آفتابنیوز : آفتاب: نشست "در ستایش سعدی" در آستانه اول اردیبهشت (روز بزرگداشت سعدی) عصر دیروز با حضور عزت الله فولادوند، حسین معصومیهمدانی و عباس کیارستمیدر شهرکتاب مرکزی برگزار شد.
به گزارش مهر، در ابتدای این نشست عزت الله فولادوند مترجم آثار فلسفی گفت: «سعدی بهتر از دیگران به مقام رفیع خویش در سخن آگاه بود و به مراتب بهتر از ستایندگان این نکته را روشن کردهاست و بارها به تلویح یا به تصریح بی آنکه شائبه خودستایی در کلامش باشد، به این حقیقت اشاره کردهاست. پژوهندگان هم روزگار ما نیز نه تنها به این نکته معترف بودهاند بلکه سعدی را گاهی به اتفاق فردوسی پایه گذار زبان فارسی امروزی دانستهاند و جای دیگر گفتهاند که حق این است که ما پس از 700 سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوئیم».
وی با بیان اینکه رسیدن به ژرفای اندیشه سعدی به تعمق بیشتر نیاز دارد، افزود: «فکر سعدی نیز مانند هر هنرمند و متفکر بزرگ دیگر - از افلاطون تا فردوسی از مولوی تا شکسپیر از حافظ تا گوته و ده ها تن مانند آنان - ابعاد و لایه های متعدد و مختلف دارد. فردوسی را حکیم میگوئیم نه تنها به دلیل سرودن حماسه ملی ایران و فراهم آوردن سند هویت و مالکیت ما بر این سرزمین بلکه همچنین به دلیل دید عمیق او به انسانیت و سرنوشت آدمی. فردوسی را استاد تراژدی میدانیم زیرا در ادبیات ما هیچ کس نتوانستهاست بزرگ منشی عنصر ایرانی و دلاوری بشر را در نبرد با تقدیر غالبا تلخ و گردش چرخ نیرنگ باز بهتر از او آشکار سازد».
فولادوند تاکید کرد: «شاهنامه فردوسی نقطه اوج کوشش دست کم سه نسل از مردم خراسان برای جدا کردن میراث فرهنگی ایران از آن التقاط فکری بین النهرین بود. به گفته ایران شناس معاصر فرانسوی پروفسور فوشه کور، "گویی فردوسی و پیشکسوتان او قصد داشتهاند که بر خلاف ادبیان عربی نویس، رشته این التقاط را قطع کنند و پایه های سنتی اصیل را بگذارند که تنها متکی بر اسناد ایران باستان باشد." مهمترین آثار سعدی که آوازه جهانگیر او مرهون آنهاست بوستان و گلستان و قصاید و غزلیات است که در جای جای آن و به مناسبت، سعدی زبان به نصیحت میگشاید. نصیحت و نصیحت گویی هیچ گاه چنان که ناصحان امیدوار بودهاند، عموما با حسن قبول و گوش شنوا مواجه نبودهاست و در عصر ما به علت دگرگونیهای شگرف یکی دو قرن اخیر در احوال دنیا و به خصوص نزد جوانان مزه ناخوش به خود گرفتهاند».
وی ادامه داد: «اما هنر و بسا اعجاز سعدی در این است که حتی مکررترین و واضح ترین نصایح را چنان با استادی در لفاظی از الفاظ دلاویز میکند که هیچ کس، مگر بی ذوق ترین و خشک مغزترین افراد، از آن احساس خستگی و بیزاری نمیکند. چنان که خود در پایان گلستان میفرماید: "غالب گفتار سعدی طرب انگیز است و طیبت آمیز است... بر رای روشن صاحبدلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که در موعظه های شافی را در سلک عبارت کشیدهاست و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت برآمیخته تا طبع ملول ایشان از دولت قبول محروم نماند».
سعدی در هولناک ترین دوره تاریخ ایران، بوستان و گلستان را نوشت این مترجم آثار فلسفی افزود: «سعدی در یکی از هولناکترین دورههای تاریخ ایران میزیست، اما گواه قدرت نفس و بزرگی سعدی اینکه او این دو شاهکار بیهمانند ادب فارسی یعنی بوستان و گلستان را، درست در همان زمانه دهشتناک و پرآشوب تصنیف کرد. بوستان را در 655 سرود و گلستان را سال بعد در 656 نگاشت».
وی محور توجه سعدی را مانند بسیاری از دیگر صاحبان اندرزنامهها سه موضوع سیاست، خانواده و تهذیب نفس عنوان کرد و گفت: «موضوع سعدی همه جا مبتنی بر بهترین سنتهای اخلاقی ایرانیان و صورت کمال یافته آنهاست. مکتب و رای او در اخلاق بر محور عدالت استوار است و عدالت به سلطان بستگی دارد که سنگ بنای جامعه است و بنابراین تربیت و آموزش او در صدد اولویتهاست. سعدی مردی حکیم است دارای تجربه دنیاست و این تجربه را در تنهایی درویشی خود کسب کرده است و بنابراین در سیاست و اخلاق از هر کس دیگر برتر است. بزرگترین خصیصه اخلاقی سعدی، واقع نگری است. چنین نیست که دنیا و اهل دنیا به هیچ گرفته شوند و حوالت همه کارهای جهان به عالم بالا باشد. هرگز ضرورت التفات به کار جهان را از یاد نمیبرد. نیکوکاری و احسان و عفو و بخشندگی همه از این جهان آغاز میشود و نه تنها پاداش اخروی میگیرد بلکه در این جهان نیز سبب بهروزی در روز درماندگی است».
وی تاکید کرد: «سعدی برخلاف پیشینیان خود نکات غیر عملی را کنار میگذارد زیرا بر آن است که اندرز باید به مسائل عقل عملی و مربوط به زندگی عادی پاسخ دهد. برای تامین این مقصود زبانی نیز که او به کار میبرد زبانی ملموس و کاملا نزدیک به زبان مردم و فارغ از تکلف و تصنع است، به حدی که سخن او را سهل ممتنع گفتهاند، و بسیاری در این پندار که میتوانند از او تقلید کنند، شکست خورده از آن میدان بازگشتهاند. سعدی نیز مانند همه بزرگان هنر جهان همواره فرهنگ جامعهای را که در آن میزیسته پاس داشتهاست. گلستان و بوستان آینه ارزشهای پسندیده و فرهنگ مقبول آن روزگار است و هیچ چیز در آنها نمیبینیم که در دنیای معاصر سعدی مردود و مطرود بوده است».
فولادوند ادامه داد: «آنچه به اخلاق سعدی ژرفا و والایی میبخشد درآمیختگی آن در عین التفات تام به واقعیت با تصوف است. بزرگترین صفاتی که سعدی انسان را به آن سفارش میکند، قناعت و فروتنی و شکر به درگاه آفریدگار است. باب سوم گلستان به فضیلت قناعت اختصاص دارد که پایه تربیت باطنی آدمیو صفت والای درویش و مدخل عشق است. عشق رفتار و کردار آدمیرا دگرگون و او را از خودپرستی تهی میکند و به او وفاداری و ثبات میآموزد. دومین نصیحت بزرگ سعدی سفارش به تواضع است. فروتنی برخاسته از سرشت خاکی آدمی و غرور شیطانی است. انسان با افتادگی و تهی شدن از من و منی آکنده از حکمت میشود. شکر از ایمان بر میخیزد و موضوع آن دانستن قدر نعمت های الهی است».
سعدی هم واقع نگر بود، هم ایده آلیست وی اضافه کرد: «در کنه اندیشه سعدی دو صفت به ظاهر متضاد نهفته است، یکی واقع نگری یا رئالیسم یعنی توجه به آنچه در این عالم خاکی به واقع هست و از آن گریز یا گزیری نیست و دیگری آرمان خواهی یا ایده آلیسم به معنای آنچه باید باشد و باید در عالمیدیگر و بالاتر به جستجوی آن رفت. بنابراین سعدی نیز مانند افلاطون از این جهان خاکی با همه کمبودها و نارسایی ها و زشتی و زیبایی های ناپایدار از آن آغاز میکند تا به ملکوت ایده ها یا مُثل آسمان جاوید برسد. از این رو اگر بتوانیم چنین تعبیری به کار ببریم این استاد استادان سخن پارسی را نیز مانند آن استاد استادان فلسفه، شاید بتوان رئالیستی ایده آلیست نامید».
در ادامه نشست "در ستایش سعدی" حسین معصومی همدانی نویسنده و مترجم فلسفی و ادبی با اشاره به عنوان سخنرانی اش - حکایتهای سعدی و غزلهای حافظ - گفت: «ممکن است در عنوان سخنرانی من بیشتر گرایش به پرداختن به سعدی وجود داشته باشد با این وجود من در سخنرانیام میخواهم سعدی را بهانه کنم تا درباره حافظ صحبت کنم درست مثل این حکایت که ما میخواهیم چند روزی تعطیل باشیم تا به کارهایمان برسیم»!
به جای پرداختن به آثار سعدی باید از خواندن آنها لذت برد
وی افزود: «کسی که سعدی میخواند درست مثل کسی است که در استخری شناور باشد و احساس سبکی کند و مثلاً یک دفعه به این فکر میافتد که دست دراز کند و آب را لمس کند تا بداند آب چیست و چه از آب به چنگش میآید که البته معمولاً چیزی هم به چنگش نمیآید؛ غزل سعدی هم این گونه است و همین بهتر که در آن غوطه ور باشیم و از آن لذت ببریم تا اینکه دربارهاش حرف بزنیم».
معصومیهمدانی با اشاره به ویژگی های غزل سعدی در مقایسه با غزل حافظ، اضافه کرد: «غزل سعدی برخلاف غزلیات حافظ بی نیاز از شرح است کما اینکه کتابهای اندکی در شرح غزلیات سعدی نوشته شدهاست. بسیار کم پیش میآید که سعدی از یک غزل واحد دو گونه مضمون عارفانه - عاشقانه و پندآمیز را به هم بیامیزد. غزل سعدی عارفانه هست اما نمیشود عارفانه درباره آن حرف زد. او از عشق صحبت میکند بدون اینکه بخواهد بگوید که مضمون اش آسمانی است. البته گفتهاند سعدی عارف بوده و خانقاه داشته اما واقعیت این است که در سعدی نه اشاراتی مستقیم به عرفان وجود دارد و نه مجموعه واژگانی که در گذر زمان معنای عرفانی بیایند».
محور سخن سعدی این است که غفلت از زیبائیان زمینی غفلت از آفریدگار زیبایی است وی گفت: «در بهترین غزلهای سعدی معشوق نمیتواند تنها بشر باشد. معشوق او صفات الهی دارد و اگر خدا هم نباشد صفات خدایی دارد. او در غزل، شاعر عشق است و هیچ اصراری هم ندارد که بگوید این عشق مجازی نیست، هر چند برای آن توجیهاتی میآورد. محور سخنهای او این است که غفلت از زیبائیان زمینی غفلت از آفریدگار زیبایی است».
این استاد حوزه فلسفه به حکایتهای سعدی هم پرداخت و گفت: «حکایات او یا از شنیده هایش آمده و یا از آنچه مدعی است شنیده و به همین خاطر تناقضگوییهای آن به حدی است که حتی اگر خیالی هم نباشند زاده خیال سعدیاند اما هدف سعدی این نیست که زندگینامهاش را بنویسد بلکه هدفش انتقال پیام است».
وی درباره غزلیات حافظ نیز گفت: «در مقابل جهان حافظ بسیار باز و گستردهتر و شگردهایش از سعدی بیشتر است و حتی بسیاری از آنها صورت داستانی دارند».
در ادامه نشست عباس کیارستمی- فیلمساز - نیز درباره دو گزیدهای که از کارهای سعدی و حافظ انجام داده و در کتابهایی جدا منتشر شدهاست، گفت: «نمیدانم ایده نوشتن این کتابها از کجا آمد فقط یک دفعه متوجه شدم که مشغول ارتکاب این عملم. میخواستم مصراع ها یا بیتهایی را انتخاب کنم که وابسته و متکی به مصراع یا بیت بعدیاش نباشد و در واقع من فقط این اشعار را جمع آوری کردهام اما سعی کردم شکل نوشتاریاش را تغییر دهم».
مشکل ایرانی ها در درک شعر، خواندن آن با آهنگ است وی با بیان اینکه یکی از گرفتاری های ایرانی ها در درک شعر، خواندن آنها همراه با آهنگ است، افزود: «شعر را نباید با آهنگ خواند چرا که در این صورت از درک معنا و مفهوم آن در میمانیم. من در این کتابها به صورت تعمدی کوشیدم شکل نوشتاریاش را تغییر دهم و مثلاً به جای افقی از بالا به پائین بنویسم یا از به کار بردن نقطه و ویرگول امتناع کنم هرچند اساس کار تقطیع در برنامه رادیویی گلها و با صدای بنان که شعرهای سعدی را میخواند، اتفاق افتاده بود و من کار جدیدی نکردهام کما اینکه مادربزرگ من هم این کار را میکرد».
این فیلمساز با اشاره به نقدهایی که بر این کتابها وارد شدهاست، گفت: «نقدهای واقعاً متفاوتی بر کتاب نوشتهشد اما همین که منتقدین از اشعار سعدی برای این کار استفاده میکردند نشان از اهمیت اوست. به هر حال من تاثیر کتاب و نقدهای وارد بر آن را خوب و بد بر روی جامعه و بچه هایم دیدم و مثلاً به آنها میگفتم سعدی بخوانند که پنجرهای است به دنیایی تازه اما آنها به من میگفتند برو سراغ پنجره اینترنت تا بفهمیدنیا چه جوری است».
کیارستمیدر ادامه پرداختن به این نقدها، خاطرنشان کرد: این کارها مخالفان زیادی داشت و باید من را ببخشند چرا که اصلاً در حوزه ادبیات کار نکردهام. اما این را میگویم که من فقط از شعرهای حافظ و سعدی انتخاب کردهام و نه نفی و حذف، و این کار هم نیاز به مجوزی ندارد. برای حذف مجوز لازم است».
استفاده خام از شعر در سینما بسیار خطرناک است
برنده نخل طلای فستیوال فیلم کن با بیان اینکه به کار بردن شعر در سینما "بسیار خطرناک" است، تاکید کرد: «در سینما بسیار خطرناک است که از شعر به شکل خام استفاده شود اما از مجموعه خواندن و تاثیری که از یک شاعر میشود برد، میتوان در دیالوگ نویسی استفاده کرد. من این کار را با استفاده از شعر فروغ فرخزاد در فیلم "باد ما را خواهد برد" و یا در فیلم "زیر درختان زیتون" کردهام.
وی همچنین با اشاره به اینکه در ادامه دو گزیده مورد اشاره، کاری از این دست را درباره خاقانی آغاز کردهاست، گفت: «چندی پیش هم درباره خاقانی چنین کاری را شروع کردم اما این کار دست نداد و انگار سعدی با من بسیار رفاقت کرد که فکر میکنم به این دلیل باشد که محاوره در شعر سعدی بسیار زیاد است. هم اکنون هم دارم دیوان شمس را برای این کار ورق میزنم».
در نشست "در ستایش سعدی" تعدادی از نویسندگان و چهره های فرهنگی هنری دیگر از قبیل غلامحسین ابراهیمیدینانی، احمد سمیعی گیلانی، احمد جلالی و طهمورث ساجدی حضور داشتند.