کد خبر: ۸۰۳۹۱۷
تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۵
حسین راغفر، کارشناس اقتصادی:

اقتصاد پس از جنگ به سرمایه‌داری رفاقتی تبدیل شد

حسین راغفر استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی، درباره وضعیت این روز‌های کشور گفته این شرایط امروز کشور قابل پیش بینی بود و هشدار‌ها داده شده بود، اما شنیده نشده است. او نیاز اصلی امروز کشور را اصلاح ساختاری اقتصادی و بانکداری کشور دانست.
اقتصاد پس از جنگ به سرمایه‌داری رفاقتی تبدیل شد
آفتاب‌‌نیوز :

در ادامه مهم‌ترین بخش‌ها صحبت‌های این کارشناس اقتصادی را می‌خوانید:

*متهم اول در بحران کنونی از منظر اقتصادی نظام تصمیم گیری‌های اساسی یا به عبارت امروزی نظام حکمرانی کشور بوده است و یکی از ریشه‌های اعتراضات مدیریت غلط اقتصادی بوده که پس از جنگ تحمیلی به یک سرمایه‌داری رفاقتی تبدیل شد.

*یکی از ویژگی‌های سرمایه‌داری رفاقتی تخصیص اعتبارات بانکی به دوستان و رفقا بوده و شاهد این هستیم که کسانی که در درون قدرت بوده‌اند منابعی را در درون خودتوزیع کردند.

*در سال 84 میزان دیون بانکی 12 هزار میلیارد تومان بود که این عدد در سال 92 یعنی پایان دولت دهم به 260 هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرد. به این معنا که در این سال‌ها منابع بانکی بین رفقا و افراد بدون ارایه وثایق کافی توزیع شد.

*از دیگر ویژگی‌های سرمایه‌داری رفاقتی تخصیص فرصت‌های انحصار و شبه انحصار به رفقا بوده که هزاران نمونه آن را می‌توان بر شمرد که یکی از آنها ایجاد پدیده سلطان شکر، دیگری سلطان میوه و دیگری ایجاد مافیای خودرو و دارو بوده است.

*سومین ویژگی سرمایه‌داری رفاقتی دستکاری در نظام قیمت گذاری است که نمونه آن واردات هزاران گوشی موبایل بوده که پس از واردات تعرفه آن را افزایش دادند و در این بین سود حاصل شده به جیب عده‌ای وارد کننده و دلال رفت.

*این افراد اتکاء پیش از حد بر درآمدهای حاصل از فروش طبیعی و معادن داشتند بنابراین اقتصاد از تنوع کافی برای کاهش آسیب‌های ناشی از فشارهای داخلی و بین المللی برخوردار نبوده است.

*از اقتصاد آزاد سخن رانده شد بدون آن که به الزامات آن پایبندی وجود داشته باشد که از جمله فراهم آوردن فرصت‌های رقابت در اقتصاد است. بنابراین پرداخت یارانه‌ها به شرکت‌های ناکارآمد دولتی و شبه دولتی به ناکارآمدی بیشتر منتهی شد.

*بیش از دو دهه است شاهد فرار سرمایه‌های بخش خصوصی از کشور بوده‌ایم که در سال‌های اخیر در این بستر اقتصاد رفاقتی به نفع بی‌سابقه‌ای تشدید شد.

*بیکاری و تورم مستمر چشم انداز مایوس کننده‌ای را در برابر دیدگان همه به ویژه نسل جوان قرار داد و بیکاری فرزندان تحصیل کرده تبدیل به کابوس خانواده‌ها و والدین شد.

*اشکال مختلف تبعیض‌ها در گزینش‌های مختلف در استخدام‌ها علت اصلی فرار مغزها و سرمایه‌های بخش خصوصی از کشور بوده است.

*رشد بی‌سابقه اقتصاد غیررسمی را شاهد هستیم که از مشخصه‌های کلاسیک این نوع اقتصاد یعنی ایجاد دستمزدهای نازل و مشاغل واسطه گری است.

*از دیگر شاخص‌های این اقتصاد رشد بازارهای سیاه مختلف است و باید دید که چه کسی پاسخگوی آنهاست که دارویی که از مبادی مشخص و از مسیر مشخص توزیع می‌شود وارد بازار سیاه می‌شود.

*عده‌ای از مصیبت مردم درآمدهای بزرگی به دست می‌آورند و نقش مراجع قضایی و نظارتی، دولت و مجلس بسیار کلیدی و تعیین کننده بوده اما در تمام این سال‌ها همه این نهادها در مقابل این تعرض به حقوق مردم کار چندانی از پیش نبردند.

*شوراهای شهر و روستا به فرصت های شغلی پر درآمد برای دوستان و رفقا تبدیل شدند و نه پیگیری کننده مطالبات مردم.

*احزاب سیاسی به جای انعکاس مطالبات عمومی برای گرفتن سهم خود از خوان گسترده خصوصی سازی به رقابت با هم پرداختند.

*برای مقابله با تحریم‌ها فضای انتقاد به سیاست‌های داخلی و خارجی مسدودتر شد. از این رو شعله‌های فساد گسترده شدند و همه این موارد و موارد متعدد دیگر علت اصلی ناکارآمدی اقتصادی کشور شده است.

*امروز اصلی‌ترین مدافع افزایش قیمت‌ها و تورم، نهادهای حاضر در این حوزه‌ها هستند و شاهد رشد فزاینده نابرابری‌ها در طی 4 دهه گذشته به ویژه سه دهه گذشته پس از جنگ هستیم.

*بنابراین نابرابری‌های گسترده فرصت‌ها، درآمد و ثروت در کشور و فقر کمرشکن کنونی محصول تصمیمات نظام اقتصادی هستند و مردم ایران هم قربانی این سیاست‌ها بوده‌اند.

*همه این موارد به ظهور و رشد ناکارآمدی در اقتصادی ایران و تخصیص منابع آن منتهی شده است که مدافعان قدرتمند در درون ساختار تصمیم گیری های اساسی نسبت به آن داشته اند.

*نباید فراموش کنیم که ناکارآمدی علت اصلی فروپاشی همه قدرت‌های بزرگ در طول تاریخ بوده که نمونه آخر آن سقوط اتحاد جماهیر شوروی بود و اگر اصلاحات لازم در اقتصاد ایران صورت نگیرد ناکارآمدی نظام اقتصادی قربانی خواهد گرفت.

*لازم است که سیاست های اقتصادی به نسل جوان امید ببخشد که آن چیزی که امروز در دستور کار قرار نگرفته و اجرای آن می‌تواند راهکار خروج از شرایط کنونی باشد این است که نهادهای قدرت از اقتصاد خارج شوند.

*در آمریکا اگر یک دلار از بخش خصوصی مالیات گرفته شود به ازای آن 3/1 دلار بر روی زیرساخت ها سرمایه گذاری می کنند تا بخش خصوصی راحت‌تر وارد سرمایه گذاری شود.

نظام بازتولیدی می خواهیم برای کسانی که در سه دهه گذشته سهمی نداشتند که مصداق آن اعطای مبلغ قابل توجهی به نسل جوان برای سرمایه گذاری از این منبع است و محل تامین این اعتبارات هم باید از مالیات باشد.

*باید دست به اصلاحات و نظام بانکی بزنیم تا تسهیلات بانکی در اختیار همه قرار بگیرد و برای تمام موضوعات نیاز به برنامه توسعه دقیق داریم و برنامه های توسعه قبلی رویا و آرزو بودند و نمی توان آنها را برنامه توسعه دانست.

*در سال 92 که معوقات بانکی به 260 هزار میلیارد تومان رسید این موضوع یکی از عوامل بحران بانکی بود و این روند هم ادامه پیدا کرد در حالی که 50 درصد جمعیت کشور حساب بانکی ندارند.

*5/2 درصد از دارندگان حساب بانکی 80 درصد سپرده ها را در اختیار دارند و این نظام بانکی باید مورد اصلاح قرار بگیرد.

*تنها راه مبارزه با فساد، خروج انواع بنیادها از اقتصاد است و تا زمانی که این نهادها از اقتصاد خارج نشوند اعتبارات ارزی و تسهیلات بانکی متعلق به آنها خواهد بود.

*آنچه که امروز اتفاق افتاده واکنش به همین شرایط اقتصادی بوده است و مردم عام با پیامد این اتفاقات زندگی می کنند که به این مرحله رسیده اند که باید فرش زیرپایشان را بفروشند تا دارو بخرند.

*اینها واقعیت تلخی است که در اقتصاد ما وجود دارد و راه حل خروج از این شرایط هم و عملیاتی شدن این راه کارها هم امکان پذیر است و نیاز به تقویت انسجام اجتماعی دارد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین