کد خبر: ۴۵۷۸۸۲
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۵
نشریه تخصصی دفاعی – نظامی «نشنال اینترست» عملیات طبس را جز بزرگترین شکست های تاریخ آمریکا دانست

پنج مورد از بدترین شکست های نظامی امریکا

ظهور هالیوود در طول قرن بیستم سبب شد تا جایگاه جنگ و نبرد در فرهنگ عامه نیز نفوذ کند. در این میان در دنیای واقعی نیز نیروهای مسلح امریکا بر روی پیشرفت فناوری های جنگی با استفاده از وسایل لیزری تمرکز کردند و سربازان ارتش آن کشور در بیابان و صحرا و بدترین شرایط آموزش دیدند.
آفتاب‌‌نیوز :
سرویس سیاسی-نشریه تخصصی دفاعی – نظامی «نشنال اینترست» به پنج شکست تاریخی نیروهای نظامی امرکایی اشاره کرده است: 

۱-نبرد لانگ ایلند 


به گزارش آفتاب‌نیوز؛ نبرد لانگ آیلند نبردی بود که در جریان انقلاب آمریکا و در بروکلین شهر نیویورک روی داد که با پیروزی نیروهای انگلیسی بر ارتش قاره‌ای آمریکا به پایان رسید. این نبرد زمینه ساز یک رشته عملیات جنگی انگلستان در سال ۱۷۷۶ میلادی برای در دست گرفتن نیویورک و در نتیجه جدا ساختن نیو انگلند از سرزمینهای مستعمره نشین دیگر شد.

پس از تخلیه نیروهای انگلستان از بوستون، ژنرال انگلیسی ویلیام هاو  با پشتوانه ناوگان جنگی بریتانیا در آبهای اطراف نیویورک، برای اشغال آنجا عازم نیویورک شد. ژنرال آمریکایی جورج واشنگتن برای تقویت جناح چپ لشکر تدافعی خود، یک سوم از نیروهای خویش را (که شامل حدود بیست هزار سرباز کارآزموده می‌شد) در سویی از رودخانه ایست ریور که رو به جزایر لانگ آیلند داشت، مستقر نمود و سربازان او استحکاماتی در آنجا بنا کردند. هاو از محل قرارگاه خود در جزیره استاتن، در ۲۲ ماه اوت، به جناح رها شده لشکر واشنگتن در گرِیوسند در لانگ آیلند یورش برد. با گذشت چهار روز از نبرد، ژنرال انگلیسی، آمریکایی‌ها را به عقب راند و خسارات و تلفات سنگینی به آنان وارد ساخت. هرچند ویلیام هاو در این مقطع، می‌توانست تمامی لشکر واشنگتن را در لانگ آیلند اسیر کند، تصمیم گرفت تا به محاصره آنان ادامه دهد. در هفته‌ای که از پی آن آمد، واشینگتن از این تعلل سود جست و به سمت دیگر رودخانه و سپس مانهاتان عقب نشست و این امر در تقویت روحیه سربازان آمریکایی مؤثر افتاد.

۲-نبرد لیتل بیگ هورن 
در لیتل بیگ‌هورن (نام نبردی مهم در جنگ‌های سرخ‌پوستان است) که در تاریخ ۲۵ و ۲۶ ژوئیه ۱۸۷۶ در نزدیکی رود بیگ‌هورن در قلمرو داکوتا رخ داد. طی نبرد لیتل بیگ هورن، قبیله‌های سرخ‌پوستِ شاین، سو و آراپاهو با هنگ هفتم سواره‌نظام نیروی زمینی ایالات متحده آمریکا، جنگیدند و به پیروزی رسیدند.

چند سال پیش از وقوع این جنگ دولت آمریکا به سرخ‌پوستان قول داده بود تا زمانی که «درختان رشد می‌کنند و آب ها جاری هستند» مراتع به سرخ‌پوستان تعلق خواهد داشت.
اما در اواخر سال های دهه 1860 میلادی و پس از پایان جنگ های انفصال آمریکا ، دولت تحت فشار محافل با نفوذ سرمایه داری بخش بزرگی از سرزمین ها و مراتع سرخ‌پوستان را به شرکت های راه آهن واگذار کرد.

سرخ‌پوستان دست به شورش زدند و ژنرال های آمریکایی شرمن و شریدان بی رحمانه شورش های سرخ‌پوستان را سرکوب کردند.

چند سال بعد ، در سال 1875 میلادی با کشف طلا در منطقه بلاک هیلز در ایالت داکوتای جنوبی که متعلق به سرخ‌پوستان قبایل سیو و شایان بود ، سیل جویندگان طلا به این منطقه سرازیر شد و درگیری هایی میان آنها و سرخ‌پوستان درگرفت.
ژنرال جرج آرمسترانگ کاستر مأمور سرکوب سرخ‌پوستان شد. او چند سال قبل از این در سال 1868 میلادی به دستور ژنرال شریدان به یک اردوگاه قبیله شایان در حاشیه رودخانه واشیتا حمله کرده بود.

جنگجویان قبیله شایان به دلیل فصل شکار بوفالو در اردوگاه حضور نداشتند.

با این حال کاستر به اردوگاه حمله کرد و بیش از 50 زن و کودک سرخ‌پوست را بی رحمانه قتل عام کرد. پس از این واقعه ، کاستر لقب «قاتل سرخ‌پوستان» را یافت.
در سال 1875 که کاستر مأمور سرکوب شورش سرخ‌پوستان شد ، او با بلندپروازی قصد داشت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شرکت کند.

به همین دلیل ، کاستر می خواست به هر قیمتی به یک موفقیت نظامی دست یابد.

ژنرال کاستر در رأس یک واحد سوار نظام شامل 285 سرباز و چند عراده توپ تصمیم گرفت بار دیگر یک اردوگاه سرخ‌پوستان را نابود کند.

اما کاستر این بار به آرزویش نرسید. او در کنار رودخانه لیتل بیگ هورن در ایالت مونتانا در شمال غرب آمریکا در کمینگاهی که سیتینگ بول ، رئیس قبایل سیو برای او تدارک دیده بود ، افتاد.

افراد سوار نظام کاستر علی رغم داشتن سلاحهای مدرن آن روزگار و توپخانه از سرخ‌پوستان سیو به سختی شکست خوردند و همه آنها بدون استثنا کشته شدند.

تنها موجود زنده در سوار نظام آمریکا یک اسب به نام کومانچی بود که تا پایان عمرش در سال 1891 میلادی از خدمت در سوار نظام معاف شده و مورد مراقبت قرار گرفت.

۳- نبرد گدرگاه کاسرین 
نبرد گذرگاه کاسرین در بازه ی زمانی 17 تا 25 فوریه ی 1943 در جبهه ای با عرض 3.2 کیلومتر در مرکز و غرب کشور تونس رخ داد.در این نبرد چند لشگر زره پوش ایتالیایی در کنار لشگر5, 10و21 زرهی آلمان(در مجموع22000سرباز) به فرماندهی فیلدمارشال ا

روین رومل به مصاف سپاه دوم آمریکا به فرماندهی سر لشگرLloyd Fredendall و لشگر6 زرهی بریتانیا به فرماندهی سر لشگر Charles Keightley و همچنین بخشهایی از لشگر 1 بریتانیا به فرماندهی سپهبد Kenneth Anderson رفتند.یکی دیگر از عواملی که نبرد کاسرین را مهم ساخته اولین برخورد بزرگ و جدی نیروهایی آمریکایی با آلمانیها در جنگ جهانی دوم بود که این نبرد در جنگ جهانی دوم که با ورود آبی- خاکی متفقین به حوالی اسفاکس در شرق تونس و همچنین با حمله به مواضع آلمانی‌ها در گافسا در غرب مرکز تونس آغاز شد. در ۴ فوریه ۱۹۴۳، ارتش هشتم بریتانیا از مرز لیبی گذشت و وارد تونس شد.

ژنرال آلمانی، اروین رومل که از سوی نیروهای مشترک‌المنافع بریتانیا و ایالات متحده تحت فشار بود و ارتباطش نیز با پایگاه‌های تدارکاتی خود قطع شده بود، سعی داشت با عملیات تدافعی مانع پیشرفت متفقین شود.

در ۱۸ فوریه، نیروهای آلمانی و ایتالیایی توانستند سپاه دوم ایالات متحده را در گذرگاه کاسرین شکست دهند، اما نیروهای محور از نظر تعداد و تجهیزات بسیار کمتر بودند. متفقین آهسته اما پیوسته پیشروی کردند و نیروهای محور را در امتداد مرکزی شمال سواحل تونس محاصره کنند.
قبل از رسیدن رومل به تونس آمریکاییها تلاش کردند تونس را از دست آلمانها خارج سازند به همین دلیل تانکهای آمریکایی بارها از میان کوههای اطلس که در مرکز تونس قرار دارند به سمت نیروهای آلمانی یورش بردند ولی هر بار متحمل تلفات سنگینی شده و عقب مینشستند یکی از عوامل موفقیت المانها در این نبردهای کوچک سلاح ضد تانک پانزر شرک بود که به راحتی تانک های آمریکایی را منهدم میساخت.

در ۷ ماه مه ۱۹۴۳، لشکر هفتم زرهی بریتانیا، شهرتونس -پایتخت کشور تونس- را محاصره کرد و سپاه دوم ارتش ایالات متحده، شهر بیزرت را که آخرین بندرگاه تحت اشغال محور بود تصرف کرد. شش روز بعد، در ۱۳ ماه مه ۱۹۴۳، نیروهای محور در آفریقای شمالی پس از تحمل ۴۰۰۰۰ تلفات- آن هم فقط در تونس - تسلیم شدند؛ ۲۶۷هزار سرباز آلمانی و ایتالیایی هم به اسارت درآمدند.

۴-نیروی عملیاتی اسمیت 
کره شمالی حمله می کند. پرزیدنت ترومن رییس جمهوری وقت امرکیا به سرعت به نیروهای امریکایی دستور می دهد. نزدیک ترین نیروها، نیروهای اشغالگر امریکایی در ژاپن هستند. آن ها به خطوط مقدم جنگ اعزام می شوند اما در نهایت به دلیل عدم آمادگی شکست می خورند نام این نیروها نیروی عملیاتی اسمیت بود. سربازان اموزش کمی دیده بودند و بسیاری از مهمات زنگ زده بودند برخی از سربازان حتی با کفش های کتانی به سمت جبهه نبرد پیش روی می کردند چرا که کمبود چکمه وجود دارد. امریکایی ها نه در تنها در مقابل کره که بعدها در ویتنام نیز شکست خوردند. 

۵-عملیات طبس 
زمانی که انقلاب ایران پیروز شد مشخص شد که رژیم تازه به قدرت رسیده در تهران امریکا را دوست ندارد. جمعیت عصبانی در تهران به سفارت امریکا حمله کردند و کارکنان سفارت به گروگان گرفته شدند. هیچ نشانه و شواهدی وجود نداشت که اثبات کند دولت تازه به قدرت رسیده خواستار بازگرداندن گروگان ها است . در نتیجه، رییس جمهوری وقت امریکا جیمی کارتر ماموریت نجات توسط نیروهای عملیات ویژه را برنامه ریزی کرد. این برنامه اما خوب طراحی نشده بود قرار بود نیروها از صحرای طبس عازم تهران شوند. از لحاظ فنی و بررسی مسائل جوی این نقشه اشتباه بود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین