشتند اصلا موضوعی تحت عنوان زن و شوهر در میان آن ها وجود نداشت و اصولی به نام اصول اخلاقی و انسانیت در میان اینها حاکم نبود. موضوع مهدی ابریشم چی و اشرف و مسعود را همه می‌دانند. ازدواج صوری دختر بنی صدر با رجوی نیز شاهد همین موضوع است.

حجت الاسلام و المسلمین نکونام: خاصیت هر انقلابی است که اول انقلاب فضای باز صددرصدی داشته باشد. در این فضای باز همه فعالیت می کردند، از کمونیست‌ها، توده‌ای‌ها، مجاهدین خلق، اقلیتی، اکثریتی، منافقین در کردستان، کومله و دموکرات و .... مهمتر اینکه دانشگاه‌ها و خیابان‌ها همه محل مناظره و بحث و گفت‌وگو بود. در این فضای باز آن‌ها فعالیت سیاسی، نظامی و فرهنگی خود را شروع کردند و سابقه مثبت اینها در مبارزه به ظاهر با شاه نیز در میان مردم وجود داشت، گرچه امام از همان نجف با شنیدن دو روز از مواضع آن‌ها، آن‌ها را منحرف و گمراه از اعتقاد دینی و اسلامی می‌دانستند. منافقین اقداماتی را انجام دادند. البته اینکه می‌گویم به ظاهر برای این است که یک بخشی از این‌ها واقعی بود و یک بخشی غیرواقعی. به خصوص وقتی اسناد و مدارک را بررسی کنید متوجه می‌شوید که مسعود رجوی با رژیم شاه همکاری داشت. یک شب که قرار بود چند نفر از منافقین در زمان شاه اعدام شوند، مسعود هم به همراه آن‌ها برای اجرای حکم رفت. 4 نفر اعدام شدند ولی مسعود اعدام نمی‌شود، مرحله دوم نیز همینطور، همه اینها اسنادی است که نوع همکاری مسعود با دستگاه طاغوت را نشان می‌داد.

اما چون فضای بازی ایجاد شد برخی از این‌ها به منظور مخالفت با شاه به زندان رفته بودند و برخی مردم به سمت آن‌ها گرایش پیدا کردند. روزنامه هم داشتند و روزنامه آن‌ها به صورت ساعتی منتشر می شد. از طریق روزنامه برای یارگیری و سمپات سازی و هوادار سازی استفاده می‌کردند. بعد از جذب افراد، آن‌ها را در تشکیلات محفلی می‌بردند و در تشکیلات محفلی مثل کاری که امروز در داعش هست در آنجا هم اتفاق می‌افتاده است. شست‌وشوی مغزی می‌دادند، آدم را به جایی می رساندند که بتواند اسلحه حمل کند در میان جمعیت برود و عملیات انتحاری انجام دهد. بنده از این موارد زیاد دیدم.

منافقینی که حکم آن‌ها از اعدام به حبس تقلیل پیدا کرده بود، در زندان چگونه بودند؟ آیا در مدت حبس ابراز پشیمانی می‌کردند؟

منافقین در زندان در واقع چند طیف شدند، طیف‌هایی که بعد از یکی دو سال نشان دادند که متنبه نشده‌اند ولی بعضی از آن‌ها تنبه شان ادامه داشت. این روند پیدا می‌کرد تا اینکه قضایای قبول قطعنامه پیش آمد و اینکه هنوز همه نیروهای نظامی ما عمدتا در خوزستان بودند. عراق هم می‌خواست به کویت حمله کند. سازمان منافقین با تمام تجهیزات عراق برای شرکت در عملیات مرصاد پیش آمد. البته بنده معتقدم که عملیات مرصاد یک موقعیت مناسب برای جمهوری اسلامی ایران بود که باعث شد پایه‌های نظام تحکیم شود. خدا امام بزرگوار را رحمت کند، ایشان سه کار را در سال‌های پایان عمرشان و در سال‌های 67 و 68 انجام دادند که از معجزات ولی فقیه و ولایت فقیه که ملحم از غیب است، بود. یکی از آن‌ها قبول قطعنامه بود، امام (ره) سال 67 قطعنامه را که پذیرفتند و اگر نمی‌پذیرفتند یک معضل جدی برای نظام جمهوری اسلامی ایران پس از فوت حضرت امام (ره) شکل می‌گرفت. یکی دیگر از اقدامات مهم امام قضیه آقای منتظری بود که اگر این موضوع را حل نمی‌کردند یک بلیه‌ای برای جمهوری اسلامی ایجاد می‌شد و یکی هم قضیه منافقین در سال 67 بود که این سه کار حضرت امام (ره) در تاریخ انقلاب انجام و سرنوشت ساز شد.

قضیه مرصاد که پیش آمد عده‌ای از این زندانیان در زندان‌های مختلف کشور به هلهله و شادی پراختند و از عملیات مسلحانه منافقین علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام حمایت کردند. بعد از شکست منافقین در عملیات مرصاد، تحقیقات و بازرسی‌هایی از زندان‌ها و بندهایی که منافقین در آن‌ها حضور داشتند صورت گرفت و اسناد و مدارکی کشف شد که نشان داد اینها خودشان را از زمان‌های گذشته برای روزی که منافقین به خیال خودشان بر ایران حکومت کنند، آماده کرده بودند. برخی از اینها در حد اینکه ارکان حکومت منافقین باشند مطرح شده بودند و این اسناد به دست آمد.

بعد از کشف این اسناد چه برخوردی با منافقین زندانی صورت گرفت؟

قوه قضائیه سر دو راهی ماند که باید چه کار کند، امام (ره) حفظ نظام را از اوجب واجبات می‌دانستند، البته چه در بخش آقای منتظری و چه در بخش منافقین ما عمدتا با دو طیف مخاطب روبرو هستیم. یک طیفی که امام (ره) را قبول دارند و این دسته به حرف امام (ره) گوش می‌دادند، یک طیف هم که اصلا امام (ره) را قبول ندارند و شما هر چه برای آن‌ها بگویید گوش شنوایی برای شنیدن وجود ندارد. عده‌ای هم هستند که القائات نوار برای آن‌ها شبهه ایجاد کرده است که ارائه توضیحات برایشان لازم است.


حضرت امام (ره) با آن پیامی که دادند مشخص است که توجه داشتند به اینکه این‌ها محکومان به اعدام بودند که به خاطر توبه اعدام نشدند و به حکم قانون مجازات اسلامی که تصریح کرده محارب باید اعدام شود حکم اعدام برایشان اجرا نشد.

یک عده‌ای از محکومان که اصلا در این فازها نبودند و بر توبه باقی مانده بودند و عده زیادی اصلا تا قبل از سال 67 و 68 از زندان آزاد شده بودند، بعضی نیز محکوم بودند و در فازهای برگشت از توبه نبودند. امام (ره) یک ابداعی در اینجا داشتند. در حالی که می‌توانستند بگویند مثلا چند نیروی اطلاعاتی بنشینند و محاکمه کنند ولی این کار را نکردند و تعدد قاضی را در احکام سالب حیات مورد عنایت قرار دادند. لذا فرمودند تیمی متشکل از روسای دادگاه‌های انقلاب، دادستان‌ها که همه قاضی هستند و البته یک نیروی اطلاعاتی نیز به دلیل تخصص اطلاعاتی‌اش انتخاب شده و این موضوع را بررسی کنند و روش انتخاب امام به خوبی نشان می‌دهد اینکه بعضی می‌گویند این منافقین بدون حضور قاضی به اعدام محکوم شدند، درست نیست. حضور نیروی اطلاعاتی فقط از باب کارشناسی موضوع بوده و اصل موضوع و محاکمه توسط آقایان دادستان‌ها و حکام شرع صورت گرفت.

در جلسات محاکمه چه گذشت؟ شبهه‌‌ای که در این میان مطرح می‌شود این است که این افراد بدون محاکمه به اعدام محکوم شدند؟

به ضرس قاطع می‌توانم بگویم که این افراد در قالب شکل رسمی دادگاه محاکمه شدند،پرونده آن‌ها را بررسی و مطالعه کرده بودند و با آگاهی از وضعیت سابقشان از آن‌ها سئوال‌های بسیاری می‌پرسیدند. سئوالاتی از قبیل اینکه برای چه زندان هستی؟ چند وقت است زندان هستی؟ محکومیتتان چقدر است؟ در کجا دستگیر شدی؟ اتهامات قبلی تان چه بوده است؟ موضع شما نسبت به منافقین چیست؟ تا صحبت در مورد وضعیت فعلی تفکر در مورد سازمان و اعلام مواضع در رابطه با وقایع روز و اینکه آیا از اعمالی که انجام داده‌اند پشیمان هستند یا نه؟

آقای نکونام، پس از انتشار فایل صوتی قائم مقام معزول امام در فضای مجازی, موضوع اعدام‌ منافقین در سال 67 دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و عده‌ای با انتشار این فایل صوتی به رسانه‌های غربی مستمسک دادند. به اعتقاد شما چرا این فایل صوتی در این برهه از زمان منتشر شد، چرا آقای منتظری آن زمان با اعدام منافقین مخالف بود و علت برکناری وی چه بود؟

امام خمینی (ره) در این نامه به تاریخ 6/1/68 ضمن اشاره به نوشتن نامه با دلی پرخون و قلبی شکسته به چند نکته اشاره می‌کنند،ایشان در این نامه می‌فرمایند:

1)« از آنجا که روشن شده است شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آن‌ها به منافقین می‌سپارید صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید.»

2) «شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشورحکومت کنند.»

3) «مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید.»

4) «در مسئله مهدی هاشمی قاتل شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید.»

این چهار فراز را بیان کردم تا مشخص گردد علت برکناری و طرد آقای منتظری از قائم مقامی رهبری و صحنه سیاست کشور چه بود. با نگاهی به آنچه حضرت امام (رض) روی آن تکیه داشتند یقین حاصل می‌شود که ارتباط لیبرال‌ها و منافقین و کسانی که انحراف فکری دارند هر چند از اقوام و بستگان سببی و نسبی مرجعیت باشند( مثل مهدی هاشمی) با بزرگانی که می‌توان آن‌ها را عین نظام و انقلاب دانست باعث بیگانگی و جدایی ایشان از کاروان عظیم و شکوهمند انقلاب می‌گردد هر چند آن بزرگان کسانی مانند آقای منتظری باشند.

طبیعی است که لیبرال‌ها و افرادی از این دست، دنبال چهره‌هایی بگردند که از طریق آن‌ها بخواهند به اهداف شوم خود برسند و نتیجه آن هر چه باشد به نفع آن‌ها است، چه آنکه اگر از طریق اینگونه شخصیتها به اهداف خود رسیدند که فبها‌ المراد و اگر باعث انزوا و طرد آن شخصیت گردیدند که باز آنها منتفع گردیده‌اند که سبب شدند یک یا چند نفر از شخصیت‌های مهم نظام و بالتبع عده‌ای از هواداران آنها را از خط انقلاب جدا کنند که در هر دو صورت نتیجه مطلوب را گرفته‌اند.

البته امام (ره) به یک موضوع مهم دیگر نیز در این نامه اشاره کرده‌اند که می‌تواند اثبات کننده درایت و پیش بینی آن امام راحل عزیز باشد و آن اینکه مرقوم فرمودند: اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید (که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهائی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می کند.)

این فراز از نامه برای پیروان راستین آن رهبر بیدار و آگاه آیا نمی‌تواند درسی باشد که حداقل توجه و اعتماد به نوشتارها و گفتارهای بعدی آقای منتظری نکنند؟ مگر نه این است که این از پیش‌بینی‌های آن امام و رهبر آگاه است که احتمال دادند آقای منتظری بعدا مبادرت به نوشتن و یا گفتن مطالبی خواهند کرد که آخرتشان را خراب‌تر خواهد کرد این گفتارها و نوشتارها چه چیزی می‌تواند باشد غیر از آنچه برخلاف مسیر انقلاب و امام و ولایت فقیه و نهایتاً تحریف تاریخ و انحراف عده‌ای از مردم از خط اصیل انقلاب قلمداد گردد.

امام (ره) در فراز دیگری از این نامه می‎‌فرمایند: با دلی شكسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌كنم دیگر خود دانید:

1- سعی كنید افراد بیت خود را عوض كنید تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.

2- از آنجا كه ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریك می‌شوید در هیچ كار سیاسی دخالت نكنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

3-دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملكت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین كه به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاك شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینكه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه كنید، شاید خدا كمكتان كند.

اولا اینکه قبلا بنا بر نص همین نامه آقای منتظری،‌ ولایت امام را پذیرفته و گفته است که نظر امام را مقدم به نظر خود می‌داند و لذا با این وصف امام در مقام ولایت امر و امامت به ایشان فرموده‌اند:« از آنجا که ساده لوح هستید و سریعا تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد» این فراز خود یک نهی ولائی است مبنی بر عدم دخالت در کار سیاسی که مدتها در زمان حضرت امام و بعد از آن نیز مجری و مطاع بوده است.

ثانیا امام به ایشان فرموده‌اند که: «برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید شاید خدا کمکتان کند.»

که این فراز نیز خود یک امر ولائی مبنی بر اعتراف به اشتباه و گناه است.

امام خمینی (ره) از منتظری خواستند به خاطر ساده لوحی در کارهای سیاسی دخالت نکنند

با وجود این نامه اما بازهم آقای منتظری در تاریخ 7/1/68 نامه‌ای به امام خمینی (ره) می‌نویسند، وی این نامه را با چه هدفی نگارش گرده است؟

نسبت به این نامه چند موضوع باید تبیین گردد، اولا کسانی که در اصل نامه 6/1/68 حضرت امام تردید می‌کنند شاید ازاین نکته غافل باشند که شخص آقای منتظری در این نامه می نویسد:" پس از سلام و تحیت مرقومه شریفه مورخه 6/1/68 واصل شد" که این خود مبین وجود نامه 6/1/68 است و متن آن نامه را نیز مؤسسه تنظیم و نشر آثار معظم له به شرح مذکور تأیید کرده‌اند. پس در اصل نامه 6/1/68 و متن مفاد آن شک و تردیدی نیست.

آقای منتظری در این نامه نوشته: "اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرا دستورات حضرتعالی می‌دانم زیرا بقاء و ثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است." در واقع آقای منتظری با این بیان مجدداَ ضمن قبول رهبریت و ولایت حضرت امام خود را ملتزم و ملزم به اطاعت و اجرا دستورات امام راحل دانسته است.

همچنین منتظری بنابر توصیه امام با این " که همچون منافقین کوردل و ... و سایر جناح‌های مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرال مآبهای کج فکر ..." تبُری خود را از آنها اعلام داشته است و عنوان کرد که "ازحضرتعالی تقاضا می کنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند" و با این بیان اقرار و اعتراف دارند که انتخاب ایشان به عنوان قائم مقام رهبری به مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور نبوده است و مطلب مهم دیگری که ازاین فراز استفاده می‌شود این است که آقای منتظری به امام(ره) گفته که به مجلس خبرگان دستور فرمایند برای آینده، مصلحت اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند که حضرت امام بدون ارجاع موضوع به مجلس خبرگان خود شخصاَ در نامه 8/1/68 که بعداَ به آن اشاره خواهد شد استعفای آقای منتظری را پذیرفته‌اند و این بدان معناست که امام راحل با استفاده از اختیارات ولائی خود استعفای ایشان را پذیرفته و این قبول استعفا را جزئی از اختیارات رهبری دانسته است .

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
0
0
بسیار شفاف سازی بجا وخوبی بود موفق باشید فخاری
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین