کد خبر: ۵۱۴۰۲۷
تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۳

گیشۀ گل یا پوچ!

سردر سینما، اما مه‌گرفته‌تر است. سينماي 100 ساله ما حالا نه تنها يك فرهنگ، بلكه يك مراسم اجتماعي تلقي مي شود.
آفتاب‌‌نیوز :
اميد بي نياز٭- هر پدیده ای ناشي از يك فرهنگ است؛ از رسوم اجتماعي تبعيت مي كند، ولی تابع اتفاق و شانس نيست. «سينمارويي» هم يك فرهنگ است. والدين ما در دهه 60 كه جنگ در لايه هاي شهري، اجتماعي و فرهنگي جاری بود، داراي فرهنگ سينمارویی خاص بودند. آنها «پرنده كوچك خوشبختي» مي ديدند، يا با حسي نوستالژيك به غربتِ «باشو غريبه كوچك» نگاه می کردند. ايران سپيده دمان سنگيني داشت، غروب هايش هنوز هم تا حوالي خردسالي نسلی سايه انداخته است! روياهاي كودكي از صدای چکمه های ژنرالی بعثی می آشفت، اما هنر هفتم هم بود، سردر سينما در سايه فيلم هاي جنگي و چراغ گيشه، گاهی تا دورترين نقاط شهر روشن بود. دانشجو، پژوهشگر، روزنامه نگار و... هم باشيد، سری پرسوال خواهید داشت؛ حتي نويسنده يك كتاب اقتصاد سينما هم كه باشيد، باز بايد فکرتان را 180 درجه به اين دهه و آن دهه بچرخانيد. گویی بايد به ماشين حساب رنگ و رو رفته اي پناه برد. بليت هاي چند توماني آن روزها را با اسکناس های چند هزاری حالا حساب کرد! آن وقت اگر به يك عدد درست و حسابي رسيديم، كنارش معادل حروفي آن را يادداشت كنيم. 

همين جاي بحث مي توانيم ذهنمان را به سوي گونه هاي فرهنگي دیگر بچرخانيم. مثلاً حال و هوای كتابخانه روها را ببینیم؛ يا آمار تماشاگران يك تئاتر خياباني را مرور كنيم. 

گیشۀ گل یا پوچ!

چرا دوباره باید به دنیای ماشین حسابی رنگ و رو رفته رجوع کرد؟ ملتي كه چندين هزار سال كتاب داشته است، باید كتابخوان باشد؛ یا نباشد؟ مردمي كه چندين هزاره روايت شفاهي را در محيط باز، بازگو كرده است، به وسعت گوش هاي آدم هاي سطح شهر هواي شنيدن دارد، یا نه؟ آنهم در جایی که حدود هزاره ای صنعت كتابداري و كتابخانه شخصي در منزل را تجربه كرده است؛ شاید دستِ کم از زماني كه ابوفرج اصفهاني در هزار و اندي سال پيش كتاب پزشكي خود را در تيراژ 20 نسخه چاپ كرد. 

سردر سینما، اما مه گرفته‌تر است. سينماي 100 ساله ما حالا نه تنها يك فرهنگ، بلكه يك مراسم اجتماعي تلقي مي شود. خانواده هاي فراواني سينما رفتن را مثل يك رسم خانوادگي پذيرفته اند. فيلم مي بينند، فيلم تحليل مي كنند و دامنه تاثير يك فيلم تا اتومبيل افراد، حتي سر سفره شام هم مي آيد. اما گیشه سينما با گردش مالي 100 ميلياردي در سال ناپيداست. اقتصاد سينما هنوز به صورت يك فرهنگ حرفه اي درنيامده است. صنعت سينماداري ما به معادلات بخت و اقبال چشم دوخته است. معادلات منطقي و رياضي به جواب «گل یا پوچ» رسيده اند؛ بله گل یا پوچ و دیگر هیچ!

٭عضو انجمن نويسندگان و منتقدان سينماي ايران
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین