کد خبر: ۱۱۴۲۲۶
تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۳۸۹ - ۱۶:۱۲

گزارش جلسه رسیدگی به جنایت میدان کاج

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: جلسه رسیدگی به اتهامات متهم به جنایت حادثه سعادت‌آباد از سوی قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

در ابتدای این محاکمه که ساعت 9 و 47 دقیقه صبح یک‌شنبه در تالار اجتماعات مجتمع امام خمینی (ره) با حضور جمعی از اصحاب رسانه، اساتید دانشگاه و دانشجویان برگزار شد، قاضی "ذبیح‌زاده" نماینده‌ی دادستان در قرائت کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران تصریح کرد: در این پرونده به دلالت گزارش کلانتری 134 شهرک غرب در ساعت 10 و 20 دقیقه روز شش آبان ماه سال جاری "یعقوب" در میدان کاج خیابان یکم اقدام به مجروح کردن "محمدرضا" کرده که این شخص پس از انتقال به بیمارستان مدرس جان باخته و قاتل پس از ایجاد رعب و وحشت در صحنه جرم به وسیله چاقو دستگیر شده است. پس از اطلاع بازپرس از وقوع حادثه و شروع تحقیقات مشخص شد که یعقوب با خانمی به نام "سعیده" معروف به کیمیا رابطه داشته و به موجب رای شعبه 1180 دادگاه عمومی جزایی تهران به اتهام جرح عمدی محکوم به زندان شده است که پس از آزادی متوجه شده "سعیده" با مقتول رابطه داشته و در همین راستا تحت تاثیر تحریکات سعیده مرتکب قتل شده است.

وی افزود: در این پرونده متهمان عبارتند از "یعقوب" معروف به مهدی 31 ساله و سعیده معروف به کیمیا 32 ساله. اتهام متهم ردیف اول مباشرت در قتل عمدی محمدرضا، اخلال در نظم عمومی و قدرت نمایی به وسیله چاقو و اتهام متهم ردیف دوم نیز معاونت در قتل عمدی محمدرضا است.

نماینده‌ی دادستان تهران ادامه داد: دادسرا با عنایت به شکایت اولیای دم شامل پدر و مادر، گزارش مرجع انتظامی، گزارش پزشکی قانونی، صورت‌ جلسه تیم بررسی صحنه جرم اداره تشخیص هویت، شهادت شهود، اظهارات مطلعان مبنی بر رابطه متهم ردیف دوم با متهم ردیف اول و مرحوم و تحریکات او، کشف آلت قتاله، اقرار صریح متهم ردیف اول، ملاحظه فیلم اقدامات متهم ردیف اول مبنی بر اخلال در نظم عمومی، ‌انکار بلاوجه متهم ردیف دوم و سایر ادله و قرائن موجود در پرونده متهمان را بزهکار دانسته و در خصوص هر دو متهم تقاضای کیفر دارد.

طبق قرائت کیفرخواست از سوی نماینده‌ی دادستان، پدر و مادر مقتول در جایگاه حضور یافتند و مادر مقتول اظهار کرد: من برای قاتل فرزندم تقاضای قصاص در ملاعام را دارم و خواستار مجازات زنی هستم که تمام این حوادث را به عهده او می‌دانم زیرا قاتل با تحریکات این زن در حالی اقدام به قتل فرزند من کرده که اصلا او را ندیده و نمی‌شناخته است.

وی ادامه داد: پسرم می‌گفت این زن به او دست خواهری داده و از او خواسته که در دفتر مشاوره املاک به عنوان شریک همکاری کند . آشنایی آنها از اوایل مهر بوده و پسر من در جریان رابطه سعیده و مهدی نبوده است. پسر من زن داشت و مدت‌ها در انگلستان زندگی می‌کرد. حدود یک هفته قبل از این حادثه از همسرش جدا شد.

پدر مقتول نیز خطاب به دادگاه گفت: تقاضای من اشد مجازات متهمان است. با اینکه بچه من دیگر زنده نمی‌شود اما شاید با قصاص قاتل و مجازات متهم دیگر جامعه آگاه شود. در این حادثه بیشتر از همه مردم حاضر در صحنه جرم و پلیس دل ما را شکستند.

پس از اظهارات اولیای دم، قاضی نورالله عزیزمحمدی رییس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ضمن تفهیم مفاد تبصره ماده 129 قانون آیین‌دادرسی کیفری خطاب به متهم با بیان اینکه مراقب اظهارات خود باشید از او خواست در جایگاه مستقر شده و خود را معرفی کند .

متهم پس از حضور در جایگاه خود را معرفی کرد و در پاسخ به این سوال قاضی که آیا سابقه کیفری داری؟ گفت: سر مسایل مالی و حساب و کتاب‌هایی که با سعیده داشتم او را با مشت و لگد زدم و به خاطر همان به زندان افتادم.

در ادامه، رییس دادگاه در مقام تفهیم اتهام به متهم گفت: حسب کیفرخواست صادره شما متهم به قتل عمدی محمدرضا، اخلال در نظم و امنیت عمومی و قدرت‌نمایی با چاقو هستید. آیا اتهامات را قبول دارید؟

یعقوب در پاسخ به قاضی اظهار کرد: قتل را من انجام دادم یعنی ضربه زدم اما قصدم کشتن نبود. در مورد سایر اتهامات باید بگویم که من در آن لحظه هیچ کس را نمی‌دیدم. بارها گفته‌اند که چهار مامور بالای سر من بوده‌اند و من یکی از آنها را زده‌ام سوال من این است که اگر من یکی از چهار مامور را زده‌ام سه مامور دیگر چرا کاری انجام نداده‌اند؟

وی در مورد وقوع حادثه و انگیزه خود خطاب به هیات قضایی اظهار کرد: شش ماه در زندان بودم و در این مدت با سعیده تماس داشتم. 15 روز مانده به پایان محکومیتم از او خواستم که رضایت بدهد اما گفت می‌خواهم ادبت کنم.

یعقوب ادامه داد:10 روز پیش از آزادی در تماسی که با هم داشتیم مدعی شد که یک پسر جوان به دفتر آمده و مزاحم او شده است، من به او گفتم حتما خودت مقصر هستی اما او گفت این پسر مزاحم من است و هر کاری می‌کنم دست بردار نیست.

وی گفت: وقتی از زندان آزاد شده‌ام به خانه خواهرم در کرج رفتم و در طول چند روز با سعیده به صورت تلفنی تماس داشتم. یک روز به طرف دفتر رفتم و دیدم که سعیده با چند مشتری مشغول صحبت است همان روز یکی از مشاورها به نام "یوسف" به من گفت که خودت را به خاطر سعیده بدبخت نکن.

این متهم با بیان اینکه سعیده مدام با حرف‌هایش من را آزار می داد، گفت: بعد از چند روز با یزدان تماس گرفتم و با او شروع به صحبت کردم. او منکر همه چیز بود ولی من از او می‌خواستم که پایش را از زندگی‌ام بیرون بکشد. صحبت‌های ما ادامه داشت تا اینکه روزهای آخر به راحتی حرف‌های رکیکی زد و نهایتا گفت که با سعیده رابطه جنسی برقرار کرده است. آن لحظه حالت جنون پیدا کردم چون واقعا سعیده را دوست داشتم.

یعقوب با اشاره به روز حادثه اظهار کرد: شب قبل از اتفاق، سعیده تماس گرفت و به من گفت که یزدان صبح زود به دفتر می‌رود. من چاقو را برداشتم و به سمت دفتر رفتم. چند روز قبل یزدان من را تهدید کرده بود که اگر جلوی دفتر بروم من را می‌کشد، من به یزدان زنگ زدم و گفتم اشتباه می‌کنی. بعد برای دفاع از خودم چاقو برداشتم چون یک بار سعیده گفت که یزدان با دوستانش جلوی دفتر آمده تا من را بزند.

وی ادامه داد: من شیشه مصرف کرده بودم و تا صبح حالت جنون داشتم وقتی نزدیک دفتر رسیدم دیدم یکی از مشاورها داخل سوپرمارکت است. وارد سوپر مارکت شدم و با او سلام و احوال‌پرسی کردم. بعد به سمت انتهای خیابان یکم رفتم و آژانس گرفتم تا بروم وقتی به سمت دفتر، برگشتم دیدم فردی جلوی دفتر ایستاده و متوجه شدم که او همان یزدان است، حدود چند قدمی او وقتی اسمش را پرسیدم یک اسپری از جیبش درآورد و آن را روی صورتم خالی کرد آن لحظه من کسی جز خودم را نمی‌دیدم و هر چقدر فکر می‌کنم یادم نمی‌آید چگونه ضربه‌ی اول را به او زدم.

قاضی خطاب به متهم گفت: تو به گونه‌ای رفتار می‌کردی که انگار سعیده را همسر خود می‌دانستی در حالی که رابطه‌ شما کاملا غیر رسمی بوده است، این موضوع را چگونه توجیه می‌کنی؟

یعقوب در پاسخ به رئیس دادگاه گفت: من و سعیده با هم دوست بودیم، پس از گذشت حدود یک سال به یک شماره تلفن در موبایل او شک کردم و بعد از چند روز متوجه شدم که او شوهر دارد. پس از مدتی فهمیدم که یک دختر 9 ساله هم دارد، به سعیده گفتم تا زمانی که از همسرت جدا نشوی با تو رابطه‌ای نخواهم داشت و به همین دلیل او از همسرش طلاق گرفت.

وی با بیان این که سعیده مدام به من القاء می‌کرد که نمی‌خواهم با او ازدواج کنم، ادامه داد: ما حدود 4 سال قبل در جریان کار معاملات مسکن با هم آشنا شدیم. او مشاور سرشناس و قهاری بود ، یک روز به دفتر او رفتم و از همان روز رابطه‌ی ما آغاز شد، من چون معمولا خوش‌لباس بودم سعیده می‌گفت که آدم باشخصیتی هستی، پس از گذشت مدتی دیگر با هم راحت شده بودیم و رابطه‌ی کاملی داشتیم.

این متهم گفت: هر وقت بحث ازدواج را مطرح می‌کردم او امروز و فردا می‌کرد، قرار بود مهرماه با هم ازدواج کنیم اما مرا به زندان انداخت.

یعقوب در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر تحریک وی توسط سعیده به قتل یزدان اظهار کرد: او از من نخواست که یزدان را به قتل برسانم بلکه فقط خواست که او را بزنم از او پرسیدم اگر یزدان کشته شود، چکار کنیم؟ او گفت 45 میلیون دیه‌اش را می‌دهم و بعد از گذشت 6 ماه از خانواده‌اش رضایت می‌گیریم.

وی گفت: من زیر تیغ هستم و از هیچ چیز نمی‌ترسم می‌دانم اشتباه کردم اما سعیده من را تحریک می‌کرد به من می‌گفت تو بی‌غیرتی و من با هر حرف او خود به خود تحریک می‌شدم. سعیده به من گفت که یزدان فردا به دفتر می‌رود وگرنه من اصلا خبرنداشتم و او را هم نمی‌شناختم.

یعقوب اضافه کرد: اگر به سعیده دلبستگی نداشتم مرتکب این قتل نمی‌شدم اگر چه او زن بسیار دروغگویی است همه به من می‌گفتند که او خطرناک است اما باور نمی‌کردم امروز می‌فهم که چقدر اشتباه کرده‌ام.

عزیزمحمدی با اشاره به فیلم منتشر شده از این حادثه تصریح کرد:‌ صحنه‌ای که دیدم در طول 40 سال سابقه‌ی قضایی برای اولین بار مشاهده می‌کردم. انگیزه تو از ایجاد چنین صحنه‌ای چه بود؟ متهم در پاسخ به وی گفت: برای من هم جالب بود اما واقعا حالت جنون داشتم.

قاضی اظهار کرد: کسی که جنون پیدا می‌کند خودش متوجه این مطلب نیست به نحوی که هر دیوانه‌ای دیگران را دیوانه می‌داند پس بحث جنون بی‌تاثیر است زیرا رفتار شما در صحنه و پیش از آن موید آن است که با سبق تصمیم اقدام به جنایت کرده‌ای. آنچه تو آن را جنون می‌دانی در واقع همان خشم و عصبانیت است که با وارد آوردن هر ضربه تشدید می‌شود.

به گزارش ایسنا، در ادامه‌ی جلسه‌ی رسیدگی به اتهامات متهم حادثه‌ی سعادت آباد فیلم منتشر شده از این جنایت در دادگاه پخش شد که در هنگام پخش فیلم مادر مقتول به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و به همین دلیل به بیرون از دادگاه راهنمایی شد. وی حین خروج از صحن دادگاه در حالی که به شدت گریه می‌کرد، مدعی بود که پلیس در این صحنه تنها ایستاده و مرگ فرزند او را تماشا کرده است. متهم نیز حین پخش فیلم تحت تاثیر قرار گرفت و شروع به گریه کرد.

قاضی نورالله عزیز محمدی، رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران پس از پخش فیلم اظهار کرد: باید دید که این فیلم در جامعه‌ی اسلامی ما و مردم چه اثری داشته است، امیدواریم هیچ‌گاه شاهد چنین صحنه‌هایی در جامعه نباشیم. می‌دانم که متهم اظهار ندامت می‌کند اما امیدوارم خداوند به انسان‌ها فرصت بدهد که پیش از ارتکاب جنایت به عاقبت آن فکر کند. تو اگر اجازه می‌دادی که مردم یزدان را به بیمارستان برسانند امروز در جایگاه متهم به قتل نبودی.

وی خطاب به متهم گفت: شما بارها در صحنه‌ی جرم بحث دفاع از ناموس خود را مطرح کرده‌اید در حالی که رابطه‌ی شما غیر شرعی بوده است به نظر می‌رسد که قصد داشتید با طرح این موضوع اذهان مردم را به این سمت ببرید تا دخالتی نکنند و مقتول را به بیمارستان انتقال ندهند زیرا به هر حال مردم ما روی مسائل ناموسی متعصب هستند و ممکن است اگر کسی با انگیزه‌های ناموسی حتی مرتکب جرمی شود به او کمک هم بکنند.

در این هنگام متهم در پاسخ به اظهارات قاضی سکوت کرد. وی در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر عدم جنون گفت: من از خودم دفاعی نمی‌کنم و برای من داستان درست کرده‌اند. همه یکطرفه قضاوت کرده‌اند.

یعقوب در مورد نقش سعیده در این حادثه اظهار کرد: من ابتدا حرفی از سعیده به میان نیاوردم و در مرحله‌ی بازپرسی نیز چیزی نگفتم اما حالا می‌بینم چرا دو جوان نابود شوند اما این زن به دنبال زندگی خود برود بنابراین باید واقعیت را بگویم. او به من گفت که یزدان صبح به دفتر می‌رود وگرنه من هیچ اطلاعی از رفتن او نداشتم. اگر او این مطلب را نمی‌گفت اصلا به صحنه‌ی حادثه نمی‌رفتم.

این متهم اضافه کرد: نمی‌دانم سعیده دنبال چه چیزی بود. البته من هم احمق بودم. از 10 هزار دختر یکی مانند او پیدا می‌شود او همه را جادو می‌کرد. ای کاش به جای کشتن یزدان گردن سعیده را می‌زدم.

یعقوب پس از بیان این اظهارات دچار بی‌حالی شد که قاضی به او اجازه داد چند دقیقه روی صندلی استراحت کند و سپس به ادامه‌ی اظهارات خود پرداخت.

وی درپاسخ به سوال یکی از مستشاران دادگاه در خصوص مصرف مواد مخدر گفت: من اعتیاد نداشتم چند سال چیزی مصرف نمی‌کردم تا اینکه وارد زندان شدم و از آن زمان شیشه مصرف کردم. مطمئنم شیشه در وقوع این جنایت تاثیر داشت چون من از خود بی‌خود شده بودم. از طرف دیگر ناراحتی اعصاب داشتم اما هیچ‌گاه به پزشک مراجعه نکردم. در لحظه‌ی ارتکاب قتل هم هیچ صحنه‌ای را به یاد ندارم و فقط یزدان جلوی چشم‌هایم بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین