آفتابنیوز : آفتاب: این روزهای آخر رحیمی
محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور روز گذشته از کاندیداتوری ریاست جمهوری کناره گیری کرد. بلافاصله علی اکبر جوانفکر نیز همین کرد. متن اطلاعیه هر دو یک حرف دارد. جوانفکر می گوید با خواست رئیس جمهور و حمایت وی از مشائی کناره گیری کردم و رحیمی هم می گوید که ادامه کار را ترجیح دادم.
این در حالی است که تنها دو روز از ثبت نام گذشته است. جوانفکر همان روز ثبت نام گفته بود که مشائی هم باشد کناره گیری نمی کنم و معلوم نیست چطور ظرف دو روز چرخیده است. یعنی زمان ثبت نام نمی دانسته که مشائی کاندیدای دولت است و ثبت نام می کند؟ رحیمی نیز هم. رحیمی نوشته است ادامه کار را ترجیح دادم. یعنی دو روز پیش ادامه کار مهم نبوده است؟ چه اتفاقی ظرف یکی دو روز افتاده است که حاضر به ریسک رقابت نشده و به همین دو سه ماه ماندن در قدرت اکتفا کرده است؟
روز گذشته روزنامه ایران در تحلیلی درباره آرایش صحنه انتخابات اینطور نوشت که از طرف دولتی ها تعدادی برای انتخابات ثبت نام کردند اما تنها مشایی نامزد حامیان دولت است.
اما ماجرا چیست؟ داستان ها دارد. محمد رضا رحیمی و جوانفکر بدون هماهنگی احمدی نژاد ثبت نام کردند. روزی هم که برای ثبت نام آمدند احمدی نژاد خبر نداشت. رحیمی تلاش کرد با فرستادن نماینده ای، پنهانی ثبت نام کند . اما نماینده اش ناچار شد جلوی چشم خبرنگاران بند را آب دهد. خبر درز کرد و روز بعد احمدی نژاد به شدت از دست معاون خود عصبانی شد. رئیس دولت آمدن معاون اولش را برای پروژه انتخاباتی مشائی تهدید می بیند. نهایتاً دو راه را پیش روی رحیمی قرار داد. ماندن در قدرت یا رفتن به رقابت. رحیمی هم اولی را انتخاب می کند و در نامه خود می می نویسد که ماندن برای ادامه کار را ترجیح دادم. راست گفته است. همین کار را کرد. جوانفکر نیز اخم رئیس جمهور دید و غیر این نکرد.
ماجرا این است که مردان سیاسی دولت حاضر نیستند این چند ماه باقی مانده را مقاومت کنند و عزت نفروشند. می گفتند سال ۵۷ یک عده رفته بودند سازمان ساواک و فرم استخدام پر کرده بودند!
احمدی نژاد ۳ ساعت در انتظار هاشمی
روز ثبت نام یک اتفاق جالب افتاد. حضور همزمان مشائی و هاشمی همه توجهات را به خود جلب کرد. هاشمی از یک درب وارد شد و مشائی و احمدی نژاد از سوی دیگر. اما این هماهنگی چگونه صورت گرفت؟
ماجرا این بود که مشائی و احمدی نژاد از ساعت ۳ در دفتر وزیر کشور در وزارتخانه حضور داشتند و آن قدر منتظر ماندند تا آیت الله هاشمی برای ثبت نام وارد شود. حتی یکی از نزدیکان مشائی به خبرنگاری گفته بود که منتظر هاشمی هستیم. راه بیافتد راه می افتیم. و به محض اینکه خبر دار شدند با وزیر خداحافظی کردند تا همپای هاشمی شوند.
1.عدم حضور آقای هاشمی
2.حضور آقای هاشمی
در سناریوی 1 چندین مهره دولتی ثبت نام میکنن از جمله آقای مشایی.طرح دولت این بوده که در این سناریو حتی اگر مشایی رد صلاحیت بشه اقدامی نکنه چون میدونی حداقل یکی از گزینه های دیگرش تایید میشن و میتونه رای رو به سمت اونا جلب کنه و ریاست جمهوری دست خودشون بمونه.
اما طبق سناریوی2 در صورت ثبت نام آقای هاشمی،تمام گزینه های دولت به غیر از مشایی انصراف میدن و دولت تمامی داشته هاش رو برای تایید صلاحیت حتمی مشایی به کار میبنده چون از نظر اونا تنها رقیبی که کاندید دولت داره آقای هاشمیه و نه هیچ کاندید دیگه.
طبق این سناریو میشه دلیل رفتار دوگانه کاندیداهای دولت رو فهمید.برخلاف نظر آقای زیبا کلام اعتقاد دارم دولت برنامه ریزی کاملی برای انتخابات کرده و بی گدار به آب نمیزنه.
"می گفتند سال ۵۷ یک عده رفته بودند سازمان ساواک و فرم استخدام پر کرده بودند!"
منظورتون از این جمله چیست؟
"می گفتند سال ۵۷ یک عده رفته بودند سازمان ساواک و فرم استخدام پر کرده بودند!"
منظورتون از این جمله چیست؟
بنظر من ورود هاشمی تکلیف انتخابات و طرف مقابل را نهائی کرد! قطعا نام هاشمی از صندوق خارج نمی شود و احمدی نژاد هم به بخش مهمی از اهدافش که شرکت در دولت بعدی بود رسید. چطور؟
از این به بعد محور تمام اقدامات شورای نکهبان و کاندیدهای جریان راست (اصطلاحا اصولگرا)و امدادات غیبی حذف هاشمی بعنوان آخرین پل اصلاح طلبان با حاکمیت و تنها باقیمانده (از آنچه فتنه نامیده شده) در درون حاکمیت، خواهد بود. من پیش بینی می کنم مشائی رد صلاحیت میشود. برای راضی کردن احمدی نژاد به عدم ایجاد مشکل و مهمتر از آن برای ترغیب او به همکاری در برگزاری انتخابات با هدف حذف هاشمی، امتیازات مهمی به احمدی نژاد می دهند از جمله : بخشی از دولت یا مجلس آینده با نظر او تعیین خواهد شد، به اضافه اینکه دوستانش مورد تعقیب قضائی قرار نمی گیرند و برای انتخابات 1396 نیز احمدی نژاد تائید صلاحیت میشود. شاید احمدی نژاد به همین دلیل مشائی را بعنوان لولو به صحنه آورد تا با چنگ ودندان نشان دادن از حاکمیت برای همراهی در حذف هاشمی باج بگیرد. شاید یکی از دلایل صبر کردن احمدی نژاد برای ثبت نام مشائی تا لحظه آخر، اطمینان از ورود هاشمی به صحنه بوده که آنها تقریبا همزمان وارد ستاد انتخابات کشور شدند.
در صحنه انتخابات هم ولایتی، قالیباف و جلیلی (یا حداد) حتما باقی می مانند. رضائی و ابو ترابی اگر هم باقی بمانند تاثیری ندارند. هدف اینست که ولایتی و قالیباف آرا هاشمی را در بخش سنتی راست و جامعه متوسط شهری بشکنند در حدیکه هاشمی به دور دوم نرود یا اگر رفت با آرائی ضعیف و بسیار کم برود تا شکست او در دور دوم طبیعی جلوه کند. تمام آرا بدنه اصولگرایان به همراه دولت (آرا اقشار کم درآمد و یارانه بگیر و کمیته امدادی و بیشتر روستاها) و جبهه پایداری و امدادات غیبی نیز به سبد جلیلی (یا حداد) ریخته میشود که او یا در مرحله اول برنده شود یا با آرا بسیار بالا به دور دوم برود. در دوگانه هاشمی ضعیف شده-جلیلی(حداد) دوپینگ شدهT هاشمی برنده نیست. دوگانه های دیگر قالیباف-جلیلی(حداد)، ولایتی-جلیلی(حداد) ونظایر آن هم در حقیقت دوگانه نیستند و عملا یک تیم هستند و برنده و بازنده ندارد.
اینکه بین حداد و جلیلی، حداد را در اولویت قرار ندادم بعلت سوابق اجرائی کمتر جلیلی و نتیجتا آرا منفی کمتر او نسبت به حداد است. فرقی بین این دو وجود ندارد چون هردو عملا افتخار دارند که پیشکار بیت باشند.
متاسفانه در پایان این وضعیت آقای هاشمی کلا بازنشسته شده و احتمالا از ریاست مجمع هم کنار گذاشته میشوند و تنها معبر باریک ارتباط بخش بزرگی از جامعه با حاکمیت هم قطع شده و امکان تاثیر گذاری ایشان در سطوح بالای حاکمیت در آینده نیز از بین می رود. همچنین قلم به مزدها برای نمک پاشیدن بر زخم مردم هم از این وضعیت استفاده خواهند کرد. با این تحلیل بنظر من تلاش برای وارد کردن هاشمی نوعی دام بوده است که با آوردن او بتوانند فضای انتخابات را داغتر کنند و به جوامع بین المللی نشان دهند که همه سلایق سیاسی در انتخابات شرکت دارند و هم او را ضایع کرده و حذف کنند. ناراحتی عده ای از کوتوله های جناح راست از ورود هاشمی هم این است که در بازی جدید سهمی از قدرت که برای خود فرض کرده بودند به آنها تعلق نمی گیرد و عملا تاریخ مصرفشان تمام شده است امیدوارم این تحلیل من اشتباه باشد و آقای هاشمی چیزی بداند که من نمی دانم و قدم در این ورطه گذاشته باشد. در هر حال آقای هاشمی رشادت و فداکاری بخرج داده که وارد شده است و به این خاطر در پیشگاه تاریخ سربلند است. شاید هم همین دلیل ورود آقای هاشمی بوده است، سربلندی در تاریخ.
اگر این تحلیل صحیح است لطفا بنحوی به آقای هاشمی یا ستاد ایشان منتقل شود تا چاره اندیشی شود. یک ملت مایوس بهترین سرباز برای دشمن است.
اوضاع فرق کرده از هاشمی به این راحتی نمی توان عبور کرد.
در ضمن آیت الله خیلی سیاستمدارتر از این حرفهاست.
کاش آفتاب در انتخاب مقاله هایش دقت بیشتری میکرد.