کد خبر: ۶۱۹۶۰۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۸
ناکامی دولت، ناکامی حاکمیت و در نهایت سختی معیشت مردم خواهد بود

دو قطبی دولت و نظام؛ اسم رمز تازه تندروها برای حمله به دولت روحانی| چه کسانی کشور را تعطیل کردند؟

این نخستین بار نیست که جناح مخالف دولت سعی می‌کند با مطرح کردن چنین پیشنهادات خلق‌الساعه‌ای خواه از سوی خود یا به طرفیت از حامیان دولت به راهی برای اثبات ادعای ناکارآمدی دولت دست پیدا کنند.
آفتاب‌‌نیوز :

رئیس جمهوری اول آبان ماه در جلسه هیأت دولت گفت: «فردا روزی خواهم گفت که چه کسی کشور را تعطیل کرده است.» اما لایه‌های رسانه‌ای و سیاسی مخاطب این هشدار، منتظر آمدن «فردا روز» نماندند و همین امروز، به زعم خود به این هشدار پاسخ می‌دهند. شاید مقابل دولت دست پیش را گرفته‌اند یا، اینکه به دنبال ارائه دفاعیه به پیشگاه افکار عمومی ملت ایران هستند. علت تکاپوی آنان برای پاسخ سازی هرچه باشد، فرصت مغتنمی برای بررسی رویدادهای سیاسی سال‌های اخیر فراهم کرده است.

در این فرصت، می‌توان با مرور رویدادهای طبیعی و مصنوعی و کنش‌ها و واکنش‌های طیف‌های مختلف نسبت به این رویدادها، مشخص کرد که کارنامه هر بخش در مسیر بهروزی ملت و رفع چالش‌های کشور چیست. در این میان تکرار این گزاره خالی از لطف نیست که رأی دوباره و بالای مردم به روحانی در بهار 96، خود پاسخ مکفی به منتقدان سیاست‌های او است که در این سال‌ها بی تغییر مانده است.

دو قطبی دولت-نظام؛ اسم رمز تازه تندروها برای حمله به دولت روحانی| چه کسانی کشور را تعطیل کردند؟

پاسخ‌سازان چه می‌گویند؟

به طور کلی منتقدان دولت سخن تازه‌ای ندارند، حتی اگر این سخن از زبان رسانه‌ای بیان شده باشد که به تازگی به عرصه ژورنالیسم بازگشته باشد. آنچه آنان پاسخ امروز به دولت می‌خوانند، بیشتر تعابیر جدید از ترکیب‌ها و حرف‌های قدیمی است که در 6 سال گذشته بارها تکرار شده است. استدلال پایه‌ای آنان این است که «دولت امور کشور را به برجام و سیاست خارجی گره زده است.» هرچند پوشیده نمی‌توان داشت که تعابیر گذشته، امروز با ساختن کلیدواژه‌های جدید همراه شده است تا شاید تازه به نظر بیاید. مثلاً کلیدواژه «تعطیل مدیریتی یا دولت تعطیل» که برپایه همان استدلال قدیمی استوار است. یک روزنامه منتقد دولت، مدعی شد که «خروج امریکا از برجام... موجب شد به جدی‌ترین شکل ممکن «بن‌بست ایده‌های حکمرانی» برای دولت روحانی عینیت پیدا کند.» این رسانه ادامه داد که «انسداد ایده‌های مدیریتی بیش از هرچیز دولت را به موقعیت شبیه تعطیلات غیررسمی برد.» نویسنده با این فرض ادعایی که «فراگیری تعطیلات اجرایی حسن روحانی و کابینه‌اش در سایه ناکارآمدی اصالت یافتن دیپلماسی بود» نتیجه گرفت که «دولت ایده دیپلماسی را با گروگانگیری مدیریت دیپلماسی دنبال خواهد کرد و طرح ایده رفراندوم نیز نقشه‌ای است که در آن دولت از «تعطیلات مدیریتی» به عنوان گروگانی در جهت استحکام ایده به بن بستن رسیده (مذاکره) اجرایی خود بهره ببرد.»

پشت این جمله‌بندی‌های زیبا و تعابیر جدید و ترکیب‌های واژگانی بدیع، یک واقعیت نهفته است؛ معتقدان به این کنش سیاسی و رسانه‌ای، دولت را به مثابه «دیگری» در عرصه سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران فرض می‌کنند؛ غریبه یا حتی بیگانه‌ای که هرچند منتخب ملت است، اما ناهمساز است و بیشتر باید تحمل شود تا اینکه آن را بپذیریم و برای حل مشکلات مردمی که آن را برگزیده‌اند، با آن همراهی کنیم. این دوگانه انگاری دولت-حاکمیت، یعنی دقیقاً همان چیزی که رسانه فوق‌الذکر دولت را به آن متهم می‌کند، خود، زمینه و مقدمه پیداش معضلات و مشکلات کشور در سال‌های اخیر بوده است.تاریخ

دقیق تغییرات 5 دی ماه 96 است

مطالبی که منتقدان دولت بیان می‌کنند و می‌خواهند با تکیه بر آن، دولت را تعطیل یا ناکارآمد نشان دهند، نه تنها جدید نیست، بلکه پیشتر از سوی روحانی، البته از زاویه‌ای دیگر، بیان شده است. شهریورماه 97، یعنی کمتر از 6 ماه پس از آغاز «فشار حداکثری» امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، مجلس رئیس جمهوری را فراخواند تا پاسخگوی سؤالات نمایندگان ملت باشد. روحانی در بخشی از سخنان خود، این سؤال را مطرح کرد: «سؤال اصلی این است که چرا در طول 4.5 (سال گذشته) حرکت ما در رشد اقتصادی، تورم، اشتغال، تعادل قیمت ارز و در رونق اقتصادی، رو به جلو بود، اما در این 8 ماه اخیر چرا ناگهان شرایط نویی آغاز شد؟» سؤال دیگر روحانی این بود: «چرا امید مردم تغییر کرده و چرا نسبت به آینده ایران دچار تردید شدند و بالاتر چرا حتی عده‌ای نسبت به عظمت و قدرت نظام، رشد و توسعه آینده دچار شک شده‌اند؟» قطعاً پاسخ این سؤالات، نمی‌تواند آن چیزی باشد که منتقدان دولت مدعی شده‌اند، زیرا سیاست‌ها، رویکردها و حتی چهره‌های حاضر در دولت حداقل در آن تاریخ تغییر جدی نکرده بود. پس چه چیزی در سیاست داخلی ایران تغییر کرده بود؟ پاسخ روحانی این بود: «کشور آرام بود، تاریخ دقیق تغییرات نابهنگام و غیرمنتظره در کشور 5 دی 96 است، آدرس غلط به مردم ندهید.» او پاسخ خود را این طور تکمیل کرد که «حوادث دی ماه ترامپ را به توطئه ترغیب کرد.»
واقعیت این است که تا پیش از این زمان، ترامپ جز تهدید کار دیگری علیه برجام انجام نداد. بویژه اینکه برگزاری یک انتخابات پرشور با حضور حداکثری مردم که بار دیگر به روحانی و سیاست‌های خارجی و اقتصادی‌اش «آری» گفته بودند، پشتوانه محکمی برای دولت و نظام فراهم کرده بود. اما گویا این پشتوانه و این موقعیت برای برخی در داخل خوشایند نبود. برخلاف برخی که معتقدند حوادث دی ماه 96 اصطلاحاً «خودجوش» بوده است، اسحاق جهانگیری در همان زمان اعلام کرد که «کسانی که حرکت‌های خیابانی را آغاز می‌کنند، پایان دهنده ‌آن نخواهند بود و دود اقدامات آنها به چشم خودشان هم می‌رود.» درنهایت، نه فقط شعارهای این اعتراضات به سمت دیگری رفت، بلکه تحریم‌های بی سابقه امریکا به عنوان تالی این اعتراضات، دودی بود که به چشم همه ایرانیان رفت.

شرایط اقتصادی کشور تا پیش از تحریم‌ها

اعتراضات دی ماه هنگامی به وقوع پیوست که تنها 8 ماه از برگزاری انتخابات می‌گذشت. به عبارت دیگر، هنوز دولت جدید برنامه‌های خود را آغاز نکرده بود که مثلاً ناکارآمدی آن برنامه‌ها و وخیم شدن وضع اقتصاد، بهانه اعتراض‌ها شده باشد. قطعاً نمی‌توان گفت وضع اقتصاد کشور در آن ایام، با سرعت رو به شکوفایی بود، اما همه شواهد و قرائن نشان می‌دهند که وضعیت تاحدی بسامان بود و اصلاً هیچ نشانه‌ای از آنچه منتقدان، دیروز و امروز ناکارآمدی دولت می‌خوانند، دیده نمی‌شد.

مطابق آمارهایی که روحانی شهریور سال گذشته در مجلس ارائه کرد، در فاصله سال‌های 84 تا 91 اشتغال خالص در کشور 10 هزار نفر بود، اما در طول 5 سال دولت یازدهم و دوازدهم، اشتغال خالص، 2 میلیون و 700 هزار نفر بوده است. همچنین برای اولین بار در بهار 97، بیش از تعدادی که داوطلب کار بودند، اشتغال ایجاد شد، یعنی 711 هزار نفر جویای کار بودند و برای اولین بار 756 هزار اشتغال درست شد. همچنین مطابق گفته روحانی، دولت یازدهم، اولین دولتی بعد از جنگ بود که در شرایط نرخ رشد منفی روی کار آمد، اما بلافاصله در سال 93 رشد اقتصاد کشور مثبت شد. از آخرین فصل سال 94 تا شهریور 97 همه فصول، در 9 فصل متوالی دارای رشد اقتصادی مثبت بودیم و رشد اقتصادی سال 95 کشور 12.5 درصد بود که در دنیا کم‌نظیر بود. همچنین در این مدت، پرداختی مستمری بگیران 3.4 دهم برابر و در بعضی از موارد به 4 برابر افزایش یافت. این آمارها و آمارهای دیگر نشان می‌دهد تا پیش از اعتراضات دی ماه، که به دنبال آن نوسانات ارزی هم آغاز شد، اقتصاد وضعیت باثباتی داشته است. بنابراین، همان طور که روحانی گفت، مردم حق دارند بپرسند چه شد که ناگهان شرایط کشور به این ترتیب تغییر کرد؟ این همان نکته ای است که منتقدان دولت، علاقه ای ندارند به آن توجه کنند.

برپایه چنین شرایطی بود که روحانی در آخرین نشست خبری خود، شرایط آغاز به کار دولت یازدهم و چشم انداز پیش روی دولت و ملت را این طور تشریح کرد: «در منطقه یک آرامش نسبی برقرار بود و داعش‌ شکست‌های سهمگین متحمل شد و برجام باعث شده بود که شرایط اقتصادی بسیار خوبی در ایران پیش روی ما باشد...(اما) پیش‌بینی 96 را نمی‌کردم که یک عده افراد کم‌ خِرد یک حادثه بزرگ را در کشور به وجود بیاورند و بعد ضدانقلاب موج‌سواری کند و بعد از آن اشتباه، چراغ سبز به ترامپ نشان داده شود تا از برجام خارج شود و تحریم‌ها را داشته باشیم. شدیدترین تحریم‌ها در سال 97 و 98 علیه ایران اعمال شد که فکر نمی‌کنم که در ایران در هیچ زمانی نه در زمان جنگ و نه در تحریم سال‌های گذشته، سابقه داشته باشد.»

شرایط اقتصاد بعد از تخلیه فشار تحریم‌ها

برفرض که ایده منتقدان را بپذیریم که دولت در «تعطیلات مدیریتی» به سر می‌برد، پس در شرایط تحریم و فشارحداکثری امریکا که در تاریخ سابقه ندارد، کشور چگونه اداره شده است؟ در شرایطی که رسانه‌های خارجی با فضاسازی خود سعی داشتند مردم را به هجوم به فروشگاه‌ها ترغیب کنند، چه کسی ارزاق عمومی و کالاهای ضروری را تأمین کرد؟ رشد اقتصادی مثبت در ماه‌های اخیر، با وجود افزایش فشارهای تحریمی امریکا، خود به خود حاصل شد؟ ثبات ارز محصول مدیریت کیست؟ تأمین حقوق حقوق بگیران و مستمری بگیران را چه کسی مدیریت کرده؟ بازار و اقتصاد چطور ثبات نسبی یافته است؟

کسی منکر مشکلات و سختی‌های دشوار کشور و مردم نیست، اما نکته اینجاست که به تعبیر روحانی، «در این 18 ماه ملت بزرگ ایران، دولت و سایرارکان نظام توانستند از این طوفان عبور کنند.» بازهم به گفته روحانی، «از اردیبهشت سال 98 شاخص‌های اقتصادی کشور مسیر و حرکت درستی را طی می‌کند، تورم نقطه به نقطه از 52 درصد، به 34 درصد رسید و تا پایان سال روند کاهشی خود را ادامه خواهد داد. رشد اقتصادی کشور که در سال گذشته منفی بود، در 6 ماهه اول امسال مثبت خواهد شد، بیکاری از 12.3 به 10.5 درصد کاهش پیدا کرده است.»

منتقدان این شرایط را محصول چه می‌دانند؟ آیا محصول دولت و همراهی سایر ارکان نظام است یا بیگانگان ناشناخته‌ای، این شرایط را به رغم تحریم‌های سنگین امریکا، رقم زده‌اند؟ روحانی خود در جلسه هیأت دولت گفت که «دولت تدبیر و امید همان دولتی است که در سال 95 رشد 12.5 درصدی را ایجاد کرد و 3 سال مداوم تورم را تک رقمی نگه داشت و صادرات را بر واردات غیرنفتی پیشی داد و در بنزین، گازوئیل، گندم، حتی دانه‌های روغنی کشور را به سمت خودکفایی برد و برای اولین بار در تاریخ ایران را در دادگاه جهانی پیروز کرد.»
در این میان، منتقدان دولت به جای اینکه دستاوردهای دولت را برای ملت و دشمنان ملت برجسته کنند و نظام جمهوری اسلامی را در مقابل کارشکنی های سنگین خارجی توانمند نشان دهند، بر طبل ناکارآمدی دولت می‌کوبند و ایده «تعطیلات مدیریتی» را مطرح می‌کنند.

منتقدان دولت شاید نمی‌دانند که با شکست خورده توصیف کردن دولت، عملاً دشمن را پیروز نشان می‌دهند و این درست خلاف بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان عالی سپاه و در تاریخ 10 مهر سال جاری است که از شکست امریکا در سیاست فشار حداکثری به ایران گفتند.

ایشان همچنین به دستاوردهای دولت که البته به چشم منتقدان نمی‌آمد و نخواهد آمد هم اشاره کردند و گفتند: «برخی‌ها قبلاً پیش‌بینی می‌کردند که سال ۹۸ سال مشکلات بسیار شدید اقتصادی باشد، در حالی که اکنون مسئولان کشور خبر از یک رشد اقتصادی نسبی در شش ماهه اول سال می‌دهند.... البته وضع زندگی و معیشت مردم سخت است ولی اگر حرکتی قوی و پیگیر و مجاهدانه انجام گیرد، قطعاً بتدریج وضع معیشتی مردم نیز بهبود خواهد یافت.» با این حال باید از این مخالفان پرسید که کوبیدن بر طبل نومیدی مردم و ناکارآمدی دولت در جهت مقابله با فشار حداکثری امریکاست یا در همراهی با آن؟

هشدارها را دیدند، انذارها را ندیدند

در همان جلسه‌ای که رئیس جمهوری هشدار داد که فردا روزی سخن خواهد گفت، قوای مقننه و قضائیه، رسانه‌ها، صدا و سیما و همه مسئولان کشور را به همدلی و یاری فرا خواند و گفت: «بی‌تردید اگر در این مسیر همه با هم باشیم نه تنها شکست نخواهیم خورد، بلکه موفق شده و امریکا شکست خواهد خورد، لذا بیایید با برادری و اخوت بیشتر همدیگر را یاری کنیم.»

اما گویا منتقدان، که همواره دولت را رقیب سیاسی و انتخاباتی خود تصور کرده‌اند و برپایه همین تصور هم اقدام کرده‌اند، آن دعوت به همکاری برای شکست دشمن را ندیدند، به آن هشدار هم نعل وارونه زدند. شاید علت نعل وارونه زدن منتقدان را بتوان در این اظهارات عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی جست و جو کرد که اگر چه انتقاداتی هم به دولت وارد کرده اما به «عصر ایران» گفت: «مسائلی است که بیشتر ناشی از رویکرد آن گروه (مخالفان دولت) به امور کشور است و جبهه آنان در ایجاد آن مشکلات نقش اصلی را داشته‌اند، الان پوستین وارونه پوشیده‌اند و از کسی دیگر راجع به مشکلی که خودشان ایجاد کرده‌اند، دارند سؤال می‌کنند.» او البته اضافه کرد که «درست است در این ارتباط تا حدی موفق شده‌اند و به کارهای خود پوشش داده‌اند. ولی، به گمان من، افکار عمومی این موضوع را می‌فهمد.»

به نظر می‌رسد افکارعمومی هم می‌فهمد که ناکارآمد نشان دادن دولت، اهداف سیاسی و انتخاباتی دارد. همچنان که این عده از اصلاح طلبان هم انتقاد می‌کنند، آنان برگ برنده خود را نه در سیاست‌های ایجابی، که در ناکامی طرف مقابل جست و جو می‌کنند. حال آنکه ناکامی دولت، ناکامی حاکمیت و در نهایت ناکامی و سختی معیشت مردم خواهد بود.

اگر منتقدان انذارها و درخواست‌های روحانی برای همکاری و وحدت را نمی‌شنوند، شاید این جملات حجت‌الاسلام مروی، تولیت آستان قدس برایشان یادآور حمیت ملی باشد که دیروز گفت: «برای دشمن دولت‌ها تفاوتی ندارند، او می‌خواهد به جامعه این گونه القا کند که نظام اسلامی یک نظام کارآمد نیست و ما وظیفه داریم با بیان موفقیت‌ها و پیشرفت‌ها جامعه را امیدوار کنیم... هر چیزی که موجب یأس مردم از نظام اسلامی شود، بازی کردن در زمین دشمن است. نباید از روی احساسات، عواطف و عصبانیت مطلبی را به جامعه منتقل کنیم که موجب ناامیدی مردم شود.»

اما گویا کسب کرسی‌های بیشتر در مجلس، بهایی دارد و این بها، ناامیدی مردم و القای ناکارآمدی دولت است. به همین دلیل می‌توان این «توئیت» علیرضا معزی، معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهوری را اینجا به کار برد که خطاب به چنین منتقدانی، البته آن رسانه خاص، نوشته است: «هشدار رئیس جمهوری درباره تعطیلی کشور، هشداری درباره‌ نتیجه‌ مانع‌تراشی و سیاست‌های شعاری، بر آینده است، اما توصیف «پرتگاه تعطیلی» توسط وطن امروز، توصیفی از امروز ایران است که به روشنی در تضاد با روایت مقام معظم رهبری از شکست کارزار فشار حداکثری است. از راه نرسیده، پژواک صدای دشمن نباشیم.»

با همه اینها اما به نظر می‌رسد برای مخالفان دولت -که به گفته محمدرضا تابش نایب رئیس فراکسیون امید همان رسم احمدی‌نژادی را دنبال می‌کنند- ایران فقط و فقط در چارچوب رقابت‌های معطوف به سیاست- قدرت تعریف می‌شود و گویی ما امروزی‌ها هیچ مسئولیتی در قبال فردای این سرزمین نداریم.

تکذیب ادعای عجیب درباره ناکارآمدی دولت

امیرحسین قاضی‌زاده، نماینده اصولگرای مشهد و عضو هیأت رئیسه مجلس در خلال یک گفت‌وگوی تلویزیونی مدعی مطرح شدن ایده‌ای عجیب از سوی برخی نمایندگان مجلس شد. این نماینده عضو جبهه پایداری روز جمعه در برنامه دستخط در حالی که سعی داشت نقطه اتکای جمله خود را بر ادعای ناکارآمدی و قفل شدن امور در قوه اجرایی کشور قرار دهد و بر آن تأکید کند، گفت: «بعضی دوستان ما معتقد بودند حالا که کار کشور به مشکل خورده حضرت آقا بیایند یک قائم مقام اجرایی منصوب کنند و مسئولیت‌ها رابه او تفویض کنند.» او در پاسخ به این پرسش که این ایده کی و توسط چه کسانی مطرح شده است، افزود: «این پیشنهاد چند ماه قبل از سوی دوستان طرفدار دولت عنوان شد. چون دولت قفل کرده بود و نمی‌توانست کارش را به درستی انجام دهد.» قاضی‌زاده البته با این استدلال که «چنین کاری به معنای حذف نهادهای مدنی و اجرایی کشور است» گفت که با این طرح مخالفت کرده و رئیس مجلس نیز با آن مخالف بوده است.

درجست‌وجوی صحت و سقم این سخنان اما دو عضو دیگر هیأت رئیسه با رد سخنان امیرحسین قاضی‌زاده، خواستار ارائه توضیحات دقیق‌تر از سوی او شدند. محمدعلی وکیلی، نماینده تهران با رد سخنان قاضی‌زاده گفت که از وجود چنین ایده‌ای بی اطلاع است. بهروز نعمتی، دیگر نماینده تهران هم با بیان اینکه اساساً چنین طرحی و حتی زمزمه‌ای درباره آن نه در فراکسیون و نه در هیأت رئیسه مجلس مطرح نبوده است، گفت: «برخلاف آنچه آقای قاضی‌زاده درباره ناکارآمدی و قفل شدن کارها در دولت مطرح می‌کند، معتقدیم که دولت در انجام وظایف اجرایی خود کوشا است و این جناح مخالف دولت است که تاکنون به انحای مختلف مانع پیش رفتن امور و اجرای راهکارهای مؤثر برای مقابله با مشکلات شده است.»

این نخستین بار نیست که جناح مخالف دولت سعی می‌کند با مطرح کردن چنین پیشنهادات خلق‌الساعه‌ای خواه از سوی خود یا به طرفیت از حامیان دولت به راهی برای اثبات ادعای ناکارآمدی دولت دست پیدا کنند. چند ماه پیش عزت‌الله ضرغامی، رئیس سابق صدا و سیما از پیشنهاد برخی اعضای مجلس خبرگان برای سپردن «کارهای اقتصادی دولت» به نهادهای زیر نظر نهاد رهبری مانند بنیاد مستضعفان و جانبازان و ستاد اجرایی فرمان امام خبر داد. پیشنهادی که در صورت صحت احتمالاً بیش از یک سال پیش مطرح شده وبه گفته ضرغامی با مخالفت رهبری معظم انقلاب مواجه شده بود. همچنان که در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ایشان خبرگان را مورد خطاب قرار داده و گفته بودند: «ایجاد تشکیلات و کار موازی با دولت نیز به صلاح و موفق نخواهد بود.» قابل انکار نیست که ایجاد برخی تغییرات ساختاری برای جلوگیری از موازی کاری‌ها و اتخاذ تصمیمات متعارض در قوای سه گانه از سوی برخی مقام‌های دولتی و کارشناسان به عنوان یکی از ضرورت‌های مواجه شدن با شرایط ویژه کشور و مقابله با مسائل ناشی از تحریم‌ها به دفعات مطرح شده است. اما همه این پیشنهادات بر محور سپردن اختیارات و ایجاد هماهنگی بیشتر با دولت بوده است و نه محدود کردن اختیارات آن. حال آنکه آنچه پیش‌تر در اظهارات ضرغامی و حالا در سخنان قاضی‌زاده آمده تلاش برای تبلیغ ادعای ناکارآمدی دولت است و انداختن تیری در تاریکی برای کاستن از اختیارات آن.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۲
2
14
ایران. همچنان رتبه اول. کوره های. فرصت سوزی .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۲
5
7
جا داره رئیس جمهور بیش از این قدرت داشته باشه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین