کد خبر: ۲۶۲۸۵۲
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۷
در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی صورت گرفت

شخصیت‌های مطرح و برجسته فرهنگی و حقوقی از «صلح» گفتند

به رسمیت شناخته شدن حقوق اقلیت‌ها به این معناست كه اقلیت‌ها بتوانند خود را تكامل ببخشند، یعنی بتوانند شكوفا شوند و فرهنگ خود را شكوفا كنند؛ به آنها نگوییم كه اگر فرهنگ خود را شكوفا كنی با فرهنگ من تعارض پیدا می‌كند چون ممكن است منطق تو قوی‌تر باشد و منطق من ضعیف‌تر و در نتیجه من مغلوب شوم.»
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب- سرویس سیاسی: همایش «روز جهانی صلح» عصر دیروز، یکشنبه 30 شهریور، همزمان با روز جهانی صلح (گفت‌وگوی تمدن‌ها) با حضور چهره‌های مطرح فرهنگی در سالن همایش‌های بین‌المللی رایزن واقع در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و با همکاری نمایندگی سازمان ملل در ایران برگزار شد.

به گزارش آفتاب، در ابتدای این همایش «سید صادق سجادی» معاون پژوهشی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی پیام «کاظم موسوی بجنوردی» رییس مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی که به سبب سفر، امکان حضور در این همایش را نیافت، قرائت کرد: «نخست به حضار ارجمند، دانشمندان، محققان و دوستداران صلح که مخصوصا امروز یکی از مهمترین آرزوهای انسان فارغ از هر رنگ، دین، آئین و حکومت است خوش‌آمد می گویم. گرچه برای صلح و صلح‌خواهی که به دیده برخی از فیلسوفان از جمله فضیلت ها است، تعریفی مطلق نمی‌توان بدست داد، اما به مصداق تعرف‌الامور به اضدادها بحث درباره مفهوم صلح بدون دریافت مفهوم جنگ به طور عام اعم از کشمکش‌های روحی، درونی و جنگ‌های مادی راه به جایی نمی برد. اگر این نظر که جنگ یکی از کهن‌ترین کنش‌های انسان چه در برابر طبیعت و چه در برابر یکدیگر بوده است، درست باشد، خواستاری صلح و آرامش هم از کهن‌ترین آمال انسانی است. صلح در برابر جنگ به معنای عام کوشش برای برانداختن آن است، گرچه غالب ادیان بنابر طبیعت آموزه های خود و مخصوصا بدان سبب که قتل عمد یا سلب حیات عمدی از انسان را حرام می دانند، از مدافعان صلح و آرامش بوده اند، اما اصحاب ادیان و مذاهب همه وقت به آن تعالیم عمل نکرده اند و قسمتی از طولانی‌ترین و خونین‌ترین پیکارهای بشر جنبه‌های دینی و مذهبی داشته است. فیلسوفان برجسته، عارفان نامدار و متفکران بزرگ عالم بشریت همه وقت خواهان صلح بوده اند. ایجاد نهضت صلح‌طلبی به روزگار معاصر برای تحقق همین هدف قطع نظر از هر تعلقی، گرچه متاسفانه به دلایلی که حالا جای بحث آن نیست، توفیقی چشمگیر بدست نیاورده است، اصحاب همین نهضت یا عموما صلح‌طلبان جهان در تعاریف و مصادیق آن متفق نیستند. گروهی مخالف مطلق هر نوع جنگی‌اند و معتقدند ارتش‌ها باید منحل شوند، بعضی با جنگ‌های تهاجمی، نه دفاعی مخالفند و بعضی جنگ را برای اعاده استقلال و آزادی را مجاز می‌شمارند.در عصر جدید نخستین‌بار به سال 1834 میلادی کنگره جهانی صلح در لندن برگزار شد و در 1892 میلادی دفتر بین‌المللی صبح در برن سوئیس افتتاح گردید. جایزه صلح نوبل در گسترش عقیده صلح‌طلبی بسیار موثر بوده است. مباحثی چون خلع سلاح عمومی و نهادهایی چون سازمان ملل متحد و دیوان های بین‌المللی و اندیشه‌هایی چون گفتگوی تمدنی در برابر جنگ تمدن‌ها هم با نهضت صلح‌طلبی جهانی مرتبطند، گرچه باز هم در برابر قدرت‌طلبی و سلطه‌جویی روزافزون قدرت‌های بزرگ راه به جایی نبرده اند، مردم جهان باید بدانند که جنگ و کشمکش به هر شکل و به هر بهانه‌ای خلاف عقلانیتی است که بشر خود را بدان آراسته می‌داند و نتیجه‌ای جز افزایش خوشنت، جنگ، خونریزی و ویرانی جهان نخواهد داشت.نشست‌هایی که درباره و برای صلح در هر جای دنیا برگزار می شود، گرچه فاقد قدرت اجرایی است، اما این فایده از آن متصور است که توجه مردم و مخصوصا زمامداران تا اندازه‌ای به خطری که بشریت را مورد تهدید جدی قرار داده است، متوجه گرداند.یقین دارم که سخنان استادان و داشمندان حاضر در این نشست اهمیت موضوع را بیش از پیش برای ما روشن می‌کند و به کوشش برای توسعه فکر صلح‌طلبی، مخصوصا اثبات صلح‌خواهی ایرانیان و مسلمانان وامی دارد.


و بعد «گری لوئیس» نماینده سازمان ملل در ایران طی سخنانی گفت: «درگیری مسلحانه موجب اندوه همه خانواده‌ها می‌شود. امروز بسیاری از مردم از دست تروریست‌ها در رنج به سر می‌برند، تروریست‌هایی که امروز به وفور در نقاط مختلف جهان وجود دارند. سازمان ملل سعی می‌کند با ابزارهایی که در دست دارد به سوی صلح حرکت کند. صلح و آرامش بنیادهای اساسی برای پیشرفت جامعه پایدار هستند، برای همین سه دهه قبل سازمان ملل برای دستیابی به صلح متعهد شد تا آن را برای مردم جهان فراهم کند. سازمان‌های زیرمجموعه سازمان ملل در تمام جهان تلاش می‌کنند برای نسل‌های حاضر صلح را به ارمغان بیاورند اما برای این مهم کارهای زیادی باقی مانده است. ما باید بتوانیم آتش جنگ را از بین ببریم، به مانند این است که در جاده طولانی صلح همه برای رسیدن به صلحی پایدار با هم همسفر شویم و اجازه دهیم صلح در ذهن‌ها و در نسل‌های ما بماند تا شاید رشد کند و پرورش یابد.

لوئیس، پیام بان‌کی مون، دبیرکل سازمان ملل را قرائت کرد و گفت: بان‌کی مون معتقد است که باید حق مردم را برای ایجاد صلح محترم بداریم. حقی که محترم است و نگه‌داشتن آن با تعهد همراه است. اگر توازن بین صلح و تعهد برقرار کنیم صلح مسأله‌ای قابل احیا می‌شود.بند نخست تعهد این است که فقر را کاهش دهیم، فقری که موجب نزاع و درگیری می‌شود. اگر ما شهروندانمان را از امکانات بهداشتی، تغذیه و مهارت بهره‌مند کنیم آنها قادرند که خودشان انتخاب کنند و این انتخاب فرصت ایجاد می‌کند، فرصتی که با آزادی همراه است.»

در ادامه این مراسم نماینده سازمان ملل در تهران در اقدامی نمادین زنگ صلح را به صدا آورد.

سپس «علی یونسی» که دستیار ویژه رییس‌جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های مذهبی است از مظلومیت صلح در جهان گفت: «زنگ صلح به صدا درآمد و این مساله نشان می‌دهد که صلح چقدر مظلوم است، برای همین مظلومیت، باید از صلح دم بزنیم اما صدای این زنگ صلح به پای صدای هجوم و کشتار در جهان نمی‌رسد.از آنجا که دین ملعبه‌ دست جنگ‌افروزان برای جنگ‌افروزی و خشونت شد، علم و دانش و هنر به خدمت جنگ درآمد و آن را تئوریزه کرد اما پشت صحنه جنگ کسانی بودند که جنگ را توجیه شرعی و علمی کردند. در لشکرکشی اسکندر مقدونی نیز فلاسفه‌ای حضور داشتند که آن جنگ را توجیه کردند. امروز هم در دنیا مکاتب و فلاسفه‌ای هستند که بدترین جنگ‌ها و خشونت‌ها را توجیه می‌کنند. خطر آنجاست که جنگ تقدیس و خشونت مقدس و جنایت توجیه شود.خطر آنجاست که جنگ تقدیس، خشونت مقدس و جنایت توجیه شود. امروز شاهدیم به نام دین بدترین جنایت ها علیه بشریت صورت می گیرد؛ چه به وسیله اسراییل یا مسلمانان جاهل و چه در گذشته، در جنگ های صلیبی و جهان گشایی های بنی امیه و بنی عباس باشد. با کمال تأسف مدعیان دین پرونده های سنگینی در ارتکاب جنایت به نام دین و خدا دارند و امروز بشریت به این وسیله تهدید می شود. پیام دین اسلام، سلام یعنی صلح است. اسلام به ما می آموزد که وارد جرگه صلح جویان شویم و از جنگ افروزی و خشونت که راه شیطان و شیطان پرستی است دوری کنیم. امروز بشریت به قرائت رحمانی از دین احتیاج دارد چرا که همه انسان ها در معرض تهدید هستند. مردم خواهان صلح هستند و باید زمینه های جنگ افروزی و خشونت از بین برود. رییس‌جمهور امروز کشورمان  خشونت را پیشنهاد کرد و این پیشنهاد مورد توجه همه کشورها و اقوام قرار گرفت. همان‌طور که سال‌ها پیش رئیس جمهوری اسبق کشورمان سید محمد خاتمی گفت‌وگوی تمدن‌ها را پیشنهاد کرد، این استقبال از صلح‌خواهی و گفتگوی تمدن‌ها نشان می‌دهد که جهان خواهان آرامش و صلح است.مردم ایران از هر قبیله و گرایشی مشکلی با هم ندارند و یکدیگر را دوست دارند و عاشق صلح‌ هستند اگر دخالت و توطئه خارجی در میان نباشد، زیرا خداوند مردم را بر فطرت صلح و مهربانی آفریده است. آقای رئیس‌جمهوری در شعار نفی خشونت همچنان مصمم است و بنا دارد این شعار را در داخل کشور، منطقه و دنیای خارج تحقق بخشد.در بسیاری از رسانه ها همه گرایش های قومی مذهبی وجود دارد و تا جایی که دخالتی نشود بین مردم مطلقا مشکلی وجود ندارد. دخالت ها از سوی کسانی است که می خواهند بر مردم سلطه داشته باشند و آنها را مدیریت کنند. خداوند مردم را در فطرت صلح و مهربانی آفریده است و جنگ و خشونت برخلاف فطرت است. آنچه که اتفاق می افتد از سوی مدعیان حکومت بر مردمان است.»


البته پس از مراسم نمادین بود که «آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی» پشت تریبون حاضر شد و با محوریت جنبه فقهی صلح، اینگونه با حاضران سخن گفت: «خداوند از جمله در سوره نساء درباره صلح صحبت می کند. به عنوان یک کبری کلی ذات باری تعالی صلح را خیر می داند. یعنی صلح همیشه خیر است، صلح هیچ وقت نمی تواند امری ناپسند باشد. درگیری و نزاع و جنگ ناپسند است، اما اگر جنگ به صورت دفاع باشد این جنگ اصطلاحی نیست بلکه دفاع از حریم اسلام و مملکت است. فلذا ما اعتقادمان این است که صلح جهانی که بهترین مصداق صلح است خواسته ادیان الهی است.رسما پیامبر ما اعلام می کند که پیروان حضرت ابراهیم، موسی، عیسی بیایید دور هم جمع شویم و ما اختلافی با هم نداریم. ما همه در اساس به توحید معتقد هستیم. جامعه ای که معتقد به توحید و خداپرستی است باید عدالت سرمشق آن باشد. مسئله ای که امروز مطرح است و باید برایش خون گریه کنیم افراد و جریاناتی است که بنام دین خشونت را ترویج می دهند. اسلامی که پیامبر وقتی وارد مکه شد گفت: امروز روز رحمت است و وقتی وارد مکه شد فرمود هر کسی که مسلمان شود جانش، مالش و .... همه مورد حمایت است الان پیروانش  خشونت را پیشه گرفته اند. ما هدفمان یکی است این گروهی که پیدا شده است به نام داعش اینها بری از اسلام است. اسلام با مسیحیت و یهودیت دوست و برادر است. حضرت موسی جزء پیامبران اولوالعزم ما است، لیکن ببینید چگونه اختلاف بین مسلمانان و یهودیت و مسیحیت انداخته اند. امروزه ما با یهودیت و مسیحیت اختلافی نداریم ما با این ادیان در خداپرستی و توحید مشترک هستیم و پیامبر اکرم ندای وحدت سر داده است. جای تأسف است که بعضی از کشورهای اسلامی با پول نفت گروه داعش را تغذیه مالی می کنند. اینها بزرگترین ظلم را به اسلام و بشریت می کنند، آیا اینها مسلمانند؟ یک مسلمان یک مسیحی یا یهودی را سر می برد؟! پیامبرمان ندا داده است که ما با هم در توحید مشترک هستیم مسئله صلح جهانی خواسته همه ما است. قرآن هم می گوید صلح خیر است و ما نمی توانیم علیه صلح مطلبی را بیان کنیم. ما مدافع صلح جهانی و دوستی با ملت ها هستیم چون ما پیروان پیامبری هستیم که مدافع و منادی صلح جهانی بود.بنابراین صلح جهانی و بویژه مذهب شیعه معتقد است که صلح جهانی یک امر واجب و نیکو است و ما همه پیرو صلح جهانی هستیم و با جنگ مخالفیم مگر اینکه جنگی بر ما تحمیل شود.»

سخنران بعدی نیز نشست «آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد» بود که در بیانات کوتاه خود به نقش کانت در پدیدآمدن صلح جهانی اشاره کرد و اظهار داشت: «در بین فیلسوفان کانت را پدر صلح جهانی می دانند و دلیل این امر را مقاله ای که کانت بنام صلح پایدار در این زمینه دارد می باشد، می دانند. این کتاب را این فیلسوف بزرگ بعد از حمله فرانسه به پروس تالیف کرده است و تحت تاثیر حال و هوای آن دوران بوده چرا نام کتاب را صلح پایدار گذاشته است.کانت در متن کتاب می نویسد سالهای پیش مهمانخانه دار هلندی این عبارت طنز آمیز را با تصویری از یک گورستان در بالای تابلویی بر سر هتل خود نصب کرده بود که در بالای آن نوشته بود سرزمین آرامش ابدی یا صلح جاویدان. کانت ادامه می دهد که این عبارت درباره عموم مردم صادق است یا درباره کشورها و ملت ها در برابر جنگ؟ این عبارت نشان می دهد که کانت اسم کتابش را از این تابلو گرفته است که برخی معتقدند این نام برای این کتاب حاکی از یک یاس است که این فیلسوف برای صلح داشته است و خواسته است بگوید صلح پایدار فقط برای مردگان متصور است.اما واقعیت این است که سؤالی که اینجا مطرح است و آن این است که کتابی که کانت نوشته است قبل از او بسیار در مورد آن یعنی صلح نوشته بودند از جمله توماس آکوئیناس هم از صلح می نویسد و همچنین ادیان الهی همه دم از صلح می زنند اما چرا کانت را پدر صلح جهانی می گویند. به نظرم درست است که قبل از کانت بسیاری در مورد صلح صحبت کرده اند اما هیچ کدام دست به دادن یک ساخت و کار نزده بودند، یک نظام و تشکیلات را پیشنهاد نکرده بودند. آکوئیناس گفته بود اما پیشنهاد عملی نداده بود. اولین کسی که دم از تشکیلات زد این فیلسوف بود و او بود که کاری حقوقی کرد و سازمان ملل اندیشه اش از این کتاب گرفته شده است. اما یکی از نویسندگان نقاد کانت را خواندم که می گفت به عدد 130 صفحه کتاب بعد از کانت در آلمان جنگ اتفاق افتاد.ما هم پیامی به ایشان دادیم که شما در تحقق و آموزش صلح کوتاهی نکنید. اولین برای این امر آن است که صلح را تعلیم و تربیت دهید. اگر کانت نظام تشکیلات پیش بینی کرده است فقط با دستگاههای نظامی نمی شود صلح را ایجاد کرد. ما باید ابتدا فرهنگ صلح را ایجاد کنیم که تنها راهش آموزش به بچه ها در مدرسه و دبستان و ... است.یک پیام هم به رئیس جمهور بدهیم که به آموزش و پرورش دستور بدهند که  به بچه ها یاد بدهند که عاشق صلح و آرامش باشند. آنها را عاشق صلح و آرامش تربیت کنیم. ایرانی را عاشق صلح و آرامش تربیت کنیم و انتقادی به صدا و سیما که وقتی برای آموزش صلح بگذارد و فقط خون و خونریزی به نمایش نگذارد.»

سپس «دکتر سید محمد هاشمی» استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی در موضوع جنبه اجتماعی حقوقی صلح با ذکر این نکته که آزادی یکی از اصول محکم کننده صلح است، ابراز داشت: «قرآن کریم و قانون اساسی ما به زیبایی به اهمیت این اصل اشاره می‌کند.این اصل عبارت از حقی است که افراد با استفاده از آن بتوانند استعدادهای خویش را بکار گیرند و البته در کنار آزادی آزادگی لازم است.منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر به موضوع آزادی پرداخته است. قانون اساسی ما نیز تصریح دارد که هیچ مقامی حق ندارد آزادی‌های مشروع را حتی با وضع قانون سلب کند.اقوام و قبایل همگی با یکدیگر برابرند و اگر این اصل را کنار بگذاریم صلحی وجود نخواهد داشت. یعنی هر چند یک صلح ظاهری وجود داشته باشد ولی این یک صلح ننگین است.اصل برادری یکی دیگر از اصول موثر در صلح است. این اصل همبستگی را به همراه دارد. روح برادری از جمله مواردی است که هم در بعد بین‌المللی و هم در حقوق داخلی ما مورد تاکید قرار گرفته است.گاهی این شبهه مطرح می شود که فقط مسلمانان با هم برادرند، در حالی که این موضوع با پیام دین سازگاری ندارد.انشعاب خانواده‌ها، گروه‌ها و افراد و قبایل دشمنی می‌آورد همچنان که در طول تاریخ و در جنگ‌های جهانی فجایعی به بار آورده است. جامعه بشری پس از مشاهده این مصیبت‌ها درک کرد که بهترین راه صلح است. صلح و دوستی هم در دین اسلام و هم در نگرش‌های مغرب زمین مورد اشاره قرار گرفته است و ما نباید آیه‌ 128 سوره نساء که می‌فرماید «الصلح و الخیر» را فراموش کنیم.در جامعه مغرب زمین نیز اندیشمندان در طول قرون متعدد به این نتیجه رسیده‌اند که گفت‌وگو و مجادله احسن را در پیش بگیرند.»

البته «دکتر محمد مجتهد شبستری» به عنوان مدیر بخش کلام و فرق مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی 10 اصل برای استقرار جهانی صلح را مطرح کرد که در ادامه تنها به اصول طرح شده پرداخته خواهد شد:

«اصل اول: صلح پایدار جهانی بدون عدالت و عدالت بدون صلح پایدار جهانی قابل تحقق نیست 

این اصل ناظر به كسانی است كه یا فقط از عدالت در دنیا حرف می‌زنند و یا فقط از صلح. در حالی كه نمی‌شود خواهان عدالت بدون صلح بود و همین‌طور صلح بدون عدالت. به‌طور مثال، نمی‌توان از فلسطینی‌ها صلح خواست بدون توجه به عدالتی كه باید در آنجا رعایت شود و نمی‌توان درجای دیگری از كسانی عدالت خواست بدون اینكه همراه با صلح باشد. عدالت بدون صلح به این معنا است كه من می‌خواهم به زور شمشیر عدالت را اجرا كنم. صلح و عدالت از همدیگر غیرقابل انفكاك هستند. 

اصل دوم: صلح پایدار جهانی در جهانی كه نابرابری‌های اجتماعی و فقر و گرسنگی در آن وجود دارد، محقق نمی‌شود. 

انسان‌ها زمانی به هم نزدیك می‌شوند كه فاصله‌ها از میان آنها برداشته شود، تا فقر و گرسنگی و نابرابری‌های اجتماعی و خودی و ناخودی و رانت است و كسانی می‌توانند همه كار كنند و كسانی نمی‌توانند هیچ كاری بكنند، انسان‌ها به هم نزدیك نمی‌شوند، چون كسی كه در فقر شدید به سر می‌برد نسبت به كسی كه در رفاه شدید به سر می‌برد بغض دارد. وقتی كسی مثلا یا ثروتی كه در دست دارد سرنوشت دیگران را به دست گرفته و به آنها اعتنا نمی‌كند صلح قابل تحقق نیست. این موضوع ربطی به اتفافات داخلی كشور ندارد و در عرصه بین‌المللی تدوین شده است چرا كه در عرصه جهانی نیز اگر كشوری بخواهد منویات خود را تحمیل كند صلح اتفاق نمی‌افتد. 

اصل سوم: صلح پایدار جهانی بدون رد مطلق خشونت قابل تحقق نیست.

معنای خشونت اجرای قانون نیست، بلكه اجرای مقاصد سیاسی با تمسك به زور است. هیچ صلحی بدون رد قاطع و مطلق خشونت در دنیا امكان‌پذیر نیست و با اعمال خشونت انسان‌ها به هم نزدیك نمی‌شوند، مخصوصا اگر اعمال خشونت به نام دین انجام شود. این اعمال خشونت انسان‌ها را بیشتر از هم دور می‌كند. 

اصل چهارم: صلح پایدار جهانی بدون به رسمیت شناختن حرمت درونی و ذاتی همه اعضای خانواده بشری و بدون وجود یك سیستم حقوقی به عنوان تضمین‌كننده حقوق بشر تحقق پیدا نمی‌كند. 

در این اصل از نزدیك شدن انسان به انسان سخن می‌رود نه از نزدیك شدن مسلمان به مسلمان و مومن به مومن. این دو مساله با هم فرق دارد. صلح جهانی به معنای نزدیكی انسان به انسان به ماهو انسان است. پیروان هیچ دینی نمی‌توانند پیروان ادیان دیگر را با زور به دین خود درآورند. باید انسان به‌واسطه انسان بودنش حرمت داشته باشد. حال اگر یك حقوق بشر متافیزیكی درست كنند و یا حقوق بشری كه مسلمان‌ها بیشتر از آن بهره‌مند هستند، این به صلح منجر نمی‌شود. در یكی از كتاب‌هایم توضیح داده‌ام، حقوق بشری كه برخی از آن سخن می‌گویند بین‌المومنین است اما صلحی كه در جهان ‌باید رخ دهد بین ابنای بشر است. در این صورت نمی‌توان گفت ما مسلمانان بیشتر حق داریم. وقتی اینگونه می‌گویند، انسان‌ها به هم نزدیك نمی‌شوند. اگر بپذیریم كه این مقدمات درست است نمی‌توان از موازین آن تخلف كرد. اگر مراعات كامل اعلامیه حقوق بشر وسیله تحقق صلح در دنیا است كه هست پس باید از آن حمایت كنیم. تحقق صلح نیاز به یك سیستم حقوقی در داخل كشورها دارد، نه پند اخلاقی. پند اخلاقی و تضمین حقوقی با یكدیگر تفاوت دارد. ما معمولا پند اخلاقی می‌دهیم، اما اگر این پندها بی‌فایده باشند، باید یك سیستم حقوقی وجود داشته باشد كه این سیستم، حقوق افراد را در هر جامعه‌ای تضمین كند، سیستمی كه برمبنای حقوق بشر تعیین شده باشد. 

اصل پنجم: صلح پایدار جهانی به وجود نمی آید مگر اینکه بنیادهای كثرت‌گرایی اجتماعی به رسمیت شناخته شود.

كثرت‌گرایی در تفكر، كثرت‌گرایی در وجدان‌ها و آزادی دینی باید به رسمیت شناخته شود وگرنه، انسان‌ها به هم نزدیك نمی‌شوند. چارچوب‌های قانون اساسی كشورها باید در درجه اول مردم خود كشورها را به هم نزدیك كند. هر فردی به‌گونه‌ای فكر می‌كند. ممكن است من طرز تفكر دینی كسی را درست ندانم اما باید تفكر و عقیده او را به رسمیت بشناسم. معنی به رسمیت شناختن این است كه فرد امكان بیان و انتشار عقیده خود را داشته و مخالفان نیز امكان نقد آن را داشته باشند. برخی در جامعه‌های مسلمان عوامل حكومت‌ها می‌نویسند یا می‌گویند كه فردی را مجبور به تغییر دین نمی‌كنیم. در حالی كه آزادی دین به این معناست كه اگر كسی در دین با تو تقابل داشت در عرصه سیاسی نباید با شما تفاوت داشته باشد. اینكه ما شما را مجبور به تغییر دین نمی‌كنیم، به معنای آزادی دین نیست. آزادی دین به این معناست كه دین هیچ‌كس باعث محرومیت او از مشاركت‌های سیاسی و اجتماعی نشود. 

اصل ششم: گفت‌وگو 

در اینجا منظورمان از گفت‌وگو اهمیت می‌یابد. گفت‌وگو باید به این منظور اتفاق بیفتد كه آگاهی همه طرف‌های گفت‌‌وگو درباره مسوولیت‌هایشان برای حل مشكلات بشریت، عمق پیدا كند، نه اینكه حقیقت مشخص شود. 

متاسفم از اینكه برخی «گفت‌وگو» را به معنای روشن شدن حقیقت به كار می‌برند. دیالوگی كه امروز در دنیا مطرح است، برای حل مشكلات است نه اینكه معلوم شود كه تو حقیقت می‌گویی یا من. گفت‌وگو برای ممكن ساختن نزدیك شدن انسان‌ها به یكدیگر است به منظور احساس مسوولیت بیشتر در حل مشكلات همه بشریت. 

اصل هفتم: هیچ صلح پایداری بدون آمادگی برای حل مسالمت‌آمیز نزاع‌ها و جلوگیری از نزاع‌های آتی محقق نمی‌شود.

مقصود از حل نزاع این است، كسانی كه در كنار هم برای حل مشكلات می‌نشینند آمادگی این را داشته باشند كه به صورت صلح‌آمیز و به‌گونه‌ای كه نفع همه در آن باشد، مشكل را حل كنند، نه آنكه ببینند زور چه كسی بیشتر است. 

اصل هشتم: صلح پایدار جهانی به وجود نمی‌آید مگر اینكه تعلیم و تربیت بر اساس ارزش‌های عالی انسانی و دینی شكل گرفته باشد، نه بر اساس تقلید و سنت.

پدری و مادری كه فرزند خود را تربیت می‌كنند و یا حكومتی كه برنامه‌های آموزشی می‌نویسد چه نگاهی به مساله آموزش دارند؟ آنها تلاش می‌كنند كه اصول آموزش بر اساس سنت‌های خودشان باشد. حال آنكه چیزی كه انسان‌ها را از هم دور می‌كند اصرار بر سنت‌های گذشته است. این مصداق همان آیات قرآن است كه در آن می‌گویند، چون پدران ما اینگونه بوده‌اند، ما هم باید از آنان تبعیت كنیم. یك بار كه در حسینیه ارشاد درباره «نواندیشی دینی و مساله زن» سخنرانی كردم، گفتم كه فلسفه تربیت در عصر حاضر ساختن برای آینده است، نه تقلید از گذشته. امروز ما باید فرزندان خود را تربیت كنیم برای اینكه در آینده انسانی‌تر و با مشكلات كمتر زندگی كنند. معنای تربیت این نیست كه ببینیم پدران ما در گذشته ما را براساس چه سنت‌هایی تربیت می‌كردند و حالا ما هم فرزندان خود را آنگونه تربیت كنیم. ما باید چشمان فرزندان خود را به آینده باز كنیم تا فرزندانمان نگاه مثبت به همه انسان‌های دنیا داشته باشند، نه اینكه بریده از انسان‌های دیگر و فقط در كنار هم‌كیشان خود باشند. متاسفانه ما فرزندان خود را برای زندگی در جهان تربیت نمی‌كنیم، بلكه برای زندگی در كشور خود تربیت می‌كنیم و آن هم در دایره محدودی از فرهنگ‌هایی كه در كشور وجود دارد. باید فرزندان خود را به‌گونه‌ای تربیت كنیم كه سعه صدر داشته باشند. این‌گونه دل‌های انسان‌ها به هم نزدیك می‌شود. ما باید فرزندان خود را به‌گونه‌ای تربیت كنیم كه توانایی این را داشته باشند كه در هر شرایطی و در هر جای جهان درست تصمیم بگیرند. 
اصل نهم: صلح پایدار جهانی تحقق پیدا نمی‌كند مگر اینكه زنان در همه ساحت‌های زندگی انسانی  حضور و حقوق مساوی داشته‌ باشند.

تا زمانی كه در زنان حس محرومیت وجود دارد، صلح پایه محكمی پیدا نخواهد كرد. اگر داخل یك خانواده‌ یك خانم احساس كند كه تبعیض وجود دارد، اساس این زندگی خانوادگی نمی‌تواند بر عشق و علاقه باشد. در زندگی اجتماعی و سیاسی هم اگر زنان احساس كنند تبعیض هست و نمی‌توانند با همه توان به مشاركت اجتماعی و سیاسی بپردازند آن جامعه بر اساس صلح استوار نخواهد بود. این كافی نیست كه ما فقط محاسبات فقهی داشته‌ باشیم و بگوییم در این محاسبات فقهی بانوان چه مقدار سهم دارند. یك چیز خیلی مهم هم مطرح است. نیمی از انسان‌ها بانوان هستند و در آنها آگاهی‌های زیادی ایجاد شده است. برای حل مشكلات بشریت این دو جنس باید با هم به تعاون و تعامل برسند و این كار با تبعیض میسر نیست. در غیر این ‌صورت صلح در جوامع و جهان تحقق پیدا نمی‌كند. زن امروز به لحاظ خواسته‌ها و توانایی‌ها غیر از زن 400 سال پیش است. من در حسینیه ارشاد كه صحبت می‌كردم یكی از خانم‌ها گفت: «مگر در دوران پیامبر اكرم گفته نمی‌شد كه بهتر است زن از خانه بیرون نیاید؟» من گفتم، زن امروز زن آن روز نیست. زن آن روز اگر از خانه بیرون می‌آمد چه كاری می‌توانست بكند؟ آیا پارلمان و وزارتخانه بود؟ مدرسه بود؟ باید دید اینكه گفته شده زنان بیرون نیایند در چه شرایط تاریخی گفته شده است. 

اصل دهم: صلح پایدار جهانی به وجود نمی‌آید مگر اینكه به صورت مناسب و شایسته حقوق اقلیت‌ها به رسمیت شناخته شود.

به رسمیت شناخته شدن حقوق اقلیت‌ها به این معناست كه اقلیت‌ها بتوانند خود را تكامل ببخشند، یعنی بتوانند شكوفا شوند و فرهنگ خود را شكوفا كنند؛ به آنها نگوییم كه اگر فرهنگ خود را شكوفا كنی با فرهنگ من تعارض پیدا می‌كند چون ممكن است منطق تو قوی‌تر باشد و منطق من ضعیف‌تر و در نتیجه من مغلوب شوم.»

سخنران پایانی این همایش هم «دکتر محمود جعفری دِهَقی» در جایگاه مدیر گروه ایران شناسی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی هم با موضوع «آشتی و آشتی خواهی در فرهنگ ایران باستان» با مستمعین سخن گفت.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین