آفتابنیوز : حرفهایی که گاها رنگ و بوی نبود وحدت و معرفی گزینههای متعدد را به خود گرفتهاند. هر جناح و دستهای از بررسی اسامی مختلف برای «رو» کردن برگ برنده انتخابات 96 سخن می گوید، از اصلاح طلبان و نوای نسبتا هماهنگ شان در حمایت از حسن روحانی گرفته تا اصولگرایانی که هنوز سازهایشان را برای اجرای موسیقی وحدت کوک نکردهاند.
«حسن روحانی» شیخ دیپلماتی که با پیشینه اصولگرایی، دست یاری اصلاح طلبان را رد نکرد و در انتخابات 92 با حمایت آنها و اعتدالیون وارد پاستور شد. گویابعد از 4 سال همچنان قرار است چپ گراها را پشت سر خود ببیند و بعید به نظر می رسد فردی دیگر جای او را به عنوان گزینه اول اصلاح طلبان را بگیرد. گرچه هستند برخی از همین جریان که به دبنال رقیب تراشی برای شیخ هستند.
اما کمی آنسوتر از اردوگاه اصلاح طلبان، داستان روال دیگری را طی میکند. همان جا که مردان اصولگرا برخلاف تأکید بر «وحدت»، هر یک آشکارا یا در لفافه کاندیدایی را برای سال 96 معرفی می کنند.
اصولگرایان که بعد از درگذشت آیتالله مهدوی کنی و حبیبالله عسگر اولادی، عمود خیمه خود را از دست دادهاند، با پیشروی افراطیون، هر روز چنان از وحدت فاصله گرفتند که این روزها هر دسته و گروه نزدیک به جریان اصولگرایی از برگ برنده خود، برای انتخابات 96 روایت کند و کمتر جایی سخن از کاندیدای واحد به میان آید.
از یک سو افرادی همچون مصباحی مقدم از بدنه جامعه روحانیت در حرفهایش حسن روحانی را به عنوان گزینه محتمل اصولگرایان در انتخابات 96 معرفی میکند، -سخنی که با برخورد شدید هم طیفانش مواجه شد- از سویی دیگر چهره های دیگر اصولگرا با تکیه بر این نکته که بدنه اصولگرایی با «قحط الرجال» مواجه نشده است، کمر همت به معرفی گزینه جدید بسته اند.
آنچنان که محسن کوهکن در صحبتهای انتخاباتیش از احتمال پدیده شدن یکی از گزینههای انتخابات 96 سخن به میان آورده یا حسن بیادی که قالیباف یا حتی حدادعادل را رقیب اصلی احمدینژاد در انتخابات پیش رو معرفی میکند.
اما در این میان بیشترین نگرانی بزرگان اصولگرا مانند چند دوره اخیر، «نواصولگرایان» هستند، گروهی که میرتاج الدینی که خود نیز منتسب به این طیف می شود آن را اینگونه روایت می کند «جریان های اصولگرایی جدید با آنچه راست سنتی در گذشته میگفتند متفاوت است، در دهه اخیر یک جبهه ارزشی جریان اصولگرایی شکل گرفته است که حتی شخصیت هایی مثل آقای ناطق نوری هم از این جریان غایب است.»
همان طیفی که اسدالله بادامچیان نیز پیشتر روایتی از شلوغ کاری های آنها در انتخابات مجلس دهم را بیان کرده بود« اختلاف بین سلایق اصولگرایی به قدری شدید بود که اگر یک وحدت و ائتلاف پدید نمی آید چند جزیزه می شدند. تازه ما وحدت و ائتلاف را قبول کردیم و بچه شلوغهای اصولگرا را که مشی موتلفه با مشی آنها کاملا تفاوت دارد در مجموعه نگه داشتیم. برای نگه داشتن چه باید کرد؟ معلوم است که گذشت باید کرد. اگر ما آنجا اینکار را نمیکردیم و این دوستان را با محوریت جامعه روحانیت جمع نمی کردیم شرایط بدتر می شد. »
روایت هایی که هرکدام بیانگر آن است که طیف جدید اصولگرایان با وجود دردسرهایی که در چند انتخابات اخیر برای این کلیت جریان اصولگرا ایجاد کردند ولی باز هم بر کشیدن خط قرمز پررنگ بین خود و قدیمی ترهای اصولگرا تاکید دارند. در همین راستا هم به نظر می رسد در برنامه ریزی برای انتخابات سال 96، گرچه این طیف از اصولگرایان زمزمه وحدت می کنند اما قرار است باز هم مسیر تک روانه ای را دنبال کنند آنچنان که برخی از آنها که نزدیک به پایداری ها هستند بدشان نمی آید احمدی نژاد باردیگر به پاستور بازگردد و طیف دیگر آنها که به دوقلوهای ایثارگران و رهپویان نزدیک است عنوان می کنند که به دنبال معرفی کاندیدای خود هستند. همین فضای چندگانه در بدنه اصولگرایی است که این نگرانی را ایجاد کرده است که علی رغم زمزمه های وحدتی که شنیده می شود سال 96 باز هم سال وحدت اصولگرایی نباشد.
«بازی خراب کن»های اصولگرا باز هم وحدت شکن می شوند؟
«شلوغکارهای» اصولگرا، اما همان افرادی هستند، که در دهه اخیر از دل فضای سیاسی جناح اصولگرا سر برآورند و از همان ابتدا بنا را بر عبور و انتقاد از چهرههای قدیمی و حرکت در مسیر تندروی گذاشتند.
روزگاری جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و جمعیت ایثارگران فرمان حرکت در مسیر چندصدایی اصولگرایان را به دست داشتند و پس از آنها،اهالی جبهه پایداری نیز وارد گود شدند تا بر شدت موضوع بیافزایند.
اهالی جمعیت رهپویان و ایثارگران در تمام سالهای حضور سیاسیشان، چنان در مسیر تکمیل تصمیمهای خاص یکدیگر، گام برداشتهاند که دیگر با توصیف«دوقلوهای سیاسی» شناخته میشوند. اما هر چقدر که این دوقلوهای سیاسی، برای حرکت در مسیر یکسان سیاسی، با یکدیگر هماهنگ عمل کردهاند، برای وحدت اصولگرایان به خصوص در بحبوحه انتخابات دستاورد خوشی نداشته اند.
مسیری که سال 84 از سوی این طیف از اصولگرایان آغاز شده بود تا سال 92 پرپیچ و خم و زیگزاگی طی شد. آنچنان که در سال 92 دوقلوهای سیاسی با آنکه در ابتدا پشت ائتلاف 2+1 قالیباف، ولایتی و حداد عادلی، قرار گرفته بودند اما در میانه راه شان را جدا کردند و تصمیم به حمایت از زاکانی دبیر کل جمعیت رهپویان گرفتند. اما دیری نگذشت که با کنار گذاشته شدن زاکانی، نام فرد دیگری در حلقه حامیان این دو جمعیت سیاسی جای گرفت. سعید جلیلی.
به گزارش خبرآنلاین، جلیلی چهرهای بود که در هیاهوی انتخابات سال 92، توانست جمعیت رهپویان و ایثارگران و جبهه پایداری را به یکدیگر نزدیک کند تا دار و دسته جدایی طلب جناح اصولگرا، هر چه محکمتر بر طبل انشقاق در اردوگاه اصولگرایان بکوبند. همین مسیر تا سال 94 نیز طی شد و این طیف از اصولگرایان در انتخابات مجلس گرچه توانستند بزرگان اصولگرا را مجبور به پذیرش خواسته های خود کنند و لیست تهران را به نفع خودشان ببندند اما رای «نه» مردم آنها را از ورود به مجلس باز داشت.
«نه» قاطع مردم اما گویی هنوز تلنگر محکمی به این طیف از اصولگرایان نبوده است. چه آنکه به نظر می رسد مسیر حرکتی آنها برای انتخابات ریاست جمهوری 96 بازهم هماهنگ با دیگر اصولگرایان نباشد.
«اصولگرایان جدید» همچون دورههای پیشین، با سر و صدا وارد گود شده اند و هنوز بازی شروع نشده، در فکر شلوغ کاری و خراب کردن بازی وحدت هستند. آنچنان که قائم مقام جمعیت ایثارگران اخیرا حرف از معرفی کاندیدای مستقل در انتخابات پیشرو به میان آورده است. نکتهای که میتواند، تجربههای تلخ گذشته را برای اصولگرایان تکرار کند. پایداری ها هم کم و بیش ساز حمایت از احمدی نژاد را کوک کرده اند و بعید به نظر می رسد باردیگر زیر پرچم او جمع شوند.
از انتخابات ریاست جمهوری گرفته تا مجلس دهم، «پیروزی» هدفی بود که در هر دوره به نحوی با قیل و قال نو اصولگرایانِ رهپویان، ایثارگران و پایداری به آرزویی دست نیافتنی و خاطرهای پر حسرت برای جناح اصولگرا مبدل شده است، آرزویی که جامه عمل پوشیدنش، نیاز به شنیده شدن یک صدای واحد از اردوگاه اصولگرایان دارد و اگر اینبار هم بزرگان اصولگرا در برابر این خواسته نواصولگرایان کوتاه بیایند بعید نیست ریاست جمهوری 96 چیزی جز شکست برای اصولگرایان نداشته باشد.