کد خبر: ۱۴۳۰۷
تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۳۸۴ - ۱۴:۱۳

بین مردم و محلات فرق نگذارید!

نیروی انتظامی و برخوردی تبعیض آمیز!!!
آفتاب‌‌نیوز : متاسفانه شاهد این موضوع تاسف بار هستیم که علی رغم اینکه در هزاره سوم تمدن بشری زندگی می کنیم؛ افراد بسیاری تحت عنوان باج گیر, زور گیر, خفت کن و ... در روز روشن امنیت عمومی خانواده یا محله ای را به راحتی به مخاطره می اندازند و و با عربده کشی, قمه کشی, ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم به اصلاحی خودمانی نفس کش می طلبند! متاسفانه پدیده شوم باجگیری, ایجاد مزاحمت و لگد مال کردن حقوق شهروندان و اتفاقاتی که در شب نیمه شعبان سال 1380 در شهرهائی مثل تهران و اصفهان اتفاق افتاد در حال از بین بردن چهره امن شهرهای بزرگ کشور شده و باعث شده است تا تصویر نامناسبی از نبود امنیت و ثبات اجتماعی روز به روز با ابعاد بزرگتر و ملموس تری در ذهن مردم ترسیم گردد.
هر چند که اصلا هیچ جای شک و شبه ای وجود ندارد که برخورد پلیس با این گونه جرایم ( چه سازمان یافته , چه انفرادی ) قابل ستایش می باشد و عموم مردم و خصوصا بنده حقیر که مولف این مطلب می باشم ( قابل ذکر است که افتخار اینجانب داشتن پدری است که یک افسر بازنشسته نیروی انتظامی می باشد و 30 سال سابقه خدمت پرافتخار را در پرونده خود به ثبت رسانیده است) از تمامی زحمات سروان گرامی در نیروی انتظامی ( چه افسران عالی رتبه و چه سربازان وظیفه این نهاد مقدس) تشکر می کنم ولی در عین حال قصد دارم با ذکر نکاتی بسیار جزئی به عنوان یکی از شهروندان راهنمایی های را به عرض دوستان گرامی برسانم تا انشاء الله از این به بعد شاهد رشد آشکار جرائم در ابعاد گسترده تر نباشیم. 

1 – اولین سوال که امیدوارم مورد توجه دوستان عزیز در نیروی انتظامی قرار بگیرد و پاسخی برای آن در نظر گرفته شود این است که چرا باید در برخورد با اینگونه جرایم اینقدر تعلل صورت بگیرد تا موضوع به حدی حاد گردد تا مسئولین بخواهند برای مقابله با آن طرح های ضربتی اجرا کنند؟ 
متاسفانه مقایسه میان حال و گذشته نشان می دهد که در طول سالهای گذشته با رشد تصاعدی پدیده شوم باجگیری, زورگیری و ... مواجه بوده ایم! آیا متولی یان امور که آمار تمامی جرایم را در اختیار دارند متوجه این موضوع نبودند که رشد این گونه جرایم زنگ خطر آشکاری است که خبر از آمدن طوفانی می دهد که می تواند امنیت اجتماعی شهروندان را به راحتی مورد تعرض قرار دهد؟ متاسفانه با ناشنیده گرفتن یا نادیده گرفتن هشدارهای کوچک گذشته این مسئله آنقدر رشد کرده است که حتی در کلان شهری مثل تهران که تعداد بسیاری پاسگاه انتظامی, نیروی های مقاومت بسیج و ... وجود دارد این پدیده علنی گردیده و در تعدادی از محلات تهران چنان شرایط ناامنی برای تعدادی از خانواده ها پیش آمده که آنها اقدام به مهاجرت معکوس از محله ای که در آن زندگی می کنند گردیده اند!!! اگر پاسخ دوستان به این سوال این است که چرا دوست عزیز, ما کاملا متوجه رشد جرایم بوده ایم و در این زمینه برخوردهای نیز انجام داده ایم چرا وضع به اینجا رسیده است که نیروی انتظامی برای حل این معضل نیازمند اجرای طرح ظربتی شده است؟

2 - به نظر دوستان عزیز در نیروی انتظامی مردم چه وقت احساس عدم امنیت می کنند؟ 

در خبرهای که در سایت نیروی انتظامی به آن اشاره شده بود یا سایر خبرهای که توسط رادیو و تلویزیون و سایر مطبوعات در اختیار مردم قرار گرفت به این موضوع اشاره شده که بنا به درخواست مردم و بالا بردن ضریب امنیت اجتماعی و به بهانه بازگشایی مدارس نیروی انتظامی با اشرار و کسانی که برای مردم درکوچه و خیابانها مزاحمت ایجاد می کنند برخورد می کند. آیا حتما شرایط باید چنان برای مردم نامطلوب شود تا مردم از نیروی انتظامی بخواهند تا برای از بین بردن شرایط بد اجتماعی طرح ظربتی اجرا کند! فراموش نکنیم که مردم به طور ناگهانی و بی مقدمه به احساس ناامنی نمی رسند, بلکه واقعیت ها و مقوله های مهم را کنار هم قرار می دهند و با مقایسه آنها به این نتیجه می رسند که شرایط اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی در جامعه ناامن شده است. واقعیت هم همین است, در حال حاضر در تعدادی از خیابانهای جنوب و حتی شمال تهران می توان جوانهایی را مشاهده کرد که با وجود اینکه دختر یا خانمی با خانواده یا همسر خود در حال تردد می باشد به خود جرات می دهند تا برای وی مزاحمت ایجاد کرده و در صورت مقاومت از طرف همسر یا خانواده وی با وقاهت تمام با آنها درگیر می شوند و متاسفانه شاهد آن بوده ایم که در چنین برخوردهای جنایاتی هم رخ داده است! در قسمت جرایم جنایی سایت نیروی انتظامی و یا در سایر صفحات روزنامه ها می توان خبرهای تاسف باری را مشاهده کرد که در روز روشن دختر خانواده ای را دزدیده اند یا اینکه خبری که در ماه گذشته بیشتر مطبوعات به آن اشاره کردند که دو موتور سوار که شرب خمر کرده بودند می خواستند زنی را که با همسر خود در حال تردد بودند به زور بدزند که در این حال با مقاومت همسر وی رو به رو شده اند و در این درگیری یکی از مزاحمین توسط همسر این خانم با چاقو به قتل رسید! هدف از طرح چنین مطالبی زیر سوال بردن عملکرد نیروی انتظامی نیست. واقعا نمی توان از چند پاسگاه یا چندصد گشتی نیروی انتظامی انتظار داشت که بتوانند امنیت پایدار برای تمام شهروندان بوجود بیاورند ولی می توان با برخوردهای به شدت قانونی چنان احساس عدم امنیتی را در ذهن اشرار و سایر خلافکاران بوجود آورد که در صورتی که کوچکترین خلافی را مرتکب شوند چنان بلایی بر سر آنها می آید که از ترس مجازات جرات به انجام کار خلاف نکنند.خوشبختانه قانون دست دست اندرکاران را به کلی باز گذاشته است ولی اینکه چرا قانونگذاران مجازات غیر قابل تصوری را برای مجرمان وضع نمی کنند خود جای بحث دارد! 

3- طرح های مقطعی نیروی انتظامی چه فایده ای برای مردم و جامعه دارد؟
 نکته ای که همه مسئولین باید به آن توجه کنند این است که چنین برخوردهای فقط اثرات موقتی دارند و نمی تواند برای شهروندان ساکن در شهری یا محله ای تولید امنیت پایدار نماید. مگر نیروی انتظامی چند بار می تواند ظفر (طرح فعلی مقابله با اشرار) کند؟ یکی از عواملی که باعث شده است شاهد رشد افزایش جرم و جنایت باشیم این است که بیشتر دستگاهها نسبت به وظایف اصلی خود بی اعتنایی می کنند و هنگامی که بحث از امنیت می شود همه انگشتها به سمت نیروی انتظامی اشاره می رود! متاسفانه این تصور غلط در بین مردم نیز وجود دارد! آنها می گویند ما مالیات می دهیم, پس پلیس برای چه حقوق می گیرد؟ هر چند که کسی نمی تواند به مردم بگوید شما کاملا اشتباه می کنید ولی موضوع این است که اگر تمامی دستگاههای اجرایی کشور از نیروی انتظامی حمایت کنند و بعد از اینکه نیروی انتظامی اقدام به پاکسازی محله ای از اشرار و سایر خلافکاران می نماید آنها اقدام به حفظ سلامت معنوی کنند و با پر کردن اوغات فراغت جوانان آن محله مانع از رویکرد مجدد آنان به سمت کارهای خلاف شوند آن وقت است که می توان انتظار داشت تا زحمتی که پلیس برای تولید امنیت پایدار کشیده است زیر سوال نرود. بهتر است فراموش نکنیم که نیروی انتظامی در سالهای گذشته نیز اقدام به اجرای چنین طرح های کرده بود ولی واقعا نتیجه چه بود؟ یکی از محلاتی که نیروی انتظامی در سالهای گذشته اقدام به پاکسازی آن کرده بوده محله خاک سفید بود. هرچند که تمامی دوستان زحمت کش نیروی انتظامی( اعم از حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی, کلانتری ها, مامورین مبارزه با مواد مخدر و ...) برای پاک سازی محله ای که واقعا امنیت در آن معنایی نداشت نهایت تلاش خود را کردند و در اقدامی گسترده بیشتر اراذل و اوباش و توزیع کنندگان مواد مخدر را در طرحی غافلگیرانه بازداشت و روانه مراجع قضایی نمودند و این کار مورد استقبال گسترده مردم ساکن در آن محله و سایر محلات تهران قرار گرفت ولی بعد از گذشت چند سال هنوز خاک سفید امنیتی که باید داشته باشد ندارد! در محله ای که غریب کشی در آن به یک سنت تبدیل شده و کسی جرات این را ندارد که در صورت بوجود آمدن هرگونه مزاحمتی برای خود یا خانواده اش برخوردی با شخص خاطی نماید چگونه می توان امیدوار بود که امنیت در آن پایدار شده است؟
چرا با وجودی که نیروی انتظامی با صرف هزینه های مادی , انسانی و معنوی اقدام به پاکسازی محله خاک سفید نمود باز شاهد آن هستیم که اراذل و اوباش در این محله اقدام به شرارت می کنند؟ چه کسی باید پاسخگوی این سوال مردم باشد؟ آیا این نهایت خودخواهی نیست که از پلیسی که بیشتر از حقوقی که می گیرد زحمت می کشد, با همه کمبودهای موجود ( چه در امکانات, چه در نیروی انسانی) می سازد اینقدر توقع داشت؟
خوشبختانه اینگونه برخوردها با نیروی انتظامی نشان دهنده ضعف نیروی انتظامی نیست بلکه نشان دهنده ضعف و کم کاری سایر دستگاههائی می باشد که باید با فعالیت های فرهنگی خود از زحمات نیروی انتظامی پاسداری می کردند ولی نکردند! دستگاههای که باید با اجرای برنامه های فرهنگی و سالم نگه داشتن جو ایجاد شده توسط نیروی انتظامی مانع از رشد مجدد نهال شرارت و اوباش گری می گردیدند ولی عدم همکاری آنان با نیروی انتظامی نه تنها باعث گردیده تا زحمات پلیس نادیده گرفته شود بلکه خسارات مادی و معنوی غیر قابل جبرانی نیز به پلیس وارد کرده اند. یکی از مواردی که به شدت به وجه نیروی انتظامی در جامعه آسیب می رساند این است که مردم اینگونه اقدامات را یک مانور تبلیغاتی یا طرحی چند روزه قلمداد کنند. نکته ای که توجه ضروری فرماندهان و برنامه ریزان نیروی انتظامی را می طلبد توجه به این نکته است که اگر افکار عمومی طرحهای مقطعی پلیس را به دلیل عدم مدوامت شعار تلقی کنند, اثر گذاری این طرح ها به شدت کاهش می یابد و بی اعتمادی عمومی که در اثر اینگونه بی توجهی ها به وجود آمده می تواند پشتوانه مردمی را که برای اثر گذاری هر چه مثبت تر اینگونه طرحها لازم و ضروری است را به شدت تضعیف کند.
در این حال وقتی نیروی انتظامی علنا اعلام می کند که قصد برخورد با اراذل و اوباش را دارد مجرمان واقعی که جامعه را با حضور خود رنج می دهند برای مدتی آفتابی نمی شوند و بعد از اتمام طرح دوباره سر و کله آنها پیدا می شود. تجربه نشان داده است که اهداف و اشخاص اصلی که باید توسط پلیس در این طرحها دستگیر شوند از چنگال پلیس فرار می کنند و در خوش بینانه ترین حالت جوانان یا افراد خیابانگردی که ناشی از بیکاری, بی برنامگی و ... در خیابانها تجمع می کنند توسط پلیس دستگیر و جمع آوری می شوند و دقیقا به همین دلیل است که چنین طرحهایی همواره پس از مدتی تقریبا تغییری در امنیت اجتماعی بوجود نمی آورند! فراموش نکنیم که اگر یک خلافکار از زمان اجرای دقیق یک طرح باخبر باشد به راحتی می تواند در خارج از ایام مانور اقدام به شرارت کند که این موضوع بیشتر از هر چیز دیگری عملکرد پلیس را به زیر سوال خواهد برد!

4 – تر و خشک با هم نمی سوزند
مسئله دیگری که به شدت جای بحث و تامل دارد مسئله نحوه برخورد نیروی انتظامی با مردم, جوانان و نهایتا عموم جامعه است. از نظر بسیاری از جامعه شناسان, هنگامی که پلیس قصد اجرایی چنین طرحهایی, آن هم در ابعاد گسترده را دارد باید بشدت مراقب نحوه برخورد با مردم در سطح جامعه باشد. برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی قبل از اینکه به مرحله برخورد مستقیم برسد باید کاملا برای نیروهای که عامل اجرایی این گونه طرحها می باشند توضیح داده شده و جزئیات رفتاری آنها با مردم کاملا منطقی و تحت هدایت و کنترل یک کانال فکری واحد باشد. متاسفانه در مدت زمانی که شاهد اجرایی این طرح بوده ایم دیده شده است که نحوه برخورد پلیس با مردم در محلات مختلف تهران بسیار متفاوت بوده است!!! در این خصوص حتی سردار طلایی فرمانده محترم نیروی انتظامی استان تهران در یک برنامه خبری به این موضوع شخصا اشاره کردند که " من منکر این موضوع نمی شوم که در نحوه برخوردها به دلیل مناطق مختلف تفاوت های وجود داشته است؛ سوالی که در این بین نیاز به یک پاسخ قاطع و شفاف از سوی دوستان عزیز در نیروی انتظامی دارد این است که آیا مردم به سبب محله ای که در آن زندگی می کنند برای پلیس ارزش دارند؟ هرچند که شخص بنده نیز می خواهم خود را قانع کنم که چنین ماجرایی اصلا واقعیت ندارد ولی بعنوان روزنامه نگاری که هر روز در مناطق مختلفی از تهران رفت و آمد می کند شاهد این موضوع هستم که گفته ها و عملکردها تا حدی با یکدیگر مغایرت دارند!!! از زمانی که طرح ظفر از نیمه شهریور اجرا شده است شاهد این نبوده ایم که نیروی انتظامی با حمایت یگان های ویژه نیروی انتظامی وارد یکی از مناطق شمال شهر تهران شده باشد و اقدام به پاکسازی محله ای نماید ولی شاهد این موضوع بوده ایم که برخورد در جنوب تهران واقعا با شمال تهران متفاوت بوده است! در قسمت های به قول معروف بالا شهر تهران, برخوردی که با یک فرد حتی شرور صورت می گیرد بسیار محترمانه تر از برخوردی است که با یک شرور در جنوب تهران صورت می گیرد. یکی از جوانانی که شاهد برخوردهای نیروی انتظامی در جنوب تهران بوده است معتقد است که نحوه برخورد پلیس در جنوب تهران حالتی مانند "زهره چشم گرفتن" دارد. نکته ای که این شخص در یک گفتگوی کوتاهی که وی با بنده در محله فلاح داشته است به آن اشاره کرد این بود که تعادل علامت ترازو که در آرم مقدس نیروی انتظامی وجود دارد در شمال تهران با جنوب تهران فرق دارد!!!!!!!!!!! ( این موضوع از آنجایی حائز اهمیت است که کوچکترین سهل انگاری عاملین اجرایی طرحهای انتظامی در برخورد با مردم می تواند بازتاب های مختلفی را در بین مردم ایجاد کند)
مسئله دیگری که باید در این میان به آن توجه شود بحث آبروی محله است. در بحث محلات وقتی اسم یک محله از طریق رسانه ها با این مضمون منعکس می شود که فلان محله تهران از وجود اشرار پاک سازی شد این کار ناخواسته نام آن محله را خراب می کند و باعث می شود تا نام آن محله به عنوان یک محله خلاف نشین مطرح شود و یکی از نتایج مخرب اینگونه اقدامات این است که مهاجرت معکوس رشد بسیاری خواهد کرد! افرادی که دارای وجه مناسبی هستند دیگر در آن محل حاضر به زندگی نیستند و در اولین اقدام محل سکونت خود را تغییر می دهند وسعی می کنند در محلی زندگی کنند که وجه اجتماعی مناسب تری داشته باشد و از طرف دیگر مجرمان آن محلات را برای زندگی و انجام اقدامات خلاف خود انتخاب می کنند چرا که نام آن محله به عنوان محله ای که در آن کارهای خلاف صورت می گیرد رواج یافته است!
توجه به همین نکات بسیار کوچک ولی سرنوشت ساز می تواند پیش از پیش باعث بروز نتایج مثبت پلیس گردد. بهتر است فراموش نکنیم که برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی ظرافت های خاصی را می طلبد که هرگونه بی توجهی به آن می تواند واکنش منفی گسترده افکار عمومی جامعه را در پی داشته باشد! یکی از مشکلات خاصی که همواره در اجرایی چنین طرحهائی برای نیروی انتظامی پیش آمده است برخورد با افراد بی گناه بوده است! ممکن است عده ای در اعتراض به این مسئله از ضرب المثل قدیمی " تر و خشک با هم می سوزند" استفاده کنند ولی آیا زمان آن نرسیده است که تر و خشک از هم جدا شوند؟ متاسفانه این شعار را کسانی استفاده می کنند که حاضر نیستند کمی به خود زحمت داده و در برخورد با مسائل نیرو و زمان بیشتری را صرف کنند!
برخورد هر چه مردمی تر پلیس با مردم ( حتی یک شرور, با توجه به اینکه حتی اراذل و اوباش نیز خطاکار هستند) می تواند پشتوانه عمومی طرح را بسیار تقویت کند. تجربه و اتفاقاتی که در طول چند سال اخیر رخ داده است نشان داده است که حتی یک فرد شرور نیز نسبت به اخطار توام با محبت پلیس واکنش مثبتی نشان می دهد. سردار طلایی به عنوان یک فرمانده با تجربه و بسیار خوش برخورد در نیروی انتظامی و بعنوان یکی از ستاره های درخشانی که وجود وی در این نیروی مردمی باعث دلگرمی بسیاری از مردم شهر تهران می باشد در یکی از موارد گروگان گیری که در سالهای گذشته اتفاق افتاد شخصا ثابت کرد که برخوردی که از ته دل صورت بگیرد حتما واکنش مثبتی در پی خواهد داشت. در آن حادثه که یک جوان بعد از قتل یک طلا فروش اقدام به گروگان گرفتن چند دانش آموز در دبستانی کرده بود. سردار طلایی با حضور در صحنه شخصا با پذیرفتن همه خطرات وارد صحنه شد و گروگانگیر را در طول صحبت های خود دعوت به آرامش کردند و هنگامی که گروگانگیر اسلحه خود را بر زمین گذاشت دست در دست سردار طلایی از کلاس خارج شده و ماجرا خاتمه پیدا کرد. نکته ای که در این بین قابل توجه می باشد برخورد بسیار مناسب و توام با محبتی است که سردار در آن ماجرا از خود نشان دادند. فراموش نکنیم که آن حادثه می توانست پایان تاسف باری ( در صورت کشته شدن دانش آموزان ) داشته باشد ولی این سردار طلایی بود که با تجربه بسیار گرانبهای خود مانع از بروز حادثه شد. مردم تهران هیچوقت شجاعت و رفتار توام با الفتی که سردار طلایی در آن ماجرا از خود نشان دادند را فراموش نخواهند کرد.

5 – مساله دیگری که نباید به آن بی توجهی کرد مسئله سازمان یا نیروهای اجرایی طرح های اجتماعی می باشد.
 در این زمینه یکی از دانشجویان رشته دکترا در حوزه مطالعات اجتماعی ناجا در مقاله اخیر در خصوص همین موضوع در نکته شماره پنج خود این مسئله را عنوان کرده اند که بر طبق نظر سنجی های انجام شده در خصوص صلاحیت سازمانهای مقابله کننده در خصوص طرحهایی از قبیل نتایج نظرسنجی ها نشان داده است که از نظر مردم از میان نيروهاي نظامي، انتظامي و امنيتي، نيروي انتظامي واجد صلاحيت لازم را برای برخورد با متخلفين در حوزه نظم و امنيت عمومي داراست و به همین دلیل ممکن است عکس العمل مناسبی از سوی مردم نسبت به سایر نیروها وجود نداشته باشد, زیرا در ذهنیت روانشناختی مردم نیروی انتظامی از حیث قانونی و عرفی برای کاربرد زور صلاحیت دارتر است.

6- افغانی ها! - افغانی ها! - افغانی ها!
 بر طبق آمار موجود در استان تهران 500 هزار تبعه بیگانه ( افغانی) زندگی می کنند که در حدود 200 هزار تن از این جمعیت را کسانی تشکیل می دهند که بصورت غیرمجاز وارد کشور شده اند. متاسفانه هر روزه شاهد اتفاقات, شرارت ها, قتلها, سرقت ها و تجاوزهائی هستیم که در سرتاسر کشور عزیزمان توسط افغانی های صورت می گیرد و بسیار بسیار بسیار جای تعجب است که چرا هیچ برخوردی برای مقابله با شرارت های این افراد صورت نمی گیرد. همین یک ماه پیش بود که درج خبر ربوده شدن یک دختر ایرانی و ماجراهای ویلای وحشت باعث جریحه دار شدن غیرت ملی و عواطف اجتماعی بسیاری از ایرانیان گردید. سوال من از نمایندگان عزیز مردم در نیروی انتظامی این است که چرا به هموطنان خود به عنوان یک شرور نگاه می کنند و برای جمع آوری آنها طرح ضربتی اجرا می کنند ولی هیچ طرحی برای جمع آوری کسانی که بصورت غیر مجاز درکشور ما اقامت کرده و می کنند و در این میان بدترین خیانت ها و جنایت ها را در حق هموطنان ما مرتکب می شوند ارائه نداده اند. نمی دانم مقصر واقعا چه کسی است؟ نیروی انتظامی بارها برای جمع آوری افاغنه اعلام آمادگی کرده است ولی هنوز هیچ برنامه ای برای جمع آوری افغانی ها به نیروی انتظامی ارائه نشده است!!!
اگر بخواهیم یک کار مطالعاتی در خصوص آمار جنایت ها, سرقت ها و تجاوزهای که در طول سالیان گذشته در کشور ما اتفاق افتاده است انجام دهیم متوجه می شویم که درصد بسیار بالایی از انواع جرایم درکشور ریشه خارجی (افغانی ها) دارد ولی با این حال پلیس ابتدا قصد دارد اقدام به جمع آوری هموطنان خود نماید!؟ نمی دانم! شاید مسئولین محترم نیروی انتظامی جواب قابل قبولی در این زمینه داشته باشند که امیدوارم علت تعلل در جمع آوری و بازگردانندن این اشخاص به کشور متبوع خود را سریعا به مردم اطلاع بدهند. چرا باید این افراد که متاسفانه بیشتر آنها در تهیه و توزیع مواد مخدر در بین جوانان ایرانی دست دارند آزادانه در جامعه تردد کنند و این جوانان ایرانی باشند که به اتهام شرارت روانه دادسراها و نهایت زندانها گردند!!! به جرات می توانم بگویم که در صورتی که جمع آوری افاغنه قبل از طرح برخورد با اشرار در دستور کار نیروی انتظامی قرار می گرفت شاهد کاهش چشم گیری در میزان قتلها, سرقت ها و تجاوزها می بودیم ولی متاسفانه اینطور نشد!
موضوع دیگری که مسئولین باید به آن توجه کنند این است که نباید پشت نیروی انتظامی را در اجرای طرح هائی که به امنیت اجتماعی شهروندان مرتبط است را خالی کنند. سردار زارعی چندی بیش در خصوص مشکلات حضور اتباع خارجی در ایران به این موضوع اشاره کرده بودند که اگر نیروی انتظامی اقدام به جمع آوری اتباع خارجی نماید ولی هیچ برنامه ای برای ساماندهی این افراد پس از جمع آوری تدوین نشود حضور این افراد دوباره برای نیروی انتظامی مشکل ساز خواهد شد! در حقیقت این وظیفه نیروی انتظامی نیست که هم اقدام به جمع آوری اتباع بیگانه نماید و هم دغدغه نگهداری و ساماندهی این افراد را داشته باشد! وجود افاغنه در استان تهران و سایر شهرهای کشور یکی از مشکلات قابل توجه نیروی انتظامی در خصوص موضوعات امنیتی است که امیدوارم ( شاید تمام ایرانیان امیدوار باشند) که به زودی و بدون هیچ وقفه ای در دستور کار فرماندهان عالی رتبه نیروی انتظامی قرار بگیرد. . شاید بهتر بود برای اینکه درس عبرتی به خلاف کار و شرورها می دادیم برخورد قاطعی با این افراد می کردیم چه بسا خیلی از آنها بخاطر قدرت مانوری که درکشور ما دارند سر باند بسیاری از باندهای شرارت باشند؟! 

7 – مسئله زمان:
 نکته دیگری که اشاره به آن خالی از لطف نیست و در واقع می توان گفت که این مسئله برای بسیاری از فعالان اجتماعی نیز مطرح شده است زمان انتخاب شده توسط نیروی انتظامی برای اجرای طرح ظفر می باشد. بسیاری معتقدند با توجه به اینکه مردم جامعه در حال حاضر منتظر فرارسیدن ماه مبارک رمضان هستند این زمان اصلا زمان مناسبی برای اجرای این طرح نبوده است. دلیل این افراد برای طرح چنین عقیده ای این است که جامعه در ماه رمضان در یک فضای معنوی و روحانی خاصی به سر می برد و آمار نشان می دهد که هر ساله با فرا رسیدن این ماه مبارک آمار جرایم در کشور به شدت کاهش پیدا می کند. این افراد در ادامه یادآور شده اند که اگر نیروی انتظامی در ماه مبارک رمضان با توجه به پیوند و الفت دوباره ای که میان قلوب جوانان با خدای متعال برقرار می شود اقدام به فرهنگ سازی در ارتباط با جرایم اجتماعی ( از طریق ساخت سریالهای اجتماعی و پخش آنها در ماه رمضان) می نمود مسئولین به راحتی می توانستند با صرف هزینه های مادی کمتر اقدام به خشکانیدن ریشه اینگونه معضلات اجتماعی از درون کنند. عقاید این اشخاص از آنجای منطقی, جامعه پسند و نهایتا خداپسندانه به نظر می آید که با توجه به مناسبتهای مختلف ماه رمضان (و یا حتی محرم و صفر که جنبه امر به معروف و نهی از منکر در آن ماه بر هر مقوله دیگری برتری دارد) جنبه واسعه حکومت اسلامی به غضب برتری دارد. 

8 – سوال هشتم این است که مسئولین محترم برای زمان دستگیری این افراد چه برنامه های در نظر گرفته اند؟
مسلما بیشتر افرادی که توسط نیروی انتظامی در این طرح دستگیر می شوند با توجه به جرایمی که مرتکب شده اند روزی از زندان آزاد می شوند. نباید فراموش کنیم که اگر برای مدت زمانی که برای نگهداری این اشخاص در ندامتگاهها, زندانها و .... در نظر گرفته شده است برنامه های فرهنگی و اجتماعی خاصی را تدوین نکنیم مدت زمان نگهداری آنها در اینگونه مکانها به کل بی حاصل بوده و تنها کاری که صورت گرفته این است که این اشخاص را برای مدتی از جامعه دور نگه داشته ایم و این خطر جامعه را مجددا تهدید می کند که این اشخاص بواسطه قرار گرفتن در کنار مجرمان شرورتر و حرفه ای تر تجربیات منفی بیشتری نیز به دست آورده و با بازگشت مجدد به درون جامعه بیش از بیش امنیت اجتماعی را مورد تهدید قرار دهند! متاسفانه صفحه حوادث بسیاری از روزنامه ها نیز این واقعیت تلخ را تائید می کند که گاهی اوقات مجرمانی که حتی به بهانه مرخصی و دیدار با اعضای خانواده برای مدتی کوتاه به جامعه بازگشته اند دوباره مرتکب سرقت و یا حتی قتل شده اند! تمامی این مطالب با زبان بی زبانی گویای این واقعیت هستند که اگر با برنامه ریزی علمی و حساب شده برای انجام کارهای فرهنگی بر روی این افراد از نیروی انتظامی و زحمات کشیده شده توسط دست اندرکاران این نیرو تشکر و قدردانی نشود نه تنها زحمات این نیرو نادیده گرفته شده بلکه با اعتبار و احترام که سرمایه بزرگ نیروی انتظامی است بازی شده است. عدم توجه به اشتغال این اشخاص بعد از رهایی از زندان باید یکی از بزرگترین دغدغه های مسئولین قبل از آزادی تک تک این افراد باشد. چرا که اگر فردی بیکار در جامعه رها شود در حقیقت برای ارتکاب جرایم زمینه سازی شده است. ناگفته پیداست که اگر در آینده ای نه چندان دور دوباره شاهد رشد جرایمی از قبیل در جامعه باشیم کسی نمی تواند انگشت اتهام را به سمت نیروی انتظامی نشانه رود چون عدم توجه به زحمات نیروی انتظامی و عدم حمایت از این طرحها با برنامه های سالم سازی و ... تنها آب در هاون کوبیدن است.

9 - کودکان خیابانی, اشرار آینده یا جوانان شایسته فردا؟
یکی دیگر از مشکلاتی که متاسفانه کلان شهری مثل تهران این روزها به شدت از آن رنج می برد معضل رو به رشد کودکان خیابانی است. سوالی که می خواهم در این زمینه مطرح کنم این است که آیا صرف هزینه برای جمع آوری و برنامه های مداوم برای نگهداری از این کودکان تا رسیدن به سنی که بتوان آنها را به سطح جامعه بازگرداند اهمیتی کمتر از برخورد نیروی انتظامی با اشرار دارد؟ متاسفانه عدم توجه به آسیب های پنهان اجتماعی که این کودکان از آن رنج می برند خود می تواند در آینده ای نه چندان دور مشکلات بزرگتری را برای عموم جامعه ایجاد کند. آیا کسی می تواند از بچه های که در حال حاضر در خیابانهای تهران بی سرپرست زندگی می کنند و هیچ نظارتی بر نحوه زندگی, تربیت و ... آنها وجود ندارد انتظار داشته باشد که این کودکان امروز جوانان صالح و صادق فردا باشند؟! جواب منفی است؛ کسی نمی تواند از کودک امروز که زمینه پذیرش تربیت در او بسیار زیاد است درآینده که به جوان برومندی تبدیل شده است توقع داشته باشد یک جوان ایده آل برای جامعه باشد و برخوردهای اجتماعی مطلوبی در جامعه از خود نشان بدهد. ناگفته پیداست که این کودکان هنگامی که کمی بزرگتر شدند چیزهائی را به جامعه نشان می دهند که از مردم یاد گرفته اند نه آن چیزهای را که مسئولین از آنها انتظار دارند.

10 - یگان ویژه, بایدها و نبایدها
یکی دیگر از مواردی که در این طرح نمی دانم چقدر به آن توجه شده است حضور یگانهای ویژه است. قبل از اینکه به بیان مطلب در این مورد بپردازم لازم می دانم به این موضوع اشاره کنم یکی دیگر از افتخارات بنده ( علاوه بر اینکه فرزند یک افسر بازنشسته نیروی انتظامی هستم) دو سال سابقه خدمت پرافتخار در یگان ویژه نیروی انتظامی می باشد. هیچ کسی نمی تواند تجربه درخشان یگان ویژه نیروی انتظامی را در مقابله با جرایم و شرارت ها نادیده بگیرد؛ ولی موضوعی که باید به آن پاسخ داده شود این است که قبل از محول کردن اینگونه ماموریت ها به یگانهای ویژه چقدر با مامورینی که می خواهند بازوی اجرایی این عملیات باشند کار فرهنگی صورت می گیرد تا آنها بتواند در کنار اینکه برخوردی شهروند مدار از خود ارائه می دهند بتواند در شناخت مجرمان به درستی عمل کرده و به این ترتیب خانواده های اشخاص بی گناه را درگیر اینگونه مسائل نکنند. ابراهیم علیپور یکی از اعضای دلسوز و بسیار فعال شورایاری منطقه 18 تهران در این خصوص معتقد است " هرچند که یگان ویژه از تجربه و توان خوبی برای انجام اینگونه طرح ظربتی برخوردار است ولی مسئله در اینجاست که یگان ویژه تسلطی به منطقه ندارد و صرفا بنا به دستور عمل می کند و ممکن است در برخورد با جوانان محله به دلایل مختلفی دچار اشتباه شده که این موضوع میتواند در برخورد با مردم محله مسئله ساز شود. وی در ادامه می افزاید در صورت بازداشت اشتباهی یک جوان یا نوجوان ممکن است غرور یا آبروی جوانی خدشه دار شده که جوابگویی این مسئله در دادگاه عدل الهی بسیار مشکل خواهد بود. در روایات اسلامی به این مطلب اشاره شده است که آبروی مومن خون مومن است و اگر کسی آبروی مومنی را از بین ببرد در حقیقت خون مومنی را به زمین ریخته است. نباید فراموش کرد که اگر نوجوان بی گناهی ناخواسته درگیر این مسائل شود, این موضوع می تواند سبب بوجود آمدن نوعی ذهنیت منفی در ذهن این جوان شود که به راحتی از ذهن وی پاک نشود.

حرف آخر:
امیدوارم تک تک مسئولین و بازدیدکنندگان محترم سایت آفتاب که زحمت مطالعه این مطلب را به خود دادند به این مسئله توجه کنند که هدف از طرح این مسائل با نیتی کاملا انسان دوستانه و بدور از هرگونه قصد و غرزی صورت گرفته و اگر مطلبی تحت هر عنوانی باعث دلخوری شده است این کار ناخواسته صورت گرفته . فراموش نکنیم هر طرحی نقاط مثبت ومنفی زیادی دارد و هیچ ارگانی نمی تواند عملکرد خود را خالی از اشکال دیده و بخواهد واقعیت های جامعه را نادیده بگیرد. توجه به این نکته بسیار ضروری است که قشر بسیار زیادی از جمعیت جامعه ما را جوانان تشکیل می دهند, به همین منظور کلیه برنامه ها و طرحهائی که برای آن در نظر گرفته می شود باید مورد تائید و حمایت تمامی ارگانهای دولتی, قضایی وانتظامی باشد.
فراموش نکنیم که مقايسه ميان گذشته و حال اين حقيقت را ياد آور مي شود كه در صورت ادامه اين روند، جامعه مخاطرات جدي در پيش روي خود خواهد داشت. مهمترين مخاطره همين است كه نوعي احساس عدم امنيت بر ذهن، افكار و در نهايت رفتار مردم مستولي شود و آنها هر لحظه شرايط و محيط را براي خود ناامن تصور كنند. نیروی انتظامی با محبوبیتی که در بین جامعه دارد و حضور ستاره های درخشانی چون سردار طلایی و سایر دوستان زحمت کش در این نیرو می توانند در قالب اجرای هر چه بهتر ماموریت های خود از نظرات و پیشنهادات مردم استفاده کرده و تحت هیچ شرایطی این فرصت همفکری و مشورت با مردم را از دست ندهند. در سطح تهران افراد بسیاری وجود دارند که می توانند با بیان نظرات خود تجربیات ارزشمندی را در اختیار دوستان عزیز در این نیروی مردمی قرار دهند تا بخواست خداوند متعال شاهد جامعه ای باشیم که ناهنجاریهای اجتماعی در آن به کمترین میزان خود رسیده است. بیان فرموده خمینی کبیر در آخر مطلب خالی از لطف نیست که "نجات یک معتاد نجات فرد نیست, بلکه نجات جامعه است" می توان به استناد به همین فرموده امام بزرگ به این موضوع اشاره کرد که بازگرداندن یک شرور به هنجارهای اجتماعی نیز به نوعی نجات جامعه است. به امید ایرانی که در آن تمامی مردم خود پلیس خود باشند.
                                                  با تشکر


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین