کد خبر: ۸۰۶۸۶
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۸۷ - ۱۰:۲۴

مسافر ری

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: عبدالعظيم عليه‌السّلام فرزند عبدالله‌بن‌علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می‌رسد.

پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس. ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدينه واقع شده‌است و مدّت 79 سال عمر با بركت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعنی امام موسی كاظم عليه السّلام، امام رضا عليه السّلام، امام محمّدتقی عليه السّلام و امام علی النّقی عليه السّلام مقارن بوده، محضر مبارك امام رضا عليه السّلام، امام محمّد تقی عليه السّلام و امام هادی عليه السّلام را درك كرده و احاديث فراوانی از آنان روايت كرده‌است.

اين فرزند حضرت پيامبر صلّی الله عليه و آله وسلّم، از آنجا كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی عليه السّلام است به حسنی شهرت يافته‌است.

حضرت عبدالعظيم الحسنی عليه السّلام از دانشمندان شيعه و از راويان حديث ائمه معصومين عليهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بيت عصمت عليهم السّلام و پيروان آنان بود و در مسايل دين آگاه و به معارف مذهبی و احكام قرآن، شناخت و معرفتی وافر داشت.
ستايشهايی كه ائمه معصومين عليهم السّلام از وی به عمل آورده‌اند، نشان دهنده شخصيّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی عليه السّلام گاهی اشخاصی راکه سؤال و مشكلی داشتند، راهنمايی می فرمودند كه از حضرت عبدالعظيم الحسنی عليه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقيقی خويش مي‌شمردند و معرّفی مي‌فرمودند.

در آثار علمای شيعه نيز، تعريفها و ستايشهای عظيمی درباره او به چشم مي‌خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهيزكار، ثقه، دارای اعتقاد نيك و صفای باطن و به عنوان محدّثی عاليمقام و بزرگ ياد كرده اند؛ در روايات متعدّدی نيز برای زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ، ثوابی همچون ثواب زيارت حضرت سيّد الشهدا، امام حسين عليه السّلام بيان شده‌است. 

زمينه های مهاجرت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام از مدينه به ری و سكونت در غربت را بايد در اوضاع سياسی و اجتماعی آن عصر جستجو كرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پيامبر صلّی الله عليه و آله و سلّم و شيعيان ائمه عليه السّلام بسيار سختگيری مي‌كردند، يكی از بدرفتارترين اين خلفاء متوكّل بود كه خصومت شديدی با اهل بيت عليهم السّلام داشت، و تنها در دورۀ او چندين بار مزار حضرت امام حسين عليه السّلام را در كربلا تخريب و با خاك يكسان ساختند و از زيارت آن بزرگوار جلوگيری به عمل آوردند.

حضرت عبدالعظيم عليه السّلام نيز از كينه و دشمنی
ديدار حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سامرا با حضرت امام هادی عليه السّلام به خليفه گزارش داده‌شد و دستور تعقيب و دستگيری وی صادر گشت، او نيز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان مي‌كرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد مي‌كرد و شهر به شهر مي‌گشت تا به ری رسيد و آنجا را برای سكونت انتخاب كرد. علّت اين انتخاب به شرايط دينی و اجتماعی ری در آن دوره بر‌مي‌گردد كه وقتی اسلام به شهرهای مختلف كشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ايران به اسلام گرويدند، از همان سالها ری يكی از مراكز مهمّ سكونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعيّت خاصّی پيدا كرد. زيرا سرزمينی حاصلخيز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع رياست يافتن بر ری در حادثه جانسوز كربلا، حضرت حسين بن علی عليه‌السّلام را به شهادت رساند. در ری هم اهل سنّت و هم از پيروان اهل بيت عليهم السّلام زندگی می‌كردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری بيشتر محلّ سكونت شيعيان بود.

حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ميان شيعيان شهرری بسيار ارجمند بود و پاسخگويی به مسايل شرعی و حلّ مشكلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ اين تأكيد، هم گويای مقام برجسته حضرت عبدالعظيم عليه‌السّلام است و هم مي‌رساند كه وی از طرف حضرت امام هادی عليه السّلام در آن منطقه، وكالت و نمايندگی داشته‌است؛ مردم سخن او را سخن امام عليه السّلام مي‌دانستند و در مسايل دينی و دنيوي، وجود او محور تجمّع شيعيان و تمركز هواداران اهل بيت عليهم السّلام بود.
روزهای پايانی عمر پربركت حضرت عبدالعظيم عليه‌السّلام با بيماری او همراه بود، آن قامت بلند ايمان و تلاش، به بستر افتاده‌بود و پيروان اهل بيت در آستانه محروميّت از وجود پربركت اين سيّد كريم قرار گرفته‌بودند، اندوه مصيبتهای پياپی مردم و روزگار تلخ شيعيان در عصر حاكميت عبّاسيان برايش دردی جانكاه و مضاعف بود؛ در همان روزها يك رويای صادقانه حوادث آينده را ترسيم كرد: يكی از شيعيان پاكدل ري، شبی درخواب حضرت رسول صلّی الله عليه وآله و سلّم را در خواب ديد. حضرت پيامبر اكرم صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلّم به او فرمود: فردا يكی از فرزندانم در محلّه سكّة المولی چشم از جهان فرو‌مي‌بندد، شيعيان او را بر دوش گرفته به باغ عبدالجبّار می برند و نزديك درخت سيب به خاك می سپارند.


سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن يكی از فرزندان پيامبر صلّي‌الله‌عليه‌و‌آله‌و‌سلّم را نصيب خويش سازد، عبدالجبّار كه خود نيز خوابی همانند خوابِ اوديده‌بود، به رمز و راز غيبی اين دو خواب پی برد و برای اينكه در اين افتخار، بهره ای داشته باشد، محلّ آن درخت سيب و مجموعه باغ را وقف كرد تا بزرگان و شيعيان در آنجا دفن شوند.
همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت اين نواده رسول اكرم صلّی الله عليه و آله و سلّم دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه های سياه پوشيدند و بر در خانه حضرت عبدالعظيم الحسنی عليه السّلام گريان و مويه كنان گرد آمدند؛ پيكر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخی مورّخان در هنگام غسل، در جيب پيراهن او كاغذی يافتند كه نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پيكر او نماز خواندند، تابوت او را بر دوش گرفتند و با جمعيّت انبوه عزادار به سوی باغ عبدالجبّار تشييع كردند و پيكر مطهّرش را در كنار همان درخت سيب كه رسول خدا صلّی الله عليه وآله و سلّم به آن شخص اشاره كرده بود، دفن كردند تا پاره ای از عترت مصطفی صلّی الله عليه وآله و سلّم در اين باره به امانت بماند و نورافشانی كند و دلباختگان خاندان پيامبر صلّی الله عليه وآله و سلّم از مزار اين ولی خدا فيض ببرند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین