آفتاب: عباس عبدی معتقد است: «برای سر دادن شعار تغییر ابتدا باید بدانیم چه چیزی را به چه مقدار میخواهیم تغییر دهیم، سپس پاسخ دهیم که آیا این تغییر به طور اصولی پایدار و غیرقابل بازگشت خواهد بود یا خیر»؟
به گزرش سرویس سیاسی آفتاب، عباس عبدی طی یادداشتی که در شماره روز دوشنبه روزنامه اعتماد منتشر شده نوشته است: «اولین باری که واژه تغییر را به عنوان یک ایده انتخاباتی شنیدم، نپسندیدم و ابراز کردم که از کاربرد این عنوان در انتخابات ایران باید پرهیز کرد. مخالفت من از این رو بود که کاربرد تغییر که در اصل شعار انتخاباتی اوباما بوده، مشکل آفرین است، زیرا مثل همه اصطلاحات و کلمات دیگری است که از جوامع دیگر الگوبرداری میکنیم و به ایران میآوریم، اما در عین حال آن اصطلاح را از مضمون واقعی خود خالی میکنیم و در نهایت هم ممکن است آن را به مفهومی ضدخود بدل کنیم».
وی در بخشی از این یادداشت آورده است: «اما در ایران اگر کوشش خود را فقط معطوف به جابه جایی رئیس دولت کنیم تغییر چه مفهومی خواهد داشت؟ جابه جا شدن نامزدهای بالقوه کنونی با رئیس دولت فعلی را چگونه میتوان با جانشین شدن یک سیاهپوست به جای یک سفید جمهوریخواه مقایسه کرد؟ نامزدهایی که با گذشت زمان از سوراخهای ریزتر سرند شورای نگهبان باید عبور کنند».
عبدی ادامه داده است: «با آمدن یکی از افراد جدید در مسند ریاست جمهوری ایران و بدون هیچ تحول دیگر، در سیاست خارجی چه تغییر روشنی را شاهد خواهیم بود، جز اینکه فعالیتهای ماجراجویانه خارجی کم شود، اما روابط ایران با سایر دول و موضوعات کماکان بر مدار تنش دور بزند. در سیاست داخلی هم مجدداً شاهد شکاف قدرت و مسوولیت و تعارض میان قوای کشوری خواهیم شد و بروز چالشهای غیرسازنده، نتیجه طبیعی این وضع خواهد بود».
وی افزوده است: «هر تغییر پایدار و قابل قبولی در ایران لزوماً باید از خلال تغییر در موازنه قوای موجود صورت گیرد. اگر در ایالات متحده تغییر در آرا، نشانه تغییر در توازن قوای اجتماعی است، اما در ایران رای فاقد چنین نشانهیی است، حداکثر میتواند نشانه تمایل مردم به تغییر در موازنه قوا باشد. از این رو شعار تغییر وقتی واقعی و موثر خواهد بود که برنامهیی را برای تغییر توازن قوا پس از پیروزی در انتخابات ارائه داد، در غیر این صورت پس از پیروزی و حتی بروز تمایل به تغییر و در غیاب برنامهیی برای تغییر توازن قوا، اوضاع نه تنها به وضعیت فعلی بازخواهد گشت، بلکه وضعیت فعلی برای مردم عادی به صورت نوستالژی در خواهد آمد و در آینده نه چندان دور با شدت و حدت بیشتری ظهور خواهد کرد».
عبدی با طرح این پرسش که "تغییر در موازنه قوا چگونه محقق میشود؟" پاسخ داده است: «افزایش قدرت مردم در برابر دولت و متوازن شدن این قدرت در شرایط کنونی حداقل باید سه مسیر را به طور موازی طی کند. مسیر اول وحدت و انسجام کلیه نیروهای اصلاح طلب و خواهان تغییر و پرهیز از نفی و در مقابل پذیرش اصل رقابت همراه با احترام متقابل به یکدیگر است. ادامه این مسیر باید با تقویت و تشکیلات دادن به این نیروها در ذیل نهادهای مدنی و گروههای اجتماعی همراه باشد. در مسیر دیگر خارج کردن درآمدهای نفتی از بودجه دولت و انتقال آن به جامعه است و بالاخره مسیر سوم هم تقویت عوامل قدرت مردم از جمله آزادی رسانهها و اینترنت میتواند به عنوان مسیرهایی برای تغییر تلقی شود. در غیاب این مسیرها هر شعاری برای تغییر فقط تخریب معنای تغییر است و تغییر هم به همان بلایی دچار میشود که سایر مفاهیم وارداتی از غرب چون آزادی شد».