تشکیلات خودگردان، حماس را دور زد

آفتاب‌‌نیوز : جنبش حماس انتخابات رياست جمهوري فلسطين را تحريم كرد. چه انگيزه هايي باعث شد اين تحريم شكل بگيرد؟
حماس انتخابات را تحريم كرد چرا كه معتقد بود تحريم انتخابات به مصلحت مردم فلسطين است. مشاركت جنبش حماس در اين انتخابات هيچ كمكي به مردم فلسطين نمي كرد. اين انتخابات بسيار سريع صورت گرفت و هدف از آن هم تعيين رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين بود. مأموريت او هم آشكار، روشن و از پيش تعيين شده بود. مأموريت شخصي كه بدين ترتيب انتخاب مي شد، مذاكره با دشمن صهيونيستي، اجراي نقشه راه و مذاكره و ديدار با مقامات آمريكايي بود. ما در جنبش مقاومت اسلامي حماس با اين موارد موافق نيستيم. از سوي ديگر اين انتخابات درواقع كليه مذاكرات و گفت و گوهاي از پيش انجام شده ميان تشكيلات خودگردان و جنبش حماس را به نوعي دور زد. محور مذاكرات صور گرفته بهبود وضعيت داخلي فلسطين و تشكيل رهبري ملي يكپارچه بود كه بتواند در مورد كليه مسائل نظر بدهد اما برگزاري اين انتخابات درواقع تمامي اين مذاكرات و گفت و گوها را دور زده و توجهي به اين مذاكرات نشد. از سوي ديگر اين انتخابات در چارچوب همان شروط و تعهدات «اسلو» برگزار شد كه جنبش حماس با اين پيمان مخالف است و هيچ برخورد مثبتي هم با آن ندارد. 

دليل عدم شركت حماس، آيا تنها به نحوه برگزاري انتخابات بازمي گردد يا عدم وجود چهره مناسبي براي حضور در عرصه رقابت هم باعث تحريم انتخابات شد؟ براي مثال فرض كنيد اگر مروان برغوثي امكان حضور در انتخابات را مي يافت، آيا حماس حاضر به شركت نمي شد؟
به هيچ وجه اين گونه نيست كه عدم وجود شخصيت مناسب يا عدم حضور برخي چهره ها باعث تحريم انتخابات از سوي حماس شده باشد. اين تحريم بنا به دلايلي كه پيشتر ذكر كردم صورت گرفت. مهمترين دليل اين تحريم هم برگزاري اين انتخابات در چارچوب توافقات اسلو بود. 

رابطه حماس و ابومازن، پس از برگزاري انتخابات چگونه است؟ با توجه به اين كه پيشتر اشاره كرديد كه هدف و مأموريت وي، حتي پيش از انتخابات تعيين شده بود، آيا حماس حاضر به همكاري با وي هست؟ و در نهايت اين كه آيا اصولا ابومازن را داراي توانايي هاي لازم براي تحقق خواسته هاي ملت فلسطين مي بينيد؟
سياست ما از زمان شكل گيري دولت خودگردان فلسطين مبتني بر همكاري و تعامل با رهبران و مسئولان اين حكومت بوده است. اين تعامل و همكاري بستگي به سياست ها، تصميمات و اقدامات عملي مسئولان تشكيلات خودگردان داشته است. شخص هرگز ملاك ما نبوده است، بلكه سياست ها و برنامه هاي دولت كه براي ما حائز اهميت است، موافقت يا مخالفت حماس هم با نظر به سياست ها و اعمال اشخاص و رهبران دولت خودگردان صورت گرفته نه با توجه به «شخص».
در مورد آقاي ابومازن هم بايد بگويم كه ما قبل از برگزاري انتخابات هم اعلام كرديم كه اگر ايشان به عنوان رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين انتخاب شوند، همكاري كامل خواهيم داشت، هرچند برنامه ها و سياست هاي ايشان با مواضع و اصول جنبش حماس متعارض است. با اين وجود حماس باز هم براي همكاري با ايشان اعلام آمادگي كرد.
در حال حاضر نيز چون از ايشان اقدامي مخالف اصول خود نديده ايم و همچنين با توجه به تأكيدهاي مكرر ابومازن بر گفت و گو و تفاهم ميان گروه هاي فلسطيني و حقوق ملت فلسطين، رابطه ما با ايشان خوب است. ديدارها و مذاكرات ميان طرفين همچنان ادامه دارد و با توجه به روند جدي و مثبت آن پيش بيني مي كنيم كه به زودي به نتايج ثمربخشي دست پيدا كنيم كه به نفع فلسطين باشد. 

عدم حضور حماس در انتخابات رياست جمهوري عملاً باعث كاهش حضور مردم نشد. بدين ترتيب اين تصور به وجود مي آيد كه حماس داراي پايگاه مردمي گسترده اي نيست. اما در انتخابات محلي مشاهده مي كنيم كه حماس با قاطعيت اكثريت آرا را از آن خود مي كند. اين پارادوكس را چطور مي شود توجيه كرد؟ پايگاه مردمي حماس را با توجه به كدام يك از اين دو مورد بايد تخمين زد؟ در نهايت اين كه علت تغيير موضع حماس از تحريم انتخابات رياست جمهوري تا حضور در انتخابات محلي چيست؟ 
ابتدا اجازه دهيد موضوعي را براي شما روشن كنم. حماس هنگامي كه انتخابات رياست جمهوري را تحريم كرد، هرگز از مردم درخواست نكرد كه آنها هم انتخابات را تحريم كرده و در آن شركت نكنند. با اين وجود، اما مشاركت در انتخابات به هيچ وجه مطلوب نبوده و در سطح بسيار پاييني بود. در ابتدا اعلام شد كه از يك ميليون و 800 هزار واجد شرايط رأي تنها 700 هزار نفر شركت كرده اند. بعد به صورت رسمي اعلام شد كه ميزان مشاركت مردمي 60 درصد بوده است از اين تعداد نيز حدود 60 درصد به ابومازن رأي دادند.
در حقيقت آقاي ابومازن از اين 60 درصد، 60 درصد آرا را كسب كرده است. 

اما ما معتقديم و مي دانيم كه ميزان مشاركت مردم در انتخابات به صورت كلي بيش از 30 درصد نبوده است و آقاي ابومازن نيز 30 درصد از اين 30 درصد را به دست آورده اند. به خاطر داريد كه پس از انتخابات كميته عالي مسئول برگزاري انتخابات به صورت دسته جمعي استعفا كرد. علت اين استعفا فشارها و تهديداتي بود كه متوجه آنها شده بود. 

حماس، اما هنگامي كه اعلام كرد در انتخابات شهرداري ها شركت خواهد كرد، ملت فلسطين خود را براي اين انتخابات آماده كرده و حضور بسيار گسترده اي در پاي صندوق هاي رأي داشتند به گونه اي كه در برخي مناطق حدود 95 درصد واجدين شرايط در انتخابات شركت كردند. خب اين در سطح جهان هم ركوردي محسوب مي شود. اين سطح بالاي مشاركت نشان مي دهد كه مردم به جنبش حماس، نامزدهاي آن در برنامه هايش اعتماد كامل دارند و به حضور حماس در انتخابات علاقه دارند. 

در مورد تحريم انتخابات رياست جمهوري، حضور در انتخابات شوراي شهر و شهرداري ها هم تناقضي وجود ندارد. انتخابات رياست جمهوري در چارچوب توافق اسلو بود بنابراين شركت نكرديم. اما اين انتخابات ارتباطي با اسلو نداشت پس شركت كرديم. 

برخي اخبار حكايت از پذيرش آتش بس پيشنهادي ميان رژيم صهيونيستي و تشكيلات خودگردان فلسطين از سوي حماس دارد. چه انگيزه اي باعث شده است حماس اين آتش بس را بپذيرد؟
تا اين لحظه هيچ موافقتي با آتش بس صورت نگرفته است. تنها اين نكته را ذكر كرده ايم كه اگر رژيم صهيونيستي در آينده با شروط ما و ساير گروه هاي فلسطيني تن بدهد و كليه حملات و ترورها را متوقف كرده و اسراي فلسطيني را آزاد نمايد در آن صورت ما آماده خواهيم بود، مسأله آتش بس با رژيم صهيونيستي را مورد بررسي قرار داده و با آن برخورد مثبتي خواهيم داشت.
آرامشي كه هم اكنون در اوضاع مشاهده مي كنيد، از طرف گروه هاي فلسطيني است و ارتباطي به آتش بس ندارد. هيچ آتش بسي برقرار نشده است. 

خالد مشعل اعلام كرده است كه رژيم صهيونيستي بايد «بهاي» اين آتش بس را پرداخت كند. آيا حماس تقاضاي خاصي در قبال برقراري آتش بس دارد؟
درخواست هاي ما همان مواردي است كه بيان كردم. 

آيا حضور حماس در مذاكرات آتي ميان دولت خودگردان و اسرائيل جزو شروط حماس براي پذيرش آتش بس نيست؟ ما هيچ علاقه اي به اين مذاكرات و ديدارهايي كه صورت مي گيرد، نداريم. اين ديدارها توسط تشكيلات خودگردان صورت مي گيرد و آنها خود آن را انجام خواهند داد. 

در مورد روند عقب نشيني رژيم صهيونيستي از نوار غزه چه احساسي داريد؟
ما تصميم رژيم صهيونيستي براي عقب نشيني از نوار غزه را پيروزي بزرگ ملت فلسطين مي دانيم. اين پيروزي در نتيجه پايمردي و خون شهدايي است كه ملت فلسطين در راه آرمان خود تقديم كرده است. رژيم صهيونيستي به خاطر حضور در نوار غزه خسارات بسياري را متحمل شده است. اين عقب نشيني هيچ ارتباطي به مذاكرات ميان تشكيلات خودگردان فلسطين و دولت صهيونيستي ندارد. اين مذاكرات كه از سال 1993 آغاز شد، براي ملت، جز فلاكت و بدبختي و نيرنگ چيزي به همراه نداشته است. 

اين عقب نشيني حاصل مقاومت مردمي است. وقتي ملت فلسطين در دسامبر 2000 انتفاضه خود را آغاز كرده و سلاح در دست گرفتند، اشغالگران مجبور شدند تصميم به خروج از نوار غزه بگيرند. همان گونه كه اشغالگران صهيوني از جنوب لبنان فرار كردند، از اين منطقه نيز فرار مي كنند. انشاءالله مقاومت آنها را مجبور به عقب نشيني از كرانه باختري هم خواهد كرد. دشمن ما، رژيم صهيونيستي، دشمن جنايتكاري است كه جز زبان زور هيچ چيز را نمي فهمد. 

در مورد انتفاضه و مقاومت مردمي صحبت كرديد. رسانه هاي غربي با استناد به حملات شهادت طلبانه، چهره خشني از اين مقاومت مشروع به نمايش مي گذارند. با توجه به گستردگي اين تبليغات آيا تصور مي كنيد دستاوردهاي اين حملات شهادت طلبانه، ارزش هزينه هاي آن را داشته است؟ در درون اسرائيل، هم اكنون شاهد شكل گيري گروه هايي هستيم كه خواهان صلح و مخالف اقدامات رژيم هستند، آيا با اين گروه ها تماس گرفته شده يا امكان همكاري با آنها وجود دارد؟
استفاده از عمليات استشهادي حاصل نابرابري قدرت و جنگ است. رژيم صهيونيستي پيشرفته ترين تجهيزات نظامي را در اختيار دارد اما ما جز جسم خود كه آن را ميان دشمنان منفجر مي كنيم چيزي در اختيار نداريم. مرزهاي ميان ما و كشورهاي عربي كاملاً بسته است و هيچ طرفي، هيچ كشوري، سلاحي در اختيار ما قرار نمي دهد كه بتوانيم از خود دفاع كنيم و از اين نوع عمليات بي نياز شويم. بدون شك اين نوع عمليات يك نوآوري انساني و فلسطيني در مقابله با ماشين جنگي دشمن صهيونيستي مي باشد و تأثير بسيار شگرفي در تمام عرصه ها بر دشمن داشته است. 

اما در مورد تبليغات منفي رسانه هاي غربي و به طور خاص آمريكايي ها بايد بگويم ظلم آنها به ملت فلسطين و مقاومت فلسطين براي ما عادي شده است. اين تبليغات منفي ناشي از قدرت لابي صهيونيست ها و تأثيرگذاري آنها بر رسانه ها است و همزمان ضعف لابي كشورهاي اسلامي و عملكرد نامناسب آنها. با اين وجود ما به حق خود مبني بر مقاومت پايبند هستيم، مقاومتي كه كليه قوانين و اصول زميني و آسماني بر آن صحه گذاشته و تأييد مي كنند. هرچند صهيونيست ها فضا را عليه ما مسموم كنند، اما ما از حق خود دست نمي كشيم چرا كه معتقديم در نهايت حق پيروز است و باور داريم كه حق بر شمشير غلبه مي كند. 

در مورد انتخاب اهداف عمليات استشهادي مباحث فراواني مطرح مي شود. آيا اصولاً تمامي اين عمليات و انتخاب اهداف زيرنظر حماس صورت مي گيرد؟ در برخي موارد مشاهده مي شود انتخاب اهداف مناسب نبوده و باعث سوءاستفاده تبليغاتي رژيم صهيونيستي مي شود. براي مثال عملياتي كه باعث مرگ كودكان شده مورد سوءاستفاده تبليغاتي وسيع قرار مي گيرد. اين نامناسب بودن انتخاب اهداف را چگونه مي توان تصحيح كرد؟ آيا بهتر نيست اين حملات معطوف مكان هاي نظامي و نظاميان اسرائيلي شود تا شهرك نشينان يا ساير غيرنظاميان؟
شروع اين عمليات و ابداع آن به حماس برمي گردد، اما عمليات استشهادي به سرعت تبديل به يك فرهنگ عام شد و به بخشي از عمليات گروه هاي مبارز فلسطيني بدل شده است.
اما درخصوص اهداف اين عمليات بايد بگويم ما نهايت سعي خود را مي كنيم تا از هدف قرار دادن كودكان صهيونيستي خودداري كنيم و آنها را هدف قرار ندهيم. برآوردها نشان مي دهد كه 99 درصد عمليات، متوجه نظاميان و شهرك نشينان بزرگسال صهيونيستي است، نه كودكان. 

در مورد ساير بزرگسالان صهيونيست بايد بگويم اين افراد، چه مرد و چه زن، نظامي هستند و اگر لباس غيرنظامي پوشيده اند در حقيقت باز هم نظامياني عضو گروه هاي ذخيره و احتياط محسوب مي شوند. بافت اجتماعي دولت عبری با بافت اجتماعي تمام كشورهاي جهان متفاوت است. اسرائيل در اصل يك ارتش منظم است كه داراي نهادهاي مدني مي باشد نه يك جامعه مدني كه داراي ارتشي براي دفاع از خود باشد. بنابراين كليه صهيونيست ها چه زن و چه مرد، نظامي هستند و سلاح حمل مي كنند، حالا شايد در جايي لباس غيرنظامي داشته باشند اما درواقع نظامي محسوب مي شوند. گذشته ازاين موارد، كليه اين افراد متجاوز و اشغالگر هستند و كشور ما را اشغال كرده اند. آنها اگر خواهان امنيت و آسايش هستند بايد به كشورهاي خود بازگشته و فلسطين را به صاحبان اصلي و واقعي آن بازگردانند. 

از فرصتي كه در اختيار ما قرار داديد متشكرم.
من هم براي شما و خبرگزاري آفتاب آرزوي موفقيت داشته و اميدوارم بتوانيد در سطح ايران و جهان موفق باشيد.