کد خبر: ۲۶۴۳۹۷
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۲

زمینه‌های رشد تروریسم در منطقه

خاورميانه همواره با توجه به بستر جعرافيايي و جمعيتي متكثر خود، آبستن تحولات و دگرگوني هاي سياسي و اجتماعي بوده است. در اين منطقه موازييك متنوعي از اقوام و گروه هاي مختلف همچون مسيحيان، مسلمانان، يهوديان، زردشتيان... در كنار يكديگر قرار گرفته اند.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب- نیکنام ببری: تقريباً در تمامي كشورهاي خاورميانه تنوع جمعيتي و نژادي برقرار است. اين امر در كنار  موقعيت ژئو استراتژيك و ژئو اكونوميك، باعث شكننده شدن ثبات و امنيت در خاورميانه شده است. بنابرابن اين منطقه صحنه برخورد و رقابت امپراطوري ها در ادوار مختلف تاريخي بوده است. 

مكيندر مشهور ترين تئورسين ژئوپليتيك، معتقد است منطقه خاورميانه  جزو مهمي از هارتلند (قلب جهان) جهان است و هر كشوري كه بخواهد بر كل جهان فرمانروايي كند ناگزیر از ورود و كنترل خاورميانه است. اهميت اقتصادي و جعرافيايي منطقه، در طول تاریخ، قدرت هاي جهاني را به رقابت و كسب نفوذ در منطقه ترغيب نموده است. 

از این رو، خاورميانه عرصه تاخت و تاز و رقابت هاي سياسي و اقتصادي قدرت هاي جهاني بوده است. اين امر مانع از رشد هویت و استقلال ملي در تمام عرصه ها شده و در عوض بورژوازي كمپرادور وابسته به دولت هاي خارجي در منطقه رشد يافته اند. تمامي اين عوامل در كنار تجربه هاي تاريخي استبداد و ديكتاتوري باعث ضعف دموكراسي و فرهنگ مدني در خاورميانه شده است. 

واقعیت این است که بسیاری از دولت هاي (عمدتا عربی) خاورميانه از تجزيه امپراطوري ها سر بر آورده اند اين در حالي است كه خاستگاه دولت هاي غربي، ريشه در عوامل اقتصادي تجاري و سرمايه داري دارد. بنابراين با توجه به نبود شرايط و زمينه هاي دموكراسي، در این کشورها حاكمان ديكتاتور،  قدرت و سياست را قبضه نموده اند. به قول فريد زكريا وجود دولت هاي استبدادي در خاورميانه در كنار فقر و سركوب گري به تشديد استبداد و ضعف دموكراسي كمك نموده است. اين دو عنصر در يك دور باطل به تقويت همديگر انجاميده اند.   دولت هاي ديكتاتور در منطقه با تضعيف نهاد هاي مدني مانع از مشاركت حداكثري گروه ها و اقليت ها در فرايندهاي سياسي و اجتماعي  می شوند. نبود همكاري و اجماع در ميان دولت هاي منطقه، همچنين وجود فقر فضاي بسيار مستعدي را براي رشد نيروهاي افراطي فراهم می آورد. 

نيروهاي افراطي با جذب قشر هاي آسيب پذير و رانده شده از سياست، شبكه های تروريستي خود را گسترش می دهند. به عنوان مثال حدود 70 درصد اعضاي گروه تروريستي داعش را شهروندان سوريه و عراق تشكيل مي دهد. در اين دو كشور با توجه به جذب حداقلي و دفع حداكثري در سياست، داعش توانست چنين پايگاه وسيع مردمي برقرار نمايد. درصورتي كه اگر نيروهاي سياسي در يك فضاي مسالمت آميز و متكثر در فرايندهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي جامعه سهيم گردند قطعا گروههاي تروريستي نمي توانند از چنين پايگاه گسترده مردمي برخوردار باشند. 

تروريسم در فضاي خشونت و امنيتي رشد مي يابد. از اين رو دولتمردان بايد با قراردادن منفعت نسبي و امنيت جمعي،  فضاي همكاري و تعامل را در منطقه حاكم گردانند. بنابراين ريشه تروريسم و افراط گرايي در خاورميانه در نبود فرهنگ دموكراتيك و همكاري هاي دسته جمعي امنيتي ميان دولت هاي بزرگ خاورميانه نهفته است و مسلماً تا زماني كه وضعيت موجود به همين منوال ادامه يابد حتي با حذف داعش هم داعش ها و القاعده هاي ديگر ظهور خواهند كرد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین