کد خبر: ۴۹۵۶۱۹
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۲

کمک‌‌های خارجی منجر به رشد پایدار می‌شود؟

گزارش‌های پژوهشی نشان می‌دهد کمک خارجی شاید در برخی موارد درد و رنج مردم کشورهای کمک‌گیرنده را تسکین و کاهش داده باشد، اما در هیچ جا نتوانسته است رشد سریع ادامه‌دار ایجاد کند.
آفتاب‌‌نیوز :
تجارب کشورها براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد اتكا به کمک خارجی امیدهای واهی ایجاد کرده و به سراب انجامیده است. با توجه به موفقیت طرح مارشال در اروپا، کمک خارجی به کشورهای درحال توسعه اعتبار خوبی داده بود. برنامه طرح مارشال ازسوی آمریكا مبلغ 13 میلیارد دلار به اروپا بین 1948 و 1952 انتقال داد تا اقتصادهای جنگ‌زده خود را بازسازی کنند و با رونق یافتن اروپا، اعتبار بالایی یافت، بنابراین بیشتر دولت‌ها و اندیشمندان معتقد بودند کمک کردن به کشورهای فقیر نیز اثراتی میمون و مبارک خواهد داشت.

اما ثابت شد که تفاوت بین بازسازی یک اقتصاد و ساختن یک اقتصاد از صفر، بسیار زیاد است. کمک طرح مارشال، که بیشتر آن به انگلستان، فرانسه و آلمان اختصاص یافت، برای بازسازی زیرساخت‌ها و کارخانه‌ها در کشورهایی استفاده شد که پیش از آن صنعتی شده بودند.

آنها جمعیت تحصیل‌کرده، ماهر و عمدتا شهرنشین داشتند. ثابت شد استفاده از کمک برای وادار کردن کشور به صنعتی شدن موفقیت کمتری داشته است. در تضاد با کمک طرح مارشال، کمک به کشورهای فقیر اغلب به تعهد باز و نامحدودی تنزل یافت که پیشرفتی ناچیز عاید کرده است.

جریان کمک‌های خارجی به قصد توسعه کشورها با شدت تمام در دهه‌های 1950 و 1960 و هنگامی شروع شد که کشورهای ثروتمند و نهادهای وام‌دهنده بین‌المللی شروع به ارائه وام با نرخ‌های ترجیحی به کشورهایی کردند که از استعمارزدگی بیرون آمده بودند. در ابتدا، این منابع به سمت پروژه‌های صنعتی بزرگ مقیاس هدایت شد. طی دهه 1970 ، دامنه و میزان این کمک‌ها رشد کرد و بیشتر برنامه‌ها از آنچه اکنون رویای غیرواقعبینانه صنعتی شدن سریع دیده می‌شود، به سمت هدفی معمولی‌تر از کاهش فقر تغییر کرد. کمک‌ها هرچه بیشتر به سمت تدارک و ارائه مواد غذایی، خدمات درمانی و آموزشی هدایت شدند.

طی دهه 1980 شاهد تغییراتی در افكار و ایده‌ها بودیم که تدارک کمک را نیز تحت‌تاثیر قرار داد. بیشتر کشورهای وابسته به کمک، نتوانستند سریع توسعه یابند و حتی موفق به بازپرداخت وام‌های کم‌بهره نشدند و وام‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها به رشد خودپایدار منجر نشد. به علاوه، فروض اصلی دولت‌گرایی مورد تردید قرار گرفت. اینک روشن شد که تسلط دولت بر اقتصاد در کشورهای آفریقایی و جنوب آسیا، نرخ‌های رشد بالایی عاید نمی‌کند. اقتصادهای دستوری شوروی از رونق افتادند، چین ایدئولوژی مائویسم را به نفع باز کردن فضای بیشتر برای فعالیت اقتصادی خصوصی کنار گذاشت. تایوان، سنگاپور، هنگ‌کنگ و کره‌جنوبی با اتكا به سیاست‌هایی که کارآفرینی و رقابت‌پذیری را در بازارهای جهانی تشویق می‌کرد، به پیش تاختند، بنابراین برخی کمک‌کنندگان با گنجاندن شرایطی برای اعطای کمک، شروع به پافشاری بر این کردند که دولت‌ها کسری بودجه خود را کاهش داده و به بازارها اجازه دهند تا آزادانه‌تر کار کنند. چنین برنامه‌هایی «تعدیل ساختاری» نام گرفتند.

اتكا به کمک نتوانست یک راهبرد توسعه‌ای موفق باشد. با این‌كه دولت‌ها کمربندها را سفت‌تر کرده و برخی بنگاه‌ها را خصوصی‌سازی کردند، کمک نتوانست توسعه را تحریک کند و بار بدهی افزایش یافت. مشكل سیاسی بود: پول کمک‌ها را خیلی راحت می‌شد دزدید و مقامات دولتی اغلب آن را می‌دزدیدند.

در دهه 1990 در شرایطی که کمک‌کنندگان تشخیص دادند، کمک به‌جای اینكه رشد اقتصادی را تحریک کند، به فساد بیشتر منجر می‌شود. آنها از «تعدیل ساختاری» به سمت تشویق به «حکمرانی بهتر» تغییر جهت دادند که در عمل به معنای دمكراسی‌سازی و تقویت جامعه مدنی و اصلاح نظام اداری است. عده بسیاری امید داشتند که حاکمان به مردمانشان پاسخگوتر شوند و دزدی از منابع کمک کاهش یابد. تاکید بر بهبود حكمرانی تا امروز همچنان باقی است.

از دهه 1950 تا سال 2010 بیش از 2 تریلیون دلار به شكل کمک توسعه‌ای از کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر انتقال یافته است. آفریقا تقریبا نیمی از کل این کمک را دریافت کرده است. در برخی کشورها کمک خارجی اکنون بیشتر عملیات دولت را تامین مالی کرده و بخش قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی را تشكیل می‌دهد.

کمک خارجی شاید در برخی موارد درد و رنج مردم کشورهای کمک‌گیرنده را تسكین و کاهش داده باشد، اما در هیچ جا نتوانسته است رشد سریع ادامه‌دار ایجاد کند. بیشتر تحقیقات تجربی هیچ پیوندی بین کمک و عملكرد اقتصادی پیدا نكردند. برخی متوجه شدند که کمک می‌تواند تفاوت مثبت حاشیه‌ای در کشورهایی ایجاد کند که پیش از این سیاست‌های اقتصادی سالم و درستی را دنبال کرده بودند. اما این مطالعات همچنین دریافتند که بیشتر کمک‌گیرندگان سیاست‌های توسعهای سالم را حال چه قبل از دریافت کمک یا به‌عنوان پیامد دریافت کمک دنبال نكردند. آنها همچنین نشان می‌دهند الگوهای کمک که کمک‌دهندگان ترویج می‌کنند تحت‌تاثیر منافع شخصی راهبردی آنهاست به‌جای این‌كه واقعا اشتیاقی به توسعه کشور مربوطه داشته باشند. ادبیات موضوع همچنین خبر از مشكلاتی می‌دهد که حتی کمک‌کنندگان با ذهنیت توسعه‌ای هم با آنها مواجه هستند. از اینها گذشته، منابعی که به شكل کمک داده می‌شوند، معمولا کالاهای معاوضه‌پذیر (نقدی یا قابل تبدیل به پول) هستند.

حاکمان کشورهای دریافت‌کننده کمک اغلب خیلی راحت پول کمک‌ها را از برنامه‌های توسعه‌ای به سمت خود و متحدان سیاسی قدرتمند خود منحرف می‌کنند.
خبرانلاین
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین