کد خبر: ۱۲۸۷۲۱
تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۹:۱۷

وقتی امام می‌خواست مرا آخوند کند!

آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب- مطهره شفیعی(آینده): نوادگان بنیانگذار انقلاب اسلامی امروز تنها با مرور خاطرات ایامی که سر بر شانه پدر بزرگ می‌گذاشتند و در کنار آن تصاویری که جز عطوفت و مهربانی پیرمرد را نشان نمی داد، شاد هستند. آنها امروز با دیدن تصاویر پدربزرگ به یاد توصیه‌های او هم می‌افتند و شاید حسرت می‌خورند که از نگاه خود، نتوانستند آنچه را که مدنظر امام خمینی بود را کامل عملی کنند. 

اما تمام این نوادگان به توصیه مهم پدربزرگ گوش کرده و تا امروز بدان عمل کردند. هیچ‌کس نیست که بتواند منکر توجه نوادگان به توصیه امام مبنی بر دوری از قدرت شود. علی اشراقی، یکی از نوادگان حضرت امام است که می‌توانست به سبب نسبت خانوادگی با حضرت امام، جایگاه‌های رفیعی را از آن خود کند. اما به سبب توجه و اهمیت به وصیت امام راحل از این مناصب چشم‌پوشی کرد و امروز به عنوان یکی از اقشار معمولی کشور به فعالیت می‌پردازد. 

محمود احمدی‌نژاد از سال 86 بارها به او پیشنهاد کرده است، تا با دولت همراهی کند که او جواب مثبتی به این درخواست‌های 4 ساله نداده است. 

علی اشراقی تعدادی از خاطرات خود را در اختیار آینده قرار داد که در ذیل می‌آید:

- امام اهل شوخی بودند به عنوان مثال هرگاه در حال قدم زدن بودند و مرا می‌دیدند، دست‌شان را به بالای پیشانی می‌گذاشتند و به من می‌گفتند: آن بالاها چه خبر است؟

- امام (ره) یک توصیه همیشگی به من داشت و می‌فرمودند هر کاری داری در جوانی انجام بده. حتی عبادت خدا را که وقتی پیر شدی، هیچ کاری از عهده‌ات بر نمی‌آید. 

- فیلمی از من و امام خمینی در نوفل لوشاتو در حالی‌که من نوجوانی 12 ساله بودم، بطور مکرر در دهه فجر و مناسبت‌های مختلف پخش می‌شد. سید حسن آقا تعریف می‌کردند «در همان ایامی که صلاحیت من برای مجلس رد شده بود، در صداوسیما بودم و قرار بود در یک برنامه زنده تلوزیونی شرکت نمایند. قبل از اینکه وارد برنامه شوند، دیدند که همین فیلم در حال پخش است. رو می‌کنند به آقای ضرغامی و می‌گویند میدانی این پسر بچه کیست؟ ایشان اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و در همین زمان، حسن‌آقا می‌گویند ایشان علی است که صلاحیت‌ش برای مجلس رد شده است و من این موضوع را در برنامه زنده امشب اعلام می‌کنم.» اما آقای ضرغامی خواهش می‌کند که حسن‌آقا وارد این بحث نشود. از آن زمان به بعد این فیلم اصلاً پخش نمی‌شود یا خیلی کم پخش شده است.

- وقتی در کنکور در رشته مهندسی عمران پذیرفته شدم، خدمت امام رسیدم و موضوع را به اطلاع ایشان رساندم. دایی احمد هم حضور داشتند. امام خطاب به من فرمودند «روحانی بشو». دایی نیز به شوخی گفت: «این بلا را پدرت بر سر من آورده و باید از تو انتقام بگیریم.» امام رو به دایی کرد و گفتند «احمدآقا برو یک عمامه برای علی بیاور.» دایی از اتاق بیرون رفتند و من در همان زمان به امام گفتم «آقا اگر اجازه بدهید مرتضی روحانی شود که در آن زمان تنها 7 سال داشت.(برادرم مرتضی سالها بعد از رحلت امام معمم شدند) و من به دانشگاه رفتم که مهندس شدم.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین