آفتابنیوز : آفتاب: آنچه خواندید، جملاتی از شاهین فرهت بود که عصر یک روز بهاری و در چند قدمی اردیبهشتماه، در خانهای در انتهای خیابان فرمانیه با او همراه شدیم و درباره این روزهای موسیقی کشور با هم گپی زدیم.
وضعیت اجراهای ارکستر سمفونیک تهران، سمفونیهای سفارشی و....محور گفتگوی ایسنا، با این آهنگساز معاصر است که در زیر میخوانید.
***
ارکستر سمفونیک تهران خوب صدا نمیدهد!
*ارکستر سمفونیک تهران مدتهاست که به اجرای آثار سفارشی و مناسبتی اکتفا کرده است. فکر نمیکنید این موضوع تا حدی باعث ریزش مخاطب میشود؟
مدتهاست که به کنسرت ارکستر سمفونیک تهران نرفتهام و ریزش مخاطب ربطی به اجرای آثار سفارشی ندارد؛ موضوع مربوط به این است که به دلایل اداری،تمرین نکردن و... ارکستردر این اواخر خوب صدا نمیدهد، بد صدا میدهد؛موسیقی که تعارف ندارد.
بنده از زمان مرحوم سنجری با این ارکستر آشنا بودم و سالها با در نظر گرفتن تکنیک ارکستر سمفونیک تهران، آثارم را تنها برای این ارکستر مینوشتم. زمان مرحوم ناصری هم سمفونی شماره 5 را برای ارکستر سمفونیک نوشتم.
موضوع ارکستر سمفونیک را بارها در جلسات گفتهام. البته من آدم اداری نیستم اما اشکلات فرهنگی، تمرین و دل ندادن نوازنده که حتما دلایلی برای آن دارند، مسائل پیچیدهای است که ای کاش میتوانستم جواب دهم.
بارها برای بهبود بخشیدن به وضعیت ارکستر سمفونیک در جلسات شرکت کردیم و امیدهایی داشتیم، هنوز اتفاقی نیفتاده، اما ظاهرا موسسهای تشکیل شده و در حال حاضر زیر نظر این موسسه اداره میشود.
هر جای دنیا برای سولیست میکروفون بگذارید، به او توهین کردهاید
*گفتید، مدتهاست که به کنسرت ارکستر سمفونیک تهران نرفتهاید؛ دلیل خاصی دارد؟
آنطور که انتظار داشتم، آثار آهنگسازان ایرانی را اجرا کنند، جدی کار کنند و... این اتفاقها نیفتاد. آنها صدا را تقویت میکنند و وقتی میکروفونگذاری میشود، این موسیقی دیگر زنده نیست. آن هم در سالنی که آکوستیک آن خوب است. آخر این چه بدعتی است که خواننده میکروفون دستش میگیرد. آیا از ارزش خواننده کم نمیشود؟
این موسیقی اصلا زنده نیست. بارها هم گفتم. خیلی عجیب است. یک وقت شما میخواهید سخنرانی کنید. این چیز دیگری است. هر جای دنیا اگر برای یک سولیست میکروفون بگذارید، یعنی دارید به او توهین میکنید.
من هم بارها تذکر دادم و باید با رهبر ارکستر هم ملاقات داشته باشم چرا که یادم میآید 2 بار بدون میکروفون کار کردیم و صدادهی ارکستر خوب شد. آخر صدا وقتی تقویت میشود، کیفیت ندارد.
مرتضیپور رهبر خوب و با تجربهای است اما ارکستر سمفونیک باید، هم در روزهای مناسبتی و هم در روزهای عادی کنسرت بدهد.
خودم که از ارکستر سمفونیک تهران دلسرد شدم و خیلی وقت است آثارم را در خارج از کشور ضبط میکنم.
*اینها در حالیست که ارکستر سمفونیک تهران کمکار هم شدهاست، این موضوع صدمهای به نوازندگان نمیزند؟
ارکستر سمفونیک تهران در هر فصل هنری (پاییز تا اواخر خرداد) باید هر 15 روز یکبار، به جز روزهای سوگواری اجرا کند. در حالی که بلیت آن برای دانشجویان مجانی و اجرا با تفسیر همراه است. اگر میخواهیم پیشرفت کنیم، باید به این موضوع دقت داشته باشیم.
*شما همیشه ترجیح میدهید، آثارتان را در خارج از کشور ضبط کنید؛ دلیل این اقدام چیست؟
دلیل ضبط آثارم در خارج از کشور این است که آنها هم بهتر ضبط میکنند و هم ضبط کردن با کنسرت دادن فرق دارد. بسیاری از آثار من برای دفعه اول اجرا میشود و اگر دچار مشکل شود، همه میگویند کار را بد ساخته بود.
چند کار را در ایران ضبط کردم که خوب درنیامد. اینجا کار میکس میشود و این روش درستی نیست. درحال حاضر هم در خارج از کشور دیگر به کارهای من آشنا هستند و آثارم را حتی بدون حضور من خیلی خوب اجرا میکند.
*یکی از مشکلات ما در ایران، مشکل آموزش است، به معنای اینکه در تعدادی ازسازها با کمبود نوازنده مواجه هستیم؛ فکر میکنید چرا تاکنون نتوانستهایم، این کمبود را جبران کنیم؟
در ایران باید نوازنده تربیت شود. ایران کشور موسیقی نیست بلکه کشور شعر است. برای مثال غربیها بتهوون، موتزارت،شوپن، هایدن و... را داشتند و ما هم در ایران خیام،فردوسی،حافظ و مولانا را داشتیم. اینجا بیشتر کشور شعر است در حالی که موسیقی کهنی هم داریم.
اما در ایران یکی از گرفتاریهای ما مشکل پخش است یعنی یک اثر موسیقی خوب پخش نمیشود در حالی که ایران کشوری با ارزش و قدیمی است. خیلی از دوستان میپرسند که فلان سمفونی شما را از کجا میشود، تهیه کرد؟ یعنی آثار را پیدا نمیکنند.
حتی نیازی به وجود تعداد زیادی فروشگاه موسیقی نیست، فقط کافی است در یک خیابان فرهنگی مثل انقلاب آثار پخش شوند.آثار مشایخی، پژمان و... باید پشت ویترین مغازهها باشند.
اما من هم هرگاه به خارج از کشور میروم، تعدادی کار اورجینال به کتابخانه دانشگاه میبرم، اما این کار من نیست.
یکبار هم آثار سنتورنوازی رضا مهدوی را به سوئد بردم و یک بار نامهای برایم آمد که این سیدی به خاطر استفاده زیاد خراب شده و از من خواسته شده بود که باز هم از این آلبوم بیاورم، اما این پرستیژ ایران است و کار خوب باید در همه جای دنیا عرضه شود.
*استقبال مخاطبان جوان را این روزها از موسیقی جدی چطور ارزیابی میکنید؟
جوانان ایران، میانسالان و حتی کهنسالان از نظر درک موسیقی خیلی باهوش هستند و آثار مرا میفهمند شاید دلیلش است که این روزها از طرق مختلف، میتوانند موسیقیهای روز را بشنوند و با اجراها آشنا هستند.
خیلی وقتها دیدهام که جوانان با پول توجیبیشان موسیقی میخرند.
حتی یک زمان در سالن آوینی دانشگاه تهران، هنرمندان بینالمللی اجرا میکردند که همگی ستارههای بینالمللی موسیقی بودند.
آنها همه میگفتند، تماشاگران ایرانی چقدر گرم هستند. مثلا «برندل» دو بار به ایران آمد.
اینها همان مردمانی هستند که آن اوایل وقتی ارکستر سمفونیک تهران اجرا داشت، شب میآمدند و مقابل گیشه میخوابیدند و چرت میزدند تا صبح بلیت مورد نظرشان را بخرند.
***
هنرمند برای اجرای آثارش به حمایت مالی نیاز دارد
*یکی از نکاتی که این روزها در زمینه موسیقی کلاسیک مطرح میشود، اجرای سمفونیهای سفارشی است که معمولا مخاطب استقبال زیادی نمیکند. فکر میکنید، هنرمند تا چه اندازه به حمایت مالی نیاز دارد؟
هنرمندان از ابتدای تاریخ موسیقی همیشه برای اجرای آثارشان به حمایت مالی نیاز داشتند. بنابراین در تاریخ تعداد زیادی از آهنگسازان بزرگ تحت پوشش افراد ثروتمند بودهاند. ژوزف هایدن و موتزارت هم که یکی در قصر و دیگری تحت پوشش کلیسا بود، اینگونه فعالیت میکردند.
بنابرین سفارش از نظر من فقط به معنای حمایت است و به زعم بنده بزرگترین قطعه موسیقی که تاکنون ساخته شده یعنی سمفونی 9 بتهوون سفارشی بود ( سفارش انجمن فیلارمونیک لندن) و این در حالی است که کارهای ارکستری بسیار هزینهبر هستند.
اشکال ما و کسانی که درباره این موضوع زیاد صحبت میکنند این است که آثار را گوش نمیدهند و اظهار نظر میکنند. برای مثال یک روز در جلسه نقد سمفونی «پیامبر» بودم و افرادی که موسیقی مرا گوش نکرده بودند، شروع به نقد کردند.
بستگی دارد آهنگساز چقدر با موسیقی نزدیک باشد. به عنوان یک آهنگساز همیشه برای نوشتن آثارم از دل و قلبم منشأ گرفتهام.
***
اگر شاهین فرهت پزشک میشد...
*گذشته از این موضوع شما که قرار بود روزی پزشک شوید، چه شد که از موسیقی سر درآوردید؟
من مشمول سربازی بودم و زبان انگلیسیام خیلی خوب بود؛ خواستم ویزای تحصیلی بگیرم اما برای رشته موسیقی امکان پذیر نبود. بنابرین در آزمون پزشکی شرکت کردم و نمره خوبی هم گرفتم و در دانشگاه کالیفرنیا پذیرش شدم. دو ترم هم این رشته را خواندم.
اما پدرم گفت: یک وقت پزشکی را ادامه ندهی! اگر این راه را ادامه دهی یک پزشک معمولی میشوی اما به خاطر عشقی که به موسیقی داری میتوانی به وطنت خدمت کنی!
*به طبع ماندن در خارج از کشور برای سپری کردن زندگی حرفهای برای شما بهتر است اما چه چیز باعث شده که همچنان در ایران بمانید؟
من سالها در سوئد کار کردم اما عشق به ایران، مردم ایران، لطف و احساس ایرانی و...مرا به سمت این خاک میکشد. هر جای تهران که قدم میزنم، خاطره دارم. از همین خانه که خانهی مادریام است، خاطره دارم.
آرزویم این است که آثارم را در ایران اجرا کنم و همینجا ضبط کنم. به هر حال آهنگساز که جاودان نیست، آثارش میماند.
متاسفم که درکشورم ایران، بافقرفرهنگی خصوصادرزمینه هنر مواجه هستیم ! آرزودارم روزی به اوج افتخاربرسیم!