کد خبر: ۶۰۲۶
تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱۳۸۴ - ۱۹:۲۴

نظامیان و اسب بارکش

آفتاب‌‌نیوز :

در اين ميان سوء برداشت طرف سياست بيشتر است. در دعواهاي سياسي به ويژه داخلي آن جا که اولاً نهادهاي مدني هنوز شکل نگرفته يا قوام نيافته اند و ثانياً در جنگ جناح هاي سياسي و جريان هاي اجتماعي يکي خود را در برابر ديگري "بازنده استراتژيک" مي بيند، جناح بازنده طبعاً به هر دستاويزي براي ماندن بر سر قدرت چنگ مي زند. از جمله اين دستاويزها که عرصه هاي بسيار متنوع و بعضاً متضادي چون شعارهاي فرهنگي، وطن دوستي، اخلاقيات ... را در بر مي گيرند، عنصر نظاميان و نظامي گري است. با توجه به امکانات مادي و انساني بي همتايي که معمولاً نيروهاي مسلح در همه جاي جهان به ويژه کشورهاي در حال توسعه از آن برخوردارند، عنصر نظاميان همواره در کشورهاي استقرار نيافته به چشم "ابزار" خوش دستي نگريسته مي شود که مي تواند موقتاً عليه رقيب به کار گرفته شده و سپس به جاي خود بازگردد.

در سوي نظاميان نيز به ويژه در کشورهايي که به سبب بحران هاي منطقه اي و بين المللي "فربه تر" از حد استاندار هستند، بعضاً بي تابي براي ورود به عرصه سياست داخلي و کنار زدن سياستمداران بي کفايت و فاسد و نالايق به درخواست همان سياستمداران فوراً پاسخ مثبت مي دهند و سخاوتمندانه پا در عرصه سياست مي گذارند. در اين لحظه سمت سياست بر آن است که اگر به يک اشاره غول جادويي را از چراغ علاء الدين بيرون آورد، لابد به همان اشاره و در وقت مقتضي غول سر به راه و مطيع به چراغ بازگشته و از صحنه ناپديد خواهد شد.

اما تجربيات عمومي در آسيا، آفريقا و آمريکايي لاتين نشان داده است که اين راه معمولاً يک طرفه است. کمتر ژنرالي در تاريخ بشر يافت شده است که مزه قدرت سياسي را چشيده باشد و با همان گوش به فرماني نخست از خيابان به پادگان بازگشته و زندگي نظامي خويش را از سر گرفته باشد. آنچه در تجربه رايج بشري يافت شده آن است که از نخستين و يا بدفرجام ترين قربانيان ورود نظاميان به صحنه سياست داخلي همان سياستمداراني بوده اند که کوشيده اند اين غول جادويي نيرومند را به سود خويش و زيان حريف به خيابان بکشانند.

اما اين بازي، براي نظاميان نيز يک سره بي خطر نيست. يک دليل بزرگ محصور ماندن نيروهاي مسلح در پشت ديوارهاي بلند و تحمل مقررات و تمرينات دشوار بدني خارج شدن روح سربازان از آلايش هاي جامعه است که هر چه در آن جا دلپذير و شدني و گريزناپذير است اين جا تحمل ناپذير و فاجعه بار مي شود. از اين رو ورود به خيابان براي نظاميان به منزله باز کردن يک باره آغوش اين موجود حساس به روي همه ويروس ها و آسيب هاي اجتماعي، شکاف ها و اختلافات بزرگ و کوچکي است که در هر جامعه به ويژه جوامع رشد يابنده موج مي زند. مثلاً در تجربه حکومت نظاميان بر آرژانتين در دهه 1980 ميلادي ارتش تا بن دندان مسلح اين کشور سرانجام در مرزهاي خود از عهده عده محدود نظاميان انگليسي که هزاران کيلومتر دورتر از پايگاه هاي خود براي حفظ يک مستعمره مي جنگيدند، برنيامده و به دليل همين "آغشتگي" به پيچيدگي هاي جامعه شکست خورد. ارتش آن هنگام که به سرکوب مشکلات داخلي رو مي آورد سازمان و آمادگي خود براي نبرد خارجي را از کف مي دهد.

اما گرفتاري بزرگتر ورود نظاميان به صحنه سياست داخلي اينها نيست؛ بلکه بي فايده بودن آن در نهايت کار است. تحولات اجتماعي بزرگتر و پيچيده تر از آن است که نظاميان را ياراي حل و فصل آن به اتکاي قدرت نظامي باشد و ورود نيروهاي مسلح به اين تحولات بر پيچيدگي آن تنها مي افزايد. آن چه در پايان مي ماند، جامعه اي سرخورده و عصيانگر، سياستمداراني لکه دار يا نابوده شده، ارتشي ناکارآمد و بحران زده و نظام اخلاقي – اجتماعي فرو پاشيده و آماده پذيرش بيگانه خواهد بود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۲۳:۳۸ - ۱۳۸۴/۰۳/۲۵
0
0
به هر حال نظا مي اسب بار كش است اكر كاند يد انتخابات شود
ناشناس
|
-
|
۱۶:۴۳ - ۱۳۸۴/۰۳/۲۶
0
0
در وضعيت كشور ما كه مدت زيادي از جنگ نميگذرد و همه كساني كه ادعاي مجلس و رياست جمهوري دارند در زمان جنگ ميتوانستند به جبهه اعزام شوند.
لذا به نظر من كسي كه در جبهه شركت نكرده باشد بايد يك نقطه ضعف بزرگ باشد نه آنكه شركت كرده باشد.
حال اگر شركت كرده باشد - طبعا بايد فرمانده باشد و گرنه مدير نخواهد بود. لذا با بررسي ساده وضعيت سپاه مشخص است كه آنها را نظامي نميتوان حساب كرد بخصوص آنهايي كه پس از جنگ از آن جدا شدند به هيچ حسابي نميتوان نظامي محسوب نمود مگر با حساب سفسطه. مخالفان جنگ با صدام و حفظ انقلاب ميخواهند يك نقطه قوت قوي را به يك نقطه ظعف تبديل كنند.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین