کد خبر: ۳۴۰۹۶۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۲

اعترافات زنی که شوهرش را به آتش کشید

زنی که شوهرش را به آتش کشیده و کشته است، در بازجویی‌ها اختلافات خانوادگی را دلیل این قتل بیان کرد. کارآگاهان جنایی استان فارس چندی قبل در جریان مرگ مردی به نام منوچهر قرار گرفتند و تحقیقات را از بیمارستانی آغاز کردند که او در آنجا فوت شده بود.
آفتاب‌‌نیوز : روزنامه شرق نوشت: زنی که شوهرش را به آتش کشیده و کشته است، در بازجویی‌ها اختلافات خانوادگی را دلیل این قتل بیان کرد. کارآگاهان جنایی استان فارس چندی قبل در جریان مرگ مردی به نام منوچهر قرار گرفتند و تحقیقات را از بیمارستانی آغاز کردند که او در آنجا فوت شده بود.

مسئولان بیمارستان گفتند: «منوچهر را در حالی به اینجا منتقل کردند که به‌شدت سوخته بود. ما تلاش خود را برای نجات جان وی به کار گرفتیم، اما شدت آسیب‌ها به حدی بود که این مرد دوام نیاورد و جان باخت».

جنازه متوفی به پزشکی‌قانونی منتقل شد و متخصصان این سازمان نیز دلیل مرگ او را سوختگی شدید اعلام کردند. مأموران در ادامه تحقیقات با پرس‌وجو از همسر منوچهر، پی بردند خانه آنها طعمه حریق شده بود. به‌این‌ترتیب بررسی محل حادثه در دستور کار پلیس قرار گرفت و کارشناسان سازمان آتش‌نشانی نیز مأموریت یافتند دلیل آتش‌سوزی را فاش کنند. آنها بعد از انجام تحقیقات تخصصی، به این نتیجه رسیدند که حریق به صورت عمدی و با استفاده از بنزین به‌پا شده بود.

افشای این موضوع سبب شد کارآگاهان به همسر منوچهر که فرانک نام دارد، ظنین شوند. این ظن زمانی بیشتر شد که پلیس پی برد زن جوان از مدت‌ها قبل با شوهرش اختلاف داشت.

به همین سبب فرانک بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا منکر قتل همسرش شد، اما درادامه لب به اعتراف گشود و اقرار کرد حریق را او به‌پا کرد و برای کشتن منوچهر از پیش برنامه داشت. فرانک داستان زندگی‌اش را برای افسران جنایی این‌طور شرح داد: «سه سال بیشتر نداشتم که پدرم فوت شد. بعد از آن زندگی سختی داشتیم. مادرم برای تأمین هزینه‌های خانواده با مشکلات زیادی مواجه بود. او در خانه‌های مردم کارگری‌ و هزینه خوردوخوراک ما را تأمین می‌کرد. سال‌ها به این منوال گذشت و من بعد از گرفتن دیپلم، در دانشگاه قبول شدم. با کمک مادرم و حمایت‌های او توانستم در رشته روان‌شناسی فارغ‌التحصیل شوم. در این مدت خواستگاران زیادی داشتم اما به همه جواب رد دادم تا اینکه منوچهر به خواستگاری‌ام آمد. به نظرم پسر خوبی بود و می‌توانستیم در کنار هم خوشبخت شویم به‌همین‌دلیل این بار جواب مثبت دادم و ما به عقد هم درآمدیم».

متهمِ به قتل ادامه داد: «اوایل زندگی ما خوب بود اما به‌تدریج اختلافاتی میان ما آغاز شد. شوهرم از من توقعاتی داشت که نمی‌توانستم انجام دهم به‌همین‌دلیل هر از گاهی با هم درگیر می‌شدیم. در این مدت دو بار باردار شدم و دو فرزند پسر و دختر دارم. من خیلی سعی کردم اختلافاتم را با شوهرم حل کنم ولی فایده‌ای نداشت و منوچهر علاوه بر رفتارهای بدی که با من داشت، مادر پیرم را که تنها زندگی می‌کرد آزار می‌داد. کارهای او واقعا غیرقابل تحمل بود. چند بار برای جدایی اقدام کردم اما منوچهر حاضر نبود مرا طلاق دهد و به‌همین‌دلیل هر دفعه نتیجه‌ای نگرفتم».

زن جوان در ادامه اعترافاتش توضیح داد: «حتی برای اینکه منوچهر دست از سر من و بچه‌هایم بردارد، نامه‌ای نوشتم و به او به صورت رسمی اجازه دادم با زنی دیگر ازدواج کند ولی او این کار را هم نکرد و به رفتارهای گذشته‌اش ادامه داد. از دو سال پیش بود که دیگر نسبت به بهبود اوضاع ناامید شدم و به این نتیجه رسیدم که چاره‌ای جز کشتن شوهرم برایم باقی نمانده است، ولی در این مدت نه جرئت این کار را داشتم و نه فرصت مناسبی برایم پیش آمد تا اینکه روز حادثه دوباره با هم مشاجره کردیم. به‌شدت عصبانی بودم و نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم. می‌خواستم انتقام تمام بدرفتاری‌های او را بگیرم. منوچهر کنار بخاری خوابید. من ناگهان چشمم به شیشه شکسته بخاری افتاد و فکری به سرم زد. بچه‌ها را سریع به منزل مادرم بردم و خودم به خانه برگشتم. همسرم هنوز خواب و فرصت برای اجرای نقشه‌ام مناسب بود».

متهم درباره اینکه چگونه آتش به‌پا کرد، گفت: «مقداری بنزین داشتیم. آن را روی بخاری ریختم و سریع دور شدم. شعله‌های آتش به سمت منوچهر زبانه کشید و او را دربرگرفت. من هنگام فرار صدای فریادهای وی را می‌شنیدم. منوچهر دوان‌دوان از خانه خارج شد و خودش را در جوی آب کنار خیابان انداخت تا آتش را خاموش کند، ولی این کار فایده‌ای نداشت و او بعد از انتقال به بیمارستان فوت شد».

بنا بر این گزارش، فرانک اکنون در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه دارد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۳ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
0
6
واقعا زن بیچاره چی کشیده که مجبور به این کار شده . نمی فهمم چرا قانون این اجازه رو نمی ده که زنی که نمی خوا د با شوهر زندگی کنه حالا به هر علتی ، اجازه طلاق نمی ده و مجبور میکنه این اتفاقات ناگوار بیفته
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین