کد خبر: ۴۰۶۵۰۲
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۹

یک تحلیل درباره مراسم روز کوروش و حواشی آن

مردم دوست ندارند که ارزش‌های فرهنگی و هویتی به آنها تزریق شود، بلکه می‌خواهند خودشان در این فرآیند مشارکت داشته باشند و دست به انتخاب بزنند و در برابر هر اجبار سیاسی یا تبلیغی واکنش منفی نشان می‌دهند. گرایش ملی - باستانی نسبت به ‌سال ٤٦ درحال تقویت است، هرچند فرهنگ سومی که بی‌تفاوت نسبت به دو فرهنگ ملی - باستانی و اسلامی است نیز در حال تقویت است.
آفتاب‌‌نیوز :
عباس عبدی در روزنامه «شهروند» نوشته است: اتفاقاتی که در سال‌های اخیر و همزمان با آنچه سالروز ورود کوروش به بابل و به‌عنوان روز کوروش مشهور شده است، می‌افتد و تعدادی از هم‌میهنان در کنار آرامگاه کوروش جمع می‌شوند و برنامه‌هایی را اجرا می‌کنند، امسال ابعاد وسیع‌تری پیدا کرد و گفته می‌شود که به بازداشت چند نفر نیز منجر شده است.

وجود این حساسیت در میان برخی از نیروهای طرفدار سیاست رسمی اگر هم نامنتظره نباشد، ولی در تحلیل این رویداد باید قدری دقت کنند. اگر گمان می‌کنند که دست‌های خارجی عامل اصلی این حرکت است، در این صورت باید گفت که دچار اشتباه گذشتگان شده‌اند؛ اشتباهی که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

رژیم گذشته سعی کرد در کنار توسعه اقتصادی و اجتماعی خود، یک چارچوب هویتی و تاریخی نیز برای جامعه ایران طراحی، تبلیغ و پیاده کند؛ از این‌رو از اواسط دهه ١٣٤٠ در پی توسعه مفهوم شاهنشاهی ایران و امپراتوری هخامنشی و... به‌عنوان یک گذشته تاریخی قابل اتکا برای ایرانیان بود. جشن‌های ٢٥٠٠ ساله نتیجه نهایی این برنامه‌ریزی بود. نکته جالب اینکه تبلیغات آن رژیم در این‌باره بی‌حد و حصر بود و حتی کار به جایی رسید که تاریخ رایج کشور را عوض کرد و مبدأ تاریخ را به زمان هخامنشیان برد و حساسیت همه را برانگیخت. مشکل از وقتی شروع شد که شاه گمان می‌کرد این نگرش طبعاً مقبول جامعه ایران باید باشد و هر کسی که هر ایده و هویت دیگری را تبلیغ کند، حتماً از خارج دستور می‌گیرد.

نتیجه این رفتار شاه چه شد؟ شاید در دهه ١٣٣٠ و اوایل دهه ١٣٤٠ حدی از گرایش به این فرهنگ ملی باستانی دیده می‌شد. نماد این گرایش در نام‌هایی است که مردم برای فرزندان، به‌ویژه فرزندان پسر انتخاب می‌کردند. مطالعه بنده در زمینه تحول نام‌گذاری کودکان تهرانی طی سه دهه تا ١٣٧٤ روند تحولات مذکور را به روشنی نشان می‌دهد. این مطالعه نشان می‌دهد که حداکثر نسبت اسامی ملی - باستانی (مثل کوروش، داریوش، کاوه، آرش، اسامی شاهنامه‌ای...) در سال ١٣٤٦ نزدیک به ١٦‌ درصد کل اسامی انتخاب‌شده برای نوزادان تهرانی است.

به‌عبارت دیگر، از هر ١٠٠ پسری که در تهران متولد می‌شدند یا شناسنامه می‌گرفتند حدود ١٦ نفرشان به یکی از اسامی ملی- باستانی نام‌گذاری می‌شدند. ولی این نسبت طی یک دهه بعد و برخلاف خواست آن رژیم، از ١٦‌ درصد کاهش یافت و در سال ١٣٥٦، به کمتر از ٦‌ درصد رسید. در واقع رفتار و گرایش مردم برخلاف تبلیغات و خواست رژیم بود و به آن واکنش منفی نشان دادند. در مقابل اسامی اسلامی پسران مسیری متفاوت را طی کرد و از حدود ٧٠‌ درصد کل اسامی در ‌سال ١٣٤٦ به حدود ٨٥‌ درصد کل اسامی در سال ١٣٦١ رسید.

اگر دقت کنیم تا سال ١٣٦١ مردم هستند که خودشان از خلال کنش‌های مدنی راه مورد نظر خود را انتخاب می‌کنند. ولی از ‌سال ١٣٦١ کم‌کم قدرت حکومت و تبلیغات رسمی وارد معادلات اجتماعی و سیاسی و اثرگذاری بر گرایش و ترجیحات مردم می‌شود، ولی نتیجه کاملا عکس می‌شود. برای نمونه اسامی اسلامی پسران تهرانی که در سال ١٣٦١ به حدود ٨٥‌درصد رسیده بود، در سال ١٣٧٢، به حدود ٦٣‌ درصد می‌رسد که کاهش شدیدی را تجربه می‌کند و حتی از سال ١٣٤٦ هم کمتر می‌شود.

این نسبت برای اسامی ملی - باستانی در فاصله سال‌های پس از انقلاب روند افزایشی پیدا می‌کند و در ‌سال ١٣٧١ دوباره به حدود ١٢‌ درصد کل اسامی می‌رسد. نکته بسیار مهم این است که در این فاصله سهم اسامی خنثی از بارهای هویتی اسلامی یا ملی - باستانی افزایش می‌یابد. این اسامی که در ‌سال ١٣٦١ فقط ١٠‌ درصد اسامی پسران تهرانی را شامل می‌شد، در ‌سال ١٣٧٢، حدود ٢٦‌ درصد اسامی پسران تهرانی را شامل می‌شود، بنابراین مردم در این مرحله نیز واکنشی منفی نسبت به تبلیغات رسمی نشان می‌دهند.

مردم دوست ندارند که ارزش‌های فرهنگی و هویتی به آنها تزریق شود، بلکه می‌خواهند خودشان در این فرآیند مشارکت داشته باشند و دست به انتخاب بزنند و در برابر هر اجبار سیاسی یا تبلیغی واکنش منفی نشان می‌دهند. مطالعه نام‌گذاری را اکنون هم برای دو دهه گذشته درحال تکرار هستم، امیدوارم وقتی به سرانجام رسید نتایج آن منتشر شود تا سیر تحولات فرهنگی در ایران بهتر شناخته شود، ولی اجمالا می‌توانم بگویم که گرایش ملی - باستانی حتی نسبت به ‌سال ٤٦ درحال تقویت است، هرچند فرهنگ سومی که بی‌تفاوت نسبت به دو فرهنگ ملی - باستانی و اسلامی است نیز درحال تقویت است، ولی آنچه را که با اطمینان می‌توان گفت این است که این رفتار مردم واکنشی است در برابر فشارهای سیاسی و تبلیغی برای مخالفت با ارزش‌های اجباری یا تلقین آنها. این حد از تعریف‌های عجیب و غریب از ایران باستان یا آوردن جملات قصار از داریوش و کوروش و جزئیات تاریخ ایران در آن دوران، عموما بازتابی است از چنین گرایشی که درصدد است تا در برابر تبلیغات و فشارهای رسمی، یک سنگر هویتی پیدا و مقاومت کند.

این موضوع را نه فقط در گزاره‌های هویتی فوق، بلکه در موضوع حجاب هم می‌بینیم. شاید اگر فشارهای خارج از عرف و هنجار نبود، رفتارهای زنان و مردان درباره حجاب تا این حد دارای فراز و فرود و نیز واکنشی نمی‌شد. در هر حال باید امیدوار بود که مخالفان گرایش ملی - باستانی درک دقیق‌تری از علل بروز آن پیدا کنند، چراکه در غیر این صورت ممکن است با هدف مبارزه با آن، گرایش مذکور را تقویت کنند، همچنان‌که تاکنون در این مسیر گام نهاده‌اند. تجویز آنها برای کاهش صفرا نتیجه عکس می‌دهد، هرچند گمان دارند که دارو را درست انتخاب کرده‌اند.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین