کد خبر: ۴۴۶۰۷۸
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۱

ارسال بنزین به انبار باروت خاورمیانه

منابع نظامی و دیپلماتیک مقیم واشنگتن می گویند مطمئن هستند در زمان ریاست جمهوری آقای اوباما بحث برای خرید سلاح توسط سعودی ها در این حجم مطرح نبوده و اکنون مشخص نیست کاخ سفید و مقامات وزارت دفاع، طی این مدت کم اززمان استقرار شان در واشتگتن، از چه مکانیزمی برای به نهایی رساندن این توافق غیر متعارف استفاده کرده اند!؟.
آفتاب‌‌نیوز :
مشکل بتوان به درکی عمیق و کاربردی از سیاست های رئیس جمهور ترامپ دست یافت. این عدم درک، چه در سیاست های داخلی و چه در سیاست خارجی به یک میزان، تعجب آور اما دلهره آمیز ما را عمیقا نگران می کند. تا آنجا که به سیاست های داخلی کشور و تصمیمات بورکراتیک رئیس جمهور مربوط می شود، برای آنچه دانلد ترامپ انجام می دهد آزار دهندهt شاید بتوان دلایل متزلزل دیوان سالارانه یی پیدا کرد.اما تصوراو از جهانی که ناامنی و جنگ لحظه به لحظه آن را تهدید می کند موجب وحشت شده است.

از موضع داخلی با همه آنچه که تکمیل کننده شخصیت آقای رئیس جمهور است شاید به سختی بتوان کنار آمد!،اما این می تواند برای همه ما به یک موضوع بالقوه متفاوت وخطرناک تبدیل شود آنگاه که او در کسوت رهبر ایالات متحده آمریکا، اولین سفر خارجی خود را روز جمعه 19 مه با سفر به عربستان آغاز و در صدد امضای قراردادی نظامی به ارزش 100 میلیارد دلار است. منابع دیپلماتیک مقیم واشنگتن و ریاض گفته اند ارزش مبادله یی این قرارداد تا پایان سال 2020 به حدود 300 میلیارد دلار خواهد رسید که در نوع خود طی 80 سال گذشته بی سابقه خواهد بود. در نقطه مقابل، اما منابع رسمی پنتاگون مشخص نکرده اند نوع تسلیحات، کاربرد آنها و نهایتا مطالعات نیاز سنجی فروش تسلیحات فوق پیشرفته، آنهم در این حجم چه زمانی صورت گرفته که اینک قرار داد آن تکمیل یا دستکم در مرحله توافق نهایی قرار دارد،در حالی که موضع اعضای کنگره در این زمینه روشن نیست .

اهمیت ابهام مطرح شده آنجاست که هم نمایندگان دو مجلس قانونگذاری و هم اسرائیل تا پیش از این با قرار دادهایی به ارزش کمتر از 30 درصد رقم کنونی، به دلیل مخالفت اسرائیل وآنچه تغییر موازنه قوا به نفع اعراب توصیف می شد مخالفت می کردند.معمولا طرح های مطالعاتی و نیاز سنجی خرید های استراتژیک نظامی کشور ها از ایالات متحده پروسه زمانی نسبتا طولانی را طی می کند( مگر درموارد استثنا ).اما زمانی که همین منابع می گویند مطمئن هستند در زمان ریاست جمهوری آقای اوباما موضوع توافق برای خرید سلاح توسط سعودی ها در این حجم و ارزش مطرح نبوده، مشخص نیست کاخ سفید و مقامات ارشد کنونی در وزارت دفاع طی این مدت کم اززمان استقراردولت جدید ئر واشنگتن از چه مکانیزم وابزاری برای به نهایی رساندن چنین خرید و توافق غیر متعارفی استفاده کرده اند!؟.

به همین دلیل اهمیت سیاسی اما مبهم این توافق یا قرارداد عجیب، برای محافل سیاسی و امنیتی منطقه و کارشناسان نظامی اروپایی بیش از موضوع خود سلاح ها و ارزش دلاری آنها اهمیت یافته است .از دید این محافل مشکل بیشتر آنجاست که در پشت چنین خرید نامتعارفی،پرنس محمد بن سلمان وزیر دفاع و نایب ولیعهد عربستان قرار دارد. اگر هیچ دلیلی برای نگرانی وجود نداشت همین یک مورد به انداره کافی نگران کننده خواهد بود. "پاتریک ککبورن"، تحلیل گر ارشد امور دفاعی روزنامه ایندیپندنت با اشاره به سفر روز جمعه آتی ترامپ به عربستان میگوید "بسیاری از ناظران بر این باورند ترامپ که خطرناک‌ترین آدم روی زمین است برنامه ریزی می‌کند تا در سفر چند روزه خود با مردی دیدار کند که بلافاصله پس از او در لیستی قرار دارد که بیشترین تاثیر را در بی‌ثباتی منطقه داشته‌ است "."پاتریک" معتقد است،هدف نهایی و اصلی این خرید نامتعارف نمی تواند چیزی جز مقابله با ایران باشد.

این سناریویی با دو سر مناقشه برانگیزآن در واشنگتن و ریاض ، با هر معیاری دلهره آور است . اکنون که به گذشته می نگریم سخنان رئیس جمهور ترامپ را به یاد می آوریم که گفته بود" اعراب متحدان پر خرجی هستند که بار حفاظت از خود را به گردن ایالات متحده انداخته اند . آنها برای حفاظت از خود ،سخاوتمندانه سرکیسه را باز کنند" . اکنون کاملا مشخص شده که منظور و هدف او صرفا تامین امنیت اعراب به حساب خودشان وبا خرید های نظامی بدون فاکتور بوده است.

این صرفا یک سر ماجرا ست. سوی دیگر، وسوسه مشابه سایرفروشندگان عمده سلاح مانند فرانسه، بریتانیا، آلمان و حتی روسیه و به راه افتادن مسابقه ماراتن خرید و انباشت سلاح در خاورمیانه است. اما از موضع داخلی جوامع عربی، سوال اصلی که ذهن من را مشغول کرده تاثیرو فشارمستقیم این خریدها برمنابع مالی و بودجه یی اعراب خصوصا عربستان است. در کنار هزینه های جنگ یمن ،اکنون آنها مجبورند برای تامین هزینه خرید های خود از یک طرف دست به منابع ذخیره یی خود ببرند و همزمان هزینه های عمرانی و رفاهی اجتماعی خود که عامل اصلی ثبات به شمار میرود به شدت کاهش دهند. مسئله اصلی همین نکته کلیدی ست که غرب باید متوجه آن باشد. این وضعیت صرف نظر تاثیرمنفی برثبات منطقه،اما چه پیامدهایی برای جهان عرب به دنبال خواهد داشت؟ پاسخ این سوال نه هوش زیادی می خواهد ونه حساب ریاضی مجهولی ست که نتوان آن را حل کرد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین