آفتابنیوز : آفتاب: کیهان رقیبان احمدینژاد را به طلحه و زبیر و عمرعاص و معاویه تشبیه کرد.
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، حسین شریعتمداری در یادداشت شماره روز چهارشنبه خود، با اشاره به برخورد حضرت علی با "ویژه خواری" طلحه و زیبر و برپایی جنگ جمل نوشته است: «پاسخ طلحه و زبیر به علی هم شنیدنی است، از مدینه بیرون رفتند و غائله جمل را آفریدند و به مقابله با حکومت عدل علی برخاستند؛ یعنی «خروج از حاکمیت». دقیقاً مانند کسانی که همین چند سال پیش، وقتی احساس کردند دوران ویژه خواری و لفت و لیس آنان از بیت المال رو به پایان است، با «خروج از حاکمیت» دست به تحصن زدند و تابلویی به زبان انگلیسی- که برای حامیان بیرونی هم قابل فهم باشد - بر فراز سر خویش برافراشتند. چه میخواستند؟ ادامه حاکمیت اشرافی خود بر مردم. شعارشان اما، چیز دیگری بود، نگرانی از فقدان «دموکراسی»! که خود زیر پا نهاده بودند. چرا که بیان آنچه در دل داشتند رسواکننده بود. طلحه و زبیر هم پرچم دیگری، غیر از آنچه در دل داشتند برای مقابله با حاکمیت عدل علی برافراشتند. خونخواهی خونی که خود ریخته بودند و مظلوم کسانی که بی خبر از اصل ماجرا، زیر آن پرچم سینه میزدند»!
شریعتمداری ادامه داده است: «اینجا "صفین" است. کسانی که در "بدر" با قرآن جنگیده بودند، اکنون پارههای قرآن را به فریب بر نیزه کردهاند. بوی شکست به مشامشان خورده بود. پس باید به چیزی متوسل شوند که برای جماعت مسلمان قابل احترام باشد. چه باک که خود به آن اعتقادی ندارند! وقتی با پارههای قرآن میتوان به جنگ "روح قرآن" رفت، درنگ چرا؟! حیله کارگر افتاد. کسانی از سپاه علی(ع) دست از جنگ کشیدند و مالک از کنار خیمه معاویه بازگردانده شد. مثل امروز که نظام اسلامی با به کارگیری گفتمان امام و انقلاب در قوه اجرایی، حاکمیت اشراف و رانت خواران را با خطر جدی روبرو کرده است. اگر این روال و این نسخه ادامه پیدا کند... این بار، اما شالهای سبز را واسطه کردهاند. میگویند نشانه سیادت است و راست میگویند، اما اگر به همین منظور وارد معرکه کردهاند چرا بر دست و سر و مچ کسانی آویخته اند که سید نیستند! این که چه هستند؟ بماند! بسیاری از آنها نمی دانند در کدام میدان به بازی گرفته شدهاند. نگوئید چرا بعضیها را با معاویه و عمروعاص مقایسه میکنید. در مثل مناقشه نیست و این ترفند از آن روی که ترفند است با آنچه در صفین اتفاق افتاد یکی است».
وی افزوده است: «اینجا هم سوءاستفاده از شال سبز، با آنچه در صفین اتفاق افتاد شباهت دارد. نه این که فلانی و فلانی- خدای نخواسته- با معاویه و عمرو عاص قابل مقایسه باشند، که به یقین نیستند».
در ادامه این یادداشت آمده است: «چرا ابوموسی به عزل علی(ع) تن داد؟ میگویند ساده لوح بود و از عمروعاص فریب خورد. راست میگویند. اما ابوموسی یک خصوصیت دیگر هم داشت. او مردی بسیار ثروتمند بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر میرفت چندین شتر فقط اموال منقول او را حمل میکرد. خب! آیا ابوموسی با آن ثروت انبوه میتوانست به ادامه خلافت علی راضی باشد؟ معلوم است که نه! چرا؟! مگر علی در اولین روز از خلافت ظاهری خود نفرموده بود اگر با اموال به غارت رفته از بیت المال خشتی خریده و در ساختمانی هم به کار برده باشید، آن را بازمی ستانم»؟
وی افزوده است: «امروز هم، کسانی سخن از "تنش زدایی" بر زبان دارند و به روی خود نمیآورند که اگر ایستادگی دولت اصولگرا در برابر باج خواهی آمریکا و اسرائیل نبود، دست تجاوزگر آنان تا کجا دراز بود؟!... امروز هم ادامه دولت اصولگرا را خطرناک میدانند ولی نمیگویند یا نمیدانند تا بگویند که این دولت به گواهی همه شواهد و اسناد برای آمریکا و اسرائیل خطرساز و برای مردم ایران، امنیت آفرین بوده و هست».
در ادامه این یادداشت آمده است: «اینجا "کوفه" است. مقر خلافت امیر مومنان و با فاصله نزدیک به 800 کیلومتر از دمشق، مرکز حکومت اشرافی معاویه. جنگهای جمل و صفین و نهروان تمام شده است. معاویه اما، هنوز نگران است. چرا که حاکمیت اشرافی خود را در خطر میبیند. اشراف دیگر هم در اضطراب به سر میبرند. اما، جنگ با علی که کارساز نبود. باید حیله دیگری اندیشید. بله، پیدا شد! «علی سخت گیر است»! «با این و آن درگیر میشود»! «آرامش جامعه را برهم میزند»! و... اما، نمیگفتند که علی با چه کسانی سخت گیر است؟ با ویژه خواران زورگو و زیاده خواه یا مردم محروم و مظلوم؟! آرامش چه کسانی را برهم میزند؟ آرامش خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا یا مردم کوچه و بازار؟! علی که آن پسرک یتیم را بر پشت خود سوار میکرد، نیمه شب برای محرومان نان و خرما به دوش میکشید. از اندوه آن دخترک فقیر به ملامت خویش مینشست. چهره به آتش تنور نزدیک میکرد و میگفت: بسوزان! و سوزندگی آتش دوزخ را به یاد پسر ابوطالب بیاور ... بسیاری در آن روزگار به فریب معاویه که از دمشق به کوفه میرسید و زبان به زبان در دهان خواص آلوده به چرب و شیرین دنیا میچرخید، فریفته شدند...».
شریعتمداری آورده است: «امروز هم، انگار همان شیپور فریب که در آن میدمند، مبارزه با مفسدان اقتصادی را «مانع سرمایه گذاری» میدانند، کوتاه کردن دست غارتگران از بیت المال را بداخلاقی! مینامند، نشست و برخاست با تودههای مردم را حرکت «پوپولیستی» معرفی میکنند، هزینه بیت المال برای محرومان را فریب انتخاباتی! قلمداد میکنند و...».
در انتهای این یادداشت هم آمده است: «و بالاخره یادآوری رخدادهای آن دوران برای تداعی علی این دوران است، یعنی ولی امر مسلمین و قافله سالار انقلاب وگرنه، بدیهی است که احمدی نژاد نه فرشته است، نه «معجزه هزاره سوم»! او سردار پا به رکاب و گوش به فرمان رهبر است و مانند هر سردار دیگر بی عیب و ایراد هم نیست. دشمنان بیرونی که طی 4 سال گذشته علیه او شمشیرها را از رو بسته اند، احمدی نژاد را فقط و فقط از آن روی که بر گفتمان امام و انقلاب اصرار دارد، مورد هجوم قرار داده و میدهند به ایرادهای او که کاری ندارند... که از آنان جز این انتظاری نیست، از مفسدان اقتصادی، عوامل وابسته به بیگانه، جریانات ضدانقلاب، شخصیتهای چند چهره، رانت خواران و... که امروزه علیه دولت نهم شمشیر کشیدهاند نیز انتظاری نمی رود. اما از کسانی که با انقلاب همراه بوده اند، انتظار دیگری در میان است، به نفع دنیا و آ خرت خودشان، چرا که این قافله با همراهی تودههای عظیم مردم به راه افتاده و ایستادنی نیست، بنابراین، بیدار بمانید که از راه نمانید».
پرچم ایران عزیز قرآن سر نیزه است
در مساجد رای بدهید