کد خبر: ۸۵۸۹
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۸۴ - ۲۰:۰۴
مصاحبه با سیدحسین موسویان

دستاوردهای بزرگی داشتیم؛ اگر بخواهند ببینند

آفتاب‌‌نیوز : عده ای از منتقدین اصلی سیاست های هسته ای در داخل معتقدند که تهدید ارجاع پرونده به شورای امنیت از ابتدا یک بلوف سیاسی بوده و شما اشتباه کردید که امتیازهایی به خاطر یک بلوف سیاسی داده اید؟ پاسخ شما به این عده چیست؟ 

در گزارش 16 ژوئن 2003 مدیر کل آژانس به شورای حکام لیست مفصلی از قصورات (Failures) ایران در انجام تعهدات قانونی اعلام شد. قصورات مهمی در اجرای پادمان در گزارش مدیر کل رسما لیست شده بود مثل:
- قصور در اعلام واردات اورانیوم طبیعی و انتقال بعدی آن برای فرآوری اش (reprocessing)
- قصور در اعلام کاربرد اورانیوم طبیعی و وارداتی
- قصور در اعلام تاسیساتی که در آن مواد و ضایعات وارده نگهداری و فرآورش شده اند.
- قصور در اعلام اطلاعات طراحی تاسیسات MIX و TRR
- و ...
شورای حکام در 19 ژوئن 2003 طی بیانیه ای خواستار رفع موارد نقض اعلام شده در گزارش مدیرکل شده و از ایران خواست که پروتکل الحاقی را بدون قید و شرط اجرا و تصویب نموده و ورود مواد هسته ای به سانتریفوژها را به تعلیق درآورد و اجازه نمونه برداری محیطی بدهد. وضعیت در گزارش سپتامبر 2003 مدیرکل وخیم تر شد به طوری که با صدور قطعنامه سپتامبر 2003 شورای حکام، ‌موضوع ایران به صورت یک موضوع ویژه و بحرانی درآمد.
در قطعنامه 2003 شورای حکام از مشاهده دو نوع آلودگی حاصل از غنی سازی سطح پایین و سطح بالا، تغییرات مهم و اساسی در توضیحات ایران، افزایش ابهامات و وارد نمودن مواد هسته ای به سانتریفوژها و این که ایران مواد و فعالیت های هسته ای خود را به طور کامل اعلام نکرده، شدیدا ابراز نگرانی و ابراز تاسف گردید. در این قطعنامه به ایران مهلت داده شد که ظرف 50 روز مواردی را به عنوان اقدامات اساسی و فوری (Essential and urgent) انجام داده و سریعا اقدامات اصلاحی (Comective measures) را نیز انجام دهد که این شامل ارایه اطلاعات کامل فعالیت های هسته ای، ‌دسترسی کامل و بدون محدودیت به مراکز هسته ای و انجام راستی آزمایش ها (verifications) نیز می شود. همچنین در این قطعنامه از ایران خواسته شد که پروتکل الحاقی را امضا، اجرا و تصویب نموده و کلیه فعالیت های مرتبط با غنی سازی را به تعلیق درآورد. در این قطعنامه تصریح شده بود که ایران تعهدات خود را نقض کرده است.
ایران البته می توانست اینها را یک بلوف سیاسی و تهدید سیاسی فرض کند و نسبت به اجرای خواسته های شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز پاسخ منفی دهد. اما واقعیت این است که:
اولا: طبق ماده 12 اساسنامه آژانس،‌شورای حکام موارد عدم متابعت توسط کشورهای عضو را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع می دهد. ایران نیز عضو آژانس و متعهد به اجرای اساسنامه آژانس است.
ثانیا: طبق ماده موافقتنامه پادمان بین ایران و آژانس، ایران موظف به اجرای اقدامات اساسی و فوری اعلام شده از سوی آژانس می باشد. جهت حصول اطمینان از عدم انحراف مواد هسته ای در ساخت سلاح.
ثالثا: طبق ماده 19 همین موافقتنامه،‌در صورتی که آژانس قادر به تایید صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای و عدم انحراف به سمت ساخت سلاح نباشد، ‌مراتب را به شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل گزارش می دهد.
بنابراین برای تصمیم گیرندگان نظام روشن بود که در چنین وضعیتی، احتمال ارجاع مسأله به شورای امنیت یک تهدید توخالی و یک بلوف صرف نیست و آژانس از نظر قانونی و مقررات بین المللی می تواند پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد. لذا من این ادعا که از ابتدا مسأله ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل یک بلوف سیاسی را کاملا بی اساس و غیرکارشناسی می دانم. 

یکی دیگر از انتقادهای اساسی به سیاست های هسته ای ایران این است که چرا شما با اروپا معامله کردید. منتقدین در این مورد معتقدند که اروپا توان کافی برای امتیازاتی که شما آن را دنبال می کنید، ندارد و بهتر بود کشورهایی مثل عدم متعهدها، یا روسیه یا چین را انتخاب می کردید و یا این که اصلا با آژانس کار می کردید و وظایف قانونی خود در چارچوب مقررات آژانس را انجام می دادید. 

اگر منظور منتقدین مذکور این است که با آمریکا باید وارد مذاکره و معامله می شدیم چون آمریکا توان ارایه امتیازات مورد نظر ما را دارد، باید بدانند که مذاکره و معامله با آمریکا از جانب نظام به عنوان خط قرمز مردود بود. کشورهایی مثل روسیه و چین هم اولا: نه توانی بیش از اروپا دارند و ثانیا: ابدا آمادگی برای ورود چنین کاری با ایران نداشتند و ثالثا: خودشان را همراه و حامی اروپایی ها در این ابتکار می دانستند و هنوز هم وضعیت همینطور است. بنابراین بهترین و تنها بلوک سیاسی موجود برای همکاری در این زمینه، اروپا بود. این که ما باید با آژانس کار می کردیم و به تعهدات خود عمل می کردیم نیز مورد بررسی قرار گرفت. برای تصمیم گیرندگان نظام روشن بود که در این سناریو ایران هیچ تضمینی برای ختم پرونده نمی تواند داشته باشد و هیچ امتیاز سیاسی – اقتصادی – امنیتی و هسته ای هم نمی تواند بگیرد. لذا سناریویی انتخاب شد که از یک طرف شامل همکاری با آژانس برای اجرای تعهدات قانونی در چارچوب تعهدات بین المللی ایران بود و از طرف دیگر و به طور همزمان رایزنی و همکاری متقابل ایران و اروپا در این زمینه را دنبال می کرد. 

منتقدین شما می گویند تاکنون هیچ موفقیتی نداشته اید و هیچ امتیازی هم نگرفته اید. 

ما یک سناریو با دو فاکتور را اجرا کردیم: کار با آژانس و کار با اروپا. اما دستاوردهای نظام در کار با آژانس بسیار چشمگیرتر بوده است مثل این که:
1- پرونده ایران از دستور کار اجلاس به اجلاس شورای حکام خارج شد و مسأله به گزارش نهایی مدیرکل موکول شد.
2- ابهامات و سوالات آژانس که در ابتدا طیف وسیعی را تشکیل می داد، امروز به حداقل ممکن و به چند مورد محدود رسیده است. دو مسأله عمده آلودگی و2P بیشتر باقی نمانده که در این دو مورد هم پیشرفت های بسیاری حاصل شده و در مراحل نهایی است، به طوری که شانس حل و فصل در اجلاس سپتامبر (شهریور) امسال کاملا وجود دارد.
3- آژانس پس از بازرسی های وسیع از کلیه مراکز هسته ای و حتی غیرهسته ای ایران چندین بار رسما و صریحا اعلام کرده که هیچ نشانه ای از انحراف فعالیت های هسته ای ایران به سمت ساخت سلاح هسته ای مشاهده نشده است.
4- آژانس تأکید کرده است که در طول این مدت ایران «اقدامات اساسی و فوری» را انجام داده است.
5- آژانس تایید کرده است که در طول این مدت ایران «اقدامات اصلاحی»‌را انجام داده است و دیگر نیازی به دسترسی های بدون محدودیت نیست و همه چیز در چارچوب پروتکل باید دنبال شود.
6- راستی آزمایی های مورد نظر آژانس و همچنین نمونه برداری های مورد نظرشان نیز به سرانجام رسیده است.
این موارد مسأله ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل را از نظر حقوقی قانونی و فنی حل می کند. بنابراین در کار با آژانس به بخش مهمی از اهداف، برنامه ها و خواسته های نظام رسیدیم.
اما دستاوردهای نظام در کار سیاسی که نه تنها با اروپا بلکه با تک تک اعضا مهم شورای حکام مثل روسیه، چین و کشورهای عضو غیرمتعهد انجام دادیم نیز فوق العاده بوده است مثل این که:
1- دنیا حق ایران در بهره مندی از تکنولوژی صلح آمیز هسته ای را به رسمیت شناخته است. در طول 25 سال بعد از انقلاب اسلامی؛ غرب به طور یکپارچه علیه بهره مندی ایران از نیروگاه هسته ای مقاومت کرد. آلمان در هماهنگی با اروپا و آمریکا از تکمیل نیروگاه بوشهر سرباز زد و روسیه هم در طول یک دهه تحت فشارهای سنگین غرب بود. امروز اروپا و جهان به طور متحد و یکپارچه از حق ایران در مورد انرژی هسته ای حمایت می کند. هم داشتن نیروگاه های هسته ای و هم تضمین سوخت نیروگاه های هسته ای را پذیرفته اند. حتی آمریکا نیز به این مورد رضایت داده است.
2- اجماع بین المللی برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت شکسته شد. در مقطع بروز بحران این یک تهدید آنی و جدی بود که این تهدید تاکنون برطرف شده است. البته در صورت نقض قطعنامه شورای حکام،‌احتمال ارجاع به شورای امنیت وجود خواهد داشت.
3- توان هسته ای ایران نه تنها حفظ شد و از هرگونه خطر احتمالی مثل حمله نظامی مصون ماند، بلکه فضایی به وجود آمد که ایران توانست به تکمیل توانمندی های خود ادامه دهد برای مثال پروژه UCF اصفهان در طول همین مدت تکمیل شد و به بهره برداری رسید.
4- ایران به عضویت گروه کارشناسی بین المللی چرخه سوخت (MINA) پذیرفته شد و توانست در روند تصمیم گیری بین المللی در زمینه چرخه سوخت به طور آشکاری تاثیرگذار باشد،‌ که مهمترین بخش این تاثیرگذاری، جلوگیری از اقدام جهانی علیه چرخه سوخت ایران و کشورهای در حال توسعه بود. گزارشی که گروه کارشناسی تهیه و به مدیرکل آژانس تسلیم نمود،‌موردی علیه چرخه سوخت ایران نداشت.
5- بستر مناسب برای توسعه روابط سیاسی، امنیتی، اقتصادی، هسته ای ایران و اروپا به وجود آمده است. بستری که هیچ گاه در طول 25 سال بعد از انقلاب اینگونه مناسب و سازمان یافته وجود نداشته است. سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا در توافقنامه پاریس تحت عنوان تضمین های محکم (Firm Guarantees) متعهد به روابط مستحکم سیاسی، ‌اقتصادی، امنیتی، تکنولوژیک و هسته ای شده اند و من اطمینان دارم اروپایی ها در طرح نهایی خود مجموعه ای که پیشنهاد خواهند کرد در برگیرنده روابطی پیشرفته تر نسبت به گذشته در زمینه های سیاسی،‌ اقتصادی، امنیتی و هسته ای خواهد بود.
6- مذاکرات موافقتنامه تجاری ایران و اروپا موسوم به TCA از بن بست چند ساله نجات پیدا کرد و از نیمه دوم سال 83 مجددا و پس از دو سه سال تعطیلی، آغاز شد. مذاکراتی که می تواند ظرف یکی دو سال به انعقاد موافقتنامه مذکور منتهی شده و فصل جدیدی در روابط تجاری تکنولوژیک و اقتصادی ایران با اروپا و به تبع آن با جهان به وجود آورد.
7- قفل پذیرش عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی موسوم به WTO شکسته شد. یک دهه ایران به خاطر مخالفت آمریکا موفق نبود و هر ساله و در هر اجلاس با عضویت ایران مخالفت می شد. در سایه مذاکرات هسته ای ایران و اروپا براساس توافقنامه پاریس، امسال در اجلاس WTO،‌ آمریکا دست از مخالفت برداشت و با اجماع جهانی ایران توانست پروسه عضویت در WTO را آغاز کند. از این مرحله به بعد مذاکرات مربوط به قراردادهای با WTO آغاز شده که البته چندین سال به طول خواهد انجامید. لیکن تاثیر عمیقی بر روابط تجاری ایران خواهد گذاشت. برای مثال پس از امضای قراردادهای نهایی، آمریکا، مجبور به لغو تحریم های یکجانبه علیه ایران خواهد شد.
8- شرایط آرام و سالمی برای برگزاری دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری فراهم شد که در صورت بحران و تشنج بین المللی،‌امکان چنین شرایطی آرام را نداشتیم.
9- نگرانی های بین المللی و افکار عمومی جهان در مورد فعالیت های هسته ای ایران تا حدود 80 درصد برطرف شده است. 25 سال تبلیغات مستمر و یکپارچه غرب، وضعیتی را به وجود آورده بود که افکار عمومی جهان و بسیاری از کشورهای جهان تصور می کردند ایران به سمت ساخت سلاح هسته ای منحرف شده یا حتی سلاح هسته ای تولید کرده است. همکاری های قانونمند با آژانس، موجب شد که این بدبینی و سوءظن در حد بسیار بالا مرتفع شود. یعنی دیگر جهان از گذشته فعالیت های هسته ای ایران نگران نیست و مطمئن است که در 25 سال گذشته ایران اقدامی برای ساخت بمب هسته ای نداشته است. البته نگرانی در مورد آینده باقی است. زیرا آنها به توان ایران در زمینه چرخه سوخت پی برده اند و از این که ایران در آینده می تواند به سمت ساخت بمب هسته ای حرکت کند، نگرانند.
در واقع این مهمترین نکته باقی مانده ما در مذاکرات با اروپایی ها است. ایران در چارچوب توافق نامه پاریس متعهد به تضمین های عینی برای عدم انحراف به سمت ساخت سلاح هسته ای در آینده شده است. این قسمت نیز با کار کارشناسی دو طرف می تواند به یک راه حل مرضی الطرفین برسد. ما در واقع به سناریوهایی که در برگیرنده راه حل مرضی الطرفین است بسیار نزدیک شده ایم. اروپایی ها مایلند مدتی تامل کنند تا دولت جدید آغاز به کار کند و سیاست های دولت جدید را بشناسد و بعد روی سناریوهای موجود در مورد تضمین های عینی با ما توافق نهایی داشته باشند. 

اروپایی ها متعهد شده اند تا پایان ماه جولای یا اوایل ماه اوت طرح نهایی خود را بدهند. این زمان با آغاز به کار ریاست جمهوری جناب دکتر احمدی نژاد مصادف خواهد شد. آیا گمان می کنید که اروپایی ها در طرح خود چرخه سوخت ایران را بپذیرند؟ و اگر نپذیرفتند عکس العمل ایران چه خواهد بود؟‌ آیا پروژه UCF اصفهان را آغاز خواهند کرد؟ 

حق ایران در بهره مندی از چرخه سوخت یک فاز از این پروسه است و اجرای این حق یعنی به رسمیت شناختن فعالیت پروژه UCF اصفهان، غنی سازی نطنز و آب سنگین اراک فاز دوم این پروسه است. من احتمال می دهم در طرح اروپایی ها:
اولا: پیشنهاداتی در جهت ارتقا روابط سیاسی، ‌امنیتی اروپا با ایران وجود داشته باشد.
ثانیا: پیشنهادات در مورد ارتقاء روابط اقتصادی،‌ تجاری،‌ مالی، صنعتی و سرمایه گذاری وجود داشته باشد. برای مثال این که ایران را به عنوان یکی از مهمترین منابع تامین انرژی اروپا اعلام کنند.
ثالثا: در زمینه همکاری های هسته ای بن بست های 25 ساله گذشته را بشکنند. یعنی برای اولین بار از نیروگاه هسته ای ایران حمایت کنند، برای اولین بار آماده تضمین های بین المللی برای تامین سوخت هسته ای ایران شوند و برای اولین بار در زمینه های تکنولوژی هسته ای پزشکی، کشاورزی و غیره اعلام حمایت و همکاری سطح بالاتری را اعلام کنند. در صورتی که پیش بینی اینجانب درست از آب در آید، تا به اینجای کار یک فصل نوین در روابط ایران و جامعه جهانی گشوده خواهد شد که حاصل دو سال مذاکرات بسیار حساس، پیچیده و دشوار است و سرمایه بزرگی برای دولت جدید خواهد بود. اما در مورد چرخه سوخت این احتمال وجود دارد که اروپایی ها خواستار ادامه تعلیق در چارچوب توافق پاریس گردند تا بتوانند، پس از روشن شدن کابینه جدید و سیاست های جدید و حتی چند ماه مذاکره با تیم جدید هسته ای که نماینده دولت جدید خواهد بود؛ معامله نهایی در مورد چرخه سوخت را انجام دهند.
البته ایران به اروپایی ها اعلام کرده که استمرار شرایط تعلیق به صورت یکی دو سال گذشته وجود ندارد و اگر اروپایی ها نپذیرند، ایران پروژه UCF اصفهان را آغاز خواهد کرد. البته در چنین وضعیتی ممکن است شرایط برای هر دو طرف یعنی هم ایران و هم اروپا مشکل شود و روند فعی دچار اخلال شود. 

از تیم جدید مذاکرات هسته ای صحبت کردید. آیا قرار است دکتر روحانی و تیم مذاکره کننده تغییر کنند.
زمان قانونی ماموریت دکتر روحانی و تیم مذاکره کننده هسته ای در پرونده هسته ای تا پایان دوره ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی است. ابلاغ رسمی مسئولیت دکتر روحانی در پرونده هسته ای توسط رئیس جمهوری صادر شده است. لذا طبیعی است که رئیس جمهور جدید همانظور که کابینه جدید خواهد داشت،‌باید بتواند یک تیم جدید هسته ای هم داشته باشد. 

توصیه شما به عنوان یکی از مذاکره کنندگان ارشد هسته ای ایران چیست؟ آیا استمرار مذاکرات به نفع دو طرف است؟ در صورتی که اروپایی ها باز هم در طرح خواستار استمرار تعلیق شدند، آیا ایران باید اصفهان را آغاز کند؟‌ اگر ایران اقدام کند چه شرایطی پیش می آید؟ 

من به یقین، استمرار مذاکرات هسته ای را به نفع ایران می دانم. همان طور که ایران و اروپا منافع بسیار کلانی از این مذاکرات در دو سال گذشته برده اند. اگر مذاکرات هسته ای ایران و اروپا در دو سال گذشته وجود نداشت، با وضعیت بحرانی پرونده هسته ای ایران در شورای حکام، قراردادهای بزرگی که در زمینه نفت و گاز با جهان در دو سال گذشته امضا کردیم؛ امکان پذیر نبود. مذاکرات هسته ای با اروپا فضایی را به وجود آورد که ایران توانست قرادادهای دراز مدت صدور گاز به هند و چین و پاکستان و امارات را به امضا برساند. قراردادهایی که عظیم ترین قراردادهای اقتصادی جهان محسوب می شوند. این مذاکرات، جایگاه استراتژیک ایران در تامین انرژی جهان را در سطح بالا تثبیت کرده و این واقعیت در تامین امنیت ملی ایران بسیار بسیار مهم و مؤثر است. بنابراین من اعتقاد دارم که:
اولا: چنین وضعیتی برای ایران و برای اروپا یک سرمایه و دستاورد بزرگی است که نباید به سادگی و به راحتی هر دو طرف آن را از دست بدهند.
ثانیا: ایران از پیشنهاداتی که اروپا در طرح نهایی خود ارایه خواهد داشت در راستای ارتقاء روابط سیاسی،‌ اقتصادی، امنیتی و هسته ای با اروپا و به تبع آن با جهان استقبال نموده و بهره برداری کند. اگر هم موارد کاستی در این پیشنهادات وجود دارد با مذاکره کاستی ها را رفع کند.
ثالثا: در صورتی که در طرح اروپا، حمایت از نیروگاه های هسته ای ایران و تضمین سوخت وجود داشت، ‌از این پیشنهاد مهم استقبال شود و با مذاکره هر چه سریع تر به نتیجه عملیاتی برساند. به هر حال ما طرح ایجاد 20 نیروگاه هسته ای را در دست داریم.
رابعا: اگر اروپایی ها خواستار ادامه تعلیق در چارچوب توافق پاریس شدند، ما قاطعانه آن را رد می کنیم. اما مذاکره را ادامه دهیم. چون ما بی نهایت به راه حل نزدیک شده ایم. ممکن است اروپایی ها چند ماهی فرصت بخواهند تا با شناخت و تفاهم با دولت جدید و تیم هسته ای، راه حل ها و شانس های موجود به وجود آمده در مورد حل چرخه سوخت را مورد توافق رسمی قرار دهند. به هر حال باید با نهایت تدبیر و دوراندیشی و واقع نگری در این بخش حساس کار حرکت کرد زیرا این مسأله می تواند عواقب نامطلوبی برای هر دو طرف در پی داشته باشد. ضمن این که شروع کار اصفهان به معنی شروع غنی سازی نخواهد بود. ما در اصفهان عمل تبدیل (Conversion) را انجام می دهیم و نه غنی سازی. (Enrichment)
- شما در مورد رسیدن به تفاهم نهایی در مورد چرخه سوخت خوشبین هستید. زیرا بسیاری معتقدند اگر 100 سال هم با اروپا مذاکره کنید، آنها غنی سازی را نخواهند پذیرفت.
من دو سال در مذاکرات حساس هسته ای حضور داشته ام. برای من روشن است که پذیرش غنی سازی از سوی اروپا نیازمند یک چارچوب جامع برای روابط است که مجموعه ای از نگرانی های دو طرف را رفع کنند این چارچوب برای هر دو طرف الان و بعد از 2 سال مذاکره روشن شده است که حاوی مسائل دو جانبه، منطقه ای و بین المللی است. در مرحله فعلی اروپایی ها در طرح خود پیشرفت محسوسی در روابط دو جانبه را خواهند پذیرفت که قبلا توضیح دادم. همچنین پیشرفت در همکاری های هسته ای مثل تکنولوژی هسته ای در بخش نیروگاه و شیمیایی و پزشکی و کشاورزی را خواهند پذیرفت و تامین سوخت ایران را هم خواهند پذیرفت. اما در مورد غنی سازی می دانم که شانس وجود دارد که:
اولا: حق ایران در مورد چرخه سوخت را بپذیرند.
ثانیا: اجرای این حق را به طور محدودتر از آنچه که ایران در نظر دارد آن هم به طور مرحله ای به نحوی که هر مرحله اعتماد سازی شود و تضمین های لازم داده شود را نیز می پذیرند. لذا اجرای این حق در طول یک دوره زمانی چند ساله امکان پذیر خواهد بود. البته باید روشن باشد که این قسمت از کار به چند ماه دیگر مذاکره احتیاج دارد. من به چنین چارچوب و اساسی شخصا خوشبین هستم. آنها می خواهند مطمئن شوند که سیاست های چند سال گذشته یاران در مورد مسائل مهم منطقه ای و بین المللی همچنان ادامه خواهد یافت و حتی پیشرفت خواهد داشت و با عقب گرد مواجه نخواهد شد. آنها می خواهند با شخصیت های دولت جدید و سیاست های آنها آشنا شوند. چنین فضا و اعتماد سازی با توجه به انتخابات جدید به چند ماه ارتباط و مذاکره فعال اروپا با کابینه جدید احتیاج دارد تا در صورت اطمینان طرفین، به چنین پیش بینی برسیم. 

ممکن است روشن تر در مورد شرایط پذیرش غنی سازی از سوی اروپایی ها صحبت کنید. 

من سخنگوی آنها نیستم. استنباط شخصی خودم را می توانم از مذاکرات دو ساله ابراز کنم. عناصری که آنها برای پذیرش غنی سازی در ذهن دارند، از این قرار است:
1- محدود شدن فعالیت غنی سازی و چرخه سوخت نسبت به برنامه های فعلی ایران که گسترده تر از تصور و توقع اروپایی ها است.
2- مرحله ای کردن آن. یعنی فعالیت غنی سازی در فازهای مختلف و مراحل مختلف و به تدریج صورت می گیرد.
3- اعتمادسازی متقابل و تضمین های عینی برای هر فاز و هر مرحله به طوری که اطمینان کل نسبت به کل مجموعه در مورد عدم انحراف به سمت ساخت سلاح وجود داشته باشد.
4- پیشرفت در مسائل دیگر مورد اختلاف ایران و غرب همچون مسائل مربوط به تروریسم و بحران های منطقه.
چنین پروسه ای که اروپایی ها در ذهن دارند،‌ پروسه ای چند ساله است که تقویت همزمان روابط را هم مدنظر دارند. البته اروپایی ها این مطالب را در مواضع رسمی اعلام نمی کند و اگر هم مطرح شود، تکذیب می کند، اما من معتقدم پشت ذهن آنها همین چارچوب است.
- آیا باید این نظریه را رد کنیم یا بپذیریم.
باید اصلاح کنیم. انعطاف در طرف ایرانی وجود دارد مشروط به این که مذاکرات؛
اولا: طولانی نشود.
ثانیا: بخشی از کار ما مثل اصفهان آغاز شود. بخشی که در واقع غنی سازی هم نیست.
یعنی با تدریجی شدن کار مخالف نیستم اما به شرطی که به طور تدریجی و همزمان با مذاکرات پیشرفت در مذاکرات، مراحل مربوط به فعالیت های مرتبط با غنی سازی نیز شروع به کار کند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین