کد خبر: ۶۶۷۴۲۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۲
یادی از مهجوران عالم بازیگری به بهانه پخش «روزی روزگاری» از آی فیلم

ادای دین به آنهایی که رفتند

تماشای دوباره روزی روزگاری خاطره‌انگیز است و پر از حس خوب از بابت دیدن سریالی با قصه جذاب، کاراکتر‌های دوست داشتنی، دیالوگ‌های گوش نواز، بازی‌های ماندگار و فضاسازی‌های فوق العاده؛ از بابتی دیگر اما، مایه تاسف و دلتنگی است. آنجا که بزرگانی را می‌بینی که دیگر در میان ما نیستند و فقدان شان از هر جهت، باعث خسران و حسرت است.
آفتاب‌‌نیوز :

محسن محمدی- خسرو شکیبایی، جمشید لایق، حسین پناهی، جمشید اسماعیل خانی، بهروز مسروری، منوچهر حامدی، محمدرضا حقگو، پرویز شاهین خو و انوشیروان ارجمند سال هاست که رخ در نقاب خاک کشیده‌اند. از مرحوم خسرو شکیبایی که بگذریم، بیش و کم همه هم آنچنان که باید و شاید قدر ندیدند و به قول استاد سخن، در صدر ننشستند. سریال روزی روزگاری که این شب‌ها بر روی آنتن شبکه آی فیلم است، ورای ویژگی‌ها و تمایزات خاص و منحصر به فردی که دارد گویی می‌خواهد ادای دینی هم کند به این بزرگان و پیشکسوتان عرصه بازیگری.

مرحوم جمشید لایق پای ثابت فیلم‌های بهرام بیضایی بود؛ از رگبار و کلاغ گرفته تا شاید وقتی دیگر و مسافران و سگ کشی؛ همچنان که در کار‌های بزرگانی همچون داریوش مهرجویی و علی حاتمی هم جلوی دوربین رفته بود. لایق، قلی خان سریال روزی روزگاری است؛ کهنه‌راهزنی که داغ بر پشت دست نهاده و نادم و تواب شده. امرالله احمدجو با طراحی سکانس پایانی بازی لایق در روزی روزگاری، گویی خواسته او را نوازش کند و تحبیبش نماید؛ آنجا که قلی خان با چشم های‌تر و صورتی مالامال از درد، از گذشته اش با مراد بیگ می‌گوید و آن مونولوگ معروف و به یاد ماندنی؛ «قلی خان دزد بود، خان نبود. لابد تو هم اسمشو شنفتی. وقتی سن و سال تو بود به خودش گفت تا آخر عمرم ببینم می‌توونم تنهایی هزار تا قافله رو لخت کنم. با همین یه حرف پای جوونش وایساد و تنهایی هزارتا قافله رو لخت کرد. آخر عمری پشت دستشو داغ زد و به خودش گفت: هزارتا تموم شد، حالا ببینم عرضشو داری تنهایی یه قافله رو سالم برسونی مقصد. نشد... نشد. نتوونست و مشغول الذمه خودش شد. تقاص از این بدتر؟» و بعد در حالی که چشم به صحرای مقابلش دارد، چپق را زیر چانه اش می‌گذارد و برای همیشه آرام می‌گیرد. نگاه حسرت بار مرحوم لایق هیچگاه فراموش نشدنی نیست و برای همیشه ثبت شده در اذهان مخاطبان قاب جادویی.

ادای دین به آنهایی که رفتند

بهروز مسروری هنرپیشه توانا، اما به شدت مظلومی بود. هیچ وقت آنچنان که شایسته اش بود دیده نشد و نتوانست استعداد و قابلیت‌های هنری اش را به منصه ظهور برساند. مسروری همان کسی بود که در سریال نوستالژیک «خبرچین» در دهه ۶۰ که برای کودکان به مناسبت دهه فجر پخش می‌شد، هر مرتبه جلوی آینه می‌نشست و خودش را گریم می‌کرد و به شمایلی جدید درمی آمد تا بتواند از بچه‌ها جاسوسی کند و البته همیشه هم تیرش به سنگ می‌خورد و ناکام می‌ماند. او در سریال‌های دیگری از جمله مهر و ماه، آشپزباشی و حکایت میرزایحیی هم بازی کرد، اما روزی روزگاری حکایت دیگری دارد. مسروری «صفر بیگ» اثر فوق العاده امرالله احمدجو است. راهزنی که حکم پیشکسوت را برای همکارانش دارد و البته چارچوب و قواعد اخلاقی خاص خودش را. هنوز که هنوز است بسیاری از مخاطبان تلویزیون، مسروری را با نقشش در سریال روزی روزگاری به یاد دارند و این مجموعه نمایشی پر ارزش، محملی است برای زنده ماندن یاد و خاطره یک هنرمند محجوب و مهجور در خاطره جمعی جامعه. نقش متفاوت مرحوم مسروری در دیگر سریال احمدجو (پشت کوه‌های بلند) و در قالب کاراکتر کدخدای کولیبار می‌توانست حکم سکوی پرتاپ را برای این هنرمند فقید داشته باشد که شوربختانه، نه سریال به خوبی دیده شد و بالطبع نه بازی بازیگرانش.

نقش آفرینی مرحوم پرویز شاهین خو در روزی روزگاری هم مشمول چنین قاعده‌ای است. نقش «کل حسین» ایده آل به نظر می‌رسد برای بازیگری که ۷۵ سالگی را هم رد کرده است در سال ۱۳۷۰ (مرحوم شاهین خو متولد سال ۱۲۹۴ بود). نقشی که اتفاقا به شدت هم اکتیو است و آمادگی جسمانی بازیگر را طلب می‌کند. امرالله احمدجو در جایگاه نویسنده و کارگردان روزی روزگاری با سپردن نقش کل حسین به پرویز شاهین خو که معمولا نقش آفرینی هایش در میان سایر پیرمرد‌ها و پا به سن گذاشته‌های عرصه بازیگری گم می‌شد و به چشم نمی‌آمد، ادای دینی کرد به سال‌ها فعالیت این بازیگر پیشکسوت.

سریال روزی روزگاری همچنان که مبدایی بود برای ورود به شکل جدی‌تر بازیگران بااستعداد و توانایی مانند محمود پاک نیت و محمد فیلی به عرصه بازیگری و معرفی هنرپیشه‌های جوان و آینده داری همچون شهره سلطانی، بهانه‌ای هم بود برای تکریم دوباره پیشکسوتانی که با وجود سال‌ها فعالیت، به دست فراموشی سپرده شده یا آنگونه که باید و شاید فرصت عرض اندام هنری نداشتند یا به قدر شایسته اش توجه و تکریم ندیده بودند.

تماشای دوباره روزی روزگاری خاطره‌انگیز است و پر از حس خوب از بابت دیدن سریالی با قصه جذاب، کاراکتر‌های دوست داشتنی، دیالوگ‌های گوش‌نواز، بازی‌های ماندگار و فضاسازی‌های فوق‌العاده؛ از بابتی دیگر اما، مایه تاسف و دلتنگی است. آنجا که بزرگانی را می‌بینی که دیگر در میان ما نیستند و فقدان‌شان از هر جهت، باعث خسران و حسرت است.

ادای دین به آنهایی که رفتند

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۹
0
6
مرحوم بهروز مسروری بازیگری فوق العاده بود. خدایش بیامرزد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۳
0
3
یادشان به خیر
خدواند رحمتشان کند
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین