کد خبر: ۴۲۱۶۱۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴

حواشی حادثه پلاسکو، هشداری برای شیوع مسخ فرهنگی

نداشتن برنامه برای پیشگیری از بحرانها در سطح جامعه می تواند زمینه ساز اتفاقات ناخوشایندی در بستر جوامع شده و بر همه ابعاد حیات اجتماعی افراد تأثیرگذار باشد.
آفتاب‌‌نیوز :
معصومه رحیمی- روزانه در سرتاسر دنیا اتفاقات و حوادثی رخ می دهد که لطمات و صدمات جبران ناپذیری را برای گروهی از مردمی که درگیر این اتفاقات بوده اند بوجود می آورد. بسیاری از این حوادث ریشه در سهل انگاری آدمیان داشته و بسیاری دیگر در زمره ی حوادث غیرقابل پیش بینی دسته بندی می شوند. اما آنچه که مسلم است این است که حیات ادمی به دلیل تغییرات هرروزه خویش پیوسته در جریان اتفاقاتی است که ممکن است سودمند یا زیان آور باشند.
 درپاره‌ای از مواقع، آمادگی برای بروز برخی بحران های ناخواسته ای که محیط طبیعی به محیط اجتماعی تحمیل می کند، می تواند به مثابه پلی برای عبور از شرایط اضطرار و رسیدن به امنیت باشد و برعکس؛ نداشتن برنامه برای پیشگیری از بحرانها در سطح جامعه می تواند زمینه ساز اتفاقات ناخوشایندی در بستر جوامع شده و بر همه ابعاد حیات اجتماعی افراد تأثیرگذار باشد.
یکی ازاین تفاقات، حادثه تلخی بود که چند روزقبل در ساختمان پلاسکوی تهران به وقوع پیوست. حادثه ای که در ابتدا یک آتش سوزی ساده به نظر می رسید ولی با گذشت زمان، ابعاد تازه تری از آن نمایان شد.
متاسفانه صرف نظر از تاسف و تاثر عمومی جامعه ایرانی که قابل انکار نیست، شاهد بودیم که در ساعات اولیه حادثه که قطعا ارزشمندترین زمان برای نجات افراد گرفتار در زیر صدها تن آوار به شمار می رفت، ‌جمع کثیری از شهروندان تهرانی با تجمع چندهزار نفری در محل، در حالی که با گوشی‌های موبایل خود به شدت، درگیر تهیه عکس و فیلم از این حادثه بودند، موجب بستن راه‌های امداد‌رسانی شده و مشکلات بسیار جدی را بوجود آوردند تا جاییکه سازمان آتش‌نشانی و نیروی انتظامی بارها و بارها حتی از طریق تلویزیون ضمن گله از این رفتار، خواستار ترک محل شدند...
در این مقوله، هرفردی به سهم خود می تواند موضوع را تفسیر کند ولی بهتر خواهد بود تا بجای پرداختن به ابعاد مختلف حادثه به منظور نشان دادن وسعت آن، در صدد لایه برداری از جریان های در حال شکل گیری در بستر حوادث این چنینی برآییم و تلنگری هرچند کوچک برای برخی افراد جامعه باشیم. افرادی که گاهی نقش شهروندی و انسانیت خویش را در درجه دوم اهمیت بعد از ایفای نقش فعال در شبکه های اجتماعی قرار می دهند.
با وقوع انقلاب ارتباطات و ظهور نسل سوم شبکه های ارتباطی و نیز گسترش شبکه های اجتماعی، هویت بخشی جدیدی برای کاربران فضای مجازی تعریف شد که نقطه تمرکز این هویت جدید؛ سهیم شدن افراد در تولید محتوای فضای مجازی و انتشار اطلاعات در این فضا بود.
کشور ما نیز مانند بیشتر کشورهای درحال توسعه، از این فرصت استفاده کرد و متاسفانه مانند بسیاری از تولیدات فرهنگی غرب، در این مقوله نیز دچار تأخر فرهنگی شد به این معنا که ابتدا ظاهر این تکنولوژی را پذیرفت، بدون مطالعه زیرساخت ها و قوانین و مقررات موجود دراین حوزه؛ و این بود آغازی برای راه اندازی یک جریان با محوریت شبکه های اجتماعی و افراد جامعه. 
به استناد نظریات موجود در علم ارتباطات، یکی از شاخص های تعیین ارزشمندی در افراد، استناد سایر افراد به آثار و نتایج تولیدی شمااست. پس وقتی شما می توانید محتوایی را وارد فضای مجازی کنید بدون اینکه صحت و اصالت آن بررسی شده باشد، می توانید در معرض استناد میلیونها فرد بازدید کننده از این محتوا قرار گیرید و دقیقا از همین جا است که اصل موضوع و علت وجودی طرح این موضوع در شبکه های مختلف اجتماعی به فراموشی سپرده می شود و هر شخصی به اعتبار خویش چیزی به محتوای شما افزوده یا کم خواهد نمود و قطعا اصل امانتداری در تولید و انتشار مفاهیم در شبکه های مجازی تعریف و جایگاهی ندارد چون یکی از ابتدایی ترین دلایل وجود این شبکه ها، انتشار ازادانه مطالب و ایجاد دنیایی شفاف و شیشه ای از اطلاعات بود.
ما در زیست بومی زندگی می کنیم که روزانه به صورت ناخواسته در جریان دریافت میلیون ها خبر هستیم و معمولا این اخبار با فیلترهای ذهنی ما گزینش می‌شوند به این مفهوم که ما با توجه به ساختار فکری، اعتقادی، دغدغه های روزمره، دانش، تخصص و.. انتخاب می کنیم که کدامیک از این اخبار را در ذهن خود بایگانی کنیم و مورد توجه قرار دهیم و از کدام بگذریم.
وقتی اتفاقاتی از جنس حوادث عمیق انسانی رخ می دهد، توقعی که از ما می رود؛ به عنوان ایرانیانی نوع دوست، مسلمانانی شریف، شهروندانی متمدن و دارای پیشینه ی تاریخی و تمدنی چندهزار ساله و... این است که بی تفاوت از کنار چنین اتفاقاتی نگذریم و هرکدام به نوعی اقدامی شایسته و درخورتأمل انجام دهیم مانند کار ارشمندی که برخی هموطنان ما در پایگاه های انتقال خون انجام دادند. ولی متأسفانه برخی اوقات شاهد رفتارهایی  هستیم که هیچ توجیهی برای آنها نمی توان یافت جز اینکه آن را در قالب واژه"مسخ فرهنگی" طبقه بندی کنیم.
" مسخ فرهنگی" در شرایطی در جوامع بوجود می آید که افراد جامعه نسبت به اتفاقات و حوادث جامعه خویش دچار نوعی بی تفاوتی فرهنگی می شوند. این بی تفاوتی علل روانشناختی و جامعه شناختی متفاوتی دارد از جمله اینکه: افراد خود را بخشی از روح جمعی جامعه نمی بینند و فرهنگ؛ یکی از کارویژه های اساسی خود را که همان انسجام بخشی و هویت بخشی است؛ را بخوبی انجام نداده است.
در چنین شرایطی که برخی از همنوعان ما برای نجات جان بخشی از جامعه به بهای از دست دادن جان خویش مبادرت می کنند؛ متأسفانه شاهد افراد بی تفاوتی هستیم که با زیرپا گذاردن تمام معیارهای انسانی و اخلاقی، کاملا متعمدانه، از کنار همه ی ابعاد تأسف بار این موضوع می گذرند و تنها نقشی که برای خود تعریف می کنند، در قالب یک کاربر شبکه های اجتماعی و گرفتن فیلم و عکس از سخت تریت لحظات حیات انسان‌های شریف است.
و این دقیقا علامت هشداری است برای طرح این موضوع که جامعه ی ایران به کدام سو میرود؟ مگر نه این است که اولین اقدام برای سلطه برهرکشوری، ایجاد بیتفاوتی در فکر و ذهن افراد جامعه است؟ 
مگر نه اینکه اگر ما داعیه دار حافظه تمدنی چندهزار ساله هستیم باید این سابقه معنای عمل ما باشد در همه عرصه ها؟ مگر نه اینکه رفتار هر فرد دربردارنده نظام فرهنگی و اعتقادی هرفرد است؟ 
سوال: چنین رفتارهایی در کدام قالب فرهنگی و اجتماعی با اصالت یک ایرانی متعهد جای دارد؟؟؟
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۲
0
1
جایزه ی اول تهیه ی سریعترین عکس ها وویدیو های تلخ را باید به بی فرهنگترین وبیوجدان ترین افراد روی زمین داد. آدم که فقط نباید با اسلحه آدم کشی کنه ،این. گونه ممرفتارها ی نابنهنجار ومتاسفانه فرهنگ بسیار شنیع تماشاچی بودن ،به نظر م خطرش از حضور یک جانی بیشتره.به نظرمن توی کشور ما قبل از خود حادثه وشدت اون ،حضور غیر مسوولنه وتماشاچیه مردم ،باعث تشدید حادثه وبروپیامدهای جبران ناپذیر میشه.کاش هر کدوم از ما بهجای اینکه ،درلحظه ی برو ز حوادث احساس کارشناس یودن دراون اتفاق را داشته باشیم،کمی انسان باشیم وباخودخواهیمون باعث مرگ انسانهایی نشیم که جان عزیزشون رو خداوند بهشون هدیه کرده.
دانشجوی تبریزی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۲
0
4
همه این حرفا درست ...
اما آیا نهادهایی مانند سازمان فرهنگی شهرداری و ... در این مملکت جز هزینه های گزافِ بی جهت وظیفه دیگری برعهده ندارد ؟
چرا بررسی نمی شود که زبرمجموعه جناب قالیباف و البته دیگران و دیگران چرا هیچوقت برنامه ای برای آموزش عمومی برای زمان بحران نداشته اند ؟
مردم جمع شده اند و عکس گرفته اند ؟ چرا کسی نمی پرسد که چکاری بلد بوده اند که نکرده اند ؟ همه اش تقصیر مردم است ؟؟؟؟!!!!!
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین