کد خبر: ۱۱۴۸۴۴
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۳۸۹ - ۱۴:۱۷

سارق، زن حامله‌ای را به طرز فجیعی خفه کرد

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: قاتل که جوان تحصیلکرده‌ای است، پس از دستگیری گفت: زن مقتول به من محبت بسیار کرده بود. 

روزنامه اطلاعات دوشنبه ششم آذرماه سال 1340 در صفحه 14 نوشت: پریروز همسر حامله 28 ساله آقای غلام صندوقدارکی یکی از اهالی سمنان که از افراد سرشناس این شهرستان می‌باشد، به‌طرز فجیعی به دست جوان سارقی به قتل رسید و قاتل پس از دستگیری به این قتل فجیع اعتراف کرد.

از سمنان گزارش شده: بانو مریم فتحی صفائی همسر آقای غلام صندوقدارکی در خانه خود مشغول پوست کندن بادمجان بود که زنگ در حیاط به صدا درآمد. مریم خانم همانطور که کارد بدست داشت، از جا بلند شد تا برود در حیاط را باز کند ولی هنوز از اطاق خارج نشده بود که جوانی به نام شکرالله میرحاج جلویش سبز شد!

شکرالله قبلاً هم در خانه آقای غلام صندوقدارکی رفت و آمد داشت و به همین جهت بانو مریم از دیدن وی در آنجا تعجبی نکرد ولی همین که خواست با او احوالپرسی کند، ناگهان جوان مزبور بی‌مقدمه به طرف وی حمله برد و با سربیل نوک تیزی که در دست داشت چندین ضربه به سر و صورت بانو مریم وارد آورد و آن وقت سربیل را به کناری انداخت و دستهایش را به دور گردن زن مزبور پیچید و او را خفه کرد.

بعد از آن هم جنازه وی را زیر رختخوابهای منزل پنهان ساخت و یک دستگاه رادیو و یک اتوی برقی و مقداری وسایل و لوازم دیگر برداشت و پا به فرار گذاشت ولی چند ساعت بعد در قریه عطاری واقع در چهار فرسنگی سمنان به وسیله کافه‌چی آن محل با کمک یک چوپان و یک راننده دستگیر گردید و به مقامات انتظامی تحویل شد.

با وقوع این قتل فجیع جریان به شهربانی و دادسرای سمنان اطلاع داده شد و مامورین در محل حضور یافتند.

جنازه بانو مریم با انجام تشریفات قانونی در میان تأثر عمومی مدفون شد و فعالیت برای شناختن و دستگیری قاتل شروع گردید ولی در این موقع از شهربانی اطلاع داده شد که قاتل دستگیر گردیده و هم‌اکنون در شهربانی است.

شکرالله میرحاج قاتل بانو مریم ابتدا منکر انجام این قتل بود ولی سرانجام اعتراف به قتل کرد و گفت: من در تهران بودم و به اتفاق جوان دیگری به نام علی ترکه که برای سرقت از تهران به سمنان آمدیم. در راه سمنان یک بسته لباس از اثاثیه مسافرین اتوبوسی که با آن به سمنان می‌آمدیم دزدیدیم و وقتی هم به سمنان رسیدیم مقداری طناب و یک سربیل نوک تیز از خانه‌ای سرقت کردیم و با این وسایل تصمیم به سرقت از خانه‌های مردم گرفتیم.

چون من سابقاً به خانه آقای غلام صندوقدارکی رفت و آمد می کردم و به آنجا آشنائی داشتم تصمیم گرفتم کار خود را از آن خانه شروع کنم. می دانستم که نزدیکی های ظهر کسی در آن خانه نیست و بهمین جهت در فرصتی مناسب علی ترکه بیرون خانه آقای غلام صندوقدارکی به پاسداری ایستاد و من با وسایل سرقت وارد منزل شدم ولی اتفاقاً مریم خانم زن صاحبخانه در داخل اطاق مشغول پوست کندن بادمجان بود.

من هنوز برای اختفای خود چاره‌ای بنظرم نرسیده بود که ناگهان زنگ در حیاط به صدا درآمد و مریم خانم کارد به دست از جا برخاست تا برود و در حیاط را باز کند، در مدخل اطاق با من روبرو شد و من چون می ترسیدم که او با کارد به طرفم حمله کند پیشدستی کردم و او را کشتم و رختخواب‌ها را روی جنازه او ریختم و بعد از سرقت رادیو و اتوبرقی از خانه خارج شدم و به اتفاق علی ترکه فرار کردیم ولی در قریه عطاری چهار فرسخی سمنان دستگیر شدم.

این جنایتکار سنگدل تا سال سوم متوسطه تحصیل کرده و وقتی آقای استقامت فرماندار کل در اطاق رئیس شهربانی سمنان او را سرزنش کرد که چرا با این تحصیلات اقدام به این جنایت کردی؟

گفت: خانواده آقای صندوقدارکی و مریم خانم نسبت به من محبت بسیار کرده بودند ولی در آن موقع من ترسیدم بانو مریم با کارد بطرفم حمله کند و به همین جهت پیشدستی کردم و او را کشتم. حالا هم از اینکار خود پشیمانم!

این قاتل سارق تاکنون چندین فقره سرقت هم انجام داده و این جنایت فجیع مردم سمنان را به سختی متأثر و عصبانی کرده است تقاضا دارند اشد مجازات درباره وی اجرا گردد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین