کد خبر: ۲۰۴۶۳۶
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۶
بابک دربیکی:

رسانه دولت، رسانه نظام است؛ فراجناحی عمل کنیم

اهميت اطلاع رساني و وجود رسانه هاي آزاد و مستقل، و نقش و جايگاه دولت در سياست گذاري در اين زمينه، بر هيچكس پوشيده نيست. همچنين،‌ بسياري معتقدند كه در كنار رسانه هاي مستقل و سياست گذاري عمومي،‌ سياست هاي حاكم بر رسانه هاي رسمي دولتي نيز عيار خوبي براي اندازه گيري پاي بندي دولت به سياست‌هاي خود است.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب- سرویس سیاسی: در همين رابطه با بابك دربيكي، دانش‌آموخته ارتباطات اجتماعي، نويسنده و مترجم مقالات و كتبي در حوزه سياست و رسانه‌ها، به گفت‌و گو نشستيم که در ادامه آمده است:


سياست هاي اطلاع رساني از آنجا كه در پيوند تنگاتنگ با محدوديت ها و گرايشات سياسي است، در ايران همواره از دشواري‌هاي پيش روي دولت ها بوده است. شما فكر مي كنيد كه اين دولت چه سياست اطلاع رساني اي را در پيش بگيرد و  آيا شعارهاي انتخاباتي آقاي روحاني در خصوص رسانه هاي آزاد، عملي مي گردد؟ آيا اين نگاه درعمل، باعث ايجاد تنش با ساير نيروهاي سياسي مخالف اين نگاه خواهد شد؟ 

شعار سياسي كاركردهاي خودش را دارد و قطعا از برنامه متفاوت است. در عين حال، برنامه ها اگر واقع بينانه و عملي باشند، در خلا و در فضاي شعار و احساس اتفاق نمي افتند. برنامه براي اجرا شدن است نه براي تهييج. لذا برنامه، بايد برآيند ديدگاه ها،‌ توانمندي هاي سخت افزاري و نرم افزاري، امكان چانه زني ها و اموري از اين دست باشد. بنده فكر مي كنم شعارهاي آقاي روحاني، ‌در حالت كلي بيان شده و طبعا هم در مقام شعار،‌ بيشتر با مفاهيم سروكار دارند تا با شاخص هاي قابل اندازه گيري و يا شاخص هاي ملموس تر. تعريف از رسانه هاي آزاد و مستقل، مي تواند بسيار گسترده و متنوع باشد. بنابراين ملاك نبايد شعارها باشد، بلكه برنامه ها اهميت دارند. بنده معتقدم كه تقویت نهادهای مستقل اطلاع رسانی و شفافیت در ارائه اخبار و اطلاعات، كاملا مورد تاييد رئيس جمهور جديد است اما به جز اين، در مرحله سياست گذاري،‌برنامه ها و از همه مهم تر، در مرحله عمل است كه اين موضوع روشن خواهد شد. نيروهاي سياسي و يا گروه هاي فشار و يا نيروهاي اجتماعي، در مرحله عمل، بيش از ساير مراحل مي توانند مشكل ساز باشند. 

مهم ترين نهاد اطلاع رساني رسمي دولت، خبرگزاري جمهوري اسلامي است. به نظر مي آيد دولت هاي نهم و دهم نتوانستند از اين ظرفيت بهره كافي ببرند و در نهايت آن را به نهادي كم تاثير تبديل كردند و به نظر مي رسد كه هم اكنون نياز به اصلاحات اساسي دارد. آيا تصور مي كنيد دولت يازدهم توان بازگرداندن اين نهاد مهم را به جايگاه اصلي اش دارد؟

فرایندی که کشور را به مشکلات فعلی کشانده، تنها ناشی از نظر یک فرد و یا یک دستگاه نیست. طبعا بسیاری از نیروهای مدیریتی، نظارتی، اجرایی و دستگاه های مختلف، در این فرایند، خواسته یا ناخواسته، مستقیم یا غیرمستقیم مقصر بوده اند. البته بحث بر سر مقصر نیست بلکه اشاره به این نکته است که طبعا نهاد مورد بحث ما، که نقش مهمی در اطلاع رسانی دارد نیز در این فرایند دخیل بوده و نیازمند اصلاحاتی است. این اصلاحات به معنای این نیست که با چنین تحلیل، باید دست به اخراج و تعدیل نیروی انسانی این نهادها زد، بلکه باید در یک نگاه کلی تر، در فضای عمومی سیاست های اطلاع رسانی دولت، اصلاحات ساختاری را اعمال کرد. 

در هشت سال گذشته، بسياري از نيروهاي كارآمد اين نهاد جابه جا شده و يا از آن رفته اند و نيروي جديد نيز نتوانسته اين خلا را پر كند و نتيجه اش همان ضعف اين سازمان شده است. اما با پاسخ شما به پرسش قبلي، در واقع شما نیازی به اصلاح نيروي انساني اين نهاد و يا موسسات مشابه نمی دانید؟ يعني فقط تغيير ساختار كافي است؟

بحث نیروی انسانی، پیچیده تر از آن است که آن را به وابستگی افراد به جریانات سیاسی تقلیل دهیم. به هر حال، هر نیروی انسانی ای، بالفعل و یا بالقوه یک سرمایه مهم برای کشور است. منابع انسانی نیز فقط به استخدام مربوط نمی شود، نگهداری و ارتقاء نیروی انسانی نیز از دیگر وجوه آن است. لذا بسیاری از این نیروها می توانند در چارچوب این فرایندها، به نیروهای توانایی تبدیل شوند که برای کشور مفید باشند. ضمن آن که اصولا معتقدم باید این موسسات، به محلی مطمئن برای انجام کار حرفه ای تبدیل شوند نه به محلی برای لشکر کشی رسانه ای دولت. از همین رو غیرسیاسی سازی این نهادها، اهمیت زیادی دارد. حلقه ی تغییرات اتوبوسی باید یک جایی قطع شود. ضمن آن که تا آنجا که من مطلعم، در سازمان هايي مانند ایرنا حتی در سطوح بالا، درحال حاضر هم نیروهای کارآمد بسیاری حضور دارند که برای جامعه رسانه ای کشور، اهمیت زیادی داشته و عدم بهره گیری از آن ها حتی در پست های کنونی ای که حضور دارند، اشتباه است. به نظر من، فرايند اطلاع رساني دولتي، كه مهم ترين ستون آن، خبرگزاري رسمي كشور است، فقط متكي به ساختار يك نهاد نيست. سياست كلان اطلاع رساني دولت، رويكردهاي سياسي،‌ ساخت قدرت،‌فضاي عمومي جامعه و خيلي مسائل ديگر هستند كه اين شرايط را ايجاد مي كنند. ‌بنابراين نبايد تمام حملات را معطوف به يك مجموعه كرد و انتظار داشت معجزه كنند.  

آسیب های اصلی که دولت های نهم و دهم متوجه ارگان های اطلاع رسانی دولت کردند، چیست؟

به نظر من، پایه ی بسیاری از آسیب ها، فقط مربوط به الان و یا هشت سال گذشته نیست. یکی از ویژگی های دولت های نهم و دهم، استفاده از خلاهای قانونی و یا نهادینه نشدن برخی رویکردها در دولت های قبلی بود. در دو دولت اخیر، اما شاید مهم ترین آسیب ها، متوجه فضای امنیتی ای شد که بر کل فضای رسانه ای حاکم گردید. در واقع، وقتی تمام امور، در راستا و همسویی با سیاست قدرت قرار می گیرد، سیاست های اجتماعی و فرهنگی نیز به طور طبیعی در همین جهت ارزیابی شده، در نهایت، معمولا آنچه به نظر، ساده ترین راه می رسد، یعنی حل کردن صورت مساله در کوتاه مدت انتخاب می شود. همچنین چون معمولا سیاست های اجتماعی روشن و درازمدت و مبتنی بر نیازهای واقعی جامعه ی امروزی نیز وجود ندارد، این رویکرد وقتی برای مدت زمانی طولانی ادامه یافته، با اندک باد تغییری در جامعه و یا بروز تفاوت هایی، به یک چالش تبدیل می شود که بعد امنیتی به خود می گیرد و رویکرد امنیتی، به رفتار جاری و غالب تبدیل می شود. نتیجه ی طبیعی این رویکرد، استفاده از رسانه های دولتی برای توجیه و تقویت این نگاه است. 

در عین حال، دولت های نهم و دهم، جایگاه رسانه های خود را از یک نهاد فرادستی و اجماع ساز، به ویژه در حوزه سیاسی، به یک نهاد درگیر و منازعه ساز تبدیل کرد و این باعث شد از سطح اثرگذاری و اعتماد به این نهادها کاسته شود، در حالی که باری که این رسانه ها به دوش گرفتند نه رسالت آنان بود و نه اساسا نیازی به هزینه کردن آن ها بود. این سیاسی سازی ساده انگارانه، باعث شد که بخشی از دولت که حامی جریان حاکم بر رسانه های دولتی نیز نبودند، عملا از دایره ی اخبار اصلی این نهادها بیرون گذاشته شدند و اتفاقا بخش مهمی از خدمات مهم و مثبت دولتی نیز بازتاب نیابد. نتیجه این عمل ضعف شدید رسانه ای دولت دهم است که به اعتقاد بنده از پاشنه های آشیل آن بود.

همچنین ویژه‌سازی رسانه های دولت برای مدیران و نهادهای دولتی در جهت اولویت نهادن برای مصاحبه باعث نشد که کمکی به این نهادها کند و عملا آن ها را به چیزی شبیه بخش رسانه های روابط عمومی های برخی نهادها تبدیل ساخت و از کارکردهای اصلی و شان و جایگاهشان دور ساخت. نتیجه ی چنین عملی، تنزل جایگاه این رسانه ها در حوزه ی سایر رسانه ها و نیز در کلیت نظام اطلاع رسانی کشور است. 

يعني معتقديد رسانه دولت بايد به نقد دولت هم بپردازد؟

به اعتقاد بنده، خبرگزاری رسمي دولت و روزنامه هاي وابسته به آن، باید به طور جدی و به معنای واقعی ملی تلقی گردند. در واقع باید این نهادها بتوانند خود را در جایگاهی قرار دهند که مدافع کلیت نظام و کشور و مدافع منافع ملی باشند. در این چارچوب، نقد منطقی هم می گنجد. گرچه بنده اساسا معتقدم که سیاست عمومی دولت، باید به سمت تقویت نهادهای رسانه ای مستقل از دولت باشد. 

کلیت فضای رسانه ای کشور، نیازمند چه اصلاحاتی است؟ 

برخی از رویه های موجود و ناصواب طبعا باید اصلاح شوند. برخی رویه های دولت دهم و نه حتی دولت نهم، محدودیت برای خبرنگاران حوزه های مختلف رسانه ها بود. به طور مثال، گاه مدیران سایر رسانه های مستقل با عنوان عدم تایید صلاحیت خبرنگارشان برای پوشش حوزه ای روبه رو می شدند. در واقع، محدودیت، از حد قانون که صدور امتیاز مجوز را در بر دارد، فراتر رفته و حوزه های دیگر را در بر می گیرد. قبلا تا آنجا که یادم است این محدودیت فقط برای خبرنگار حوزه ی جنگ مطرح بود که هم طبیعی است و هم عرفی در همه جا. اگر قرار است که نظام اطلاع رسانی کشور قوی و موثر باشد، باید تلاش کنیم مانند حوزه ی کسب و کار، فرایندها را تسهیل کنیم. لذا از این منظر باید برخی از قوانین را شفاف تر و دقیق تر کرد تا سلایق، جای قوانین و ضوابط قانونی را نگیرند. البته این موضوع نیازمند همکاری و هماهنگی ای فراتر از روابط مشخص و تعریف شده و صرفا وظیفه ای قانونی با نهادهای مختلف در قوه مجریه و نیز قوای مقننه و قضایی است؛ در واقع تعامل بیشتری با این نهادها را برای ایجاد درک مشترک از موضوعات و نزدیک سازی ادبیات همه دستگاه های ذی ربط باید انجام داد. بنده معتقدم برخی از مشکلاتی که برای روزنامه نگاران ایجاد می شود، عدم درک مشترک نهادهای تصمیم گیر از موضوعات و نیز نبود ادبیات مشترک در عمل بین آن هاست. لذا این وظیفه ی تیم رسانه ای دولت است که تلاش کند این تفاوت ها را با تعامل با سایر دستگاه ها، به یکدیگر نزدیک کند.

رشد و توسعه همه جانبه و پایدار کشور، مستلزم وجود رسانه های قوی، مستقل و موثر است که بتوانند نقش دیده بانی خود را به درستی انجام دهند. این موضوع فقط با قانون و حمایت لفظی محقق نمی شود. به نظر بنده، دولت باید برای تقویت این فضا، سازوکار شفاف، قانونی و مشخصی را برای حمایت مالی از این رسانه ها ایجاد نماید. به طور مثال، میلیاردها تومان در سال، بودجه تبلیغات و اطلاع رسانی نهادهای دولتی است که می توان از این ظرفیت برای اختصاص بخشی از آن به روزنامه ها، نشریات و خبرگزاری های خصوصی استفاده کرد. البته این امر نیاز به بحث جدی تری دارد که ابعاد آن کاملا بحث شود تا به کاهش رقابت رسانه‏ای و یا ایجاد رانتی برای برخی رسانه ها نشود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین