کد خبر: ۵۵۳۲۱۲
تاریخ انتشار : ۰۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۷

روزی که زمین ما را ببلعد

هر روز که سرِ زمین می‌آیم، فکر می‌کنم آخرین روز است و بالاخره یک روز توی زمین فرو می‌روم. زمین مرا می‌بلعد و می‌برد.
آفتاب‌‌نیوز :
«مرد، کلاه نمدی سرش گذاشته و پشت تراکتور نشسته و زمین را شخم می‌زند. تا چشم کار می‌کند زمین خشک و بی‌آب و علف می‌بینی؛ جایی که اهالی می‌گویند روزی سرسبز بوده. در حوالی یکی از فروچاله‌های استان همدان در نزدیکی روستای «کردآباد» کبودرآهنگ هستم. شاید برای نخستین بار است که نام فروچاله را می‌شنوید و از خودتان می‌پرسید فروچاله اصلاً چیست؟ پس بگذارید قبل از این که داستان ترس و لرز مردم و اثرات زیست محیطی و معیشتی فروچاله‌ها در روستاهای کردآباد، خلعت‌آباد و نوآباد را برایتان بگویم، تعریف ساده‌ای از فروچاله بدهم. به گفته کارشناسان محیط زیست، وقتی زمین به دلیل ته کشیدن سفره زیرزمینی به یکباره فرو می‌ریزد، فروچاله شکل می‌گیرد. شاید حتی تصور فرو ریختن زمین هم برایتان سخت باشد؛ فکر کنید ساختمانی چند طبقه فرو بریزد، حالا در فروچاله دقیقاً بر عکس این اتفاق رخ می‌دهد. زمین فرو می‌رود و در کمال ناباوری حفره‌ای عمیق دهان باز می‌کند. پدیده‌ای که ۱۴ استان ایران با آن روبه‌روست و آن طور که کارشناسان می‌گویند، همدان با داشتن ۲۴ فروچاله از مناطق آسیب‌دیده ایران محسوب می‌شود.

محیط فروچاله‌ای که در نزدیکی روستای کردآباد در شهرستان کبودرآهنگ و در ۷ کیلومتری نیروگاه شهید مفتح همدان ایجاد شده ۴۵متر و عمق آن ۲۵ متر برآورد شده. با کمک همراه محلی‌ام برای دیدن فروچاله‌ها راهی این روستا می‌شویم. دست‌ کم چند فروچاله در راستای هم قرار دارند و با فاصله اندکی قابل مشاهده‌اند. دیدن یک چاله بزرگ که شاید صدها بار کامیون هم نتواند پرش کند، متحیرم می‌کند. چطور ممکن است زمین این طور خالی شود؟ دلیلش کاملاً مشخص است؛ مصرف بی‌رویه آب بویژه در بخش کشاورزی و صنعتی، حفر چاه‌های مجاز و غیر مجاز در چند دهه. شاید هم همه اینها را از قبل می‌دانسته‌اید اما دیدن چاله‌ای به این بزرگی باز هم حیرت‌انگیز است.

محلی‌ها می‌گویند دور تا دور یکی از بزرگ‌ترین فروچاله‌ها را داربست فلزی بسته بودند که مبادا عابر یا کشاورزی در آن سقوط کند اما شبانه آن را دزدیدند و تنها پایه‌هایش در دل خاک به جا مانده. حالا دور تا دور فروچاله را خاک ریخته‌اند و این تابلو به چشم می‌خورد: «خطر سقوط در فروچاله.» زمین دور و بر فروچاله هم سست به نظر می‌رسد. کشاورزانی که کنارم ایستاده‌اند، می‌گویند هر لحظه ممکن است زمین فرو برود. از همان جایی که ایستاده‌ایم اتوبان تهران - همدان را می‌توان دید. می‌گویند از کجا معلوم که یک مرتبه اتوبان تهران - همدان فرو نرود و کلی ماشین، اتوبوس و مسافرانش قربانی نشوند؟

مسیح‌الله و یک کشاورز کردآبادی دیگر درست بالای سر فروچاله می‌ایستند و برایم از روزی می‌گویند که این فروچاله عمیق درست شد. می‌گویند: «نمی‌دانی قیامتی بود... هنوز دوماه نشده. یک چوپان گله‌اش را برای چرا آورده بود و سنگی پرتاب می‌کند تا گوسفندهایش را یک سمت دیگر براند. اما یکهو صدایی می‌آید و می‌بیند که خاک یکباره پایین می‌رود. زبانش تا مدت‌ها بند آمده بود بنده خدا! چند ساعتی گذشت آب به صورتش زدند تا به هوش آمد. این فروچاله توی زمین همولایتی‌مان است. بیچاره مانده چکار کند با این چاله؟ حالا خوب شد فرو نرفت، همه جا فیلمش هست، ندیدی؟»

‌مسیح‌الله یک گل آفتابگردان دستم می‌دهد و می‌گوید آمده‌اند به زمین‌هایشان سری بزنند؛ هر چند به قول خودشان از کشاورزی چیزی برایشان باقی نمانده. این روزها آنها هم مثل اغلب کردآبادی‌ها زندگی‌شان را با خیاطی می‌گذرانند. هفت - هشت هکتاری زمین دارند و جزو معدود افرادی هستند که چاه عمیق دارند: «الان که اجازه حفر چاه نمی‌دهند، برای ما هم قدیمی است. در هفته ۱۲ ساعت آب داریم. بوستان می‌کاریم، صیفی‌جات، هندوانه، خربزه و... این بلا را این نیروگاه سرمان آورد.»

اشاره‌شان به نیروگاه حرارتی شهید مفتح همدان در دشت کبودرآهنگ و در ۴۵کیلومتری جاده همدان - تهران است. بیشتر محلی‌ها معتقدند وجود این نیروگاه و حفر چاه‌های عمیق باعث شده خشکسالی در منطقه جدی شود و فروچاله‌ها شکل بگیرند. هر چند خیلی‌های دیگر معتقدند حفر چاه‌های عمیق توسط کشاورزان موجب این اتفاق‌ها شده، برخی هم معتقدند همه این موارد دست به دست هم داده و حالا باید فکری برایش کرد.

یکی از اهالی می‌گوید: «این نیروگاه آن قدر چاه‌های عمیق زد که زندگی همه‌مان را نابود کرد و این بلا سر زمین‌هایمان آمد. خانم خیال نکنید، فقط همین فروچاله‌هاست؛ اینجا را بگیرید بروید ۱۳ تا ۱۴ تا همین جوری می‌بینید.» راست می‌گوید یکی دیگر از فروچاله‌ها در چند صدمتری‌مان قرار دارد و پر از آب شده. می‌گویند واکنش معکوس زمین است و گاهی چاله‌ها از آب پر می‌شود. در چند فروچاله دیگر آشغال ریخته‌اند.

با این کم‌آبی هنوز هندوانه می‌کارید؟

نه کم می‌کاریم، اندازه خودمان شاید صد کیلو برداشت کنیم.

زندگی‌تان فقط با کشاورزی می‌گذرد؟

ما گاو و گوسفند هم داریم اما کلاً کشاورزی نابود شده. این نیروگاه برق، آب اینجا را کشید. سیصد و خرده‌ای چاه عمیق دارد. برق سمت کرمانشاه را تأمین می‌کند، جایش اینجا نبود. زندگی‌مان روبه‌راه بود. ۲۰ سال پیش این نیروگاه را زدند و نابودمان کردند.

مسیح‌الله و همراهش هم بیشتر خیاطی می‌کنند مثل اغلب کردآبادی‌ها که تهران خیاطی یاد گرفته‌اند و بعد مهاجرت معکوس کرده‌اند. بیشترشان دو سه سالی تهران می‌مانند و بعد از آموختن فوت و فن کار برمی‌گردند: «الان همه کردآبادی‌ها خیاطی بلدند از زن و بچه و همه. خیلی از روستاهای اطراف هم که از کم‌آبی لطمه دیدند، رفتند سراغ خیاطی؛ مثل پروران، داق داق‌آباد و...»

دو کشاورز دیگر روی تراکتور نشسته‌اند. جو می‌کارند و در حال شخم زدن زمین هستند: «ما اصلاً بدبخت شدیم. من یک هکتار زمین دارم قبلاً دوتن، سه تن برداشت می‌کردم. الان فوقش محصول‌مان ۵۰۰ کیلو باشد. این ضرر است دیگر. الان کشاورزی دیم است. یعنی توکل به خدا؛ اگر ببارد که باریده و نبارید هم هیچی.»

به روستای کردآباد سری می‌زنم. همان روستایی که ساکنانش به خاطر خشکسالی به خیاطی روی آورده‌اند. در هر چند قدم می‌توانی یک تولیدی یا کارگاه لباس ببینی. به قول خودشان همین الان ۳۲۰ تولیدی در کردآباد وجود دارد. در و دیوار خیلی از طویله‌های سابق سفید شده و از آن کارگاه خیاطی سربرآورده. ترس و لرز از فرورفتن زمین تقریباً در دل بیشتر اهالی هست.

هادی قندی قبلاً کشاورز بوده و الان در کردآباد تولیدی دارد: «کشاورزی را کنار گذاشتم. این روزها پارچه می‌خرم و برش می‌زنم. لباس‌ها را به تهران، شیراز و سایر شهرها می‌فرستم. اما آنهایی که کسب و کارشان کشاورزی است همه لطمه دیدند. ما خودمان دو تا چاه عمق داشتیم اما الان صحرا، برهوت است. نیروگاه را عمداً آوردند کار ما تعطیل شود. شک نکنید فروچاله‌ها هم به خاطر برداشت بی‌رویه آب همین نیروگاه است. فروچاله‌ها خیلی زود می‌رسند به خانه‌هایمان. چون همه‌شان مماس یکدیگرند. ما می‌گوییم حتماً اتوبان تهران - همدان را می‌گیرد. زمین نشست کرده و هر سال سه جا فرو می‌رود.»

کردآبادی‌ها تقریباً داستان مشابهی دارند؛ با این همه اهالی روستاهای اطراف معتقدند آنها تا حدی توانسته‌اند زمین‌های کشاورزی‌شان را حفظ کنند. نوآبادی‌ها و خلعت‌آبادی‌ها را باید ببینی که کاملاً بی‌خیال کشاورزی شده‌اند.

در ورودی خلعت‌آباد تا چشم کار می‌کند، ماشین‌های سنگین می‌بینی. خلعت‌آبادی‌ها هم به جای کشاورزی، کار کردن روی ماشین‌های سنگین را انتخاب کرده‌اند. می‌گویند چه کنند، باید یک جوری خرج و مخارج زندگی‌شان را دربیاورند. مرد پشت ماشینش چرت می‌زند: «دو هکتار زمین داشتم دیگر آب نبود بی‌خیالش شدم. دیم هم آن قدر هست که کفاف یک ماه زندگی‌مان را بدهد. فروچاله‌ها را هم که دیدی؛ کی است که زمین دهان باز کند و همه‌مان را ببلعد! اما چه کسی به ما اهمیت می‌دهد؟»

زن خلعت‌آبادی می‌گوید: «اصلاً خیلی شب‌ها زمین می‌لرزد. فروچاله‌ها را دیده‌ای؟ یک نفر بالای سر فروچاله برود تا آخر عمرش از کابوس خوابش نمی‌برد، بعد این چاله‌ها درست بیخ گوش ما درست شده و می‌گویند فکرش را هم نکنید. آب‌مان هم که بوی گازوییل می‌دهد، مردها رفتند سراغ کار با کامیون، گفتیم عیب ندارد اما مشکل یکی - دو تا که نیست؟»

مهناز شهبازی، دهیار خلعت‌آباد در گفت‌وگو با ما می‌گوید: «چاه‌ها را آزمایش کردیم آلوده نیستند. ولی آب خلعت‌آباد کدر شده. ۹۰ درصد کشاورزان اینجا بیکار شده‌اند و ۱۰درصدی هم که کشاورزی می‌کنند، زمین کردآبادی‌ها را اجاره کرده‌اند و بقیه توی کار ماشین‌های سنگین هستند. این فروچاله خیلی نزدیک خلعت‌آباد است و جو روانی بد و پر وحشتی بین مردم درست کرده. هر چند همه تلاش‌مان را برای آرامش اهالی به کار می‌بریم.»

نوآباد آخرین روستایی است که به آن سر می‌زنم. یکی دیگر از روستاهایی که در نزدیکی فروچاله‌ها قرار دارد و خشکسالی و بی‌آبی کاملاً نابودش کرده. نوآباد تقریباً خالی از سکنه است و در یک ظهر پاییزی کاملاً متروکه به نظر می‌رسد.

حمیدرضا جعفری از اهالی نوآباد برایم می‌گوید: «الان ۱۰ سالی هست نوآبادی‌ها بی‌خیال کشاورزی شده‌اند. ما چاه زدیم اما جواب نداد، آب درنیامد. اگر هم تعدادی کشاورزی می‌کنند، دیم است. آن هم فایده ندارد و آن قدر کم است که اصلاً قابل دیدن نیست. همان هفت - هشت چاهی هم که بود خشک شده. اصلاً دیگر کشاورزی جواب نمی‌دهد. بیشتری‌ها از نوآباد رفته‌اند. اگر ما هم امکانات داشتیم می‌رفتیم. من هم این روزها خیاطی می‌کنم.»

یکی دیگر از اهالی روستای تقریباً خالی از سکنه می‌گوید: «گندم و یونجه می‌کاشتیم اما دیگر آبی نمانده که بخواهیم کشاورزی کنیم. فروچاله از زمین‌های ما نسبتاً دور است. خلاصه به ما هم می‌رسد. همه می‌ترسند از این اوضاع. اما جایی نداریم، چاره‌ای نداریم، مجبوریم همین جا بمانیم، بسوزیم و بسازیم.»

اما بشنویم از کارشناسان استان همدان و بحث فروچاله‌هایش. عضو هیأت علمی گروه زمین‌شناسی دانشگاه بوعلی‌سینا با هشدار این که فروچاله روستای کِردآباد کبودرآهنگ اولین فروچاله استان نبوده و آخرین هم نخواهد بود در گفت‌وگویی تأکید کرده: «من اگر جای استاندار بودم، شب‌ها خوابم نمی‌برد.»

دکتر محمدحسین قبادی با تأکید بر این که مسئولان با ایجاد هر فروچاله ابراز نگرانی می‌کنند و بعد موضوع به فراموشی سپرده می‌شود تا زمانی‌ که حادثه بعدی رخ دهد: «تشویق به مهاجرت روستاییان از این منطقه اولویت دارد؛ چرا که این پدیده تهدیدی جدی برای جان ساکنان منطقه است.»

ابوالقاسم سوزنچی، رئیس خانه کشاورز استان همدان و حامی آب هم در گفت‌وگو با ما می‌گوید: «این طور که محلی‌ها می‌گویند، همه مشکلات منطقه و فروچاله‌ها به خاطر نیروگاه شهید مفتح نیست. هر چند طرح این نیروگاه قبل از انقلاب داده شد و رئیس سازمان جهاد کشاورزی وقت هم شدیداً با آن مخالفت کرد تا این که در دوره دوم ریاست‌جمهوری آقای هاشمی افتتاح شد. هر برج خنک‌کننده این نیروگاه ۱۳۱ لیتر آب در ثانیه مصرف می‌کند و اگر ۴برج آن کار کند ۵۲۴ لیتر آب در ثانیه مصرف می‌شود. البته این نیروگاه دائماً در حال کار نیست و وقتی نیاز باشد دو تا چهار خنک‌کننده‌اش به کار می‌افتد. شایعات درباره چاه‌های عمیق آن هم صحیح نیست و جمع چاه‌های عمیقش ۱۵ حلقه است. من این اطلاعات را به عنوان یک کشاورز به شما می‌دهم اما تأیید هم می‌کنم که چاه‌های این نیروگاه ۲۴ساعته کار می‌کنند؛ در حالی که چاه‌های کشاورزان ۳ هزار و ۵۰۰ ساعت در سال کار می‌کنند و عملاً نیروگاه ۴ برابر کشاورزی آب برداشت می‌کند.»

او تأکید می‌کند: در حوزه «فامنین» و دشت «قهاوند» هزار و ۵۰۰ چاه غیر مجاز توسط کشاورزان و دیگران ایجاد شده. همین طور دو کارخانه فولاد هم در این منطقه تأسیس شده و همه اینها به تخریب خاک انجامیده و فروچاله درست کرده. حتی اگر طوفان بیاید و این فروچاله‌ها را به فرض محال پر کند، باز هم این خاک قابلیت کشت و کار ندارد؛ چرا که هسته‌های مرکزی خاک نابود شده‌ است. من می‌گویم دیگر زمان بیان درد گذشته و دنبال مقصر گشتن هم فایده‌ای ندارد. همه در ایجاد این وضعیت در استان همدان مقصر بوده‌اند و الان هم همه با هم باید فکری به حال آن کنیم.

کشاورز همدانی همان طور که زمینش را شخم می‌زند، می‌گوید کاش همه به این فکر کنند که روزی ممکن است زمین ما را ببلعد. اگر این طوری شود، شاید چند دقیقه هم شده جدی به ما فکر کنند این که اینجا اصلاً شرایط خوبی ندارد.»
روزنامه ایران 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین