آفتابنیوز : آفتاب: کولایی در آستانه نشست "رفع خشونت از نظام بینالملل" که در بنیاد امید ایرانیان برگزار میشود در گفتوگو با پایگاه خبری-تحلیلی امید به سوالاتی در این خصوص پاسخ داد که به شرح زیر است:
* ارزیابی شما از ریشههای خشونت در قرن ۲۱ چیست؟
رفع خشونت و از میان بردن اشکال گوناگون آن از دیرپاترین آرزوهای بشر روی کره خاکی بوده است. در واقع در محیطهای گوناگون اجتماعی، از درون خانهها تا روابط میان کشورها، همیشه اعمال خشونت وجود داشته و دارد. این مساله ذهن همه اندیشهورزان و مصلحان اجتماعی را به خود مشغول کرده است که چگونه میتوان اشکال گوناگون خشونتورزی را از میان برد. با این حال در قرن بیست و یکم هنوز با اشکال گوناگون استفاده از خشونت، در سطوح گوناگون اجتماعی روبهرو هستیم. روند جهانیشدن و پیشرفتهای گوناگون فنی و ارتباطی خود سبب شده تا بهجای مهار و کاهش اعمال خشونت، با روندی روبه گسترش از رفتارهای خشونت آمیز در سطح جهانی روبه رو باشیم. بیتردید مجموعه متنوعی از زمینهها و دلایل در این زمینه قابل اشاره است. در حقیقت جهانیشدن و پیشرفتهای فنی و تکنولوژیک به سهم خود سبب افزایش الگوها و ابزارهای خشونتورزی شده، هرچند در کنار آن جریان پر قدرتی از نهادسازی، هنجارسازی و الگوسازی هم برای مقابله با آن، در سطح داخلی و بین-المللی شکل گرفته است.
در سطح جامعه جهانی افزایش ارتباطات و آگاهی از نابرابریها و بیعدالتیها از یک سو و دسترسی به منابع گوناگون قدرت از سوی دیگر تلاش برای برهم زدن روابط موجود قدرت، از سطوح خرد تا کلان را در پی داشته است. هرچند مصلحان و نیکاندیشان در سراسر جهان به گونههای مختلف تلاش کردهاند، رشد خشونت را مهار سازند. گسترش موازین حقوق بشردوستانه یکی از آنها است.
* آیا دیوانهای بینالمللی (اعم از دیوان بینالمللی دادگستری و دیوان بینالمللی کیفری) توانسته-اند در پیشگیری و کنترل خشونت یا جنایت علیه بشریت داشته باشند؟
تلاشهای بسیار ارزشمندی در نهادهای یادشده برای مهار، کنترل و مبارزه با خشونت و اشکال گوناگون آن، شکل گرفته است. آنها توانستهاند در بسیاری از موارد- به شرط وجود اراده بینالمللی- با خشونتورزان و جنایتکاران علیه بشریت اقدامهای قابلتوجهی انجام دهند. ولی برخلاف همه تلاشهای پیگیر و تحسینانگیز آنان همچنان گسترش مییابد. واقعیت این است که ملاحظات قدرت و نقش عامل قدرت و منافع قدرتهای جهانی بر این فعالیتها بسیار تاثیرگذار هستند. عملکرد این نهادها برای برخورد موثر با جنایت علیه بشریت، بدون صلاحدید قدرتهای بزرگ جهانی کمتر امکان تحقق یافت است. تجربههای بسیار موید این ادعا است. البته این بهمعنای بینتیجه دانستن تلاشهای خیرخواهانه این نهادها و جریان پرقدرت حقوق بشردوستانه نیست، ولی حرکت موازی و بسیاری اوقات متعارض دو جریان قدرتمحور تحولات بینالمللی و نهادسازی لیبرال همچنان ادامه یافته است.
* چرا موارد حساسی مانند مبارزه با تروریسم و کاربرد سلاحهای کشتارجمعی بهعنوان مصادیق جنایت جنگی در دیوان بینالمللی کیفری پذیرفته نشده است؟
پاسخ این پرسش به سوال پیشین مربوط میشود. درواقع نهادسازی بینالمللی، همواره با منافع و ملاحظات صاحبان قدرت در جهان در تقابل قرار داشته است. البته مهار کاربرد سلاحهای کشتارجمعی، که ابزار اعمال قدرت و پیگیری سیاست قدرتهای جهانی بوده است، همواره در برابر این محدودیتها یا ممنوعیت قرار داشته است.
*عدهای معتقدند پایهٔ روابط بینالملل «قدرت» است، با این وجود آیا «مدارا و تساهل» قابلیت نهادینهشدن در روابط بینالملل را دارد؟
این افراد شواهد و نشانههای بسیاری برای اثبات دیدگاه خود دارند. برای تاکید بر ارزشهای اخلاقی و انسانی، در طول تاریخ بشری همواره جریان پرقدرتی از اندیشه و عمل ادامه یافته است. در این زمینه هواداران ارزشهای بشری برای مقابله با اعمال خشونت و گسترش آن، بهترویج ارزشهای انسانی، بهویژه «مدارا و تساهل»، دستاوردهای چشمگیری را ثبت کردهاند. با اینحال نهادینهشدن «مدارا و تساهل» آرمانی نزدیک و قابلدسترسی در روابط بینالملل به نظر نمیرسد. این به معنای بینتیجه بودن تلاش برای ترویج ارزشهای اخلاقی در روابط بینالملل نیست، چرا که آرمانگرایان در روابط بینالملل توانستهاند اندیشهها و نهادهای اثرگذاری را ایجاد کنند، که برای مهار قدرت و نیز خشونتورزی در بسیاری از مواقع تاثیر خود را آشکار ساختهاند.