آفتاب- علی مهتدی،بیروت: شش روز درگیری مسلحانه میان هواداران جریان اقلیت سیاسی در لبنان با حامیان دولت این کشور تاکنون 48 کشته و 188 مجروح بر جای گذاشتهاست.
پس از آنکه اپوزیسیون اعلام کرد افراد مسلح را از خیابانهای بیروت جمع کرده و شهر را در اختیار ارتش قرار میدهد، انتظار میرفت که تنش مسلحانه به شورشی شهری (به تعبیر اپوزیسیون) و در نهایت گفتگو تبدیل شود؛ ولی مردم استان «جبل» و ساکنان طرابلس روز و شبی غریب و به دور از هرگونه آرامش را سپری کردند.
برای اولین بار از زمان خاتمه جنگ داخلی، منطقه سکونت هواداران «ولید جنبلاط» رهبر حزب سوسیالیست ترقیخواه با توپخانه هدف قرار گرفت. گفته میشود که در جریان درگیریهای روز یکشنبه هفده تن از اعضای اپوزیسیون جان خود را از دست داده و در مقابل پنجاه نفر از هواداران جنبلاط دستگیر شدهاند.
روشن بود که بیش از هجده ماه تنش سیاسی و تبلیغات گسترده میان اپوزیسیون و اکثریت منجر به ایجاد نفرتی در میان مردم میشود که این نفرت به مجرد تغییر شرایط و انتقال به مرحله نبرد مسلحانه دیگر به سادگی قابل کنترل نیست.
دو شبکه المنار (ارگان رسانهای حزبالله) و المستقبل (ارگان رسانهای سعد حریری) مدتهاست که تبلیغات تند و بعضاً کورکورانهای علیه یکدیگر داشته و مردم لبنان سرنوشت چنین تبلیغات تندی را در آتش گرفتن تمامی ساختمانهای رسانهای جریان «سعد حریری» به خوبی مشاهده کردند.
این اقدام جزو بزرگترین ضربههایی بود که اپوزیسیون از زمان «ورود لبنان به مرحله جدید» به تعبیر دبیرکل حزبالله دریافت کرد؛ به گونهای که تمامی رسانهها، اعمال فشار و زور علیه شبکههای رادیویی، تلویزیونی و روزنامه المستقبل را به شدت محکوم کردند.
در کشوری که رسانه، به راستی رکن چهارم دموکراسی را تشکیل داده، صحنه سوختن یک شبکه تلویزیونی در کنار لگدکوب و آتش زدن آرشیو این شبکه و عکسهای بزرگ رفیق حریری به راستی غیرمنتظره مینمود.
در اینجا اما هواداران منطقهای جریان «سعد حریری» یا به عبارت صحیحتر جریان اکثریت پارلمانی ساکت باقی نمانده و شبکه العربیة به ناگهان بیطرفی خبری ـ سیاسی را کنار گذاشته و با پخش روزمره عبارت «کودتای حزبالله» خود را تبدیل به سخنگوی جریان حریری کرد.
روزنامه الاخبار لبنان که جزو روزنامههای نزدیک به حزبالله است در گزارشی که روز دوشنبه منتشر کرد نوشت: «اپوزیسیون لبنان اگر چه موفق شد به راحتی بیروت را در اختیار گرفته و از نظر نظامی، تمامی گروههای مخالف خود را شکست دهد، اما در عرصه رسانهای و تبلیغاتی شکست سختی را متحمل شد. بستن و سوزاندن رسانههای جریان المستقبل تاثیری شگرف در افکار عمومی داشته و از بین رفتن تاثیر این قبیل رفتارها در میان مردم زمان و تلاش زیادی را میبرد. اینچنین است که یک اقدام نابخردانه، جو عمومی را علیه اپوزیسیون و خواستههای آن برمیانگیزد».
آنچه که از سوی اپوزیسیون «شورش شهری» یا «دفاع از نفس» خوانده شد، در پس تصاویر افراد مسلح در خیابانهای مرکزی بیروت و دود ناشی از توپخانه و همچنین صدای رگبارهای گلوله و انفجارهای شبانه گم شده و تنها تصویری که در ذهن مردم نقش بسته، استفاده از زور برای به کرسی نشاندن خواستههایی سیاسی است.
طبیعی است که مردم لبنان را نمیتوان تنها از هواداران یک جریان قلمداد کرد و این تنوع مذهبی، طائفهای و سیاسی لبنان است که این کشور کوچک را به الگوی همزیستی در جهان تبدیل کرده است. الگویی که امام موسی صدر در مورد آن گفته: «اگر لبنانی وجود نداشت ما موظف به ساختن آن بودیم».
از آن همزیستی امروز جز خون و گلوله باقی نمانده و لبنان تا شروع جنگ داخلی و آزمودن آزموده تنها چند قدم فاصله دارد.
آنچه روشن است اینکه علیرغم تمامی فشارها اعم از تحصن در مرکز بیروت یا حضور مسلحانه در خیابانهای شهر، دولت فواد سنیوره استعفا نداده و آنگونه که خود گفت، هرگز نیز در صدد چنین اقدامی نیست.
در حالیکه سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله دو شرط پس گرفتن مصوبات دولت (در مورد شبکه مخابراتی حزب و برکناری رییس بخش امنیتی فرودگاه بیروت) و گفتگوی بیقید و شرط را به عنوان تنها شروط خاتمه بخشیدن به غائله اعلام کرده بود، اکنون 24 ساعت از تحقق این امر گذشته و هنوز تغییر قابل توجهی مشاهده نمیشود.
برخی از چهرههای اپوزیسیون از جمله «وئام وهاب» رییس حزب توحید اعلام کردهاند که اپوزیسیون تا زمان استعفای دولت سنیوره، تحرکات خود را متوقف نخواهد کرد. در چنین شرایطی چه سرنوشتی برای لبنان میتوان متصور شد؟
در یک سو دولتی قرار دارد که با تکیه بر مشروعیت حداقل قانونی و حمایت گسترده بینالمللی، زیر شدیدترین فشارهای داخلی کنارهگیری نکرده و در سوی دیگر اپوزیسیون با حمایت گسترده مردمی و امکانات نظامی قرار دارد که برای اولین بار برای برکناری دولت به سلاح متوسل شده است.
آنچه اکنون در لبنان جریان دارد را نمیتوان «جنگ» نامید چرا که جنگ در تمامی انواع آن نیاز به دو طرف دارد. اپوزیسیون ظرف 24 ساعت بیروت را به کنترل خود درآورده و تمامی دفاتر جریان سعد حریری را تخلیه کرد.
در نبردی که روز یکشنبه در منطقه جبل لبنان نیز جریان داشت، جنبلاط اعلام کرد: «ما قدرت مقابله نظامی با اپوزیسیون را نداریم و وارد جنگ نظامی با آنها نمیشویم». آنچه جریان دارد، نه جنگ و نه تحرکی سیاسی و نه حتی شورش شهری است؛ بلکه تنها «کودتا» نام دارد.
گروه اکثریت پارلمانی هنگامی که از نظر نظامی توان مبارزه نداشته و با تبدیل اختلافات سیاسی به تنش نظامی مواجه میشود، قطعا راههایی برای مقابله و دفاع از خود مییابد. روشن است که دیگر سخن از گفتگوهای ملی یا مذاکرات دو و سه جانبه محلی از اعراب ندارد. مسیحیان وابسته به اکثریت و اپوزیسیون در اقدامی که قابل پیشبینی بود اندکی به یکدیگر نزدیک شده و تلاش بر این است که نبرد کنونی، نبردی شیعه ـ سنی جلوه کند.
در این شرایط شایعات خطرناکی در مورد نحوه پاسخگویی جریان 14 مارس یا بخش سنی مذهب این جریان به اپوزیسیون به گوش میرسد. برخی رهبران جریان اکثریت پارلمانی از قبیل امین جمیل رییسجمهور اسبق میگویند جریان القاعده در لبنان فعال شده و ممکن است دست به اقداماتی علیه حزبالله و همپیمانانش بزند. این سخن را تعدادی از تحلیلگران بعضا بیطرف لبنانی مانند «علی الامین» نیز تائید کرده و این سوال را مطرح کردهاند که در صورت اقدام جریان المستقبل به استفاده از القاعده برای مواجهه با حزبالله، چه سرنوشتی در انتظار کشور خواهد بود؟
این در حالیست که ناو آمریکایی و جنگی «کول» دو ماه پس از ترک سواحل لبنان، بار دیگر وارد آبهای منطقهای لبنان شده و سفیر آمریکا در بیروت نیز همزمان با آن، دست به تحرکات گستردهای در میان رهبران لبنانی زده است.
آیا غائله کنونی همانطور که به سرعت از شکل سیاسی به نظامی تبدیل شد، آرام گرفته و از راههای دیپلماتیک و سیاسی حل و فصل خواهد شد یا به مانند سال 1975 تبدیل به جنگی خانمان سوز با یکصدهزار کشته و یک میلیون زخمی میشود؟