کد خبر: ۱۷۹۶۱۰
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۲

مروری بر اوضاع خانه‌های تاریخی تهران/ اماکن پرخاطره‌ای که در خطرند

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: آدم‌هایش آمدند و رفتند، آنچه از خود باقی گذاشتند نامی است و یادی؛ بعضی به نیکی و بعضی به بدی. خانه‌های همین آدم‌ها که تاریخ را ساختند اما به جا مانده، خانه‌هایی همه از آجر و سنگ که تا خودشان بودند گمان نمی‌کردند زمانی برسد که محل زندگی‌شان، محل آمد و شد و برپایی جلساتشان، محل خوابشان حتی اینقدر برای نوادگانشان پررنگ شود و درصدد احیا و شناساندنشان برآیند. آنچه زیاد است در این شهر درندشت، خانه‌های تاریخی است و آنچه بیشتر از آن است بی‌توجهی سازمان‌ها و نهادهای مربوطه به حفظ و نگهداری این بناهای ارزشمند. بسیاری از آنان از بین رفته‌اند، آن‌ها که مانده‌اند برخی به همت شالوده مستحکمشان است که سرپا‌یند و برخی را هم شانس یار بوده و هنوز کامل از بین نرفته‌اند. برخی از آن‌ها به تازگی توسط میراثی‌ها شناسایی شده‌اند و هنوز ثبت نشده‌اند. آن‌ها هم که شده‌اند با شکایت وراث و بی‌توجهی میراث از لیست ثبت‌ شده‌ها خارج می‌شوند. آنچه می‌خوانید شرحی است کوتاه از وضعیت ۱۲ خانه تاریخی موجود در تهران.


خانه انیس‌الدوله

فاطمه، ملقب به انیس‌الدوله همسر مورد علاقه و سوگلی حرم سرای ناصرالدین شاه قاجار، پادشاه ایران بود. آشنایی ناصرالدین‌ شاه و انیس‌الدوله در یکی از سفرهای شکار شاه اتفاق افتاد. خانه انیس‌الدوله که در خیابان ولیعصر بالا‌تر از خیابان مولوی قرار دارد، در سال ۱۳۸۲ با شماره ۱۰۴۰۳ در فهرست آثار ملی کشور جای گرفت. به عقیده کار‌شناسان، این خانه عمارتی است که انیس‌الدوله پس از ترور ناصرالدین‌ شاه در آن اقامت گزید که البته از آن شکوه و عظمت خانه‌های اندرونی و بیرونی قجری در آن آثار زیادی باقی نمانده است. این ساختمان در دو طبقه ساخته شده و دارای دو ورودی از سمت خیابان است که یکی به ساختمان و دیگری به فضای حیاط ارتباط دارد. طبقه اول این بنا شامل یک راه‌پله با ایوان جنوبی است. در شمال این ایوان دو سالن بزرگ و مرتفع و یک فضای پشتیبانی قرار گرفته و یک پیش‌فضا در ضلع شرقی سالن‌ها واقع شده است و طبقه همکف شامل فضاهای ایوان در جنوب، دو فضای اصلی در شمال آن و یک انبار در منتهی‌الیه غربی است. از تزیینات به‌ کار رفته در این عمارت می‌توان به ستون‌هایی با سرستون به سبک یونانی در طبقه اول و ستون‌های حجاری ‌شده در طبقه همکف با پایه ستون‌های مزین، گچ‌بری و نقاشی شده و شومینه‌های زیبا اشاره کرد. مالکان قاجاری این بنا را در زمان پهلوی اول فروختند و پس از آن خانه از حالت مسکونی درآمد و در آن مدرسه‌ای دایر شد. بعد‌ها در سال ۱۳۳۰ این بنا به مالکیت شخصی به نام «نادر اصفهانی» درآمد و از دهه ۱۳۵۰ به بعد هم از آنجا که در نزدیکی محل کشتارگاه تهران واقع شده، اتحادیه تهیه و توزیع گوشت تهران در این ساختمان مستقر شده است. هنوز میراث دست به مرمت این بنا نبرده است. قرار بود امسال میراث بودجه‌ای برای مرمت این بنا کنار بگذارد که هنوز خبری از آن نیست. اتحادیه هم گلایه دارد از تخریب بنا و بی‌توجهی میراث. شاید اینکه ساختمان بدون کاربری بماند بهتر باشد تا اینکه دست اتحادیه گوشت‌فروشان باشد. اتحادیه‌ای‌ها به خود بنا آسیب وارد نکردند، رفت و آمد اتوبوس‌های بی‌آرتی که از روبه‌روی خانه می‌گذرد و ایستگاه مترو که در ۳۰۰ متری بنا واقع شده است به بنا آسیب می‌زند. قرار بود در هفته میراث به قول مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران، فراهانی، این خانه مرمت شود ولی با وجود گذشت بیش از هفت ماه از هفته میراث هنوز مرمتی در کار نیست.


خانه آیت‌الله کاشانی

خانه تاریخی آیت‌الله کاشانی در خیابان ۱۵ خرداد شرقی، بازارچه نایب‌السلطنه شهر تهران قرار دارد. این خانه با توجه به نوع معماری آن، از جمله آثار دوره قاجاریه به حساب می‌آید و دارای اندرونی و بیرونی بوده و در ضلع شمالی آن اتاق‌های ۳ دری و ۲ دری قرار دارد. تزیینات این خانه قدیمی شامل، ارسی در ۳ دری شاه‌نشین است که دارای شیشه‌های رنگی بوده و آجرکاری‌های آن ساده است. عمده مصالح به کار رفته در این بنا نیز شامل آجر، چوب با ملات کاه‌گل است. خانه آیت‌الله کاشانی در سال ۱۳۸۴ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۱۳۷۳۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. خانه اصلی در پامنار است، کنار مسجد معروف پامنار یا‌‌ همان آیت‌الله کاشانی که بانی آن خود آیت‌الله بود. محله مخصوص خانه‌های تاریخی است. سر کوچه خانه آیت‌الله قرار دارد و وسط کوچه به خانه سرهنگ ایرج می‌رسیم و خانه لشگرنویس (خانه‌ای که فیلم ‌میهمان مامان در آن ساخته شده بود) و میرعماد ثانی. جلو‌تر که می‌رویم به خانه سلطان بیگم شجاعی، عمه ناصرالدین شاه می‌رسیم. خانه اصلی آیت‌الله دست پسرانش است که اکنون ویرانه‌ای بیش نیست، خانه‌ای که میراث فرهنگی تازگی آن را کشف کرده و قرار بر مرمت آن بود، البته هنوز مرمتی در کار نیست، خانه‌ای که قرار بود خانه مشروطه شود اما دیوارهای اصلی آن تخریب شده بودند، خانه باز بود و به راحتی می‌شد به درونش سرک کشید، و وراث درصدد کشیدن دیوار برآمدند. قدمت خانه به قاجاریه باز می‌گردد، پشت خانه هم مجتمعی مسکونی ساخته شده که به بنا هم آسیب‌هایی وارد کرده است. اما خانه معروف‌تر آیت‌الله کاشانی همین خانه‌ در بازارچه نایب‌السلطنه است که متعلق به همسر صیغه‌ای آیت‌الله بود، با اینکه این خانه ثبت میراث شده است اما وضعیت جالبی ندارد و هنوز متعلق به فرزندان آیت‌الله است.


خانه پروین اعتصامی

پروین اعتصامی دو خانه دارد؛ یکی در عودلاجان تهران و دیگری در تبریز. خانه موجود در تهران قبلا به شکل یک عمارت بوده و بعد‌ها به ۳ قسمت، پلاک‌های، ۶، ۸ و ۱۰ تقسیم شده است. یکی از پلاک‌ها در اختیار شورای موزه‌ها در ایران (ایکوم) است، دیگری مسکونی است و خانواده آداب در آن ساکنند و پلاک آخر تبدیل به کارگاه میز عسلی شده است.

شهرداری منطقه ۱۲ در سال ۸۴ اقدام به خرید یکی از پلاک‌های این ملک می‌کند که با رایزنی رییس ایکوم در ایران، تبدیل به دفتر شورای موزه‌ها می‌شود. این پلاک و پلاک آخر قرینه هم‌اند، ۶ سال پس از ثبت خانه در سال ۹۰ با شکایت مالکان یکی از سه خانه، خانه پروین به حکم دیوان عدالت اداری از ثبت میراث خارج می‌شود.

سازمان میراث فرهنگی اقدام به مرمت یکی از سه پلاک عمارت پروین اعتصامی کرده است، عمارتی که اتاق خود پروین در آن عمارت است و اکنون متعلق به خاندان آداب است. هزینه‌ای بالغ بر صد میلیون برای این قسمت از خانه تقبل کرده است. نما، داخل ساختمان، در‌ها و سنگفرش همه دستخوش مرمت شده‌اند.

اما معلوم نیست با وجود خروج از ثبت این بنا چرا سازمان میراث فرهنگی متقبل هزینه‌های مرمت آن شده است. خانه آداب‌ها تنها قسمتی از خانه نیست که نیاز به مرمت داشته و دارد، هر دو قسمت باقی‌مانده غیر از خانه آداب‌ها مشکل نم از سقف و دیوار‌ها دارد، مرمت‌های شهرداری در پلاک ۶ از آنچه که باید باشد و نامش مرمت است به دور است.


خانه جلال آل‌احمد

خانه جلال آل‌احمد از آثار اواخر دوره قاجاریه است و در خیابان خیام تهران قرار دارد. این خانه در زمان احمدشاه قاجار ساخته شده و مالک اول آن سید احمد آل‌احمد بوده و بعد از وی به پدر جلال آل‌احمد منتقل شده است. این خانه در سال ۱۳۰۸ تخریب و به شکل اساسی بازسازی ‌شد و جلال آل‌احمد در سال ۱۳۱۰ (در ۸ سالگی) به این خانه نقل مکان و تا ۱۷ سالگی در آن زندگی کرد. این خانه دارای دو حیاط بیرونی و اندرونی و همچنین پلانی با طرح ترکیبی از معماری سنتی و کلاسیک دوران خود است. بخش اصلی نمای این خانه در قسمت جنوب است و در ورودی نیز دارای در چوبی بوده است. سقف اتاق‌ها در طبقه اول کوتاه اما در طبقه بالا بلند‌تر است. نمای تمام بنا از آجر است و در بخش‌هایی از نماهای داخلی از گچ استفاده شده است. خانه جلال آل‌احمد در سال ۱۳۸۳ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۱۱۲۰۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. این خانه سال گذشته به تملک میراث فرهنگی درآمد. پس از گذشت چند ماه از ثبت خانه پدری جلال، خانه جلال و سیمین که در تجریش است هم ثبت شد. این خانه اکنون در اختیار برادرزاده جلال است. پیش از ثبت میراث و خرید آن، مرمت بنا توسط ساکنان انجام می‌شد اما قسمت‌هایی از بنا پس از ثبت فروریخت و از بین رفت. در این خصوص بودجه‌ای از سوی میراث برای این خانه اختصاص یافت و چند ماهی است مرمت بنا در فاز اول آن شروع شده، فازی که استحکام خانه را شامل می‌شود، اما معلوم نیست همه فازهای آن اجرا شود. فازهای بعدی شامل آماده‌سازی خانه برای کاربری می‌شود. درخت نارنج حیاط خانه جلال درختی است با قدمت خانه که هنوز پابرجاست، فصلش که می‌شود، بوی نارنج خانه را بر می‌دارد. درختی که جلال هم از نارنج‌هایش در نوشته‌هایش یاد کرده بود.


خانه آیت‌الله بهبهانی

سیدعبدالله بهبهانی از مجتهدان شیعه و رهبران جنبش مشروطه ایران بود. این خانه، خانه‌ای ‌است که محل تجمع مشروطه‌خواهان و ازدحام تجار و اصناف و روضه‌خوانی دهه اول عاشورا بود. خانه آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی از رهبران مشروطه که سر آخر در ایوان همین خانه نیز کشته شد. خانه آیت‌الله بهبهانی هنوز به ثبت میراث نرسیده است. خانه‌ای که تازه کشف شده و قرار شده بود بشود خانه مشروطه. سرپولک، محله‌ای است که خانه در آن واقع شده، پشت خانه پدری دکتر چمران. جریانات مشروطه و مشروطه‌خواهی در این خانه شکل گرفته، شب‌نشینی‌های هواداران مشروطه همگی در خانه آیت‌الله بهبهانی بوده و ستارخان و باقرخان هم گهگاهی برای دیدن آیت‌الله و برپایی جلساتشان به این خانه می‌آمدند. خانه پس از مرگ آیت‌الله به نوادگانش می‌رسد و نهایتا فروش می‌رود. هم‌اکنون عده‌ای افغانی در این خانه به سر می‌برند. مرداد ۸۲ در دولت اصلاحات مجید انصاری، نماینده مجلس ششم، نامه‌ای به رییس‌جمهور می‌نویسد و در آن با اشاره به نود و هفتمین سالگرد مشروطیت درخواست رسیدگی به خانه آیت‌الله بهبهانی را دارد. از رییس‌جمهور می‌خواهد: به داد خانه برسید که این خانه، خانه مشروطه است. پاسخ میراث به درخواست ثبت خانه این است که فرسودگی خانه به حدی است که خانه شایسته ثبت نیست و خانه را ثبت نمی‌کند. اتاق جنوبی خانه در سال ۵۰ فرومی‌ریزد، سال ۷۵ حیاط پشتی خراب و تبدیل به پاساژ می‌شود. اکنون هسته اصلی خانه که ۶۵۰ متر است باقی مانده که هیچ‌وقت رنگ مرمت را به خود نگرفت. سال ۸۹ باز هم این خانه توسط نماینده شورای شهر، احمد مسجد جامعی به مسوولان میراث یادآوری می‌شود که باز هم پشت گوش انداخته می‌شود. سال ۹۱ معاونت میراث سازمان خبر از مرمت خانه و تبدیل شدن آن به خانه مشروطه می‌دهد؛ خبری که هنوز به وقوع نپیوسته است. هنوز خانه در مرحله مطالعه قرار دارد اما خبری از ثبت نیست. خانه‌ای با قدمت ۱۰۵ ساله. مایه تعجب است که مسجد آیت‌الله که هم‌جوار خانه است به ثبت میراث رسیده و خانه هنوز اندر خم کوچه ثبت.


خانه میرزا نصرالله‌خان پیرنیا

کوچه پیرنیا، واقع در لاله‌زار تهران خانه‌های میرزا حسن‌خان (پسر) و میرزا نصرالله‌خان (پدر) را در خود جای داده است. خانه معتمدالملک، پسر دیگر میرزا نصرالله‌خان هم همجوار این دو خانه تاریخی است که ساکنانش نوادگان معتمدالملک هستند. ابتدای کوچه دست راست خانه میرزا نصرالله است که به نام خانه مهدوی ثبت شده است، پلان خانه پدر از فرانسه است، همچنین تابلوهای معروف خانه که همگی از فرانسه آورده شده‌اند، تابلوهایی که از ۱۵ تا به ۱۰ تا رسیده‌اند. تابلو‌ها همه مانند بوم‌رنگ‌اند در حالی که گچی‌اند. بنا به روایت تاریخ نخستین فرمان مشروطیت در این خانه نوشته شد. فرمان مشروطیت در این خانه توسط احمد قوام‌السلطنه ویرایش می‌شود و توسط کمال‌الملک انشاء می‌شود. حمام خانه در مجاورت خانه است، پشت خانه هم خانه دیگری است که از حیث زیبایی دست‌کمی از خانه میرزا نصرالله‌خان ندارد. خانه میرزا حسن‌خان مشیرالدوله هم در حال حاضر در اختیار مرکز طب اسلامی، دانشگاه شهید بهشتی است. خانه ثبت و مرمت شده است. پشت خانه میرزا حسن‌خان، پاساژی در حال ساخت بود که با افتادن جرثقیل روی یکی از کارگران پروژه و مرگ او پروژه متوقف می‌شود و آسیب‌های وارده به خانه مشیرالدوله هم متوقف می‌شود. حال و روز خانه میرزا نصرالله‌خان در حال حاضر خوب نیست، خانه در سبز رنگی داشت با شیشه‌های شکسته که شب‌ها محل خواب جمع‌کنندگان ضایعات بود، سال گذشته در اصلی را برداشتند و به جایش در آهنی گذاشتند که مانع عکاسی عکاسان شود، تعدادی از تابلوهای موجود در خانه توسط سارقان دزدیده شد. تعدادی را هم بنا به گفته مسوولان خانه از خانه برده‌اند تا در موزه نگهداری کنند. شیروانی خانه سست است، دیوار‌ها استحکام لازم را ندارند، خانه سرپاست، خانه‌ای ۱۵۰ ساله که اگر همین‌طور مورد بی‌توجهی قرار گیرد، شاید در چند سال آینده نیمی از خانه فرو بریزد. عده‌ای معتقدند که خانه میرزا نصرالله‌خان پیرنیا اگر بیشتر از خانه مدرس و بهبهانی مورد اهمیت نباشد کمتر هم نیست و حتی بر این باورند که باید این خانه به عنوان خانه مشروطه ثبت شود.


خانه امین‌السلطان

خانه امین‌السلطان بعد از مرگ مالکش، امین‌السلطان در سال ۱۲۹۵ هجری شمسی اوایل دوره پهلوی به حاج رحیم اتحادیه فروخته شد. اتحادیه که از صرافان معروف تبریزی بود، برای ثبت شرکتی جدید به تهران می‌آید و خانه را می‌خرد و ساکن آن می‌شود. از اتفاق‌های پیش‌آمده در این خانه می‌توان به ساخت فیلم دایی‌جان ناپلئون توسط ناصر تقوایی اشاره کرد، پس از کودتا خانه توسط کودتاچی‌های ۲۸ مرداد آتش می‌گیرد. خانه در سال ۸۴ ثبت می‌شود. در ابتدای امر قرار بر خرید خانه توسط میراث بود، در‌‌ همان زمان شهرداری هم درصدد خرید خانه بر می‌آید که با تلاش‌های بهشتی، رییس سازمان میراث وقت بودجه‌ای ۱۰ میلیاردی هم برای خرید خانه در ردیف بودجه‌های سازمان در نظر گرفته می‌شود اما هرگز خانه از سوی میراث خریداری نمی‌شود. خانه با وسعت ۹ هزار متر‌مربع از دو کوچه قابل دسترسی است. بخش قدیمی‌تر خانه به بن‌بست هنر باز می‌شود که تقریبا بخش زیادی از آن باقی نمانده است. در دیگری که به کوچه اتحادیه باز می‌شود، زمانی باغی بوده برای گردشگری و تفریحات فتحعلی‌شاه، بخش عظیمی از باغ لاله‌زار در این خانه بوده که اکنون بیش از چهار، پنج درخت کاج از باغ نمانده است. شهرداری قول همکاری برای رسیدگی به باغ مجموعه را داده بود و میراث قول خرید که هیچ کدام به وقوع نپیوست. قدمت خانه به زمان ناصرالدین شاه می‌رسد. اتفاقات مهمی چون امضای قرارداد تنباکو و همچنین لغو قرارداد آن در این خانه افتاد. امین‌السلطان در سال ۱۳۲۵ قمری در همین خانه تیر می‌خورد و می‌میرد. اکنون بین ۵۰ تا ۵۴ ورثه از آن خاندان به جا مانده‌اند که با شکایت ورثه به دیوان عدالت اداری خانه از ثبت میراث خارج شد. خانه به علت وسعت و هزینه بالا خریداران زیادی ندارد. سقف خانه در قسمت قدیمی‌تر که به بن بست هنر باز می‌شود ریخته است و در وضعیتی بحرانی به سر می‌برد. بخش‌هایی از خانه که به کوچه اتحادیه باز می‌شود اوضاع بهتری دارند. تا چندی پیش فریدون و بابک، پسران اتحادیه در همین عمارت زندگی می‌کردند. اما در حال حاضر تنها سرایداری است که در این خانه درندشت زندگی می‌کند.


خانه نصیرالدوله

نصیرالدوله آصفی، وزیر فرهنگ و معارف ناصرالدین شاه بود. طبق نقشه کریشش (از معلم‌های دارالفنون) خانه در اصل متعلق به وزیر مختار فرانسه بوده که یکی از کامل‌ترین خانه‌های تهرانی است. خانه شامل مطبخ، حمام اندرونی، حمام بیرونی، کالسکه‌رو و تالار آینه است. حمام خانه در حد و اندازه حمام فین کاشان است. سال ۸۴ این خانه به جای خانه آیت‌الله مدرس که در همسایگی این خانه است، خریداری می‌شود. بخش کالسکه‌رو، بخش‌هایی از شاه‌نشین و سقف خانه را مرمت می‌کنند. بخش‌های دیگر خانه سال‌های سال است که به همین روال مانده و دست نخورده است، بخش‌هایی در حال فرو ریختن است و بخش‌هایی هم فرو ریخته‌اند. سال گذشته بخش خدمه‌اش فرو ریخت، اندرونی هم اوضاع خوبی ندارد. قرار بود سال ۸۹ به بخش خصوصی واگذار شود که انجام نشد. متاسفانه میراث هم بودجه‌ای برای مرمت کل خانه در نظر نگرفت. در حال حاضر صبح تا ظهر سرایدار از خانه مراقبت می‌کند و ظهر به بعد تبدیل به پاتوقی برای معتادان شده است؛ پاتوقی که با الوارهایی که از مرمت خانه به جا مانده است پر شده است و حضور معتادان در مجاورت این الوار‌ها می‌تواند خانه را به آتش بکشاند. خانه در گذر میرزا محمود وزیر واقع شده است. در کالسکه‌رو خانه به کوچه شهید مدرس باز می‌شود و در قدیمی‌تر خانه به کوچه نصیرالدوله بدر یا آصفی. بین این دو کوچه خانه باغ وزیر مختار واقع شده بود. کمی بالا‌تر از خانه مدرسه‌ای هم به نام بدر واقع شده که بانی‌اش نصیرالدوله بود. خانه دیگری هم کمی آن طرف‌تر واقع شده که بنا به روایتی جزو همین خانه بوده و روایتی دیگر می‌گوید که خانه متعلق به یکی از اقوام نصیرالدوله بوده است که بخش باقیمانده از تالار آینه خانه است. بارش باران سقف خانه را فرو ریخته و خانه در حال از بین رفتن است. خیلی از ادارات مشتاق‌اند که خانه به آنان واگذار شود تا هم مرمتی کرده باشند و هم با هزینه کمتر از بنایی با این وسعت استفاده کنند.


خانه آیت‌الله مدرس

چهارراه سرچشمه، گذر میرزا محمود وزیر (کوچه شهید جاویدی)، بن‌بست مدرس، خانه‌ تاریخی و ارزشمند آیت‌الله سید حسن مدرس، سرسخت‌ترین دشمن پهلوی اول را در خود جای داده است. در گذشته این خانه با عنوان «خانه وزیر مختار فرانسه» مشخص شده که امروزه به نام خانه مدرس شناخته می‌شود. این عمارت قدیمی که روزگاری محل رفت‌ و آمد چهره‌های بزرگ تاریخ، سیاست از جمله موتمن‌الملک پیرنیا، مشیر‌الدوله، وثوق‌الدوله، مستوفی‌الممالک، ملک‌الشعرای بهار، مصدق و حتی رضاخان بوده، هم‌اکنون تبدیل به انبار کتاب‌های چاپخانه اسلامیه شده است. در این خانه که بسیاری از تصمیمات سرنوشت‌ساز تاریخ ایران و تهران از جمله پیش‌نویس برخی قوانین (قانون مدنی و قانون عدلیه و...) در آن نوشته شده، برای بازدیدکنندگان و علاقه‌مندان بسته است. آنچه که از تابلو شهرداری که بر دیوار خانه شهید مدرس نصب شده به دست می‌آید آن است که این بنا در گذشته از سه ساختمان تشکیل شده بود که بخش اول آن در ابتدای در ورودی است که شامل عمارتی یک طبقه با زیرزمین است که دارای حیاطی به شکل و شیوه معماری دوران قاجار است، بخش دوم عمارت مرکزی و بزرگ در شمال شرقی حیاط مرکزی است که این عمارت یک طبقه با ایوان و ستون‌های مربع شکل به شیوه معماری دوران پهلوی با سقف‌های بلند ساخته شده است و بخش سوم بنایی در حیاط شمال غربی است که بسیار ساده و متعلق به محل سکونت سید حسن مدرس بوده است. تنها تزیینات به کار گرفته شده در این بنا آجر است. سال ۷۹ نمایندگان مجلس خواستار خرید خانه آیت‌الله توسط میراث شدند که خانه نصیرالدوله به جای این خانه خریداری شد. هر سه خانه اواخر قاجاریه بین سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۰۲ ساخته شده و هنوز هیچ حرفی از خرید یا ثبت و مرمت خانه در میان نیست. از آنجا که از بنا استفاده خاصی نمی‌شود، وضعیت آن حاد نیست ولی گذر زمان مطمئنا ساختمان را با مشکلات مخصوص به خود مواجه می‌کند.


خانه سرهنگ ایرج

خانه سرهنگ ایرج در کوچه صوفیانی، محله پامنار، در کنار محله عودلاجان واقع شده است؛ محله‌ای در بطن تهران قدیم. این خانه در مجاورت خانه لشگرنویس و خانه فرمانفرما واقع شده که بعد‌ها به سه قسمت تقسیم می‌شود. خانه‌ای که در آن فیلم ‌میهمان مامان ساخته شد. سرهنگ ایرج یکی از سرهنگان دوره پهلوی است که در‌‌ همان زمان ساکن این خانه بوده. قدمت خانه اما به دوران قاجار باز می‌گردد. این خانه مثل خانه نصیرالدوله خانه‌ای کامل است با این تفاوت که به جای دو حیاط، سه حیاط دارد. حیاط اندرونی، حیاط بیرونی و حیاط خدمه. سازمان میراث خانه را در سال ۸۴ خریداری کرد و به ثبت رساند. مرمت خانه در فاز یک تمام شد. آوار‌برداری خانه به این شکل بود که باید خانه را از زیر آوار درمی‌آوردند، بیشتر قسمت‌های خانه از بین رفته بود و در واقع به نوعی احیا شد. در حال حاضر خانه مستحکم شده است اما باقی مرمت آن به حال خود‌‌ رها شده است. سرایداری دارد که هر از گاهی می‌آید و سری به ساختمان می‌زند و می‌رود. در خانه چندی پیش توسط معتادان محله دزدیده شده بود، مرمت خانه به درستی انجام نشده است، سقف خانه گچ و خاک شده است و وضعیت خوبی ندارد. خانه کاربری خاصی ندارد و قرار نیست به جایی واگذار شود. شاید بتوان گفت خانه محل خوبی برای کارگاه صنایع دستی است اما چون کاربری خاصی ندارد بلااستفاده مانده است. عده‌ای بر این باورند که این خانه و خانه امین‌السلطان مکان مناسبی برای خود سازمان میراث فرهنگی است، که انتقال سازمان به این خانه‌ها هم باعث رونق محله می‌شود و هم دستی به سر و روی خانه کشیده می‌شود.


خانه ناصرالدین میرزا

نرسیده به میدان امام خمینی(ره) تهران، خیابان صوراسرافیل، بن‌بست ناصرالدین میرزا، درست روبه‌روی سازمان بازنشستگی، خانه‌ای قدیمی است که بیش از نیمی از آن فرو ریخته است. خانه‌ای که بر اساس اسم و رسم بن‌بست به خانه ناصرالدین میرزا- ولیعهد محمدشاه قاجار- مشهور است که پس از فوت او به ناصرالدین‌ شاه تغییر نام داد. در نگاه نخست به دلیل وضعیت ظاهری خانه به ذهن هیچ‌کسی نمی‌رسد که این خانه مخروبه، اثری تاریخی است و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. درون خانه پس از گذشتن از اندرونی، به دو بخش تقسیم می‌شود؛ نخست بخش سالم که گویا سرپناه خانواده‌ای نیز هست و بخش دوم که اگر کسی نداند، فکر می‌کند در آن، زلزله‌ای چند ریشتری آمده که به این شکل درآمده است؛ نه سقفی، نه ستونی و نه حتی چهار دیواری سالمی. این خانه یکی از زیبا‌ترین و منحصربه‌فرد‌ترین خانه‌های تاریخی تهران محسوب می‌شود. در حال حاضر این خانه متعلق به یکی از سازمان‌های دولتی است. سال‌های قبل بخشی از خانه به پاساژ تبدیل شده بود و شاه‌نشین‌اش باقی ماند. ویژگی اصلی خانه دو گنبدی است که مانند گنبدهای مساجد است. از داخل معماری‌اش همانند معماری بازار چهارسوق کاشان است، ارسی‌های شاه‌نشین بی‌نظیرند که تنها نظیرش در کاشان دیده شده. حوض خانه‌ای همانند حوض خانه مسعودیه در مرکز خانه وجود داشت که به خاطر مرمت بنا رویش با سیمان پوشیده شده. در این خانه تاریخی در خانه امام جمعه است که از ترس دزدی به جایش دری آهنی نصب کردند. بنا زمانی مجهز به مطبخ بود، شومینه‌های منحصربه‌فرد ایرانی و اروپایی داشت که کار می‌کردند. در حال حاضر بخشی از خانه نابود شده، بخشی دیگر هم از این بنا جدا شده است که متعلق به مالک خصوصی است. اوضاع فعلی ساختمان خوب نیست و نیازمند مرمت است.


خانه مینایی‌ها

خانه فرمانفرما را باید در تهران، محله منیریه ببینید. نشانی دقیقش می‌شود خیابان ولیعصر(عج)، بالا‌تر از میدان منیریه، کوچه شهید کریمی طینت، پلاک ۱۰. خانه مینایی‌ها که در محله منیریه قرار دارد، زمانی متعلق به منیرالسلطنه مادر کامران میرزا و یکی از همسران ناصرالدین شاه بود. این خانه در راسته مراکز دولتی و سلطنتی شهر قرار داشت، بالا‌تر از کاخ مرمر و کمی دور‌تر از خانه مقدم. خانه پس از منیرالسلطنه به عبدالحسین میرزا فرمانفرما نوه شانزدهم عباس میرزا می‌رسد. این خانه پنج سال پیش در فهرست میراث فرهنگی تهران به ثبت رسید اما با بی‌مهری مسوولان میراث فرهنگی مدتی قبل از این فهرست بیرون آمد تا در مسیر تخریب جدی قرار بگیرد. دلیل این حذف هم چیزی نبود جز کمبود اعتبارات برای تعمیر و نگهداری بنا. فرهاد مینایی در سال ۱۳۴۵ آن را از تقی ‌رضا، یکی از قصاب‌های معروف تهران، به قیمت ۱۴۰ هزار تومان خرید. مینایی ۲۰ هزار تومان برای رنگ‌آمیزی و گچبری‌های ساختمان هزینه می‌کند. ویژگی اصلی ساختمان دو طاووس گچبری شده در نمای بیرونی ساختمان است که روی آجر‌ها تراشیده شده‌اند و در واقع گره‌چینی شده‌اند. خانه دو در دارد که یکی به کوچه کریمی و دیگری به کوچه کامرانیه به نام کامران میرزا باز می‌شود. خانه در سال ۸۶ توسط میراث ثبت می‌شود اما با وجود قول خرید به وراث خانه خریداری نمی‌شود. در حال حاضر با وجود مستحکم نبودن بنا، دو تن از پسران مرحوم مینایی در این خانه سکونت دارند. عدم توجه میراث فرهنگی به این بنا باعث شد که مینایی‌ها از میراث به دیوان عدالت شکایت ببرند تا بنا از ثبت میراث خارج شود. شاید شکایت‌شان راه به جایی برد و میراث خانه را از آن‌ها بخرد. دور تا دور خانه توسط بناهای امروزی و جدید ساخته شده و خانه میان این بنا‌ها محبوس شده است. در سند خانه هنوز نام عبدالحسین میرزا فرمانفرما دیده می‌شود.


منبع: روزنامه اعتماد/ غزل حضرتی
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۰
0
1
سلام ، تمام مسئولانی که وظیفه شان حفظ و نگهداری این آثار
باستانی می باشد ، باید با ایمان ، تخصص ، مسئولیت و کارآیی ،
وظیفه خود را انجام داده ، برای اینکه این اماکن ، متعلق به
مردم و ( حق الناس ) میباشد و عدم مسئولیت و نگهداری در برابر این امانات ملت ، پیش خدا و مردم ، غیر قابل بخشش است . و خداوند از حق خود می گذرد ولی از حق الناس ، هرگز .
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین