کد خبر: ۸۷۶۹۳
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۲:۵۵
ناز آفرین کاظمی در گفتکو با آفتاب:

«منیر» تا آخر اعتراض نکرد

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: منیر سریال تلویزیونی «گلهای گرمسیری» علی‌رغم حضور کوتاهش ولی نقشش تاثیر گذار بود، و یکی از دلایل آن بازی یکدست و روان خانم ناز آفرین کاظمی (بازیگر نقش منیر) بود. به بهانه سریال گل‌های گرمسیری و پخش تله فیلمی از وی گفت و گوی کوتاهی با او داشتیم:

ورود شمابه دنیای بازیگری چطور بود؟
من از دوران بچگی به بازیگری علاقه داشتم و آنرا شغلی برای آینده‌ام در نظر گرفته بودم. کارم را از سال 79 با گروه انجمن نمایشی کرج آغاز کردم. در ابتدا هدفم ورود به دانشگاه و تحصیل در رشته ادبیات نمایشی بود. اما یک روز با دوستی سر تمرین نمایشش حاضر شدم و قسمتی از نقش را که او نتوانست اجرا کند بازی کردم و توانستم نظر کارگردان را جلب کنم که پس از آن در یک نمایش نقش کوتاهی به من داده شد. 

همان نقش کوتاه باعث شد که من در جشنواره نمایشگران فردا جایزه اول بازیگری را دریافت کنم. داوران ما در آن جشنواره خانم گلاب آدینه و آقای ناصر هاشمی بودند. و همین مسئله موجب شد بعد از اخذ مدرک دیپلم به سراغ کار بازیگری بروم. البته اعتقادم این بود که بازیگری بر خلاف سایر رشته‌های هنری احتیاجی به مدرک ندارد. بلکه داشتن اطلاعات عمومی خوب ساز زدن و حتی انجام ورزش خاص از عوامل اصلی موفقیت محسوب می‌شوند.
 
من تا سال 83 در کرج چندین تئاتر در سال کار کردم. ودر جشنواره‌های استانی فجر و دفاع مقدس موفق به کسب مقام شدم.
سال 83 در «موسسه کارنامه» یک دوره 6 ماهه بازیگری را گذراندم. در آن زمان آقای بهرام بیضایی برای تئاتر خود  «مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» تست بازیگر می‌گرفتند که خوشبختانه من انتخاب شدم. این کار برایم بسیار با ارزش بود چرا که حتی 1 دقیقه کار کردن با ایشان برای هر بازیگر اتفاق خوبی است. 

این نمایش به واسطه حظور آقای بیضایی و بازیگران حرفه‌ای به نوعی حکم کلاس بازیگری را برایم داشت. پس از آن نمایش «بازگشت به خانه نخست» را به کارگردانی آقای محمد رضایاد کار کردم که آن هم تجربه بسیار خوبی محسوب می‌شد.

آخرین کارم در تلویزیون، تله فیلم «عملیات پایتخت» بود که اخیرا پخش شد.
برای بهمن امسال هم سریال «آواز در باران» به کارگردانی صدرالدین شجره و تهیه کنندگی قاسم جعفری را در نوبت پخش دارم.

از حضورتان در گلهای گرمسیری بگویید
سال 85 بود که توسط افشین هاشمی به آقای عسگر پور معرفی شدم و طی جلساتی که با ایشان بر سر نحوه کار و شرایط آن داشتم به توافق رسیدیم. فروردین ماه به همراه گروه به آبادان رفتیم. گرمای هوا از عواملی بود که به سختی کار می‌افزود.
 
در ابتدا نفش حسام(پسر منیر) قرار بود توسط پسر 5 ساله‌ایی ایفا شود. اما پس از مذاکراتی قرار شد پسرخودم این نقش را بازی کند.

برای بازی در نقش منیر چه اطلاعاتی از او داشتید؟ چطور به آن شخصیت نزدیک شدید؟
من باید در تعطیلات عید لهجه را تمرین می‌کردم از آنجا که مادرم دزفولی هستند تا حدودی با لهجه خوزستانی آشنابودم. و با توجه به اینکه همسرم مستند ساز جنگی هستند با استفاده از آرشیوی که در منزل داشتیم لهجه خوزستانی یکی از شخصیت‌های فیلم شهید آوینی را تمرین کردم. 

نکته جالب این جاست که مردم خرمشهر در برخورد با تهرانی‌ها سعی می‌کند بدون لهجه صحبت کنند. همین موضوع باعث شد در سکانس‌های صحبت من با ناهید کمتر لهجه را ادا کنم.
شاید این به دلیل حس حسادت منیر بود و اینکه می‌خواست توانایی‌های خود را به ناهید نشان دهد.

در واقع شما یک روانشناسی روی نقش داشتید؟
بله در واقع آقای عسگرپور در روند ایفای نقش دخالتی نکردند و من برای نزدیکی بیشتر به منیر از نکات موجود در فیلم نامه کمک گرفتم. 
به این نتیجه رسیده بودم که منیر فرد درونگرا و کم حرفی است. هیچ گاه خواسته‌ها و افکارش را بیان نمی‌کند.
 
من کلا در بازی لحظاتی را که در سکوت می‌گذرد بسیار دوست دارم. خود سوزی منیر برایم دردناک بود چرا که او در هیچ جای داستان اعترض نمی‌کرد به جز لحظه آخر. 

منیر اگرچه به ظاهر یک زن ساده جنوبی بود اما پیچیدگی‌های شخصیتی و احساسات دو پهلو داشت. نقش منیر در عین حال که کوتاه بود نمودار متغیری داشت. همه عوامل هم دست به دست هم داد که  «منیر» خوب ثبت شود.

شما نسبت به تصمیم منیر برای پایان دادن زندگیش چه نظری داشتید؟
در ابتدا که فیلمنامه را خواندم این پایان برای شخصیت منیر به نظرم پایان قشنگی بود که باعث ماندگاری منیردر اذهان می‌شد. از آنجا که نقش مثبت داستان بود در واقع این اتفاق برای تماشگر یک شوک بود و نظیر این شوک را در زمان مرگ ناصر هم داشتیم.
اما الان معتقدم که شاید منیر می‌توانست بماند و برای بهتر شدن زندگی و آینده فرزندش مبارزه کند، در واقع این تصمیم منیر به نوعی خود خواهانه بود.

در مورد حضور پسرتان ایلیا در نقش کودکی حسام،و تجربه بازی به همراه او برایمان توضیح بدهید.با توجه به سن کمش بعضی جاها احساس می‌شد که ایلیا واقعا دارد بازی می‌کند و انگار حس صحنه را درک کرده است
اوایل کار به دلیل گرمای زیاد و تغییر محیط ایلیا خیلی بی‌تابی می‌کرد اصلا حاضر نبود از من جدا شود ولی رفته رفته به محیط عادت کرد. تا جاییکه وقتی آقای عسگر پور می‌گفتند «حرکت»، ایلیا شروع به بازی می‌کرد و ری-اکشن داشت.

احتمالا باید منتظر یک بازیگر خلاق در آینده باشیم؟
امیدوارم. چون من هم آرزو دارم که ایلیا این راه را دنبال کند و بازیگر خوبی شود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین