آفتابنیوز : من هم بساط خود را جمع كردم و چند صباحي- در آستانه انتخابات- به ستاد قاليباف رفته و در حد مقدور، كمكهايي نمودم. از همان موقع، سر و كله زدن من با تحريريه آفتاب- كه من هم جزو قبيله آنان هستم- شروع شد. به زعم من «آفتابيها»، همه كانديداها را نقد مي كردند (و يا شايد بعضي وقتها مي چزاندند!). منطق آفتابيها اين بود كه مردم را بايد نسبت به سرنوشت شان، حساس كرد و اين براي رسانه جواني همچون آفتاب، از هرگونه حركت هوادارانه، مهم تر است. محاجات من و آفتابيها بي حاصل بود. اين بود كه ما به راه خود رفتيم و آفتاب هم به راه خويش.
اكنون ماهها از انتخابات گذشته و قاليباف دست از رياست جمهوري شسته و به صندلي شهرداري تهران بسنده كرده است؛ بنابراين همان احساسي كه بهار امسال مرا به كمك به قاليباف سوق داد، اينك بخشي از دليل نوشتن مقاله حاضر شد. اما چرا «بخشي»؟ مابقي انگيزه نوشتن اين مقاله از كجا آمد؟
به نظر من مهم ترين چيزي كه بعد از انتخابات روشن شد، پي بردن اصحاب قلم و روزنامه نگاران به درجه تحمل و بردباري كانديداها بود. اجازه بدهيد صريح تر صحبت كنم. به نظر من، كوران انتخابات، نشان داد كه قاليباف پر تحمل تر از ديگران است. او نشان داد كه اهل خط و نشان كشيدن نيست، پرونده سازي نمي كند و يارانش را براي شكايت و شكايت كشي، گسيل نمي دارد. تعجب مي كنيد اگر بگويم كه اكنون راهروهاي دادگستري پر است از وكلاي كانديداهاي محترم و معنون كه كار حرفه اي اطلاع رساني را برنتابيدند، ذره بين برداشتند و در هر سطر و كلمه، يك توطئه بزرگ كشف نمودند! (مخصوصاَ از احمدي نژاد كه حالا رئيس جمهور شده بگيريد تا بقيه). اين وكلاي جوياي نام و نان، از اين شعبه به آن شعبه مي روند و برعليه رسانه ها، اقامه دعوا مي كنند! و اين براي يك جامعه مدعي مدنيت، جز ننگ، چيزي نيست! و تنها كسي كه چوب خيس اش بر تن لخت رسانه ها ننشست، همين قاليباف بود. او حتي يك شكايت عليه رسانه ها يا صاحب قلمان، اقامه نكرد. و همين امر، انگيختار اصلي من در نوشتن مقاله حاضر شد.
و اما حرفهاي من با قاليباف:
1. شهرداريها در ادوار گذشته يا خورده كاري كردند يا هيچ كاري نكردند. ما از شهردار پايتخت جمهوري اسلامي نمي خواهيم كه صبحهاي زود، جاروي بلند به دست بگيرد و حاشيه خيابانها را جارو كند. بعيد مي دانم كه احمدي نژاد- كه مي گويند صبحها هر روز ساعتي قبل از حضور در پشت ميز كارش، خياباني را جارو مي زده است- انگيزه اين كار خود را ترك خدمت يا وظيفه ناشناسي احدي از آحاد كارگران شهرداري دانسته باشد. من يقين دارم كه همان كارگر شهرداري كه احمدي نژاد جارو را از دستش مي گرفت تا خيابان را جارو كند، اگر از شهردار نمي ترسيد، به وي تذكر مي داد كه: «آقاي شهردار! ما خودمان بلديم خيابان را جارو بزنيم؛ شما مسئوليت خودت را انجام بده تا باري از روي دوش من و شهروندان برداري ...». به گمان من، اگر قرار باشد كه شهردار – نه به عنوان حركت نمادين بلكه به طور دائم - كار نظافتچي را انجام دهد، در آن صورت بايد به فكر يك شهردار تازه باشيم!
2. در دوران شهردار قبلي- مرتباً تبليغ مي شد كه جلوي تراكم فروشيها گرفته شده و فشار بر مردم را از طريق جلوگيري از ريخت و پاشها كم كرده اند- اما اكنون شواهد اوليه نشان مي دهند كه اولاً در دوران ايشان تا چند برابر مصوبه شوراي عالي مسكن و شهرسازي، تراكم فروخته شد، ثانياً نرخ تراكم به شدت افزايش پيدا كرد! (چه خوب بود كارنامه مالي و اجرايي شهرداري تهران در سطح عموم انتشار پيدا مي كرد تا معلوم مي شد كه به راستي افزايش درآمد شهرداري ناشي از حذف ريخت و پاشها بود يا تشديد سياستهاي تهران سوزي بود كه از زمان كرباسچي آغاز شد؟).
3. تهران، شهري بي هويت است. انگار نه انگار كه اينجا پايتخت كشوري است كه 5000 سال قدمت دارد. اينجا از جنبه ولنگاري و بي هويتي، هيچ فرقي با ريودوژاينرو ندارد. ايراني خجالت مي كشد وقتي مي بيند مهاتير محمد مي آيد «كوالالامپور نوين» را با كپي برداري از نقش جهان اصفهان مي سازد و ما كه ميراث دار آن معماري و آن فرهنگ عظيم هستيم، برجهاي لندهور را بالاي سر باغها و آثار تاريخي و محله هاي قديمي خود مي سازيم تا گذشته خود را تحقير سازيم. اصلاح بافت يك چيز است و نابود كردن بافت سنتي، چيز ديگر. متأسفانه در حالي كه تفكر مدرن در غرب، جاي خود را به تفكري داده كه سنتها و فرهنگها را پاس مي دارد، مديران خود كم بين شهري در جمهوري اسلامي، تازه مدرن شده اند و همه جا را مي كوبند و بالا مي برند!
4. مديران موفق، به شهادت يك قرن گذشته، آن كساني بوده اند كه خطوط استراتژيك حركت خود را گم نكرده اند. شهردار تهران اگر بخواهد:
الف: مشكل ترافيك را حل كند؛
ب: اتلاف وقتهاي ميلياردي شهروندان را مانع شود؛
ج: به كمك دولت بشتابد تا بتواند بدون دردسر سوبسيد بنزين را حذف كند؛
د: جلوي تبديل شدن تهران را به پاركينگ شدن بگيرد؛
ه: مانع آن شود كه هرچه نفت استخراج مي كنيم در شكم خودروهاي سواري نريزيم؛ بلكه صادر كنيم و ارز به دست آوريم؛
ز: شهر پاك و سالمي ايجاد كند؛
ح: منابع مالي كافي براي خدمات عالي به شهروندان فراهم كند و ...
راهش آن است كه در يك برنامه مديريت ضربتي، هم افزا و سينرژيك، تعداد خطوط متروي تهران را به 8 فقره برساند (كه اگر خط رينگ دور تهران هم در نظر بگيريم، 9 خط خواهد شد). اكنون دولت با درآمد نفتي مواجه است، و بنابراين بهترين وضعيت براي تحقق اين پروژه ملّي است. تكميل اين خطوط، اگرچه بيش از 9-8 ميليارد دلار نخواهد خواست، ولي به جرئت مي توان گفت كه هر ساله حداقل 30 ميليارد دلار منفعت مستقيم به اقتصاد كشور تزريق خواهد كرد.
من اگر جاي شما بودم، به جاي آنكه صبحهاي زود به جارو زدن مشغول شوم، دو بار از پيشرفت كار طرحهاي مترو بازديد مي كردم. درست مثل رئيس جمهور اسبق كره كه وقتي تصميم گرفت صنعت خودروسازي اين كشور را از صفر شروع و به مرحله جهاني شدن برساند، روزي دو مرتبه از پيشرفت كارهاي ساختماني هيونداي بازديد مي كرد (زماني او اين كار را كرد كه ما هم ساخت پيكان را شروع كرديم. و دريغا كه اكنون، آنها كجايند و ما كجا؟)
5. قبول دارم كه وقتي اين دولت، حضور شهردار تهران را در كابينه بر نمي تابد، ساده لوحي است اگر فكر كنيم كه دست به كيسه ذخيره ارزي خويش خواهد برد و 8-7 ميليارد دلار، خرج شبكه حمل و نقل عمومي تهران خواهد كرد. مخصوصاً كه كارشناسان نوعاً احمدي نژاد را متمايل به مديريت خرده گرا (Particularist) مي دانند. با اين حال من اميدوارم كه محاسبات كاملاً اقتصادي، بتواند وي را قانع كند كه روند كنوني مصرف بنزين كشور به نقطه انفجاري خود نزديك مي شود و اگر قرار باشد در آينده، سهمي براي صادرات نفت باقي بماند، بايد مشتاقانه و داوطلبانه، اين رقم را به شهرداري تهران بپردازد.
6. اقتصاد شهري در تهران لطمه ديده،اكوسيستم شهر، بيمار و تمام اصلاحات شهر، رو بنايي است. تهراني جماعت، آن قدر از شهرداران اسبق، قانون فروشي ديده بود كه وقتي چهار تا دوربرگردان از شهردار سابق ديد، چنان ذوق زده شد كه او را بر تخت رياست جمهوري نشاند و بايد به او حق هم داد. اما به راستي، اين گونه اقدامات روبنايي، تنها به كار تبليغات مي آيد و زيبنده يك مدير فهيم و آينده نگر نيست. به گمان من، آقاي قاليباف نبايد پا جاي پاي پيشينيان بگذارد. قاليباف اكنون بايد نمونه اي از يك مديريت عالي و بهره مند از تفكر استراتژيك، از خود به يادگار بگذارد. اكنون وقتش است. ياعلي.
به شخصه به مديريت آقاي قاليباف اعتقاددارم ونمونه هاي انرا ديده ام ومطمن هستم در صورت همكاري دولت با ايشان حتما بساري از مشكلات تهران كمتر خواهد شد .
نميدانم اقاي شهردارسابق چه كار بزرگي در تهران انجام داده اند اما اينرا ميدانم كه جوي آب خيابان شريعتي درزمان ايشان هم هميشه مملو اززباله بوده وموشها در آن گله گله در رفت وامد هستند واين برازنده پايتخت يك كشور اسلامي نيست!!!!!
خوانندگان محترم اگر مي خواهيد نقد غير منصفانه را آموزش ببينيد حتما اين مقاله را بخوانيد و فرداي قيامت جوابگو باشيد تا در محضر الهي شرمنده نشويد !!!
از آقاي قانع بصيري انتظاري غير از اين نيست !!لطفا نظرات مخالف را هم درج كنيد (جامعه مدني فراموش نشود)
تشكر از اصحاب قلم.
اميدوارم اين نظر را هم منعكس نماييد .
كارهاي زيادي انجام شد :
1- وام ازدواج براي جوانان
2- كمك به اءمه جماعات مساجد
3- كمك به مدارس جنوب تهران
4- تجهيز مالي دانشگاه محل تحصيل سردرب دانشگاه و استخر و .....
و .......
اماچاله چوله هاي خيابانهاي تهران زياد و زياد تر شد.
در بعضي موارد ايشان پاداش اين كمكها را گرفت.
از جمله بسيج امامان جماعات و بسيجي هاي مساجد در جهت رآي ايشان و سنگ تمام گذاشتن برايشان.
ولي هدف اصلي كه همانه وظيفه شهرداري تهران بود به فراموشي سپرده شد.
اميد واريم با صلابت و سابقه خوش جبهه اي آقاي قالي باف ايشان در موضع راي جمع كردن و رياكاري قرار نگرفته و به داد شهر بي در و پيكر تهران برسد....