کد خبر: ۲۴۹۰۶۳
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۸

نوشته فیسبوکی معین در سالگرد انتخابات84: شعارم این بود که کسی را به زور به بهشت نمی برم

مصطفی معین نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در مطلبی که در صفحه فیسبوک خود نوشته است به شعارهای انتخاباتی خود در آن انتخابات اشاره کرده است.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: معین در صفحه فیسبوک خود نوشت: 27 خردادسالگرد برگزاری مرحله اول انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری درسال1384 بود. نمیخواهم در این مجال به چگونگی برگزاری و یا سلامت انتخابات ، امانتداری و پاسداری از رأی مردم و کم و کیف نتایج آن به پردازم که در این زمینه قبلا" بحث و نظراتی ازسوی من و دیگران ارائه شده است و شما می توانید با انتخاب چند کلیدواژه با اینترنت به آنها دستیابید. فقط می خواستم درباره انگيزه ورودم يادآوری کنم که حضورم در آن انتخابات بدون هيچ پيش شرط ، چشم داشت ، منّت گذاری ، تعهد به حزب و گروه و يا اجازه مقام و مرجعی بود. فقط آمده بودم که دين خود را نسبت به جامعه ، کشور و خدايم ادا کنم. گفته بودم که به هر بهايی ولی نه به هر شيوه ای تلاش خواهم کرد نگاهی اخلاقی، علمی و انسانی به سياست داشته باشم ، در برابر مردم صادق و صريح و صميمي ، در مقابل مخالفان صبور و در دفاع از آزادی ، کرامت و حقوق اساسی مردم با صلابت خواهم بود. دراینجا فقط به شعارهای انتخاباتی ام که نشان دهنده انگیزه ، هدف ، دیدگاه ها و محورهای برنامه هایم بودند اشاره می کنم که تا حدودی به سیر تحول و مقایسه آنها در انتخابات های بعدی توجه شود. این شعارها درواکنش به رقیبان طرح نشده بود و در پاسخ به ضرورت های جامعه بود.

-اول : پرهيز از شعارهاي مردم فريب مانند ، "بر سر سفره آوردن نفت ، دادن یارانه نقدی و ..." و این قبیل وعده ها که آنها را نوعی مردم فریبی و درتضاد با منافع ملی می دانستم. 

دوم : تاكيد برشعارهاي اساسي اصلاح طلبی پيشرو از جمله ، توسعه علمی ایران ، ایران برای همه ایرانیان ، دموکراسی و حقوق بشر ، دموکراسی برای ایران و صلح برای جهان ، اصلاحات گامی به پیش ، دوباره می سازمت وطن ، عدالت همه جانبه جنسيتي - نسلي - قوميتي و مذهبی ، دفاع از حقوق اقوام و مذاهب ، دفاع از حقوق محذوفین ، دولت بی سانسور و جمله های کلیدی چون " من کسی را به زور به بهشت نخواهم برد! ، معاونت حقوق بشر تعیین می کنم ، تبعیض مثبت به نفع زنان .. ، انرژی هسته ای در چارچوب منافع و امنیت ملی و ...".

داوری در باره میزان واقع بینی و آینده نگری بکارگرفته شده در این شعارهای اصلی و راهبردها و برنامه های پیوست آن وقتی مشخص تر می شود که خسارت های عظیم اقتصادی ، اجتماعی ، اخلاقی و فرهنگی تحمیل شده به جامعه و کشور از جمله سیل مهاجرت نخبگان به خارج طی حاکمیت دولت های نهم و دهم مورد ارزیابی دقیق و کمی صاحبنظران قرار گیرد. دیپلماسی ضعیف ، غیر علمی و مخرب در آن دولت که به محکومیت چندباره ایران در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل و به دنبال آن تحریم و انزوای کشور در سطح جهان و منطقه منجر شد، زمینه ساز بسیاری از آسیب های اجتماعی در داخل و تنش های فرقه ای و شعله ور کردن جنگ شیعه و سنی توسط قدرت های غربی و عوامل محلی آنها در منطقه گردید که فجایع آن اکنون در عراق به اوج خود رسیده است. این فقط اشاره ای بود به آنچه در پی انتخابات ریاست جمهوری در سال های 84 و 88 و تشکیل دولت مهرورزی و پاک دستی و...! بر کشور رفت ، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

در پایان اگر به یاد داشته باشید این شعر زیبا و برانگیزنده هوشنگ ابتهاج نیز زینت بخش سخنان و پوسترهای انتخاباتی 84 بود که به حضورتان تقدیم می شود:

"به سان رود
كه در نشيب دره سر به سنگ مي زند ، رونده با ش!
اميد هيچ معجزي ز مرده نيست ، زنده با ش!"
" سرود زندگی "
چه فكر مي كني؟
كه بادبان شكسته زورق به گل نشسته اي ست زندگي ؟
در اين خراب ريخته 
كه رنگ عافيت ازو گريخته 
به بن رسيده راه بسته ايست زندگي 
چه سهمناك بود سيل حادثه
كه همچو اژدها دهان گشود 
زمين و آسمان ز هم گسيخت 
ستاره خوشه خوشه ريخت 
و آفتاب دركبود دره هاي آب غرق شد 
هوا بد است 
تو با كدام باد مي روي؟
چه ابر تيره اي گرفته سينه تو را 
كه با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمي شود
تو از هزاره هاي دور آمدي
در اين درازناي خون فشان 
به هر قدم نشان نقش پاي توست
در اين درشتناك ديولاخ
ز هر طرف طنين گامهاي رهگشاي توست 
بلند و پست اين گشاده دامگاه ننگ و نام 
به خون نوشته نامه وفاي توست
به گوش بيستون هنوز
صداي تيشه هاي توست 
چه تازيانه ها كه با تن تو تاب عشق آزمود
چه دارها كه از تو گشت سربلند 
زهي شكوه قامت بلند عشق 
كه استوار ماند در هجوم هر گزند 
نگاه کن 
هنوز آن بلند دور 
آن سپيده آن شكوفه زار ِ انفجار نور 
كهرباي آرزوست 
سپيده اي كه جان آدمي هماره در هواي اوست
به بوي يك نفس در آن زلال دم زدن 
سزد اگر هزار بار 
بيفتي از نشيب راه و باز 
رو نهي بدان فراز 
چه فكر مي كني ؟
جهان چو آبگينه شكسته ايست
كه سرو راست هم در او شكسته مي نمايدش
چنان نشسته در کمین دره های این غروب تنگ
که راه بسته می نمایدش
زمان بي كرانه را 
تو با شمار گام عمر ما مسنج 
به پاي او دميست اين درنگ درد و رنج
به سان رود
كه در نشيب دره سر به سنگ مي زند، رونده باش!
امید هیچ معجزی زمرده نیست زنده باش!
 
"با آرزوی شادی و پیروزی شما دوستان عزیزم"
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین