کد خبر: ۲۶۲۵۰۰
تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۰

حاتمی‌کیا: دلار عده‌ای از فیلمسازان از آن طرف آب‌ها می‌آید

اینکه چرا ملت به سینما نمی روند تنها بخشی از آن به اقتصاد مربوط می شود اما مهمتر این است که مخاطب به سینما می آید تا چه چیزی را و چه مساله ای را ببیند؟ این رابطه مخاطب و سینماگر ضعیف شده است.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: ابراهیم حاتمی کیا با حضور در برنامه «هفت» گفت: دسته ای از فیلمسازان ایرانی با آن طرف آب در ارتباطند و خدارا شکر همیشه دلارشان می رسد و مارکوپولو هستند و در آن سوی آب ها رنگ عوض می کنند و عکس های مختلف می اندازند!

به گزارش مهر، ابراهیم حاتمی کیا با حضور در برنامه «هفت» درباره فیلم «چ» و مسایل سینمای ایران سخن گفت و بیان کرد: چمران شخصیتی چند بعدی داشت شخصیتی که هم علم دارد و عارف است و هم چریک است و تفنگ به دست می گیرد. این شخصیت هیچ کدام از اینها را بر خود حرام ندانست و هرجا احساس کرد باید حرفش را بزند و خدمت کند وارد شد.

وی ادامه داد: بخشی که در صداوسیما از چمران سخن گفته شده است بیشتر بخش عرفانی شخصیت وی بوده است درحالیکه چمران مرد خلوت و جلوت هر دو با هم بود و سخت است که در سینما هر دو اینها را نشان دهیم و برای همین هم ساخت «چ» این همه طول کشید. اینکه من فکر می کردم که آیا درست درمی آید و آیا آن اندازه ای که باید از چمران حرف بزنم به اندازه است؟ من نمی خواستم عده ای را سرخورده یا عصبانی کنم حتی تا مدتی با اینکه فیلمنامه را نوشته بودم اما نمی خواستم آن را بسازم.

حاتمی کیا با اشاره به مساله خود در سینمای دفاع مقدس بیان کرد: من «دیده بان» را درباره شهیدی به نام شهید عاطفی ساختم که در عملیات والفجر 8 شرکت می کند. من وحشت می کردم و می گفتم این دیده بان قصه من است و این نه به این معنی که خودم را سربالا بگیرم بلکه این را فقط من می توانم بسازم چون خودم به آن نظم می دهم. درواقع این جبهه ای بود که من خودم آن را باز کردم و حرف خود را بیان می کنم هر کسی از دید خود نگاه می کند علی حاتمی هم اگر بخواهد از جنگ بگوید دید خود را دارد.

کارگردان فیلم «چ» تصریح کرد: این چمرانی است که من خالق آن هستم و مساله خود را می گویم. چطور می شود که زندگی 50 ساله دکتر چمران را در دو روز روایت کرد اما من آن قسمتی را که برایم پررنگ است می گویم و امیدوارم دیگر دوستان هم دیگر قسمت های زندگی این شهید بزرگوار را بگویند ولی برای من این نقطه، نقطه حساسی بود که حس می کردم که یک جایی است که دو نیرو که جفتشان هم ایرانی هستند یک جایی شاخ به شاخ هم قرار می گیرند که هر دو هم می گویند ما سهمی از انقلاب داریم و می خواهیم این پیاده شود. و این جریان کردها و معترضین آنها است که می خواستند ادعای حقانیت کنند و این طرف هم انقلابیونی اندکه آزاد شدند و می خواهند حافظ انقلاب باشند و نگذارند شکافی بین کشور رخ بدهد.

در ادامه این برنامه وی در پاسخ به اینکه خود را فرزند زمانش می داند یا خیر بیان کرد: اگر این به معنای فضیلت باشد که اصلا کار من نیست. اگر مساله جامعه را نگویم دیگر آن حرف بر من حرام است. آنچه که من در بعضی همکاران خودم می بینم این است که طرف می گوید من کلی فیلمنامه دارم ولی نمی دانم کدام را بسازم و اصلا برایش مهم نیست و همین آدم 10 سال بعد هم می گوید که من باز هم این فیلمنامه ها را دارم. پس زمان چه می شود؟ گویا این افراد مساله ندارند.

وی اضافه کرد: مشکل سینمای ما از جایی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند. این مساله دلایل مختلفی دارد از جمله اینکه کوته بینی ها و ممیزی ها و سخت گیری ها مطرح شد و نتیجه اش این شد که فیلمساز از آنچه که جامعه به آن نیاز داشت فاصله گرفت و به سمتی رفت که اصلا نسبتی با او ندارد.

حاتمی کیا در بخشی دیگر با اشاره به نظر خود درباره سینمای ایران بیان کرد: سینمای امروز غم انگیز است وقتی من به جشنواره می روم و فیلم های جشنواره به عنوان حاصل کارنامه سینمای ایران را می بنیم احساس می کنم که یک سیاره دیگر است. ما یک افقی دارم که من اینها را در فیلم نمی بینم. اینکه چرا ملت به سینما نمی روند تنها بخشی از آن به اقتصاد مربوط می شود اما مهمتر این است که مخاطب به سینما می آید تا چه چیزی را و چه مساله ای را ببیند؟ این رابطه مخاطب و سینماگر ضعیف شده است.

کارگردان فیلم «بوی پیراهن یوسف» با اشاره به فیلم های اجتماعی بیان کرد: مساله بدان معنا نیست که مصیبت های مردم را بگویند و حرف اجتماعی بزنند. هنرمند صرفا آیینه نمی گیرد. ما آرمان هایی برای سینما داشتیم و برای آنها می جنگیدیم. ما می خواستیم عرفان را در سینما مطرح کنیم اما عرفان اتفاق نیفتاد که چه چیزی در سینما رخ بدهد؟ قرار بود در این سینما سربازانی باشند که مردانه مساله جامعه خود را بیان کنند و نترسند اما این اتفاق در سینما رخ نمی دهد.

برخی منتقدان می خواهند جنگ را از سینما حذف کنند

حاتمی کیا با اشاره به سخنان بعضی منتقدان از گفته های آنها انتقاد کرد و گفت: وقتی منتقد به من می گوید که جنگ تمام شده و دیگر حرف های عادی بزنیم یعنی هنوز نمی فهمد که 1200 کیلومتر این کشور با یک کشور بیگانه درگیر بوده است و ما در هشت سال جنگ 300 هزار شهید دادیم من در اینجا باید چه کنم؟ او که راهنمایی می کند و چراغ قوه بر مسیر من می اندازد، کاری می کند که من به نظر آدم کهنه ای بیایم. من فیلم «مهاجر» و «وصل نیکان» را ساختم که به من گفتند اینها چه حرف هایی است؟

وی ادامه داد: اگر نگاه نسل 40 و آن هویت ها نبود امروز چه می شد؟ دوست منتقد ما نسبت به این مسائل به چشم یک موضوع خسته نگاه میکند و می گوید که دیگر تمام شده و برگردیم به زندگی عادی. کوچه ها به نام شهدا شده و اینها هنوز التیام پیدا نکرده است. چطور می شود که سینما می خواهد به اینها پشت کند و به آنها اعتنا نکند؟ منتقد ما با اینها مثل شوخی برخورد می کند.

کارگردان «روبان قرمز» در ادامه سخنان خود بیان کرد: جامعه در جنگ دچار زخم شده است و مساله این است که سینما چطور می خواهد به این زخم ها پشت کند.

وی در ادامه در واکنش به سخن گبرلو مجری برنامه درباره انتقادهایی که به وی می شود، اظهار کرد: سینماگران ایران سه دسته هستند؛ عده ای سینمای بدنه و دکان دارند که حلالشان هم باشند. یک گروه هم دنبال سینمای جشنواره ای و روشنفکری هستند و دیده بانی این دسته برای آن طرف آب است و نمی خواهند مخاطب ایرانی را تحت تاثیر قرار دهند و سوم هم سینمای ملی است که با درد وارد این حوزه شده است. در سینمای ملی افراد مساله و دغدغه جامعه را دارند، کسی مثل آقای تبریزی که از روی دیوار سفارت آمریکا بالا رفت تا از آن روزها فیلمبرداری کند مسأله داشته که به سینما آمده است.

فیلمساز ملی بین دو دسته دیگر له می شود

حاتمی کیا افزود: من هم قصدم این بود که بروم بجنگم و از جایی حس کردم که با فیلم حیرت های جنگ را به تصویر بکشم. چنین فیلمسازی همیشه بین آن دو دسته دیگر له می شود. آنهایی که با آن طرف آب در ارتباطند خدارا شکر همیشه دلارشان میرسد و مارکوپولو هستند و در آن سوی آب ها رنگ عوض میکنند و عکس های مختلف می اندازند. آن دسته اول و سینمای تجاری هم که می گوید ما از پول جیب کار میکنیم که میتوانند 20 روزه فیلم بسازند. اما فیلمساز ملی است که زمان می برد و باید مصونیت و حوصله داشته باشد و اینجا حساسیت نسبت به آن بیشتر میشود.

حاتمی کیا در پاسخ به سخن گبرلو که عوامل فنی آثار دفاع مقدسی هم قرار بود در کنار یکدیگر کار را جلو ببرند، گفت: من 3 دهه است که برای انقلاب کار می کنم و کارم با عمر انقلاب یکی است. ادعای من این است که می خواستم تغییری ایجاد کنم، اراده ای برای انقلاب رخ داد و من می خواستم از آن اراده بگویم. ما به عنوان فیلمساز باید بجنگیم که این جنگجویی را از ما گرفتند و بهشت و جهنم ما را تعیین میکنند، که این حرف جفنگی است!

فیلمسازانی که پنبه ای شده اند

کارگردان «از کرخه تا راین» گفت: باید فیلمساز برای چیزی که میخواهد بگوید مقاومت کند و بجنگد و نباید جهت خود را عوض کند. خدا رحمت کند آقای سیف الله داد را. او که مسئول سینما شد من از همان روزهای اول با وی دعوایم شد. البته اینها قواعد پشت میزنشینی است. اما واقعیت این است که باید برای ایده آل ذهن خود بجنگیم ولی الان فیلمسازان ما میگویند که نمیگذارند بسازیم. فیلمساز اصلا نباید چنین انتظاری داشته باشد که مسئولی که در مقابلش است این شرایط را فراهم کند. فیلمسازان الان پنبه ای هستند.

وی تاکید کرد: روی حرف من با کسانی است که خون دیده اند و از آنها می پرسم چرا تفنگ جبهه را در جای دیگری استفاده میکنند؟ چه اتفاقی برای ما افتاده است، اینها نمیشود جز وسواس الخناس هایی مثل برخی منتقدانی که گفتند از این نسل حرف نزنید این منتقدان وجاهت کردند که جنگ چیز کهنه ای است.

حاتمی کیا در ادامه از فیلم «شیار 143» مثال زد و مشکلات این فیلم در سی و دومین جشنواره فیلم فجر گفت: چطور می شود که این فیلم دفاع مقدسی در جشنواره سال گذشته اینگونه مورد توجه مردم قرار می گیرد؟ مگر «شیار143» چه حرف تازه ای زد؟ اصلا حرف تازه ای نزد اما حس مردم را بیان کرد با این حال چرا نسبت به این نوع نگاه ها غریبگی وجود دارد؟ حرف این است که چرا این جو علیه من فیلمساز جنگ به راه افتاده است، من نمیگویم فیلم تفنگی و هفت تیرکشی بساز، کدام فیلم من تفنگ زیاد دارد؟ من جامعه را تصویر می کنم و مسائلم را می گویم. من از نسلی میگویم که اگر من و تو از آن نگوییم بچه های ما نسبت به آن غریبه میشوند و چمران و پاوه را نمی شناسند.

کارگردان «مهاجر» با اشاره به جایگاه شهید آوینی بیان کرد: متاسفانه در حوزه اندیشه امثال آقا مرتضی ها را کم داریم و این باعث می شود که دچار مشکل و گمراهی شویم. چرا فرد فکر می کند باید معاش خود را با سینما چفت کند؟ آدمی که قرار بود شهید شود چرا عوض شده است؟ من بارها پای حرف این آدم ها نشسته ام و دیده ام که اصلا از خود حرف و مساله ای ندارند. فیلمسازانی که به جنگ رفته اند باید از این فضا حرف بزنند نه اینکه کهنه شوند، شرم بر فیلمسازی باد که بخاطر نان به این بخش ورود پیدا کند. حرفی که من در سینما می زنم درباره مسایل همین جغرافیای ایران است. هویت کار من همین مساله است. به طور مثال آقای ظریف در حوزه سیاست خارجی کار خودش را انجام دهد و بخشی از این کار مسئولیت من فیلمساز است.

این کارگردان فیلم های دفاع مقدس با اشاره به سختی های خود برای ساخت فیلم ها بیان کرد: من خاطرم هست جلوی درب پادگان میرفتم و یک سرباز کار من را متوقف میکرد اما من منتظر میماندم. آیا اینها باید باعث شود تا من دیگر فیلم نسازم؟ آقای ایوبی روی سر بنده جای دارند ولی من کار خودم را در سینما انجام می دهم. متاسفانه بسیاری از دوستان من سلوک را در سینما از یاد برده اند. اینکه تنها به سراغ باکری بروید به چه دردی میخورد؟ باید دید کدام بخش باکری را قرار است کار کنید. باکری خیلی کارها کرده است ولی کدام ویژگی این فرد باعث می شود که نسل جوان را پای بحث نشاند.

حاتمی کیا در ادامه به بهزاد بهزادپور و کم کاری او در سینما اشاره و بیان کرد: با فیلم آقای بهزادپور سینما شکست خورد اما این بهترین فیلمی بود که از تلویزیون پخش شد و من متاسفم برای بهزاد که دیگر فیلم نمی سازد و ساکت نشسته است. چرا همچنین فیلمسازانی گوشه نشین شده اند.

وی همچنین با اشاره به آثار سینمای دفاع مقدس با بیان اینکه وقتی ما میدان را خالی کنیم فیلمسازان ضعیف وارد عرصه میشوند، افزود: ضعیف به این معنا که شخص این میدان را به سکوی پرتاب خود تبدیل کرده است و پشت پرده می توان فهمید که این آدم هیچ اعتقادی هم ندارد. چرا فیلم نامه های ضعیف با بودجه های اندک ساخته میشوند؟ مسئولان بعدا باید پاسخگو باشند. چطور میشود مسئول سینمایی و تلویزیونی ما غیرت به خرج نمی دهد و فرصت به بهترین ها برای ساخت نمیدهد؟ به اینجا که میرسد همین قدر که طرف لباس بسیجی بپوشد و چفیه بیندازد می شود فیلم دفاع مقدسی. بخشی از این مشکل به جا خالی کردن من برمیگردد و بخشی هم اینکه حرف نسل انقلاب خشونت دارد و بوی باروت می دهد. این نسل پوتین به پا دارد و پوتین هایش خاکی است و روی موکت هایتان جا می اندازد اما بعضی ها تحمل این را ندارند. کسانی که تازه الفبای فیلمسازی را یاد گرفته اند الفبای خود را با جنگ آغاز میکنند و من از چنین آدمی چه انتظاری میتوانم داشته باشم.

حاتمی کیا درباره واقعیت داشتن و یا نداشتن فیلم ها و نگاهی که براساس آن فیلم ساخته می شود، بیان کرد: واقعیت از زاویه نگاه من تعریف می شود، اینکه میگویند من بر اساس مستندات حرف میزنم شوخی است و برای آرام کردن ذهن مخاطب است. واقعیت چیزی است که من فیلمساز انتخاب میکنم. فیلمساز می تواند از جزیره مجنون فیلم بسازد و در آن پنگوئن نشان دهد و در قاب طوری پخش شود که واقعیت در بیاید.

در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس را ببندند

کارگردان «به رنگ ارغوان» با بیان ابنکه تاکنون به انجمن سینمای دفاع مقدس نرفته است از این انجمن گفت و عنوان کرد: من اصلا آنجا را جدی نمی گیرم، عده ای نشسته اند و نظرات عجیب و غریبی دارند که شرف الدین فقط نماد است اما سئوال من این است که این انجمن چه خروجی داشته است وقتی خروجی و نتیجه ای ندارد در آن را ببندند.

وی با اشاره به ساخت فیلم «برج مینو» بیان کرد: وقتی خواستم این فیلم را بسازم در این انجمن اکثرشان موافقت کردند که فیلم ساخته شود و گفتند برو و فیلمت را بساز اما من وقتی به آبادان رفتم تماس گرفتند و گفتند کار را تعطیل کن. یک نفر از اینها مخالف بود و من تلفنی با آن یک نفر صحبت کردم اما قبول نکرد پای صحنه بیاید. این باعث شد که تهیه کننده هم بترسد، من پیکانم را فروختم ولی کار را تعطیل نکردم ما برای تهیه مواد منفجره از میدان مین مواد انفجاری در آوردیم و دست ساز آن را ساختیم. اینگونه فیلم را ساختیم و بعد در جشنواره به من جایزه دادند. حالا بعضی از دوستان در آن انجمن به یک شکل و شمایل هستند ولی وقتی از انجمن بیرون می آیند رادیکال شدید می شوند. این تشکیلات درواقع کاری نمی کند و تنها پول خوردند و من میگویم که عزیزان شما در آنجا مانع شده اید.

این کارگردان سینما با اشاره به اشتباهات فیلمسازان بیان کرد: ابراهیم حاتمی کیا هم یکسری فیلم ساخته که در نیامده است، چه کسی این مسئولیت را به گردن ما انداخته که اصلا اشتباه نکنیم؟ فیلمی مثل «شیار 143» خانم آبیار ساخته می شود که مادری برای تنها بچه اش بال بال میزند و او را به جبهه میفرستد و بعد کل این فیلم انتظار مادر را نشان میدهد که آخر هم جنازه بچه اش را تحویل میگیرد. من با دیدن این فیلم نمی گویم که که چرا جنگیدیم. اما از آن طرف فیلم دیگری ساخته میشود که یک پسر خوش تیپ و چشم آبی را نشان میدهد که به جنگ میرود و از دست میرود و طوری حرف خود را بیان می کند که اشتباه کردیم که جنگیدیم؛ که این درد است.

وی اضافه کرد: درد این است که فیملسازی که در آبادان فیلم می سازد فیلمش شبیه «دزد دوچرخه» ویتوریا دسیکا می شود که از کشور فاشیسم زده حرف میزند و کشور من را هم فاشیسم زده کرده است درحالیکه آن فیلم مختصات آن کشور است و ماجراهایی که با وجود موسیلینی رخ داده است، اما آیا من در کشورم موسیلنی داشتم؟ من برای ارسال این فیلم به لوکارنو گریه کردم و گفتم باید از فرستادن این فیلم که کشور ما را ذلیل میکند خجالت بکشید و با جیغ و داد از فارابی بیرون آمدم.

هنوز برای ما تخت طاووس مهم تر از شهید مطهری است

حاتمی کیا با اشاره به مسایل ایران و بی توجهی عده ای به این دغدغه ها بیان کرد: هنوز بعضی برای تغییر دادن نام کوچه ها مقاومت می کنند هنوز تخت طاووس برای ما مهم تر از اسم شهید مطهری است و این باعث تاسف است. امثال ما در این مملکت اقلیت هستیم و جریان حاکم بر این سینما طوری شده است که در اقلیت قرار گرفتیم و ما را به بازی می گیرند اما امیدوارم کسانی که در این حوزه هستند کوتاه نیایند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین