کد خبر: ۴۳۵۱۴۴
تاریخ انتشار : ۰۵ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۳

حدادعادل: هاشمی از سال ۸۴ به حاشیه انقلاب رفت/ گفتند از اصفهان کاندیدا شوم/ نگران بقایی نیستم

آفتاب‌‌نیوز : غلامعلی حدادعادل در گفتگویی با سالنامه نوروزی مثلث گفت:من تصور می‌کنم رهبری اصلاح‌طلبان را با فتنه یکی نمی‌دانند. به گمان من، نظر رهبری دو پرونده وجود دارد؛ یکی پرونده اصلاح‌طلبی و دیگری پرونده فتنه.

بخشی از این گفتگو در ادامه می آید:

سال گذشته در این اوقات فضا خیلی متاثر از توافق هسته‌ای بود و تقریبا دو دسته طرفدار و منتقد برجام از معتدل تا رادیکال حضور داشتند و این فضا به انتخابات مجلس دهم هم کشیده شد و بالاخره تغییراتی در مجلس رخ داد. یک سال بعد از آن اتفاق فکر می‌کنید که فضای جامعه مثل گذشته است یا تغییراتی داشته؟

سال گذشته دولت خیلی بیشتر از امسال به برجام امیدوار بود. در واقع برجام به یک موضوع تبلیغاتی برای جریان سیاسی طرفدار دولت مبدل شده بود که تا حدود زیادی بهره‌اش را هم در انتخابات بردند. ولی در این یک سال اتفاقات زیادی افتاده که به نظر خود برجامیان، نقض برجام بوده است. آمریکایی‌ها نشان دادند که به هیچ وجه حاضر نیستند به وعده‌هایی که دادند، عمل کنند. اکنون برجام به صورت امر مبهمی‌ درآمده و در نهایت هیچ‌کس نمی‌داند آقای‌ترامپ می‌خواهد با برجام چه کار کند؟ آنچه رخ داده این است که حرف‌های ضد‌و‌نقیض وضعیت برجام را متزلزل کرده است. بنابراین برجام در انتخابات سال 96 معنای انتخابات سال 94 را نخواهد داشت.

تحولات این مجلس را دنبال می‌کنید؟

بله، در حد اخبار مجلس دنبال می‌کنم.

شایعه‌ای هم شد که ممکن است از اصفهان نامزد شوید ولی این اتفاق نیفتاد. آیا به حضرتعالی پیشنهاد شده بود؟

برخی از دوستان چند‌‌ماه پیش از اصفهان پیشنهاد کردند ولی من به این جمع‌بندی نرسیدم که این کار صحیح است.

چطور؟

یک علتش این است که کسی که می‌خواهد نماینده اصفهان شود باید وقت داشته باشد به اصفهان برسد و برای من چنین کاری ممکن نیست. این یکی از دلایل است و فکر می‌کنم همین یک دلیل کافی باشد. اما دلایل دیگری هم وجود دارد.

جبهه مردمی ‌از مدتی پیش فعالیت خود را آغاز کرد و به تازگی دچار تغییرات شد. شما هم به‌عنوان عضو شورای مرکزی انتخاب شدید. ماجرا چیست و چرا از شما دعوت شد و چرا پذیرفتید که وارد این عرصه شوید؟ باتوجه به تجربیاتی که در انتخابات‌های گذشته داریم؛ یعنی دو تجربه خیلی نزدیک که یکی سال 94 و دیگری سال 92 که به هر حال با هم متفاوت است. از این زاویه که ائتلاف کردن و رسیدن به لیست واحد در مجلس کار تقریبا شدنی و منطقی است ولی در ریاست‌جمهوری کار سخت و طاقت‌فرسایی به نظر می‌رسد. از این زاویه فکر می‌کنید آیا چشم‌انداز خوبی وجود دارد؟

در کار سیاسی اگر انسان به درستی به مبانی حرکت سیاسی خودش معتقد باشد، از شکست‌های احتمالی که در مسیر برایش پیش می‌آید نباید دچار یأس شود بلکه باید هر شکستی را یک فرصت برای شناخت ضعف‌های خودش تلقی کرده و برای رفع معایب خودش تلاش کند. واقعیت این است که ما در انتخابات سال 92، به علت تفرقه شکست خوردیم. این شکست سبب یک نوع جمع‌بندی مثبت شد و آن توافق جمعی ما در انتخابات مجلس بود که درست است که در تهران با یک اختلاف اندکی بعد از 30 نفر رقیب قرار گرفتیم و پیروز نشدیم ولی در کل کشور انتخابات مجلس را نباختیم. ما تجربه ائتلاف مجلس دهم را من حیث‌المجموع تجربه مثبتی می‌دانیم. همان تجربه مثبت زمینه‌ای شد برای شکل گرفتن جبهه مردمی ‌نیروهای انقلاب اسلامی. یعنی ما به این جمع‌بندی رسیدیم که باید یک تغییر و تحولی در تشکل سیاسی خودمان بدهیم و چهره‌های تازه‌ای را وارد میدان کرده و گفتمان تازه‌ای را هم انتخاب کنیم. همچنین مراقب باشیم که از آن سوراخ‌هایی که در نوبت‌های قبل گزیده شده‌ایم، دوباره گزیده نشویم. مجموع این تجربه‌ها امروز به این منتهی شده که یک اراده‌ای برای شکل‌گیری جبهه مردمی ‌نیروهای انقلاب اسلامی به وجود بیاید. می‌توانم بگویم که 80 تا 90 درصد کسانی که به آقای روحانی رای ندادند، در این جبهه حضور و به وحدت اعتقاد دارند. یک عده از آنهایی هم که به آقای روحانی رای داده‌اند، به این جبهه امید بسته‌اند. من شکل‌گیری جبهه مردمی ‌را یک گام مثبت دیگر بعد از ائتلاف مجلس دهم می‌دانم و فکر می‌کنم یک نوع حرکت تکاملی در فعالیت‌های سیاسی نیروهای انقلاب است.

خود جنابعالی چطور شد که اضافه شدید؟

هر‌‌جا ببینم کاری می‌توانم برای انقلاب کنم، شانه خالی نخواهم کرد. دلیلی نمی‌دیدم اگر کاری می‌توانم انجام دهم، طفره بروم و کاری انجام ندهم.

آقای دکتر! دو نکته وجود دارد؛ یکی اینکه واقعا به وحدت رسیدن در جبهه اصولگرایی بدون جبهه پایداری بالاخره وحدت کامل نیست و یکی از مسائلی است که از انتخابات سال 92 تا الان وجود داشته همین جبهه پایداری است که به شکل‌های مختلف باز تولید شده است. من فکر می‌کنم همچنان صورت‌مساله در انتخابات سال 96 باقی است. شما چطور فکر می‌کنید؟

بله، هنوز ما جبهه پایداری را در کنار جبهه‌مردمی ‌نداریم. ولی من شخصا پیوستن دوستان پایداری را به جبهه مردمی‌ دور از دسترس نمی‌دانم. برای اینکه ما تجربه موفقی در انتخابات مجلس داشتیم. ما به پیوستن آنها علاقه‌مندیم. اشکالاتی که دوستان ما می‌گیرند، اشکالات ریشه‌ای نیست. ما هم برایشان توضیح داده‌ایم و فکر می‌کنم در میان دوستان پایداری این تقوا و بصیرت وجود دارد که به‌دنبال تفرقه نباشند.

آیا فکر می‌کنید اصولگرایان شانس پیروزی بر آقای روحانی را دارند؟

به نظر من اگر به وحدت و فرد واحد مناسبی برسند، شانس پیروزی دارند. این به دو چیز بستگی دارد؛ نخست اینکه این وحدت هرچه بیشتر، کامل‌تر شود. دوم اینکه فرد انتخاب شده فرد شایسته‌ای باشد.

یکی از اتفاقات مهم امسال درگذشت آقای هاشمی بود. دو نظر راجع به ایشان به صورت کلی وجود دارد؛ یک اعتقاد این است که آقای هاشمی رفسنجانی طی سال‌های اخیر دیگر قدرتی در سیاست ایران نداشته و بحث قدرت سیاسی ایشان بیشتر حالت عاطفی داشته است. عده دیگری معتقدند که آقای هاشمی حتی تا روز وفات خودشان، تاثیرات خاص خود را در آرایش سیاسی ما داشته‌اند. شما چطور فکر می‌کنید؟

بنده فکر می‌کنم آقای هاشمی خصوصا بعد از انتخابات سال 84 به تدریج جای خودش را از متن انقلاب به حاشیه برد. یعنی آقای هاشمی که در کنار رهبر انقلاب با سابقه مبارزه طولانی، مورد اجماع همه انقلابیون بود، این میدان حضور و تاثیر ملی را ترک کرد و در واقع به جای اینکه همه ایران فرصت حضور آقای‌هاشمی باشد، او به سراغ حاشیه‌های خیلی محدود رفت. مثلا اینکه دانشگاه آزاد را به‌عنوان یک میدان حضور سیاسی برای خودش انتخاب کرد و به تدریج هم به سمت اصلاح‌طلبان رفت. این سیر تدریجی گرایش آقای هاشمی به سمت اصلاح‌طلبان، معامله‌ای بود که هر دو طرف آن را یک تاکتیک تلقی می‌کردند و در درستی آن شک داشتند اما ادامه‌اش را بیشتر از فسخ آن می‌پسندیدند.

راجع به همین معامله که فرمودید نکته مبهمی ‌وجود دارد. در بیرون این تصویر وجود داشت که آقای هاشمی نماینده اصلاح‌طلبان در قدرت است. اما در داخل انگار این طور نبود؛ انگار که خیلی هم حرف‌های اصلاح‌طلبان را بخواهد نمایندگی نمی‌کرد. این نقطه شک و ابهام از همین جاست یعنی آقای هاشمی نقش خودش را برای اصلاح‌طلبان ایفا نمی‌کرد؟

اصلاح‌طلبان وقتی به گذشته خودشان مراجعه می‌کردند با آن بدزبانی‌ها، تهمت‌ها و عناوینی که به آقای هاشمی می‌دادند، خودشان در توجیه نزدیک شدن به آقای هاشمی دچار تناقض بودند. آقای هاشمی هم وقتی به گذشته خودش نگاه می‌کرد با آن مخالفت‌ها و فاصله‌ای که با این جریان داشت، همین طور بود. یعنی برای هیچ کدام از دو طرف این نزدیک شدن به هم در 20 سال پیش قابل تصور نبود. درواقع احساس هر دو طرف این بود که یک همکاری مصلحتی است هر چند چنین همکاری‌ای وجود داشت و روزافزون هم بود.

بعد از درگذشت آقای هاشمی اصلاح‌طلبان تغییراتی در بیان خودشان دادند و ادعا می‌کنند که تمایل دارند به حاکمیت نزدیک شوند و باید نماینده مستقیم داشته باشند و این خلاء را پر کنند. این مساله را چطور تفسیر می‌کنید؟ آیا اصلاح‌طلبان بعد از درگذشت آقای هاشمی به رهبری نزدیکتر می‌شوند؟

من تصور می‌کنم رهبری اصلاح‌طلبان را با فتنه یکی نمی‌دانند. به گمان من، نظر رهبری دو پرونده وجود دارد؛ یکی پرونده اصلاح‌طلبی و دیگری پرونده فتنه. اصلاح‌طلبی می‌تواند به‌عنوان یک جریان سیاسی حضور داشته باشد و این حضور حقش هم هست. ولی باید تکلیف خودش را با فتنه روشن کند و این پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار اصلاح‌طلبان است. آنها چنین کاری را نمی‌کنند و به مصلحت خودشان نمی‌دانند. در عین حال این‌طور وانمود می‌کنند که می‌خواهند به حاکمیت نزدیک شوند!

ائتلافی که سال 92 صورت گرفت یک ضلعش هم آقای هاشمی بود که البته در سال 94 هم تکرار شد، تفسیر و تحلیل شما از انتخابات سال 96 چیست؟ آیا اصلاح‌طلبان بعد از درگذشت آقای هاشمی این ائتلاف را ترک کرده و نامزد خود را می‌آورند؟

من معتقدم که طیف‌های اصلاح‌طلبان با همه دعواهای واقعی و ظاهری که ‌بینشان هست، هیچ چاره‌ای جز ائتلاف بر سر آقای روحانی ندارند. آنها هیچ وقت نامزد دیگری را پیدا نمی‌کنند که مثل آقای روحانی چهار سال مداوم صبح تا شب رادیو، تلویزیون و فضای تبلیغاتی را در اختیار داشته و شناخته شده باشد. یعنی ته دل آنها تصدیق این واقعیت است که رفتن به سراغ غیرروحانی یک انتحار سیاسی است و چنین کاری را نخواهند کرد. این تصور من است و حرف‌هایی را که گاهی به‌عنوان مخالفت می‌زنند در حد حرف می‌دانم.

راجع به آقای احمدی‌نژاد، آقا فرمایشی داشتند. من برداشتم از آن فرمایش این بود که حضرت آقا تصور می‌کردند که این گفتمان و ایده ممکن است که دوقطبی خطرناک ایجاد کند. اکنون اتفاق دیگری افتاده و آقای بقایی نامزد شده‌. ابراز می‌کنند آقای بقایی در واقع همان احمدی‌نژاد است با همان تفکرات و عقاید. درواقع انگار خود آقای احمدی‌نژاد در انتخابات آمده! برداشت شما از آن توصیه و این اعلام نامزدی و این سکوت آقای احمدی‌نژاد چیست؟

از آمدن آقای بقایی و حرف و صحبت‌هایی که در حاشیه اعلام نامزدی ایشان هم اینجا و آنجا گفته می‌شود، هیچ نگران نیستم. یعنی اصلا اتفاق خاصی نخواهد افتاد. در انتخابات از این جور حرف‌ها زیاد است. یعنی خیلی‌های دیگر هم هستند که الان در بعضی احزاب این طرف یا بعضی احزاب آن طرف اعلام نامزدی می‌کنند. اعلام نامزدی یک امر طبیعی است و خیلی اتفاق خاصی نمی‌افتد. من نگران نیستم.

شما ملاقات با نامزدها را در شورای مرکزی شروع کرده‌اید؟

دیدارهایی در حد آشنایی و تبادل‌نظر وجود داشته اما بررسی جدی با برگزاری مجمع ملی و تشکیل شورای مرکزی آغاز می‌شود.

برنامه این است که پنج نامزد برای ثبت‌نام بروند؟

5 نامزد از فرآیند رای‌گیری مجمع حاصل می‌شود ولی در باب اینکه آیا هر 5 نامزد در انتخابات شرکت کنند یا یک نفر یا بیش از یک نفر و این یک نفر یا آن دو یا سه نفر چه کسانی باشند، بستگی دارد به اختیاری که مجمع به شورای مرکزی خواهد داد.

یعنی ممکن است شما تصمیم بگیرید بعد از پنج نفری که مجمع دوم انتخاب کرد، یک نفر ثبت‌نام کند؟

اصلا هدف نهایی معرفی یک گزینه واحد است منتها برای اینکه دست شورای مرکزی بسته نباشد و بتواند متناسب با شرایط بهترین تصمیم را بگیرد، از مجمع درخواست خواهد کرد که این اختیار را به شورای مرکزی بدهد که متناسب با واقعیت و شرایط تصمیم بگیرند.

ولی این تهدید را دارد که کنار رفتن نامزدی که وارد عرصه تبلیغات می‌شود، سخت باشد؟ شما دیگر سخت بتوانید در شورای مرکزی این افراد را برای کناره گیری قانع کنید.

فرض بر این است که آن پنج نفر صد‌درصد تابع تصمیمات جبهه خواهند بود. خیلی کار سختی می‌شود. به هر حال اگر نتوانیم این کار سخت را انجام دهیم، محکوم به کارهای سخت‌تری خواهیم بود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین