کد خبر: ۳۵۸۴
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۸۴ - ۱۵:۱۸

همراهان ديروزي و امروزي

آفتاب‌‌نیوز : مثال روشن در اين خصوص را مي توان با تطبيق فصل انتخابات مجلس ششم و اين انتخابات به ميان کشيد.
اتفاق مهم و چالش برانگيز انتخابات مجلس ششم بر خلاف ديگر انتخابات، رد صلاحيت بخشي از نيروهاي سياسي نبود. آنچه که هم راست را به نوعي و چپ را به شکلي به خود مشغول داشته بود ورود هاشمي رفسنجاني به عرصه انتخابات بود.
چپ هاي اصلاح طلب بر اين تحليل بودند که هاشمي براي کسب رياست مجلس به نفع راست ها وارد انتخابات شده است. اين تحليل بديعي بود که آنها را واداشت مقابل هاشمي بايستند و طبيعي تر هم آنکه هاشمي به راست کشيده شود.
هاشمي در زمستان 78 مانعي در برابر اراده "فتح سنگر به سنگر " اصلاحات توصيف مي شد حتي محافظه کاران هم با اين تحليل از هاشمي دفاع مي کردند و او را جز ارکان نظام به حساب مي آوردند و تاختن بر وي را گناه اصلي مي دانستند. 
راست برخاستن هاشمي در بهمن 78 سرنوشت مشابهي چون عدم اقبال مردم را به مانند محافظه کاران براي او رقم زد و او با آنکه در 30 نفر نهايي تهران قرار گرفت اما ترجيح داد براي بازسازي چهره سياسي خويش انصراف و استعفا را پيشه کند و مجلس ششم را با آرزوي شيرين فتح سنگر به سنگر تنها گذارد. 

با آنکه مجلس ششم پرکارترين پارلمان بعد از انقلاب در زمينه حقوق و آزاديهاي مدني مردم بود ولي فرجام نهايي آن که به انتخابات مجلس هفتم و بي نظير ترين رد صلاحيت تاريخ انقلاب منجر شد تمام کاميابي ها و ناکامي هاي چالش هاي پرفراز و نشيب با دستگاه هايي و شوراي نگهبان را به تلخي کشاند.
مجلس ششم اگر تشکيل خود را با پرواي فتح سنگر به سنگر راديکال هاي چپ شروع کرد و در ميانه به نفس افتاد مجلس هفتم اما اراده يکدست کردن حاکميت و خروج غير خودي ها و غريبه ها از ساخت قدرت آغاز شد. 

پرواي مجلس ششم در ابتداي راه و روز اصلاح قانون مطبوعات از آسمان به زير کشيده شده اما آرزوي غالب هفتمي ها چه در بررسي لايحه برنامه چهارم و چه تصويب طرح هاي مختلف و استيضاح وزير راه و رأي ندادن به وزير پيشنهادي هر روز اوج بيشتري نسبت به ديروز گرفت تا جائيکه راديکال هايي که پيروزي انتخابات شوراها هويت تازه ايي بنام آبادگران گرفته بودند ديگر نه خود را به مانند سالهاي گذشته بازوي اجرايي محافظه کاران سنتي که نيرويي مستقل براي تحقق يکرنگ و همسان کردن ساخت قدرت مي دانند اين شد که ديگر به ريش سفيدي کساني چون ناطق نوري اصلاً به کار نمي آيد و ديگر اينطور نيست که کانديداي مطلوب از سوي بزرگان تعيين و جوانان چشم و گوش بسته به حمايت برخيزند. جوانان راسـت امــروز خــود مدعي اند .
آن ها گام اول پرسش خود را شانه هاي برادران بزرگتر خويش برگزيدند. از سوي ديگر به همان نسبت که انتخابات مجلس هفتم راديکال هاي راست را از پوسته سنتي جدا کرد و آنها را پرواي کسب کرسي رياست جمهوري بخشيد. اتفاقات بعد از اين انتخابات راديکال هاي چپ را که پيش بيني مي شود به صورت اپوزيسيون فعاليت کنند که حتي نامزدها آن هم رفتند واداشت با واقعيت هاي موجود قدرت در ايران کنار آيند. از اينرو چپ هاي اصلاحات به همراه ميانه روها براي دعوت از ميرحسين تلاش کردند ولي وقتي نتيجه نداد با کانديداتوري مصطفي معين به نظام دست تفاهم دراز کردند.
به همان نسبت که راديکال هاي چپ به مرکز و دايره اصلي قدرت چرخيدند راديکال هاي راست رفتاري ساخت شکنانه برگزيدند. آنها هم رسم مألوف راست در ايران يعني حل و فصل اختلافات بدون جنجال و با ريش سفيدي را پايان بخشيدند و هم وزن سياسي افرادي چون ناطق نوري، جواد باهنر و علي اکبر ولايتي که سالها در پي سياست ورزي کسب شده بود را شکستند. 

چپ هاي اصلاحات که خود را آوانگاردهاي اصلاحات مي دانند با کانديداتوري معين نشان دادند که هنوز براي خود پتانسيل اداره کشور را مي بينند حتي اگر اين پتانسيل چيزي بيشتر از حد و اندازه هاي خاتمي نباشد و حتي پائين تر از وي اما اين تحليل برخلاف انتخابات مجلس ششم باعث آن نشد که اينبار اصلاح طلبان در مقابل احتمال کانديداتوري هاشمي رفسنجاني واکنش منفي نشان دهند. آنها سکوت اختيار کردند که اين سکوت نوعي همراهي غيرمستقيم تعبير و تفسيرشد.
هر دو سوي اين بردار چه هاشمي و اطرافيانش و چه چپ هاي اصلاحات ارده يکدست سازي را براي سرنوشت کشور و آينده سياسي خويش تهديد ارزيابي کردند اين تحليل آنها را به هم نزديک مي کند اين يعني درک واقعيت هاي موجود از سوي نيروهايي که با آرمانگرايي دست به عمل مي زدند.
ميانه ايستادن هاشمي که وجه غالب رفتار سياسي وي است اگر براي وي مضراتي چون چرخش و گردش همراهان ديروزي چپ و راست را به همراه دارد از طرفي وي را در مقاطعي شاخص واقع گرايي جغرافياي سياست ايران مي کند. امروز شايد اصلاح طلبان در نمره دادن به کارنامه خويش به رفتار بهمن 78  نمره خوبي نمی دهند.اتفاقات چهار ساله مجلس نشان داد که اگر پارلمان ششم جمهوري اسلامي  با وزن هاشمي همراه مي شد راحت تر مي توانست از موانع پيش رو عبور کند. 

در فصل انتخابات نهم اگر هاشمي نوع همراهي غير مستقيم راديکال هاي چپ را با خود دارد به همان نسبت ناهمراهي به همراهان بهمن 78 را دارد راديکال هاي راست با کانديداهايي چون احمد توکلي و ديگر جوانان براي مقابله با هاشمي و کسب کرسي رياست پاستور به ميدان مي آيند و اينجاست که واقعيت سياست خود را به بازيگران تحميل مي کند هيچ دوستي و دشمني در سياست دائمي نيست به خصوص که آن سياست در پهنه ايران باشد.
اين سرنوشت محتوم27 خرداد است که فارغ از آن که بايد مشروعيت نظام را در صحنه داخل و بين الملل تعيين کند الزامي ديگر با خود دارد که تکليف راديکال هاي دو طيف سياسي کشور را يکسره کند. اگر چپ ها با معين به جمعه آخر خرداد وارد شوند شايد براي هميشه جايگاه ميانه را براي خود برگزينند ولي اگر کانديداي آنها به آن جمعه نرسد دو راهي سختي فرارروي آنهاست از يک سو آنها يک راه براي ائتلاف با ديگر کانديداي اصلاح طلب دارند که احتمال ائتلاف با هاشمي بسيار بيشتر از کروبي است و يا اينکه دوباره به صبغه راديکال ها کشيده شوند و بر طبل تحريم بکوبند از سويي راديکال هاي راست هم براي رسيدن به جمعه آخر خرداد سر بالايي تندي دارند. هم بايد کانديداي مورد نـظر خويــش را از مــيان ديگر کانديداي راست عبور دهنــد و هم فکري به مقبوليت عمومي آن بکنند. انتخابات رياست جمهوري ديگر به مانند شوراها نيست که بتوان قهر مردم با صندوق را به حساب خود واريز کرد نيامدن مردم پيام روشن دارد.
ديگر نمي توان اين نيامدن را به روي برگرداني مردم از اصلاح طلبان حواله داد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین