کد خبر: ۵۲۷۷۱۶
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۶

عداوت 70 ساله کاخ سفید با ملت ایران

سیاست های خصمانه کاخ سفید تنها محدود به چهار دهه پس از پایه گذاری جمهوری اسلامی در ایران نیست بلکه دولت های گوناگون در واشنگتن پس از جنگ جهانی هر یک به سبک خود تقابل با مردم ایران را تشدید کرده اند.
آفتاب‌‌نیوز :
تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» را که از اوایل سال گذشته میلادی (زمستان سال 95) آغاز شده، بسیاری آن را مغرضانه و خصومت آمیزترین ادوار سیاست ورزی آمریکایی ها علیه ملت ایران عنوان می کنند .
این در حالی است که دشمنی مقامات کاخ سفید با ملت ایران طی بیش از هفتاد سالی که از جنگ جهانی دوم می گذرد مداومت یافته و به اشکال و شیوه های مختلفی به ثبت رسیده است.
ایالات متحده آمریکا در پی ویرانی اروپا و ضعف اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ های فرساینده اول و دوم جهانی داعیه دار رهبری جهان شد و کوشید ضمن مقابله با توسعه کمونیسم و بلوک شرق، حوزه نفوذ و منافع قدرت های پیش از جنگ جهانی را یک به یک به چنگ آورد. 
از نگاه بسیاری از ناظران، نخستین تلاش آمریکا برای چنگ انداختن بر خاک ایران از سوی «هری ترومن» دموکرات و کشمکش وی با روس ها برای پایان اشغال ایران در سال 1946 (1325 خورشیدی) صورت گرفت؛ رخدادی که گروهی آن را نخستین تقابل جدی بلوک غرب و شرق پس از جنگ دوم جهانی می دانند.
در پی خروج نیروهای بریتانیایی و روسی از خاک ایران، آمریکا با مجموعه ای قراردادهای تسلیحاتی، نظامی و اقتصادی کوشید یک تنه چرخ استعمار را در ایران به گردش درآورد. با این حال، بعدها اسنادی از کتابخانه «هری ترومن » (یکی از روسای جمهوری این کشور) کشف شد که طرح مشترک آمریکا و انگلیس برای بمباران اتمی تاسیسات نفتی ایران و خاورمیانه را در صورت دست اندازی شوروی فاش ساخت.
سال ها بعد از پایان اشغال، دولت ملی گرای «محمد مصدق» صنعت نفت را در اسفندماه سال 1329 ملی اعلام کرد و در عمل رودرروی لندن قرار گرفت. مصدق با توجه به دیدگاه های لیبرالی ترومن به همراهی وی با تهران در برابر زیاده خواهی های انگلیس امیدوار بود و آمریکا را قدرت سومی می دانست که می تواند شر استعمارگران قدیمی را از سر ایران بازکند.
روی کار آمدن «دوایت آیزنهاور» ژنرال جمهوریخواه در آمریکا همه محاسبات مصدق را به هم ریخت و در نهایت واشنگتن در دست دست لندن، کودتایی را علیه دولت ملی در تهران به راه انداخت تا شریک استعمار و چپاول ثروت های ملی ایران گردد.
پایان کار آیزنهاور در آمریکا همزمان با اوج گیری تلاش های «محمدرضا پهلوی» برای تحکیم پایه های اقتدارگرایی و تمامیت خواهی در ایران بود اما ریاست جمهوری «جان.اف.کندی» در اوایل دهه چهل شمسی و دیدگاه های وی در زمینه لزوم توسعه دموکراسی در کشورهای متحد واشنگتن نگرانی های بسیاری را برای پهلوی دوم به بار آورد؛ نگرانی هایی که البته بخش زیادی از آن با ترور کندی از میان رفت و جانشین وی «لیندون جانسون» سازش بیشتری را با متحدان مستبد واشنگتن در پیش گرفت. 
در دوره جانسون بود که دولت پهلوی امتیاز کاپیتولاسیون (حق قضاوت کنسولی) را به آمریکایی ها اعطا کرد و سبب اعتراض شدید مردم ایران شد.
دوره ریاست جمهوری «ریچارد نیکسون» و «جرالد فورد» جمهوریخواه که از اواخر سال 47 خورشیدی آغاز شد دوره گسترش نفوذ آمریکا در ایران بود تا جایی که قراردادهای عمده نظامی و تسلیحاتی میان دو کشور منعقد شد. روابط نزدیک پهلوی با جمهوریخواهان آمریکایی سبب شد تا در جریان جنگ اعراب و اسراییل (1973- 1967) تهران مواضعی به سود صهیونیست ها اتخاذ کند.
بر اساس برخی منابع تاریخی، تمایل پهلوی به تمدید دوره ریاست جمهوری جمهوریخواهان و هراس از تکرار شعارهای حقوق بشری و دموکراسی خواهانه کندی، سبب کمک های بسیار وی به کمپین فورد شد اما برخلاف انتظار، «جیمی کارتر» دموکرات توانست رقیب جمهوریخواه خود را شکست دهد.
به رغم این وضعیت، کارتر پس از ریاست جمهوری به ایران آمد و در دی ماه 56، ایران و حکومت آن را جزیره ثبات خواند. با توفنده شدن امواج انقلاب و تشتت دیدگاه ها در واشنگتن درباره نحوه برخورد با انقلاب اسلامی، این «زبینیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی کارتر بود که اصرار داشت باید با سیاست «مشت آهنین» قیام مردم ایران را سرکوب کرد.
دولت دموکرات کارتر پس از پیروزی انقلاب نیز انواع ابزارها را برای مقابله با جمهوری نوپای اسلامی به کاربست؛ از حمایت از گروه های معارض تا توطئه حمله به تهران به بهانه آزادسازی آمریکایی های دستگیرشده در سفارت که منجر به حادثه طبس در اردیبهشت سال 59 شد.
ناکامی های مکرر کارتر در برابر ایران این فرصت را به جمهوریخواهان داد تا «رونالد ریگان» را راهی کاخ سفید سازند؛ رییس جمهوری که در عمل بیانیه الجزایر به عنوان توافق سال 59 ایران و آمریکا در زمینه استرداد اموال ایران و آزادی اعضای سفارت آمریکا در تهران را زیر پاگذاشت و در ادامه به مهمترین حامی «صدام حسین» و رژیم بعثی عراق در حمله به ایران مبدل شد.
حمله ناو آمریکایی «یو.اس.اس وینسنس» به هواپیمای مسافربری ایران در تیرماه 67 از جمله جنایات آمریکایی ها بود که در دوره ریگان رخ داد. در این دوره بود که نیروهای آمریکایی مستقیما وارد درگیری نظامی با ایرانیان شدند و به حمایت از تجاوزگران بعثی شتافتند.
سال های ریاست جمهوری «جرج هربرت بوش» (1989 تا 1993) هم به نوعی سیاست های ستیزه جویانه ریگان ادامه یافت و آمریکا بارها تهدیدات نظامی خود را متوجه تهران ساخت.
در دوره «بیل کلینتون» بسیاری انتظار داشتند که رویکرد خصمانه آمریکایی ها در قبال ایران دچار تغییراتی گردد خصوصا که روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران، زمینه های تنش زدایی را در روابط خارجی تهران به وجود آورده بود. 
طی هشت سال ریاست جمهوری دموکرات ها از ژانویه 1993 تا 2001 ، قرارگرفتن نام گروهک مجاهدین خلق (منافقین) در لیست سیاه واشنگتن برای گروه های تروریستی از معدود اقدامات غیرخصمانه دولت کلینتون بود. در این دوره اما شدیدترین تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شد از جمله فرمان های اجرایی ریاست جمهوری در سال 1995 که هرگونه تجارت با ایران را تحریم می کرد و صادرات نفت ایران را هدف تحریم قرار می داد.
دولت کلینتون همچنین با راهبرد «مهاردوگانه» که از سوی «مارتین ایندایک» دیپلمات آمریکایی برای مقابله همزمان با عراق و ایران طراحی شده بود، بر شدت عمل خود علیه تهران افزود.
روی کار آمدن «جرج دبیلیو بوش» در آمریکا نقطه عطفی در سیاست های ضدایرانی واشنگتن بود. در این دوره به رغم وجود پاره ای منافع مشترک میان تهران و واشنگتن در مبارزه با طالبان در افغانستان، مناسبات ایران و آمریکا سرشار از بی اعتمادی متقابل، تداوم تحریم ها و تهدیدات سیاسی و نظامی رهبران کاخ سفید بود. یکی از مهمترین نمودهای تقابل بوش، قرار دادن نام ایران در کنار عراق و کره شمالی تحت عنوان محور شرارت بود. 
در دوره بوشِ پسر یکجانبه گرایی آمریکا در حمله به عراق و افغانستان به اوج رسید و مواضع ضدایرانی واشنگتن نیز تشدید شد.
«باراک اوباما» هر چند در سال 2009 با شعار تغییر پا به کاخ سفید گذاشت اما در عمل تغییری در سیاست های کلان واشنگتن در قبال ایران پدید نیامد و خصومت آشکار آمریکا جای خود را به «چنگالی آهنین با دستکش مخملی» داد که بارها به سوی ایران دراز شد. 
اوباما در جریان اختلافات هسته ای با تهران شدیدترین تحریم ها را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرد اما در نهایت با ابزارهای دیپلماتیک توانست به توافقی در این زمینه دست یابد. تحریم های هسته ای که اوباما پس از برجام وعده رفع کامل آن را داده بود با اعلام خروج آمریکا از این توافق اکنون در مسیر بازگشت قرار گرفته است. 
ترامپ افزون بر نقض برجام و سپس پیمان شکنی کامل در توافق هسته ای دشمنی خود را در وضع ممنوعیت های تازه پیش روی ورود ایرانیان به آمریکا، گسترش تحریم های گوناگون و سخنرانی های موهن و کینه جویانه به نمایش درآورده است اما سابقه ناکام اسلاف وی در مواجهه با ملت ایران سرنوشتی متفاوت با آنان را برای ترامپ رقم نخواهد زد. 

منبع: ایرنا
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین