کد خبر: ۹۴۳۰۴
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۰:۰۳

محمد هاشمي؛ مردم را در نظام مردمسالار نم‌‌توان خس و خاشاک ناميد

حميد رسايي؛ کساني که مسجد و خيابان را آتش مي زنند خس و خاشاکند
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: این روزها بازار مناظره رونق گرفته است و شبکه های مختلف رادیویی و تلویزیونی مدل های مختلفی از مناظره را برگزار می کنند. در این برنامه‌ها که با حضور نمایندگانی از جناح های مختلف کشور برگزار می شود، مسائل روز کشور به ویژه حوادث پس از انتخابات به بحث گذاشته می شود. 

با وجود تنوع موضوعات مطرح شده در این مناظرات اما وجه اشتراک تمام آنها ختم مناظره ها با جمع بندی و سخنرانی نمایندگان حامی دولت است. این نکته تاکنون در تمام برنامه های پخش شده از صدا و سیما از جمله برنامه رادیویی «بدون خط خوردگی» که از رادیو گفتگو پخش شد صادق بوده است. رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی، حمید رسایی نماینده حامی دولت در مجلس، محمد هاشمی رفسنجانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و جعفر شجونی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در این برنامه با موضوع وظیفه اشخاص و گروه های سیاسی برای شفاف سازی شرایط کشور شرکت کردند. در حالی که منتجب‌نیا و هاشمی بر ضرورت شفاف سازی و تعیین حد و مرزها با استفاده از فرصت میدان داری تمام گروه ها و احزاب کشور، استفاده مساوی از تریبون های موجود و نیز حل مسائل به دست عقلا و معتدلان تاکید داشتند و معتقد بودند در لزوم شفاف سازی پیش از همه دولت باید برای شفاف سازی بکوشد، رسایی و شجونی تصریح داشتند گروه های معترض در انتخابات ریاست جمهوری دهم و احزاب و اشخاص منتقد دولت تلاشی برای روشن سازی مواضع خود ندارند و دوپهلو صحبت می کنند. حسن ختام این مناظره سخنان رسایی و شجونی بود که به خواست مجری رادیو گفتگو برنامه را به پایان رساندند.

اما آن گونه که فارس گزارش کرده است «رسول منتجب نیا» در ابتدای برنامه گفت؛ «بنده معتقدم گروه ها و احزاب سیاسی باید در شرایط کنونی مرزها و مواضع خود را مشخص کنند و اهداف برنامه های خود را معین کنند تا مردم بدانند با چه گروه ها و احزابی در پیوند و همکاری هستند. احزاب و گروه ها باید میدان فعالیت داشته باشند و ابزار لازم برای فعالیت، در اختیار آنها باشد. در شرایط فعلی جز برخی احزاب و گروه ها، نه تریبون در اختیار بقیه است و نه امکانی برای شفاف سازی و ارائه نظرات و برنامه خودشان دارند. تریبون هایی که وجود داشته از آنها گرفته شده و امکان شفاف سازی و صحبت با مردم از بسیاری احزاب و گروه ها از جمله حزبی که بنده عضو آن هستم، کاملاً سلب شده و امکانی وجود ندارد که ما حتی بتوانیم با مردم صحبت و مواضع خود را بیان کنیم.» 

حمید رسایی در پاسخ به او گفت؛ آقای منتجب نیا می فرمایند اعلام برائت از دشمنان خط مشی همه ما است. همین نکته یی که ایشان فرمودند، درست است. آقای منتجب نیا گفتند لازمه این شفاف سازی در اختیار داشتن تریبون است. طبیعی است که تریبون احتیاج است تا بتوانند اعلام این برائت و شفاف سازی را کنند، اما سوال من این است که آنچه شاهد هستیم، مانند حادثه روز عاشورا با این درجه از قبح که برای هیچ کس قابل تحمل نبود باعث شد آقای کروبی بیانیه یی داده و در آن بیانیه اعلام برائت خود را از اتفاقات روز عاشورا اعلام نکردند و وقتی دیده می شود، همان حرف ها در روزنامه اعتماد ملی زده می شود، طبیعی است که نظام این نکته را تحمل نمی کند. این سخنان رسایی پاسخ منتجب نیا را در پی داشت که اظهار داشت؛ «ما باید شفاف سازی را تعریف کنیم. منظور مقام رهبری از شفاف سازی این نبود که همه یک حرف بزنند. منظور این بود که هر کسی نظرات خود را روشن و شفاف بیان کند. ما نباید انتظار داشته باشیم همه یک حرف بزنند و یک دیدگاه داشته باشند. منتها این نظرات که متفاوت است باید امکانی برای بیان داشته باشند. تعبیر ایشان بیزاری بود. حال بحث بنده بیزاری و اشخاص نیست و نمی خواهم سریع به سراغ اشخاص برویم چراکه بحث ما کلی است.ممکن است نظر کسی تند و افراطی باشد و فردی نیز نظر معتدلی داشته باشد؛ 

منظور از شفاف سازی این است که مردم بتوانند تصمیم بگیرند وگرنه منظور این نیست که همه یک جور حرف بزنند و یک آهنگ داشته باشند.»وی افزود؛ «یک عده از یک گروهی حمایت کنند و عده یی دیگر از گروه دیگر، برای اینکه همه را بدبین کنند. آنها بگویند وابسته به فلان ابرقدرت هستند، شما بگویید وابسته به فلان ابرقدرت هستند. ما ملاک را خود حق ببینیم، ببینیم حرف مردم چیست، حرف نخبگان چیست؟ اسلام به ما ملاک داده است و ما بر اساس ملاک و معیار باید حقیقت ها را مشخص کنیم. مهم حل این بحران ها و ریشه یابی آنها است. بنده بارها گفته ام اکنون مهم ترین کار حل این بحران و جمع کردن این مسائل توسط عقلا است، نه اینکه کار افراد افراطی باشد. عقلا و افراد معتدل و دلسوز جامعه بنشینند و ریشه یابی کنند که چرا وضعیت به اینجا رسیده و جلوی تکرار قضایا را بگیرند.» با سخنان منتجب نیا، رسایی در واکنش به وی چنین گفت؛ بنده صحبت‌های ایشان را شنیدم و با ابتدای صحبت های ایشان موافق هستم اما در برخی موارد ما باید یک حرف بزنیم؛ مثلاً اینکه در رد دشمن نباید شک کنیم. بنده سوال کردم بیانیه یی که آقای کروبی بعد از حادثه روز عاشورا دادند، در رد دشمن بود یا خیر، یا در تایید آن حوادث بود؟ به نظرم در تایید حوادث بود. آقای منتجب نیا فرمودند ما گاهی این حمایت دشمن را نباید ملاک قرار دهیم. بنده تعجب می کنم پس چه چیز را باید ملاک قرار دهیم. می فرمایند ببینیم اسلام چه چیزی را ملاک قرار داده است؟ وقتی آقایانی آنجا می نشینند و به اسم ابوذرهای آقای موسوی بیانیه می دهند یا اینکه یکی از آنها امام زمان را انکار می کند، دیگری عصمت قرآن را انکار می کند و دیگری می گوید افکار امام در برابر جنبش سبز است، خب همان حرف ها را هم اینجا می زنند. آقای منتجب نیا به یاد دارند، سال 79 رهبر معظم انقلاب با بسیاری از شخصیت های اصلاح طلب دیدار خصوصی برگزار کردند. همان جا رهبر معظم انقلاب خواستند مرزبندی خود را با دشمن مشخص کنند تا معلوم شود اصلاحاتی که شما می گویید با آنچه دشمن می خواهد متفاوت است. همان موقع هم دوستان می گفتند این حمایت هایی که از اصلاحات می شود، برای بدنام کردن است، واقعاً این نکته را به عنوان یک ملاک فرمودند، پس چرا به این نکته توجه نشد؟ چرا اینها یک بار از امام تعریف نکردند تا بین ما اختلاف ایجاد کنند؟ چرا از رهبری تعریف نمی کنند؟ چرا از جریان سیاسی که عده یی از آنها به خارج از کشور پناهنده شدند و برخی از آنها دور یک میز بیانیه دادند، اعلام برائت نمی شود؟ و برخی از دوستان در این مواقع نمی آیند تا مواضع خود را مشخص کنند. هنوز هم آقای منتجب نیا دوپهلو صحبت می کند. این مساله یک ملاک است؛ اینکه امام فرمودند، مقام معظم رهبری فرمود و قرآن نیز فرمود که وقتی آنها برای ما کف و سوت می زنند، تعریف و تمجید و حمایت و پشتیبانی می کنند، همین کافی است که ما بفهمیم مسیری که در آن افتادیم مسیر باطلی است و باید خط خود را جدا کنیم. 

می گویند ما باید به فکر حل قضایا باشیم. بنده فکر می کنم بحرانی از جانب مردم ما وجود ندارد. مردم ما در 9 دی با جمعیت چندین میلیونی به خیابان ها آمدند و اعلام برائت کردند و غیر از آن با جمعیت 40 میلیونی پای صندوق های رای آمدند و به جمهوری اسلامی رای دادند. اکنون بحرانی در کشور از جهت مردم نداریم، بلکه آنها اکنون در یک بحران گرفتار شده اند؛ بحرانی که متاسفانه می بینید و مشروعیت مردمی ندارد. به همین دلیل می خواهند سر و ته قضیه را هم بیاورند. راه بیرون آمدن از این بحران که خود آقایان درست کرده اند، تبعیت از قانون است. آقای منتجب نیا می گوید باید راه حل را بسپریم به عقلا نه به افراط گرایان. من هم این حرف شما را قبول دارم. می پرسم شما عاقل تر از جایگاه رهبری و جایگاه قانون اساسی سراغ دارید؟ اگر ما راهکار رهبری را قبول داریم، چرا باید بگوییم رهبری را صالح ترین فرد برای حل مناقشه می دانیم، اما باز بگوییم هنوز هم خطبه های نماز جمعه تنها راه حل موجود است. این یک تناقض است. 

اما منتجب نیا با تاکید بر اینکه از مناظره پرهیز دارد، گفت؛ به بنده اصرار کردند تا در رادیو گفتگو صحبت کنم. البته حرف برای گفتن زیاد داریم. ما بحث هایی داریم که همه پاسخ دارند. مردم می دانند واقعیت غیر از آنچه آقایان می فرمایند، است. آقایان اصرار داشتند که راه حل را بگوییم و اولویت فعالیت احزاب را بگوییم. آقای رسایی بحث هایی را مطرح می کند که هزار و یک جواب دارد. خود ایشان هم می دانند که خلاف واقع صحبت می کنند و برای مردم نیز که مشخص است. بحث مردم تمام شده نیست. این گونه نیست که بحرانی وجود ندارد. اگر بحرانی نبود، چرا اکنون مسوولان مملکت درصدد حل مساله هستند؟ چرا ما این گونه بحث می کنیم؟ همین بحث هاست که موجب کش پیدا کردن قضایا می شود. 

بالاخره واقعیتی در کشور پدید آمده که شما چه بخواهید بپذیرید چه نپذیرید سوءمدیریتی در کارها بوده که کار به اینجا کشیده شده است. ما دائماً از کیسه رهبری خرج نکنیم. بگذاریم مقام معظم رهبری در جایگاه محترم خود باشند. چرا وقتی کم می آوریم زود سراغ مقامات عالیه نظام می رویم، در حالی که باید با استدلال در حال بحث باشیم. رسایی نیز در واکنش به منتجب نیا پاسخ داد؛ من تعجب می کنم. ما صحبت های آقای منتجب نیا را نقد کردیم. باب نقد هم که از دوم خرداد باز شد و ما هم معتقدیم از برکات آن موقع نقد به وجود آمد. دوستان خود تحمل نقد را نمی کنند. من سوالم از این برادران این است که می فرمایند رهبری در جایگاه خود بماند، من نمی دانم این رهبری پس در چه مواقعی به درد ما می خورد؟ اگر قرار است زمانی که اختلافی پیدا شد، ما نتوانیم به رهبری مراجعه کنیم پس این جایگاه رهبر معظم انقلاب برای کجاست؟ این جایگاه در دوره غیبت برای همین مواقع است و قانون اساسی هم برای همین مواقع آمده است. 

در این هنگام مجری برنامه اعلام کرد؛ «به اطلاع شنوندگان عزیز می‌رسانم که جناب آقای مهندس محمد هاشمی رفسنجانی عضو حزب کارگزاران سازندگی تا قبل از اینکه بنده با ایشان صحبت کنم گوشی ایشان روشن بود و صحبت ها را می شنیدند اما بعد از آنکه خواستیم با ما ارتباط شان برقرار شود گوشی ایشان خاموش شد. اگر صدای ما را می شنوند گوشی را روشن کنند تا ما بتوانیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم.»توضیحات مجری سبب شد رسایی از این موضوع استفاده کند و در ادامه اظهاراتش عنوان کند؛ «من نمی دانم کدام قسمت این مطالب افراطی است؟ اگر تاکید شود که حتماً قانون باید اجرا شود، شعاری بود که دوستان دادند و مردم هم به این شعار اعتماد کردند و پای صندوق ها آمدند. راه حل این است که دوستان بیایند استدلال کنند و منطق خود را بگویند، اما متاسفانه نمی دانیم چه می شود که یکدفعه موبایل ها خاموش می شود یا در صحنه حضور پیدا نمی کنند.» در این بخش مجری برنامه گفت ارتباط با هاشمی برقرار شده است.محمد هاشمی نیز در توضیح موضوع برنامه تصریح کرد؛ «این سوال را باید از گروه های سیاسی بپرسید. بنده وکیل و وصی گروه های سیاسی نیستم اما بحث شفاف سازی بحثی است که از مقوله اجتماعی و حقوق اجتماعی است. این بحث یک جاده یکطرفه نیست بلکه یک جاده دوطرفه است. به نظر من دولت باید شفاف سازی کند و مواضع خود را روشن کند و خصوصاً به مردم پاسخگو باشد. در نظام مردمسالاری نمی توان مردم را خس و خاشاک نامید و سپس از آنها توقعاتی داشته باشیم. بالاخره این یک جاده دوطرفه است. این شفاف سازی را می توان چنین توضیح داد که اگر کسی بیاید و وارد مقولات شود، مسائل را به درستی مورد بررسی قرار دهد و پاسخگویی دولت و رضایت مردم را در نظر گیرد.» وی افزود؛ «سوال من این است که آیا در مملکت ما هم عقلا باید وارداتی باشند؟ مشخص است که عقلا چه کسانی هستند. بله اگر به آنها رجوع شود طبعاً مسائل به گونه دیگری حل می شود. اما ابتدا باید عقلا را تعریف کنیم تا متوجه شویم آنها چه کسانی هستند.»هاشمی در پاسخ به این پرسش که با دوپهلوگویی چه باید کرد، گفت؛ بنده همه موارد را تعقیب نمی کنم اما شاهد استناد برخی به مسائلی هستم مانند اینکه یک مقام یا شخصی در دیدار خصوصی چه گفته است. به نظر من ما بحث دیدارهای خصوصی را نباید وارد مقولات اجتماعی بکنیم. باید مواضع علنی هر شخص را روشن کنیم. اگر کسی جزء مسوولان کشور باشد یکسری مواضع علنی دارد. هنگام بحث ها این مسائل را باید ملاک قرار دهیم نه اینکه فلان آقا در فلان دیدار محرمانه یا در فلان دیدار خصوصی چه حرفی زده است. نباید این حرف های خصوصی یا محرمانه ملاک رفتار گروه ها قرار گیرد. این مساله اصلاً قابل قبول نیست زیرا گروه مقابل نیز می تواند به دیدار خصوصی با همان مقام استناد کند و بعد مدعی شوند به بنده در مورد موضوعی این گونه فرمودند. در نتیجه به این طریق مسائل حل نمی شود. بنابراین اگر خواهان عمل به توصیه های مقام معظم رهبری هستیم تا آرامش به جامعه بازگردد، اولاً باید قانون اساسی را ملاک قرار دهیم و سپس به پیشنهادی (که بنده نشنیدم از چه کسی بوده است) عمل کنیم و مساله را به عقلای قوم ارجاع دهیم. این گونه نیست که کشور پیرو عقلا نباشد چراکه ذهنیت ها، اشخاص و عقلا کسانی هستند که در این مقوله جای می گیرند. ملاک هم باید اظهارات علنی و رسمی باشد نه صحبت هایی که پشت پرده به طور خصوصی بیان شده یا برداشت هایی که از فرمایشات مسوولان داشته ایم و سپس صحبت های خصوصی آن مسوول را بیان کنیم و بعد مدعی می شویم که ایشان این سخنان را تکذیب نکردند در نتیجه حرف های بنده درست بوده است. 

هاشمی با این توضیحات تماس خود را پایان داد و رسایی در مقام پاسخگویی برآمد؛ آقای هاشمی فرمودند جاده باید دوطرفه باشد بنده عرض می کنم این جاده باید صد طرفه باشد. هر کسی در هر سویی باید شفاف باشد، ما تنها دو طرف نداریم؛ دولت، مجلس، گروه های سیاسی نیز باید شفاف باشند. عدم شفاف سخن گفتن ما باعث استفاده دشمن می شود. آقای هاشمی اشاره کردند دولت وقتی می گوید خس و خاشاک، صدا و سیما آن هنگام این موضوع را پخش کرد که آقای رئیس جمهور در سخنرانی خود 10 بار گفتند من رئیس جمهور 40 میلیون هستم، کسانی که مسجد آتش می زنند خس و خاشاک هستند. مگر ما شک داریم؟ هر کسی مسجد و خیابان و اموال مردم را آتش می زند خس و خاشاک است. این را هم ایشان آن زمان گفتند و صدا و سیما هم پخش کرد. بعد مشخص شد صحبت های ایشان دستکاری شده بود. این هم باز شفافیت بود و خیلی خوب بود که دوستان بگویند سراغ عقلا برویم و با عقلا مسائل را حل کنیم. استناد به دیدارهای محرمانه نشود، من از این صحبت ها استقبال می کنم، ما عاقل تر، جامع تر، مرضی الطرفین تر از مقام معظم رهبری نداریم. اما شجونی در این مناظره حضور کوتاهی داشت و گفت؛ مقام معظم رهبری مصداق واقعی بصیرت است، قانون هم به ایشان همه نوع اختیار داده، کسانی که برای انتخابات ریاست جمهوری نام نویسی کردند، گفتند ما همه شورای نگهبان، قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول داریم. اکنون که ساکت شدند، یا دوپهلو حرف می زنند یا به موقع حرف نمی زنند. این افراد آتش فتنه را روشن تر نگاه داشته و آن را فروزان تر کرده اند. اینها خواصی هستند که بصیرت ندارند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین