کد خبر: ۴۷۱۸۱۹
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۵

"اسناد تازه کودتای 28 مرداد، انتشار گزینشی است نه آزادسازی"

در شصت و پنجمین سالگرد کودتای 28 مرداد 1332 و به بهانه انتشار اسنادی از این واقعه از سوی وزارت خارجه آمریکا گروه تاریخ « انجمن اندیشه وقلم» یک نشست تخصصی با حضور دکتر مجید تفرشی سند پژوه ایرانی مقیم بریتانیا برگزار کرد.
آفتاب‌‌نیوز :
 تفرشی سخنان خود را با توضیحی درباره «سند» آغاز کرد و گفت:  سند  یک تعریف عام دارد و یک تعریف خاص. در تعریف عام سند هر کاغذ و برگه به جای مانده از دوران قدیم شامل اسناد رسمی دولتی و حکومتی است. اشاره به دولتی و حکومتی به این خاطر است که در کشورهای مختلف دولت همان کل نظام سیاسی نیست و می آیند و می روند با این حال کلیت حکومت باقی می‌ماند.به جز اسناد دولتی اوراقی که مربوط به خانواده ها و محل ها است و شخصی هستند نیز نیز می تواند سند محسوب شود هر چند با درجات و اولویت بندی های مختلف دسته بندی می شوند.

به گزارش آفتاب‌نیوز، تفرشی به عنوان مثال یادآور شد: طبق آمار 2015 بیش از 50 درصد مراجعه کنندگان به آرشیو اسناد بریتانیا کسانی بودند که در مورد تاریخ خانواده ها و تاریخ محلی کار می کردند و عمده این افراد محققین غیر حرفه ای و آماتور بودند وتنها40 درصد  حرفه ای بودند و  راجع به مسائل دیپلماتیک، سیاسی و... کار می کردند.بنابراین بعضی مسائل به لحاظ فرهنگی و رویکرد پژوهشگری اصلا کار حرفه ای تلقی نمی شود؛مانند تاریخ خانواده ها.

این سند پژوه بر این پایه نتیجه گرفت: این تصور که اسناد فقط برای افرادی است که دانشگاه رفته اند ،محقق  اند و کار پژوهشی می کنند،درست نیست و این ذهنیت باید اصلاح شود. 

وی گفت: یک بار بر سر این موضوع من یک بار با مقام مسؤولی بحثم شد چون ایشان معتقد بودند اسناد را به همه ارائه  کرد و من پرسیدم کدام  به شما اجازه می دهد چنین محدودیتی ایجاد کنید؟
تفرشی در عین حال اظهار امیواری کرد به مرور درها باز شود و گفت  درهای  موسسه تاریخ معاصر باز شده است.

به گفته این پژوهش گرامروز ه دیگر در دنیا دانستن محتوای اسناد آزاد شده و استفاده از اسناد طبقه بندی شده نه یک امتیاز خاص که  یک حق عمومی به حساب می آید.

 تفرشی در این بخش از سخنان خود درباره اظهارات دکتر فروزنده از مورخان حاضر در نشست که گفته بود اسناد مانند تصاویر لحظاتی از تاریخ را ثبت کرده اند و یک روند را نشان نمی دهند این گونه توضیح داد:

 لحظه ای بودن اسناد را درک می کنم اما قبول ندارم. زیرا نظام جمع آوری اسناد در ایران منظم و مستمرنبوده است.بنابراین اسنادی که به ما رسیده است،اسناد منظم و بی وقفه ای نیست.این موضوع هم به دلایل مختلفی است مثل اینکه مشروطه شده یا  مقارن با بوده و از سوی دیگر فرهنگ نگاه داری اسناد در ایران نبوده  و اگر بوده قانونمند نبوده وبه همین دلیل قطعی ها در تاریخ بسیار زیاد است و به خاطر همین در ایران ناگزیزیم به  این اسناد به عنوان عکس نگاه کنیم. حال ان که وقتی در مجموعه ای جهانی قرار می گیریم  و مثلا  درباره تاریخ نفت ایران اسناد زیادی وجود دارد که دیگر عکس نیست و کاملا روند است.

به گفته این پژوهش گرتمام تاریخ نگاری های صنعت نفت ایران در سال های قبل و منتهی به انقلاب اسنادی  درباره ریشه های اختلاف شاه با غرب وعربستان وجود دارد و به عنوان مثال به ریشه اختلاف ایران و سعودی ها بر سر نفت در رژیم گذشته  اشاره کرد و گفت: در دسامبر 1977 و در کنفرانس نفتی دوحه   مهمترین محور  تغییر سیاست های بین المللی و نفتی ایران  شکل می گیرد که آغاز همین دشمنی آشکار سعودی  ها با ایران  به حساب می آید اما  متاسفانه هیچ گونه سندی  در ایران در این باره وجود ندارد وجود ندارد  در حالی که من  راجع به این موضوع خاص 20 هزار برگه در غرب دیده ام ولی در کشور هنوز نتوانسته ام چیزی پیدا کنم.آن هم درباره مسئله ای که به  سال های پایانی حکومت شاه ارتباط مستقیم دارد. 

دکتر تفرشی تصریح کرد: ضعف در اجرای قانون  تملکی باعث شده اشخاص برای خود موزه درست کنند و می توان گفت ما بهترین قانون ها را  در ایران داریم اما به درستی انجام نمی شود.

در ادامه بحث او به موضوع اصلی نشست پرداخت و گفت : اسناد تازه منتشر شده را به هیچ رو نمی توان  آزاد شده  دانست.

تفرشی توضیح داد: این مجموعه در واقع گزیده ای از اسنادی است که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده ولی آزاد شده یعنی هر کسی بتواند به آنها دسترسی داشته باشد. در بریتانیا اما اسنادی آزاد شده است.

وی تصریح کرد: زمانی می توان از لفظ  آزاد شده استفاده کرد که من محقق بتوانم به اسناد دسترسی داشته باشم. 

دکتر تفرشی یادآور شد: اینکه کسی گزیده هایی را در بیاورد و انتخاب کند، غیر حرفه ای و خطرناک است وخطر گزینشی  بودن اسناد چه آنها که در ایران منتشر می شود و چه آنهایی که آمریکایی ها منتشر می کنند همیشه وجود دارد. خطر به این خاطر که بیم   تصویرسازی آگاهانه  یا حتی ناخواسته و غیر حرفه ای  وجود دارد.

 سند پژوه ایرانی در عین حال خاطر نشان کرد:

  موضوع آیت الله کاشانی، مصدق ، 28 مرداد و ملی شدن صنعت نفت از جنبه حقیقت یابی خارج و به بخشی از فوتبال سیاسی داخلی ما بدل شده و جناح های مختلف از آن استفاده ابزاری می کنند تا روی هم را کم کنند و طبیعتا یک عده ای خوش شان می آید.   و انگاراساسا اهمیتی ندارد که این موضوع حقیقت دارد یا نه بلکه تبدیل شده به دعوای سیاسی روزشده است.

وی پرسیدک چرا هنوز جریان مصدق و کاشانی این قدر داغ است و خود پاسخ داد: چون ابزاری است برای دعوای روز و هر کسی به گونه ای با آن بازی می کند.اصلاح طلب به گونه ای واصولگرا  جور دیگر.  توده ای به نوعی و سلطلنت طلب و مصدقی به نوعی دیگر و در این موضوع اصل مسئله تاریخ گم می شود.

 در بخش دیگر دکتر مجید تفرشی چنین گفت:
- نگاه ها کاملا سیاه و سفید شده و ما یک آدم خوب داریم به نام مصدق یا شاه یا کاشانی و یا کاملا برعکس.یک سری دیو داریم که هیچگاه نمی توانند کار خوب کنند و از آن طرف یکسری فرشته داریم که هیچ وقت کار بد نمی توانند انجام دهند. 

اگر 28 مرداد از نظر کاشانی و طرفدارانش  این بود که مصدق یک نخست وزیر قبلا محبوب بوده  خطاکار شد و به تدریج تبدیل به این موضوع شد که مصدق از آغاز نوکر انگلستان بوده است. در حالی که این را 50 سال پیش حتی 30 سال پیش نیز نمی گفتند.

آیت الله کاشانی که خود و پدرش در 1920 در جنگ جهانی اول جز پیشروهای مبارزه با استعمار بریتانیا بودند هر چند  در دوره رضا شاه طرفدار او بودند اما برخی از طرفداران مصدق جوری صحبت می کنند انگار از آغاز ایشان با انگلیسها بوده است.

در حزب توده متفاوت است.زیرا در حزب توده یک تجدید نظری بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پیدا کردند.بخش از انها معتقد هستند که مصدق بازی خورده آمریکایی ها است ،زیرا با ملی شدن صنعت نفت ایران به منافع شوروی خدشه وارد می کند و انگلستان ظاهر قضیه است و می خواهد آمریکایی ها را بیاورد..بعد از 30 تیر به تدریج رویکرد تغییر می کند و به مصدق نزدیک می شوند. بعد از اسفند 31 ارتباط هایی با هم پیدا می کنند که به آنجا ختم می شود که یکی از دغدغه های روحانیت در سال پایان حکومت مصدق مخصوصا 6 ماه آخر حکومت مصدق این بود که آنها بهم نزدیک می شوند.آیت الله کاشانی و آیت الله بروجردی نگران این مسئله بودند.

بخش های دیگر این نشست از این قرار است:

 - اشتباه رایج این است که  تصور شود یک جناح مذهبی داریم و همه باهم یکی هستند.در صورتی که آیت الله کاشانی،ایت الله بروجردی و فداییان اسلام اختلاف داشتند. ناسزاهایی که فداییان اسلام به آیت الله کاشانی و حتی آیت الله بروجردی می دادند بی نظیر است.آقای نواب صفوی و تیمش اعلامیه  ای درباره آقای کاشانی و آقای بروجردی  صادر می کنند که قابل نقل نیست.  

- طیف مذهبی سه جناح مختلف هستند.حتی در 28 مرداد میان فداییان اسلام نیز دعوا شکل می گیرد.آقای کرباسچیان مدیر فداییان اسلام بعد از 28 مرداد عکس نواب صفوی را با حیوان می کشد.گروه کاشانی بیش از 28 مرداد ائتلاف کامل پیدا می کنند.از آن طرف آیت الله بروجردی تحت فشار قرار می گیرد که موضع بگیرد.از 30 تیر به بعد خط سی ای ای و ام ای سیکس (سازمان امنیت خارجی بریتانیا) برای بزرگ نمایی و عظیم جلوه دادن کمونیسم در ایران اضافه می شود.یعنی خطری که از شوروی و حزب توده وجود داشت.به این صورت که به علما و جامع سنتی و بازار بفهمانند که اگراز این دولت که متهم به ناکارآمدی شده بود دفاع و حمایت کنند راهی جز روی کار آمدن حزب توده و شوروی نیست.

- از این پس مصدق دیگر گزینه نیست و انتخاب میان شاه و حزب توده است.طبیعتا وقتی این موضوع به یک روحانی دینی ثابت می شود در انتخابش تردید نمی کند.در این فضا رهبران مذهبی به شاه تبریک گفتند و این در خلا اتفاق نمی افتد.یک روند یک ماهه است که در 6 ماه آخر تشدید شد و به این صورت نبود که حزب توده و کمونیست ها نباشند اما به جدیت سازماندهی شد.

- در 23 تیر 1332 وقتی نماینده رسمی دولت امریکا به ایران می آید در تهران تظاهرات خونینی راه می افتد و در واقع بخشی از سازماندهی تظاهرات توده ای ها را آمریکایی ها و انگلیس ها انجام می دهند.برای اینکه به گروه های مردد سنتی نشان دهند  کمونیسم  دارد ایران را می گیرد و شما باید مصدق را کنار بگذارید و وقتی جا افتاد عملیات براندازی به راحتی انجام شد.

از سوی دیگر با دولتی روبرو هستید که خودش خسته  است.  در 28 مرداد خود دکتر مصدق علاقه ای به ماندن نداشت و   اقتصاد ایران در هم شکسته بود.به همین دلیل و به تعبیرجلال  آل احمد تنها محصول 28 مرداد   این بود که از یک دولت ورشکسته،قهرمان و شهید جاودان ساخت.

بر این اساس می توان گفت  شخص دکتر مصدق برنده 28 مرداد بود  و کاش پیش تر  مذاکرات بین المللی به نتیجه می رسیدو به بن بست ختم نمی شد.

مجید تفرشی در ادامه گفت:

 این اسناد هیچ چیز عجیبی را اثبات نمی کند ولی جزئیاتی را که ما می دانیم  به صورت ریز و دقیق توضیح می دهد و بین ستون های میان تاریخ را کامل می کند.

پژوهشگر و تاریخ نگار معاصر دیدگاه های دیگر خود درباره دوران مصدق و کودتا را نیز این گونه بیان کرد:
- در جریانات سال آخر دکتر مصدق بخصوص ماه های منتهی به کودتا اختلاف نظر ی میان اروپا و آمریکا شکل گرفت.برای بریتانیا مسئله نفت مهمتر بود اما برای آمریکایی ها  خطر شوروی و جنگ سرد  اولویت داشت و در ادمه و  در نتیجه به هم رسیدند.

- دکتر مصدق بعد از پیروزی هایی که در لاهه و نیویورک در شورای امنیت بدست آورد،فکر کرد جامعه بین الملل  از او همیشه حمایت خواهد کرد.اما این تصور درست نبود.

- بعد 30 تیر تصور مصدق این بود که نیازی به کاشانی ندارد.از سوی دیگر کاشانی می گفت من کمک  کردم و   و سیاست بده بستان است ومرحوم مصدق سهم نداد و تصور می کرد نیازی به ازدواج مصلحتی ندارد.

 مجید تفرشی در آیینه اسناد منتشر شده این نکات را هم استخراج کرده است:

-در اسناد کاملا معلوم است که هندرسون می رود پیش آقای کاشانی که مصدق را می خواهی چه کار و همین طور برعکس  به مصدق می گوید.با دو طرف بازی می کند.البته آن زمان بریتانیا سفارت در ایران نداشت و از طریق عواملشان این موضوع را اداره می کردند.

محقق ایرانی که بر روی اسناد آزاد شده کار می کند یاداور شد:

تا 25 تیر 31 دکتر مصدق در عرصه بین المللی بسیار فعال بود و توانست تا سطح بالایی از قلوب اذعان جامعه بین المللی  و با دیپلماسی مردم محور کار بکند.

او روی چهار لایه کار می کرد. در لایه اول سیاستمداران، در لایه دوم اندیشمندان و نخبگان بین المللی  و سوم رسانه های بین المللی و چهارم افکار عمومی مردم دنیا اما دکتر فاطمی اشتباهات بزرگی مرتکب شد و خصوصا بعد از 30 تیر دیپلماسی ایران از کار افتاد. 

چون تصور می کردند همه دنیا محکوم هستند حق را به ما بدهند  و ایران در دوره دوم حکومت مصدق در عرصه بین المللی باخت.

3 دکتر تفرشی اضافه کرد: در 6 ما آخر حکومت دکتر مصدق سه اتفاق سرنوشت ساز در خارج از ایران به وقوع پیوست.   

اولی مرگ ژوزف استالین رهبر شوروی است و در شوروی جنگ قدرت در می گیرد.در ایران هم حزب توده بی پدر می شود و تصمیماتش سر خود می شود.

دوم این که در بریتانیا حزب کارگر کنار می رود. دولتی که به دنبال راه چاره مسالمت آمیز بود و چرچیل  پیر سرکار می آید.مهم این نبود که او تندرو است مهم این  بود که چرچیل پیر شده بود و اطرافیانش یک عده تندتر از خودش بودند که دولت را اداره می کردند.

سوم هم در امریکا دموکرات ها کنار می روند و جمهوری خواهان روی کار می آیند.

به اعتقاد تفرشی مصدق این سه حادثه را درنیافت و بازی بین المللی در 6 ماه اخر اتفاق افتاد. ضمن این که در ماه های پایانی   شاهد هستیم که  تصورات و محاسبات که دنیا بدون نفت ایران آسیب می بیند درست از کار درنیامد و دنیا راه  خود را رفت.

دکتر تفرشی تصریح کرد در زمان ما هم دنیا همین رفتار را نشان داده است و خاطره ای  نقل کرد و گفت: سال 1384 من در کنفرانسی دعوت شدم که 25 نفر مهمان داشت  و تمام بحث   بر سر این بود که اگر ایران مورد تحریم کامل قرار گیرد چه اتفاقی در دنیا می افتد. دست آخر به این نتیجه رسیدند که دنیا اذیت می شود و به دردسر می افتیم  ولی می توانیم  قضیه را مدیریت کنیم  و من   خبر را به ایرنا دادم و به  یکی از دوستان  نیز که اکنون در زمره مشاوران رییس جمهور است منتقل کردم و لی خیلی در ایران جدی گرفته نشد.

عین این ماجرا در زمان دکتر مصدق اتفاق افتاد .جامعه بین المللی به این نتیجه رسید که مصدق معامله ناپذیر است و سراغ راه حل های دیگر رفتند.

 دکتر مجید تفرشی در بخش دیگری از سخنان خود گفت در پرونده 28 مرداد نگاه تاریخی غلبه ندارد و عده ای دنبال آبروبری و عده ای هم در پی آبروخری اند. یک عده به دنبال متهم سازی اند و گروهی در پی قهرمان پروری.

 از دیگر سخنان مهم دکتر تفرشی در این نشست می توان به تبیین روندهای استناد به اسناد امریکایی درباره 28 مرداد اشاره کرد که به گفته  او چند موج است.

 اولین موج را مارک گازیوروفسکی به راه انداخت که مدعی شد براساس مصاحبه با افسران بازنشسته سی آی ای متوجه شده  سازمان سیا به روحانیون، بازاریان و سیاست مداران پول داده تا علیه مصدق بشورند اما نمی گویداین افسران چه کسانی هستند و ادعای او را با هیچ وسیله ای نمی توان ثابت کرد.

 دومین موج را هم باید کتاب آقای ویلبر  دانست که کارش کالبدشکافی عملیات کودتای 28 مرداد بود و نیویورک تایمز این را پیدا و چاپ کرد. سواي كتاب ويلبر كه از اسناد سيا است، تنها حدود ده برگ سند سيا در مجموعه منتشر شده اخير آورده شده است. دکتر مجید تفرشی درادامه  تصریح کرد: 

یکی از لذت های کار کردن بر روی اسناد بین المللی این است که با اسم هایی سرو کار  پیدا می کنید که پیش تر در هیچ کتاب تاریخی در حد پاورقی نیزنداده ایم و ما در تاریخ نگاری خودمان از 200 سال پیش  افراد کلیدی را نمی شناسیم.زیرا ما به دنبال شاه ها بودیم و دنبال شاه سازها نبوده ا یم و ما افراد میانه را که نقش مهمی هم ایفا می کردند  اصلا نمی شناسیم.

به اعتقاد این تاریخ نگار با نگاه متفاوتی در تاریخ نویسی رو به رو شده ایم که می توان آن را سلطنت طلبانه  لقب داد.

دکتر تفرشی در پایان گفت:  در 64 سال گذشته به تدریج تاریخ نویسی چپ به خصوص بعد از فروپاشی شوروی به  تاریخ نویسی ملی گرا و مصدقی و ناسیونالیستی نزدیک شده و تاریخ نگاری  مذهبی  درباره مصدق به تاریخ نویسی سلطنت طلبانه و همین که این چهار مورد دو به دو به هم نزدیک شده اند نشان می دهد بر اساس بحث های امروز دسته بندی شده است.

یادآور می شود در میانه های بحث گفت و گوهایی میان این استاد دعوت شده به انجمن و دو تن از اعضای گروه تاریخ صورت پذیرفت و بخشی از توضیحات دکتر تفرشی در واقع پاسخ به همین نکات بود.

از جمله اشارات مربوط به نگاه به اسناد به مثابه یک روند یا اسلاید های جداگانه که دکتر فروزنده مطرح کرد و نکته ای که مهرداد خدیر بر آن انگشت گذاشت و گفت: درست است که سر و کار شما با اسناد و تاریخ است اما نمی توان تاریخ از جلو به عقب روایت کرد و گفت مصدق باید این کار را می کرد یا آنجا پافشاری نمی کرد و تن نمی دادچرا که اگر چنین می کرد مصدق دیگر مصدق نبود و 64 سال پس از سقوط دولت ملی درباره او گفت و گو نمی کردیم.

دکتر تفرشی اما پاسخ داد: من بر اساس تاریخ صحبت می کنم و اسناد و مسؤول قهرمان های شما و دیگران نیستم و در مقابل مهرداد خدیر ابراز نگرانی کرد که کسانی بر پایه مد یا موج مصدق ستیزی فراموش کنند رجالی از این دست چه نقشی در تاریخ داشته اند و اگر هم به ظاهر شکست خورند اما نام و راه شان باقی ماند کما این که مردم انتقام ساقط کردن دولت او را 25 سال بعد از کودتای 28 مرداد گرفتند و در 14 اسفند 1357 و کمتر از یک ماه پس از پیروز انقلاب بر مزار او حاضر شدند و ادای احترام کردند. پس او شکست نخورد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین