آفتابنیوز : آبان ماه سیاست ایران گرچه با حال و هوای انتخاباتی گرم تر شده بود اما بیش از آنکه درگیرودار فضای داخلی باشد، تحت الشعاع انتخابات آمریکا بود، همان جا که ترامپ برخلاف پیش بینی ها یکباره پرزیدنت دونالد ترامپ شد تا در شوخی و جدی افکار عمومی و سیاست ایران یک تشبیه سازی بین انتخابات سال 84 ایران با این انتخابات آبمریکا صورت گیرد. همان انتخاباتی که محمود احمدی نژاد برخلاف پیش بینی ها یکباره راهی پاستور شد.
اما انتخابات آمریکا، بیش از همه با حاشیه پردازیهایی از سوی برخی نیروهای سیاسی مخالف دولت همراه شد، چه آنکه افرادی از دولت سابق و نزدیک به جبهه پایداری با پیشگویی خاص خود، رییس جمهور شدن شدن ترامپ را برابر با فسخ تمام معادلات برجام تلقی کردند و از این ترفند برای بالا کشیدن خود از پلههای پایین سیاست و رسیدن به جایگاه کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری بهره بردند. گویی آنکه از نگاه این طیف از سیاسیون ایران راه یافتن ترامپ به کاخ سفید گریزگاهی را نیز برای آنها برای راه یافتن دوباره به پاستور گشوده بود. امری که از سوی دیگر طیف های سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب چندان مورد استقبال قرار نگرفت و خط و ربط چندانی بین دو انتخابات بین ایران و آمریکا برقرار نکردند.
اما چند هفته اخیر اگرچه بحث بر سر مدل های انتخاباتی همچنان داغ بود و فرمان آن از یک سو در دست مردان سنتی و معتدل اصولگرا و اصلاح طلب و سویی دیگر تندروهای دو جریان بود اما مهمتر از همه رونمایی از کاندیداهای جدیدی بود که به فضای انتخاباتی کشور حال و هوایی متفاوت تر بخشیده بودند. گویی آنکه مهره های صفحه شطرنج انتخابات کشور این روزها به سرعت جابجا می شوند و پیش بینی حرکت بعدی دشوارتر و دشوارتر شده است.
اصولگرایان درگیر یک معادله چندمجهولی هستند
هر چه به انتخابات نزدیک تر میشویم، اما و اگرها انتخاباتی نیز پر رنگ تر میشوند. علامت سئوالهای انتخاباتی در اردوگاه اصولگرایان تنها مربوط به کاندیدای ریاست جمهوری دوازدهم نیست، بلکه چگونگی مدیریت انتخابات نیز به معادله ای چند مجهولی برای اصولگرایان تبدیل شده است. هر چقدر بزرگان اصولگرا از وحدت دم می زنند و تاکید دارند باید همه حول یک محور و مشخصا روحانیت جمع شوند و مقطع فعلی زمانه تفرق و تشتت نیست جوانترها همچنان در توجیه مشی خود پیش می روند. این روزها این فقط محمدرضا باهنر نیست که از اصولگرایانی که در کنار زمین خود را گرم می کنند خواهشانه می خواهد که منصرف شوند، بلکه حدادعادل هم صراحتا هشدار می دهد مگر چندبار قرار است از یک سوراخ گزیده شویم.
در مقابل اما طیف جوانترهای اصولگرا که همچنان تندروانه حرکت می کنند گرچه در بیان از تلاش برای وحدت حرف می زنند اما مدل حرکتی که انتخاب کرده اند گویای چیز دیگری است، آنها شعار« وحدت در عین کثرت» را سر میدهند، حسین طلا در این رابطه میگوید :«اگر مبنا را بر این بگیریم که آقای روحانی رئیسجمهور مستقر و یک طرف معادله است، فکر میکنم طرف مقابل میتواند وحدت را در عین کثرت ایجاد کند و آن «نه به روحانی» است بنابراین هر نامزد اصولگرایی که میآید رقیب اصلیاش باید آقای روحانی باشد، یعنی آقای روحانی را نقد کند و موجب ریزش آرای آقای روحانی شود چون جامعه آمادگی پذیرش دارد. نهایتا با وحدتی که در عین کثرت اتفاق میافتد، هر که به مرحله دوم رسید، همه با او وحدت خواهند کرد، حالا قدیمی باشد یا جدید.» این توجیهی است که هنوز نتوانسته است طیف سنتی های اصولگرا را مجاب کند که با چند کاندیدا به رقابت با حسن روحانی برخیزند.
هیاهوی نابرجامیان برای رسیدن به پاستور
انتخابات آمریکا، فرصت مناسبی برای اوج گرفتن انتقادات چهرههای تندرو اصولگرا از برجام بود. هرچند این انتقادات از این نقطه آغاز نشدند و از مدتهاست که دستور کار این طیف است اما بدون شک میتوان این روزها را نقطه اوج انتقادات هسته ای این افراد دانست که حال و هوای انتخاباتی به خود گرفته اند.
سعید جلیلی مردی که نامش با مذاکرات هسته ای در دولت قبل گره خورده است و مدتهاست که زبان و قلمش در نقدهای تند و تیز از مذاکرات هسته ای می چرخد. او مدتی است که آتش انتقاداتش را تندتر کرده است و حتی یار دیرین خود یعنی «علی باقری» را نیز به میدان آورده است تا «نابرجامیان» فعالیت خود را بیشتر دنبال کنند.
اما در این میان سعید جلیلی نباید چندان انتظار همراهی از سوی اصولگرایان داشته باشد، زیرا این نگاه خاص مرد هسته ای احمدینژاد، یک بار به مذاق مردم خوش نیامده است.شاید به همین دلیل است که جدا از پیغام های محرمانه، برخی عقلای راستگرا حتی در رسانه ها هم هشدارهایی هم به سعید جلیلی داده اند و گفته اند که برای او فرش قرمز پهن نخواهند کرد.
خبرهای جسته و گریخته اما می گویند سعید جلیلی عزمش را بر حضور در میدان رقابت جزم کرده است و قرار است با دستورکار هسته ای به مصاف حسن روحانی برود.
سکوت احمدینژاد و تکاپوی مردانش
نهی رهبری کافی بود تا هیاهوهای انتخاباتی احمدی نژاد به سکوت و سکون سیاسی تبدیل شود. سکوتی که او را به یک پیشگو تبدیل کرده است، چه آنکه همین روزهای اخیر، خبری به گوش رسید که احمدی نژاد پیشگویی کرده است؛« انتخابات سال آینده ریاستجمهوری، سوت و کور و از سردترین دورههای انتخابات خواهد بود.»
احمدی نژاد در کنار این پیشگویی البته گفته بود که «من قهر نمیکنم اما انتظار هم نداشته باشند برای گرم کردم انتخابات کاری بکنم.»، جمله ای که چند روز قبل تر نیز به نقل از وی خطاب به غلامحسین الهام نیز مطرح شده بود، آنجا که مرد مورد وثوقش گفته بود«حتی از شما که خیلی هم بهتان علاقه مندم نیز حمایت نمیکنم. چون به آقا اعلام کردم که در انتخابات دخالت نمیکنم، نمی توانم از شما حمایت کنم.»
در واقع احمدی نژاد در تلاش است تا نبود خودش در انتخابات آتی را عاملی برای بی رمق شدن این انتخابات معرفی کرده و اینگونه نشان دهد که حتی حاضر نیست سکوت سیاسیاش را برای حمایت از مردان خود بشکند.
اما در کنار سکوت سیاسی احمدی نژاد این روزها خبرهایی از سر بلند کردن مردان دولت مهرورزی در قد و قامت کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری به گوش میرسد. پس از غلامحسین الهام که با نقد فضای برجام و سیاست خارجی آهسته آهسته وارد گود انتخابات شده است، برخی همچون محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دوم احمدینژاد و عضو شورای مرکزی «جبهه یکتا» از رستم قاسمی به عنوان یکی از کاندیداهای این تشکل برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 نام میبرند.
رستم قاسمی مرد نفتی دولت احمدی نژاد که برخلاف الهام که برجام را به عنون پاشنه آشیل دولت معرفی میکند از در اقتصاد وارد شده و در تلاش است تا با نقد عملکرد اقتصادی روحانی، مسیر ناهموار انتخابات 96 را برای خود و جبهه یکتا صاف کند. کاندیداهایی که به نظر نمی رسد در نهایت اجماع کلی جریان اصولگرا را به سمت خود جلب کنند.
شرط و شروط قالیباف برای آمدن /تردیدها همچنان پابرجاست
شهردار کنونی تهران، مردی که در سالهای 84 و 92 شانس حضورش در پاستور را محک زد و هر بار با تابلوی ورود ممنوع مواجه شد، گویا دوباره سودای پاستور را در سر میپروراند.
اما این بار قالیباف برای آمدنش، شرط و شروطی گذاشته است. بیادی در این رابطه میگوید: اگر اصولگرایان بخواهند روی گزینه های قبلی سرمایه گذاری کنند، به جز قالیباف شخص دیگری توانایی و ظرفیت کار اجرایی ندارد. تحلیل من این است که قالیباف هم در شرایطی می آید که شخص دیگری از اصولگرایان وارد انتخابات نشود. آن طور که از اطرافیان قالیباف پرسیدم، آن ها هم این نظر را قبول دارند.
احتمال حضور قالیباف تا حدی پر رنگ شده است که حتی وقتی از باهنر در رابطه با قالیباف و سرمایه گذاری اصولگرایان بر کاندیداهای شکست خورده سئوال شد، او گفت:« وضعیت قالیباف با سایر نامزدها فرق میکند و چند بار نامزد بوده و نفر دوم انتخابات شده است ولی گزینه قالیباف قابل بررسی است.» با این وجود اما به نظر می رسد ذهن سیاسی قالیباف آنقدر پخته و سیاس شده است که اجازه ندهد او بی گدار به آب بزند، دوبار کاندیداتوری و دوبار شکست به او فهمانده است که سومین شکست یعنی حذف از دایره سیاست ورزی عملیاتی پس قدم سوم باید هوشمندانه تر برداشته شود. تردیدهایی که سبب شده است قالیباف اینبار با تفکر بیشتری برای کاندیداتوری تصمیم بگیرد.
و اما الیاس نادران؛ احمدینژاد دوم
الیاس نادران مردی که به دلیل شباهتهای سیاسی و فکری با احمدی نژاد، از نظر بسیاری لقب احمدی نژاد دوم را از آن خود کرده است.
این روزها او نیز نامش با برچسب کاندیداهای احتمالی، همراه شده است تا جایی که فروزنده عضو جمعیت ایثارگران در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه گفته میشود از بین گزینههای موجود اصولگرایان که جمعیت ایثارگران در حال بررسی آنها برای انتخابات 96 است، نام الیاس نادران نیز مطرح است، گفت: طبیعتاً یکی از گزینههایی که توسط جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد، آقای «الیاس نادران» است البته گزینههای دیگری را نیز بررسی خواهیم کرد.
اصلاحطلبان همچنان در گیرودار اختلافات
انتخاب عارف به عنوان رییس دائمی و همچنین حجت الاسلام موسوی لاری به عنوان نایب رییس اول شورایعالی سیاست گذاری اصلاح طلبان در اوایل آبان ماه را باید به عنوان گامهای جدی این جناح برای سر و سامان دادن به فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی شان تلقی کرد. این شورا همچنین کمیته های درونی خود چون کمیته استانی رو نیز فعال کرده است تا رایزنی ها برای اردیبهشت 96 از هم اکنون جدی تر دنبال شود و اختلافاتی که این روزها بر سر این شورا سایه افکنده است کمرنگ تر شود.
شاید بخاطر همین اختلافات است که برخی از درون این جریان از طرح های دیگری همچون کاندیدای پوششی سخن می گویند. حتی محمد جواد حق شناس عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان درباره نظر برخی از اصلاحطلبان مبنی بر ارائه یک گزینه دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری در کنار نامزد نهایی یعنی روحانی گفته است: بهنظر من این طرح منطقی است. ارائه گزینه دیگر بهمعنای رقیب جدید نیست بلکه بهنوعی پوشش دادن به مسئله انتخابات است. البته این طرح هنوز قطعی نشده و بهمرور زمان در کمیته سیاستگذاری شورای عالی بحث و بررسی میشود.
غرضی؛ طناز سپهر سیاست: میآیم
نفر آخر انتخابات سال 92 نیز، از آمدن برای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری میگوید. او که معمولا با طنازی خاص خودش به روایت رویدادهای مختلف تاریخ معاصر می پردازد، این روزها کمر همت برای پرچمداری انتخابات 96 بسته است.
سید محمد غرضی در مورد حضورش در انتخابات 96 میگوید: با توجه به اینکه روشی که روحانی به کار گرفته مانند روش های دولت های گذشته است، چون این روش ها را برای جامعه مفید نمی دانم، با روش هایی که خود بیان می کنم می آیم و در انتخابات ریاست جمهوری شرکت می کنم.
هوش سیاسی فتاح برای نیامدن/ضرغامی هنوز بلاتکلیف بین آمدن یا نیامدن
در کنار غرضی نمی توان از اسامی چون ضرغامی عبور کرد، کاندیدای بالقوه ای که این روزها نامش بر سر زبان ها است و شاید سیاسی شدنش این گمانه را جدی تر هم کرده است. فتاح هم که در دایره کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری بود نمایشگاه مطبوعات را فرصت مناسبی برای خود دید تا با قاطعیت این گمانه ها را رد کند شاید او باهوش تر از برخی هم طیفان سیاسی اش به این باور رسیده است صحنه پیچیده انتخابات 96 هنوز زمان مناسبی برای برداشتن قدم های بزرگتر نیست.
در واقع هر چه به فضای انتخابات نزدیک تر میشویم، شاهد هیاهو و جنجال در میان اصولگرایان و تلاش اصلاح طلبان برای کمرنگ کردن اختلافات درونی هستیم. مرد پیروز پاستور در سال 96 در نهایت از درون همین فعل و انفعالات انتخاباتی بیرون خواهد آمد یا ...
منبع: خبرآنلاین