* به نظر شما موضوع ممنوعیت صدور هولوگرام چقدر میتواند در وضعیت تهران تاثیرگذار باشد؟
بدیهی
است آن چه این اواخر به عنوان هولوگرام انجام می شد، معجونی از عدم شفافیت
بود و در عین حال شهرداری، دلال ها و کسانی که از بیرون مداخله می کردند
پیچیدگی های را به وجود می آورد که احتمال فساد و کارهای مالی غیرشفاف را
بالا می برد. از آنجا که در جریان مدیریت شهرداری پیش از آقای نجفی نبودم
از قول مردم می گویم: ممنوعیت صدور هولوگرام روندی را که در بعضی بخش ها
خیلی معمول بوده است مختل کرده و از طرف دیگر روند قبلی کار را برای برخی
تسهیل می کرد؛ اما این ممنوعیت صدور اقدام موثری است؛ چراکه از نشتِ درآمد
شهرداری به بیرون جلوگیری میکند و موجب شفافیت مالی در شهرداری می شود. در
حال حاضر وظیفه شهرداری این است که هرچه سریع تر تکلیف کسانی را که قبلا
در این زمینه اقداماتی کرده اند، بده بستان های مالی داشته اند یا به
شهرداری اعتماد کرده بودند روشن کنند.
*دغدغه آقای نجفی درآمد
پایدار است تا شهرداری بتواند نیازهای کنونی خود را تامین و برای حال حاضر
هزینه کند؛ نه مثل صدور هولوگرام که آینده فروشی میکرد.
درآمد
پایدار شهرداری باید مبتنی بر این فلسفه باشد که هرکس از شهر و امکانات
شهری بیشتر استفاده می کند، باید بار بیشتری از هزینه های شهر را بر دوش
داشته باشد چراکه قرار نیست سوبسیدی از دولت، درآمد نفت و منابع ملی به
سازمان شهرداری داده شود. اگر بخواهیم مدیریت شهری را به یک مجموعه
آپارتمانی تشبیه کنیم، شورای شهر نقش هیات مدیره را ایفا میکند و شهرداری،
مدیر مجموعه ساختمانی است که 700 کیلومتر طول و عرض دارد. طبیعی است که هر
کس تعداد واحد و ماشین بیشتری داشته باشد و جای پارک بیشتری بخواهد باید
هزینه بیشتری بپردازد. این خود یکی از درآمدهای پایدار شهرداری و امکان
جدید برای تعدیل هزینه های آن است.
به نظرم در حال حاضر شهرداری
گران اداره می شود. سازمانی که سال 1377 با 12 هزار نفر اداره می شد حالا
به قول آقایان حدود 67 هزار کارمند دارد. مردم می خواهند شهرشان خوب اداره
شود، نه گران؛ بنابراین صرفه جویی خود یکی از درآمدهای پایدار است. روش های
اداره شهر باید کمترین هزینه را بر بودجه شهرداری تحمیل کند.
*چه روش های تولید درآمد می تواند اداره شهر را با کمترین هزینه ممکن کند؟
شهر
یک پدیده مدرن است و ما نمی توانیم در یک پدیده مدرن سنتی فکر کنیم. باید
درآمد شهرداری های مختلف دنیا را بررسی کنیم و ترکیبی متناسب با فرهنگ،
وضعیت درآمدی مردم و استفاده ای که قشرهای مختلف مردم از شهر دارند، تعریف
کنیم. در بسیاری از شهرهای مدرن دنیا، حمل و نقل یکی از بزرگترین منابع
درآمد شهرداری است. البته منظور صرفا فروش بلیت اتوبوس یا مترو نیست بلکه
عوارض استفاده از اتوبان، پارکینگ ها و ... از منابع مهم کسب درآمد محسوب
می شوند؛ تا حدی که گفته می شود حداقل تا سقف یک سوم از هزینه های مربوط به
حمل و نقل از محل اجاره پارکینگ ها تامین می شود.
شهرداری باید روی
این موضوع برنامه ریزی کند که اگر کسی میخواهد به صورت نامحدود از
اتومبیل شخصی اش استفاده کند، باید تحمل هزینه رفت و آمد آن را هم داشته
باشد. این موضوع چیزی نیست که صرفا درباره حمل و نقل صدق کند بلکه هر کس از
امکاناتی که شهر در اختیارش گذاشته استفاده می کند باید هزینههای آن را
هم پرداخت کند، راه دیگری هم وجود ندارد. محل تامین درآمد شهرداری گرفتن
عوارض از مردم است، اما باید شهرداری این هنر را داشته باشد که شهر را به
بهترین و ارزان ترین روش اداره کند.
* ارتباط نجفی با دولت
نسبت به مدیریت پیشین شهرداری بهتر است، از طرف دیگر دولت در پایتخت مستقر
است و از امکانات شهر تهران استفاده میکند. با این حساب فکر نمی کنید لازم
باشد دولت بدهیاش به شهرداری را پرداخت کند؟
من امیدوارم
دولت رابطه اش را با شهرداری براساس روابط تنظیم نکند بلکه ضوابط را معیار
خود قرار دهد. آقای نجفی آدم خیلی خوبی است و حتما رابطه خوبی هم با اعضای
هیات دولت و رئیس جمهوری دارد، اما این رابطه خوب نباید تنها دلیل پرداخت
بدهی باشد. ان شاءالله که اینطوری نیست. به هر حال دولت هم یک مجموعه است و
باید مثل وزارت خانه های مختلف، شرکت های دولتی و سازمان های وابسته به
وزارت خانه ها هزینه استفاده از امکانات شهری را بپردازد. اما این هم
پذیرفته نیست که دولت کمک ویژه ای از بودجه عمومی به شهرداری تهران کند و
قاعدتا هم این کار را نمی کند.
*همان طور که اشاره کردید در
دوره شهرداری شما تعداد نیروها 12 هزار نفر بوده اند و الان طبق آمار 67
هزارو 400 نفر هستند. نظر شما در رابطه با تعداد پرسنل مشغول به کار چیست؟
وقتی
وارد شهرداری شدم حدود 35 تا 40 هزار پرسنل در شهرداری بودند و وقتی
شهرداری را ترک می کردم، این تعداد به 10 تا 12 هزار نیرو رسیده بود.
نیروهایی را که از نظر ما کاری بودند و وظیفه و مسئولیتی برعهده شان بود با
برون سپاری و خصوصی سازی از شهرداری منفک کردیم. اما متاسفانه در طول این
سالها با سیاست هایی که مدیریت های گذشته داشتند، نه تنها دوباره همه آن ها
به دامان شهرداری برگشتند بلکه 50 تا 60 درصد هم به این تعداد اضافه شده
است. این کار باید دومرتبه انجام بگیرد. یعنی باید سازمان ها و شرکت های
شهرداری براساس وظیفه و کاری که انجام می دهند، حقوق دریافت کنند و کسی از
آن سازمان ها خود را حقوق بگیر شهرداری نداند. اگر کاری را انجام دادند و
توانستند وظیفه ای را که برعهده شان گذاشته شده به سرانجام برسانند باید
مزدشان را دریافت کنند و آن شرکت براساس قراردادی که با شهرداری دارد،
بودجه ای بگیرد و حقوق پرسنل را بدهد. اگر هم یک روز احیانا سازمانی یا
شرکتی کارش را به درستی انجام نداد و شهرداری به این نتیجه رسید که کار را
به یک بخش خصوصی دیگر محول کند، باید همکاری اش را با آن سازمان یا شرکت
قطع کند.
باید بدانیم شهرداری وزارت کار نیست که محل تولید شغل و
جمع آوری آدم های بیکار باشد. این پولی است که مردم از نان شب و حقوق
اندکشان به شهرداری پرداخت می کنند و هیچ وقت راضی نیستند به آدمهایی
پرداخت شود که کارآیی لازم را ندارند و وجودشان در مجموعه شهرداری مفید
نیست. باید تلاش کنیم شهر ارزان اداره شود. آقای نجفی و همه مدیرانشان باید
شهرداری را تبدیل به محلی کنند که حقوق را به کار می دهد، نه به بیکاران.
ممکن است این کار به مذاق عده ای خوش نیاید و در وهله اول وجهه خوبی در
افکار عمومی نداشته باشد، اما بسیار مهم است و در نهایت مطالبه مردم از
شهرداری این خواهد بود که 500، 600 میلیارد تومان حقوق را به حداقل ممکن
برساند.
بزرگترین درآمد شهرداری می تواند از همین صرفه جویی ها حاصل
شود و بعد بدون نیاز صدور هولوگرام و فروش تراکم به فکر منابع درآمدی دیگر
باشند. البته همان موقع هم شهرداری با تراکم اداره نمی شد و چیزی که در
روز اول تصویب شد، کارهای عمرانی و مترو بود؛ یعنی این طور نبود که ما
تراکم بفروشیم و از قِبَل آن حقوق جاری عده ای را پرداخت کنیم. از این به
بعد هم باید تلاش بر این باشد که هر بخشی از شهرداری با حداقل هزینه و
حداکثر کارایی به انجام وظیفه خود بپردازد.
*به عنوان شهردار سابق توصیه شما به آقای نجفی چیست؟
شهرداری
یک کار اجرایی بسیار طاقت فرساست. آقای نجفی باید از نیروهای توانمند و
آشنا به مدیریت شهری و در عین حال جوان، سرحال و شاداب استفاده کند تا مثل
همه شهرهای بزرگ و کوچک دنیا هر روز روش ها و ابتکارات جدیدی برای حل
مشکلات در نظر گرفته شود قدم آقای نجفی که روی چشم شهروندان! ولی تلاش
ایشان در جذب نیروهای توانمند، شاداب، پرانرژی و فعال باید واقعی باشد.
خدای ناکرده شهرداری جای مدیران بازنشسته و خسته نیست. افرادی مثل ما که
60، 65 سال از عمرشان گذشته دیگر خیلی توانمندی لازم برای کارهای سنگین
اجرایی را ندارند، این امر در دنیا هم تجربه شده است و نباید فکر کنیم ما
استثناء هستیم.
اگر کسی می توانست کاری کند تا حول و حوش همین سن و
سال کرده بود. باید صحنه را به جوانان واگذار کنیم، ترسی از ورود آنان
نداشته باشیم چون آن ها هم مثل ما دلسوز هستند و نوآوری دارند. باید نیاز
شهر را حس کنیم و مدیریت ها را در همه سطوح به نسل جدید بدهیم. کنارشان
بمانیم تا اگر احیانا اشتباه یا خطایی در کارشان بود بتوانیم به آن ها
گوشزد و مدیریتشان را تصحیح کنیم. باور داشته باشیم نسل جوان سواد فراوانی
دارد و انرژی و معلوماتش از نسل ما بیشتر است. بگذاریم جوانان شهر را اداره
کنند.
منبع: شهر