کد خبر: ۷۷۴۵۸
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۸۷ - ۰۹:۴۲
بازی عالی ایران

ایران و سیاست هزار و یک شب شهرزاد قصه‌گو

تحلیل نیوزویک از استراتژی ایران در موضوع هسته‌ای
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- سرویس بین‌الملل: در افسانه مشهور ایرانی، «شهرزاد»، هزار و یک شب برای همسرش که پادشاه است قصه می‌گوید تا این که او سرانجام او را در خانواده خود می‌پذیرد. روز سه‌شنبه نشسته بودم و داشتم به حرف‌های «منوچهر متکی»، وزیر امور خارجه خوش‌معاشرت ایران گوش می‌دادم. او بار دیگر جوابی جلب توجه کننده به جدیدترین پیشنهاد غرب برای متوقف ساختن آن چه که غربی‌ها برنامه تولید سلام هسته‌ای ایران می‌نامند آورده بود. بار دیگر از خود پرسیدم که آیا تهران روش‌های تاکتیکی اجداد خود را به کار می‌بندد؟

آیا ایران همان کاری را با غرب می‌کند که شهرزاد با پادشاه کرد؟ آیا آن‌ها هر از چند گاهی پیام‌های مطلوبی می‌فرستند که باعث می‌شود مخالفانشان فکر کنند آن‌ها اعتماد به نفسشان را از دست داده‌اند، و به این ترتیب از اولتیماتوم‌های قطعی دوری می‌ورزند؟ آیا تهران در حال ادامه دادن مذاکرات به شکلی بی‌پایان است تا سرانجام آمریکا و اروپا، خسته و درمانده مجبور شوند برنامه غنی‌سازی اورانیوم این کشور را بپذیرند؟

این سوال مهمی است، چیزی که می‌تواند تفاوت جنگ و صلح را در خاورمیانه نشان دهد. از یک سو، متکی در جمع گزارش‌گران آمریکایی در سازمان ملل در نیویورک حرف‌های مثبتی زد. حرف‌های او به گونه‌ای بود که می‌شد این برداشت را کرد که کشورش ناگهان قصد دارد بر سر تعلیق غنی‌سازی، دست کم به صورت موقت مذاکره کند. این کار بر اساس بسته مشوقی است که در 14 ژوئن تحویل ایران شد. حرف‌های او در روزی زده شد که «علی اکبر ولایتی»، پشتیبان نیرومندتر متکی و مشاور امور بین‌الملل رهبری عالی ایران هم حرف‌هایی مشابه او گفت.

متکی به یک «فرآیند جدید» و «حس و حال سازنده‌تر» اشاره کرد. ولایتی هم مصاحبه‌ای در یک روزنامه اصولگرای ایرانی انجام داد، که بسیار مورد توجه همگان قرار گرفت و به نظر می‌رسد «محمود احمدی‌نژاد» رییس جمهور ایران و سایر همراهانش را تحت انتقاد قرار داد: «آن‌هایی که خلاف مصالح ما عمل می‌کنند می‌خواهند که ما مذاکره را نپذیریم. پس مصلحت ما در این است که بپذیریم.»

جالب ‌توجه‌تر از همه آن که متکی بارها در طول مصاحبه فرصت آن را به دست آورد که نظر همیشگی ایران مبنی بر «حق مسلم بودن انرژی هسته‌ای» را تکرار کند و آن را بار دیگر تصریح نماید، اما او تمام این فرصت‌ها را رد کرد. او هم‌چنین آخرین مقام ایرانی بود که به این نکته اشاره کرد که پیشنهاد «Freeze for Freeze» (تعلیق در برابر تعلیق) «خاویر سولانا» مذاکره‌کننده ارشد اروپا، می‌تواند قابل قبول باشد. 

این ایده طبق گفته یکی از مقامات نزدیک به سولانا مبتنی بر این است که با استفاده از مکانیزمی، هر دو طرف از گوشه‌هایی که برای خود ترسیم کرده‌اند بیرون آیند. غرب اصرار دارد که قبل از آغاز مذاکرات ایران غنی‌سازی خود را به حالت تعلیق درآورد و ایران می‌گوید که قبل از مذاکرات این کار را انجام نخواهد داد. با این مکانیزم، هر دو طرف اوضاع را در همان شرایطی متوقف خواهند کرد که در حال حاضر حاکم است. تحریم‌های غرب ادامه خواهد داشت و شورای امنیت سازمان ملل دیگر قطعنامه‌ای علیه ایران صادر نخواهد کرد، و ایران هم ظرفیت غنی‌سازی خود را در حد فعلی نگه خواهد داشت و آن را افزایش نخواهد داد.

نقض سیاست «اصرار بر عدم مذاکره» از سوی ایران که هفته‌ها بر آن تأکید می‌شد، احتمالات بسیاری را به ذهن متبادر می‌سازد. یکی این که تحریم‌های غرب تا حدی دردسر ایجاد کرده است. دوم این که سر و صداهای نظامی سرچشمه گرفته از واشنگتن و تل‌آویو ایرانی‌ها را نگران کرده و منتقدان دولت را در ایران تشویق کرده که حرف‌هایشان را در این زمینه بزنند و سیاست احمدی‌نژاد مبنی بر رویگردانی مطلق از مذاکره را نقد کنند.

در حقیقت من هیچ کدام از این دو توضیح را قبول ندارم. البته روشن است که تحریم‌های شورای امنیت و به خصوص تلاش برای مسدود کردن راه‌های اقتصادی ایران که به رهبری آمریکا انجام می‌شود، نگرانی‌هایی را در تهران به وجود آورده ولی هرگز آن‌ها را به بیم و هراس نینداخته است. چرا باید این گونه باشد؟ نفت بشکه‌ای 144 دلار است و ایران چهارمین کشور تولیدکننده نفت در جهان. آن‌ها می‌توانند این قیمت‌ها را تا حد زیادی افزایش دهند و اقتصاد جهانی را کساد کنند. هم‌چنین نظام با اعتماد به نفس ایران بعید است که با تهدیدهای نظامی اسراییل و آمریکا بترسد. یک کارشناس موسسه صلح کارنگی می‌گوید: «فکر می‌کنم که آن‌ها حتی چند استخوان بر سر راه ما بیندازند».

شواهد بسیاری وجود دارد که تاکتیک ایران برای مدت‌های طولانی، رویکرد «بین غربی‌ها تفرقه بینداز و حکومت کن» بوده است تا به توان هسته‌ای خود دست یابد. مذاکرات به رهبری اروپا با تهران شش سال است که ادامه دارد و در آن بارها طرف اروپایی امیدهای واهی بسته است.

هم‌چنین بارها شده که ایرانی‌ها امیدواری‌های مبهم بدهند و بعد آن را دنبال نکنند. تهران مرتباً به دنبال آن بوده که در هیئت مدیره آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اختلاف بیندازد و با «محمد البرادعی»، رییس این آژانس همسو باشد. 

یک سال پیش سفری به تهران داشتم و آن موقع از «علی لاریجانی»، مذاکره‌کننده وقت ایران پرسیدم: «آیا در حقیقت این استراتژی شما بوده که با برطرف کردن نگرانی‌های البرادعی درباره نیت برنامه هسته‌ای ایران، حمایت او و آژانس را به دست بیاورید؟» لاریجانی لبخند کمرنگی زد و جواب داد: «ما با آژانس هیچ مشکلی نداریم. ما از نظارت و بازرسی‌های آن‌ها استقبال می‌کنیم و دوربین‌هایشان هم در محل قرار دارد».

جای تعجب نداشت که در ماه‌های بعد، ایران آغوش خود را به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گشود و با یک برنامه کاری در جهت پاسخ‌گویی به سوالات البرادعی درباره فعالیت‌های پیشین هسته‌ای ایران موافقت کرد. امید به این بود که قطعنامه سوم شورای امنیت در محکومیت ایران به تأخیر بیافتد. این تاکتیک برای تقریباً یک سال جواب داد و چین و روسیه از بحث بر سر قطعنامه طفره رفتند. در همان هنگام، ایران داشت به تدریج به روشن کردن فعالیت‌های خود برای آژانس می‌پرداخت.

البته در این مانور خبرهای خوبی هم هست. بسیار زیاد پیش آمده که ایران را یک دولت تروریست یک‌پارچه بخوانند که سخت به دنبال به دست آوردن یک بمب است. این در حالی است که ایران در طول تاریخ همواره رفتاری محتاطانه و معقول داشته است. 

دیپلمات‌های ایرانی می‌گویند که هنوز می‌توان به نتیجه‌ای میانه دست یافت که همه طرف‌های درگیر و حتی اسراییل آن را بپذیرند. 

در سفری که به ایران داشتم با اصولگرایان و اصلاح‌طلبان صحبت کردم و به این نتیجه رسیدم که در شرایط صحیح، تهران ممکن است نخواهد بمب بسازد و آن را آزمایش کند. عادلی، سفیر میانه‌رو و خوش‌برخورد ایران در لندن در همان موقع به من گفت: «ایران می‌خواهد فن‌آوری را داشته باشد، همین برای منع کافی است». در گزارش سازمان امنیت ملی آمریکا که پاییز همان سال منتشر شد بر این دیدگاه صحه گذاشته شد.

یک پیشنهاد که مرتباً ارائه می‌شود مبتنی بر این است که یک کنسرسیوم بین‌المللی تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تشکیل شود که غنی‌سازی ایران را زیر نظر بگیرد.

دولت‌هایی مثل انگلیس و آلمان هم می‌توانند در این کنسرسیوم سهم داشته باشند. این نظر را «جان تامسون» رییس سابق «گروه عرضه‌کنندگان هسته‌ای» در سال 2006 بیان کرد و ایرانی‌ها هم آن را بارها مطرح کرده‌اند. یک دلیل که می‌تواند باعث آن شده باشد که مقامات ایرانی مثبت حرف بزنند، این است که سولانا دست کم قصد دارد درباره این ایده مذاکره کند. او هم بر «حق مسلم ایران برای دستیابی به فن‌آوری صلح‌آمیز هسته‌ای» تأکید کرده است.

متکی در نیویورک رفتاری آرام و توأم با لبخند داشت و مهمانان روزنامه‌نگار خود را به صرف جوجه‌کباب و چلوکباب دعوت کرد. رفتار او نشان می‌دهد که میانه‌روهای تهران از لحن متفاوت آخرین پیشنهاد سولانا دل‌گرم شده‌اند. اطلاعات دقیق متکی از سیاست‌های داخلی آمریکا و اسراییل هم نشان داد که ایران تمام نظرات مطرح شده در این دو کشور را دنبال می‌کند.

از متکی پرسیدند که آیا احتمال دارد اسراییل به ایران حمله کند و او از ضعف دولت «ایهود اولمرت» نخست‌وزیر اسراییل حرف زد و از این که حزب کارگر تهدید کرده که دست از حمایت از دولت برخواهد داشت. او به روشنی هم می‌دانست که «باراک اوباما» گفته پیش‌شرط تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران برای آغاز مذاکرات را برخواهد داشت. وقتی او را به چالش کشیدم و پرسیدم که آیا ایران قصد دارد منتظر بماند تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شود، او این سوال من را دور زد که نشان می‌داد می‌داند حمایت از حزب دموکرات بخت اوباما را برای پیروزی کاهش خواهد داد. 

روشن است که ایران نمی‌خواهد تا ابد مقاومت کند. صراف‌های تهرانی بی‌نهایت نگران این هستند که نتوانند از یورو استفاده کنند. بانک‌های ایران هم در سکوت دارایی‌هایشان را به بانک‌های آسیایی منتقل کرده‌اند. 

شهرزاد هنوز دارد حرف می‌زند، البته به نظر می‌رسد که او گوش هم می‌کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین