کد خبر: ۵۲۸۱۹۷
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۵۵

اردشیر زاهدی: برای من فکس می‌فرستند و فحش می‌دهند

زاهدی، وزیر خارجه دوران پهلوی گفت: در سخنان وزیر خارجه آمریکا، یکی دو نکته مرا عصبانی کرد. اول اینکه می‌گوید ایران در خاورمیانه چه‌کاره است. خوب آمریکا چه‌کاره است. به ‌عنوان نمونه آن‌ها رفتند عراق را داغان کردند و بعد گفتند عراق بمب اتم دارد و بعد دیدند ندارد و یک مملکتی را به این روز انداختند. مردم داشتند زندگی می‌کردند و جنگ مذهب نداشتند، اما تکه‌تکه شدند. یکی دیگر راجع‌ به سوریه، که گفتند ایران دخالت می‌کند. سوریه ایران را به‌ عنوان میهمان دعوت کرد و ایران رفت که کمک کند. آمریکا و اسرائیل و عربستان ‌سعودی که آنجا پول خرج می‌کنند و می‌خواهند شلوغ کنند، آن‌ها چه‌کاره هستند؟ به دعوت چه کسی رفتند؟ خیلی مختصر و مفید این‌هاست.
آفتاب‌‌نیوز :
مقاله اردشیر زاهدی وزیر خارجه دوران پهلوی در «نیویورک‌تایمز» سورپرایز مهم هفته گذشته رسانه‌های خارجی در مورد ایران بود، مقاله‌ای که در آن زاهدی ضمن دفاع از سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران به راهبردها و اقدامات دولت دونالد ترامپ در قبال ایران حمله شدیدی کرده بود، مقاله‌ای که از بدو انتشار واکنش‌های متعددی را برانگیخت، ازجمله این واکنش‌ها حمله گسترده بازمانده‌های حکومت پهلوی به زاهدی بود، شهرام همایون و جریان رسانه‌ای نزدیک به پهلوی، مقاله زاهدی را پولی خواندند و محتوای آن را سفارشی توصیف کردند. اما حقیقت ماجرا برای خود من به ‌عنوان یک روزنامه‌نگار مشکوک بود، چطور می‌شود پسر فضل‌الله زاهدی رئیس دولت پس از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد، داماد و رفیق شفیق محمد‌رضا پهلوی، وزیر خارجه پرنفوذ دوران طاغوت و سفیر مهم و اثرگذار ایران در آمریکا چنین مقاله‌ای بنویسد؟

در کتاب خاطرات علم خوانده بودم که محمد‌رضا پهلوی بارها از طریق زاهدی سعی کرده است در انتخابات‌های مختلف به نفع جمهوری‌خواهان با هزینه‌های هنگفت دلاری اثر بگذارد و حال چگونه می‌شود چنین فردی با سیاست‌های ترامپ مخالف باشد و حتی بخواهد این مخالفت را رسانه‌ای کند. سعی کردم با او ارتباط بگیرم و حقیقت ماجرا را از خودش بپرسم، پیدا کردنش سخت ولی شدنی بود. در لوزان سوئیس زندگی می‌کرد و حال و روز خوبی به ‌لحاظ جسمی نداشت.

یک‌ بار به‌دلیل حضورش در بیمارستان گفت‌وگویمان به تاخیر افتاد، اما بالاخره به سوال‌هایمان پاسخ داد و البته تاکید کرد فقط در باره مقاله‌اش صحبت می‌کند. می‌گفت هرچه در نیویورک‌تایمز نوشته عین عقیده‌اش است و دلیلی ندارد در ۹۰ سالگی برای خوشایند کسی چیزی بگوید. از شرف ایرانی گفت که طاقت زورگویی ندارد، او از عظمت ایران امروز سخن به میان آورد و آن را آینه حقیقت خواند.

***

آقای زاهدی در ابتدای گفت‌وگو به سراغ مقاله شما در نشریه «نیویورک‌تایمز» می‌رویم. شما در این گفت‌وگو به این ماجرا اشاره کردید که مایک پمپئو سخنان خود را با بی‌اطلاعاتی کامل در مورد تاریخ ایران بیان کرده است. چه نکته‌ای در سخنان پمپئو شما را به این نتیجه رساند؟

در سخنان وزیر خارجه آمریکا، یکی دو نکته مرا عصبانی کرد. اول اینکه می‌گوید ایران در خاورمیانه چه‌کاره است. خوب آمریکا چه‌کاره است. به ‌عنوان نمونه آن‌ها رفتند عراق را داغان کردند و بعد گفتند عراق بمب اتم دارد و بعد دیدند ندارد و یک مملکتی را به این روز انداختند. مردم داشتند زندگی می‌کردند و جنگ مذهب نداشتند، اما تکه‌تکه شدند. یکی دیگر راجع‌ به سوریه، که گفتند ایران دخالت می‌کند. سوریه ایران را به‌ عنوان میهمان دعوت کرد و ایران رفت که کمک کند. آمریکا و اسرائیل و عربستان ‌سعودی که آنجا پول خرج می‌کنند و می‌خواهند شلوغ کنند، آن‌ها چه‌کاره هستند؟ به دعوت چه کسی رفتند؟ خیلی مختصر و مفید این‌هاست.

خب برخی کارشناسان در آمریکا این نکته را مطرح می‌کنند که این سخنان ناشی از عدم درک صحیح دولتمردان آمریکایی از تاریخ ایران است.

اگرآمریکایی‌ها بخواهند از روی شکم‌شان حرف بزنند، غلط می‌کنند حرف‌ بزنند، حق این کار را ندارند. این‌ها باید بروند مطالعه کنند و احترام ایران را داشته باشند. به‌ عنوان مثال این‌ها سال‌هاست یادشان رفته فلسطینی از تاریخ گذشته آنجا بوده و این‌ها ایراداتی است که به آن‌ها وارد است.

خب با این شرایط آیا امکان رابطه بهتر ایران و آمریکا وجود دارد.

یک چیزی را فراموش نکنید، ایرانی‌ها در زندگی‌شان هیچ ‌وقت زور را تحمل نمی‌کنند؛ تاریخ ۳۰۰ ساله ما نشان می‌دهد ایران هیچ‌گاه به‌ دنبال ظلم به بقیه نبوده و این در تاریخ چند هزار ساله ما است. باید اول ایرانی را شناخت، اگر به ایرانی محبت کنید با محبت جواب شما را می‌دهد و این اصلا در خون هر ایرانی است، می‌خواهد در ایران باشد یا در خارج ایران باشد، می‌خواهد بچه باشد، می‌خواهد بزرگ باشد، این ها باید بدانند ایران کشوری نیست که دستورات را اجرا کند، ایران نوکر نیست ولی دوست می‌تواند باشد؛ همین‌طور که در زمان حکومت پهلوی مدت‌ها دوست بودیم که البته آن‌ها هزاران بار هم از ما استفاده کردند، بنده وقتی آنجا سفیر بودم این پول‌هایی که برای خرید هواپیما پرداخت شد با اشتباه بزرگی که در ایران صورت گرفت، باعث شد تا آن‌ها این پول را توقیف کنند. بعد از این آمدند ۵ سال مذاکره کردند و بالاخره بعد از ۵ سال به راه‌هایی رسیدند و سبب بازگشت این پول‌ها شد.

در مورد برجام هم ببینید با تصمیم دولت ایران و ۱+۵ توافقنامه‌ای تصویب شد، حالا آقای رئیس‌جمهور آمریکا که من او را قبول ندارم چون از رئیس‌جمهور قبلی آمریکا که سیاه‌پوست بود خوشش نمی‌آمده، زیر همه ‌چیز زده است. این‌ها نه قابل قبول و نه قابل فهم است؛ بنابراین خلاف است، ان‌شاءالله با کشورهای اروپایی ادامه می‌دهند، این‌ها می‌خواهند مردم ما را به فلاکت و بدبختی بکشانند. باید احترام ایرانی را داشته باشید تا احترام شما را داشته باشد، بخواهید به صورت ایرانی بزنید و به او مشت بزنید جواب شما را خواهد داد. شرافت ایرانی همین بوده و خواهد بود.

شما به تلاش غرب برای فشار بر مردم ایران اشاره کردید، چرا این‌گونه است؟

این‌ها می‌خواهند زور بگویند. حرفشان زور است. این‌ها می‌خواهند وضعی در ایران درست کنند که ایران دست خودشان بیفتد که آن‌ هم خواب است. به این می‌گویند خواب دیوانه. مثل جالبی در ایران هست که در این مورد می‌گوید «شتر در خواب بیند پنبه دانه...»

اگر شما الان وزیر خارجه ایران بودید چه راهبردی را دنبال می‌کردید؟

این که شوخی است چون نیستم و بیکارم و یک پایم هم در گور است، من الان نه به کاری علاقه‌مندم نه چیزی، عشقم به مردم و مملکتم است و هر جایی به آن‌ها ظلم می‌شود برای آن‌ها می‌جنگم و هر کاری که شرافتم اجازه بدهد و قدرت داشته باشم انجام می‌دهم.
به‌نظر شما با وجود بدعهدی آمریکایی‌ها می‌توان به اروپایی‌ها اطمینان کرد؟ چراکه پیش از این هم آن‌ها مقابل آمریکایی‌ها عقب‌نشینی کرده‌اند.

ببینید، این‌ها می‌خواهند اروپا را هم تحت فشار قرار دهند. چون به کمپانی‌هایی که وارد ایران می‌شوند و آمدند سرمایه‌گذاری کنند، فشار وارد می‌شود. آمریکا از آن‌ها می‌خواهد رابطه‌شان را قطع کنند. بعضی از آن‌ها هم شنیدم ترسیدند یا در حال رفتن هستند، اما این ۵ کشور اروپایی از آنجایی که می‌خواندم و می‌شنوم، می‌خواهند استقامت بکنند و حق هم با آن‌هاست و می‌خواهند ایران را پشتیبانی کنند و اگر نکنند دچار گرفتاری دیگری می‌شوند؛ بنابراین وقت و حوصله می‌خواهد. حرف اروپایی‌ها و دو ابرقدرت دنیا یکی در آسیا یعنی چین و دیگری روسیه به همراه سه کشور اروپایی به‌ دنبال حفظ تفاهمنامه با ایران هستند. هر کسی حرفش و امضایش باید محترم باشد. الان بحث کره ‌شمالی است. اگر کره ببیند که آمده به او می‌گویند دیوانه، می‌گوید شما باید مانند قذافی شوید، مقاومت می‌کند. این یک اصل ثابت است.

رهبری ایران به این نکته اشاره کرده‌اند که اروپایی‌ها باید تضمین عینی و قطعی به ایران برای ادامه همکاری دهند، نظر شما در این باره چیست؟

من در این کارها دخالت نمی‌کنم و هر کسی نظر خودش را دارد، اگر این بشود مطمئنا ایران یک عکس‌العملی نشان می‌دهد، ولی با شرط. حالا طرفین دارند با هم صحبت می‌کنند کنار می‌آیند و ان‌شاءالله به آن‌ جاها کشیده نمی‌شود.

نظر شما در مورد این زورگویی‌های ترامپ چیست؟

من به جوانان ایران احترام می‌گذارم، ایران خون و وطن من و همه ‌چیز من است. آتیه ایران با این جوانان است. امروز شما در مملکتتان ۶۰ میلیون باسواد دارید از این ۶۰ میلیون ۴۰ میلیون آن‌ها کسانی هستند که فارغ‌التحصیل دانشگاهی هستند، از این ۴۰ میلیون ۳۰ میلیون آن‌ها کسانی هستند که مدارکشان را خارجی‌ها قبول دارند و از این ۳۰ میلیون ۲۰ میلیون آن‌ها زن هستند که این در دنیا نمونه شرافت و قدرت و فهم و ریشه ایرانیت را نشان می‌دهد. همه این افراد هم کسانی هستند که دارند برای ایران کار می‌کنند یا در جاهای بالاتر دکتری دارند، این‌ها افتخار کشور هستند، وقتی بعضی از شما می‌روید انگلیس و انگلیسی صحبت می‌کنید من لذت می‌برم، من به آن‌ها حسادت نمی‌کنم لذت می‌برم. این‌ها آینده مملکت هستند، مملکت هم دست مردم و هر دولتی هم برای مردم است.

شما به‌ عنوان یک مقام سابق ایران با این تعریف‌ها برای خود دشمن می‌خرید.

گاهی برای من فکس می‌فرستند و فحش می‌دهند. اما من همیشه در عقیده‌ام و در زندگی‌ام دنبال حق بودم، عدالت، شرافت و شرافت، عدالت می‌آورد. من عقل کل نیستم. زمانی هم که پادشاه بود به او خدمت می‌کردم، دوست داشتم و دارم چیزهایی که به‌ نظرم می‌رسید به او عرض می‌کردم، یا قبول می‌کرد یا قبول نمی‌کرد، اغلب هم قبول می‌کرد. خدا بیامرزد مرحوم معتمدالملک را.

بچه بودم پدر من را انگلیسی‌ها دزدیدند و بُردند، سه سال بی‌پدر بودم و نمی‌دانستم پدرم زنده است یا مرده، این مرد شریف که رئیس مجلس بود بعد هم که کودتا و انقلاب و دست آخر هم خانه‌نشین شد با آن عصایش می‌آمد من را از خیابان ولیعصر برمی‌داشت تا مدرسه می‌برد و من را نصیحت می‌کرد. آن موقع نمی‌خواستم بروم مدرسه و عصبانی بودم و بعد هم آمدند گفتند می‌خواهیم او را حبس کنیم، بعد اطرافیان آمدند و ما رفتیم ده و بعد آنجا درس می‌خواندم و کار هم می‌کردم.

ما ایرانی‌ها با هم برادر هستیم و با هم صحبت می‌کنیم، ولی من تعریف نمی‌کنم، من حقیقتی از ایران می‌بینم، شما هر کجای دنیا بروید هر ایرانی‌ای با کمال افتخار سرش بالاست یا دکتر است یا مهندس، احتیاج به این‌هاست، این‌ها مغز ایرانی است، پس اصل و ریشه آن‌هاست. شما اگر سال‌ها در آمریکا بودید امروز رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید شما می‌توانید اینجا باشید، ولی خواهر شما نمی‌تواند بیاید اینجا، این خلاف حقوق ‌بشر است.

بنابراین آدم باید به اصولی معتقد باشد و به ایران عشق دارم و به آینده ایران هم امیدوارم و همه هم می‌آیند و می‌روند و یک عده هم هستند برای خودشان اسم خوب و بد می‌گذارند، آن‌ها را باید تاریخ مشخص کند، وجدانا ما نباید خودمان را بفروشیم، من کسی که می‌گوید باید در ایران بمب بگذارید را خائن می‌دانم، برای من اینکه این بمب سر قبر پدرم بترکد یا جای دیگر فرقی نمی‌کند. من برای پول و رضایت کسی کار نمی‌کنم روی اصول زندگی می‌کنم و زندگی هر کسی هم دست خودش است، حق دارد از خودش و زندگی‌اش دفاع کند.

غلط می‌کنند در امور کشور‌های دیگر دخالت کنند، هر کشوری اختیار خودش را دارد، رئیس‌جمهور آمریکا یا انگلیس حق ندارند بگویند این نظام حاکم باید برود این کشور را باید خراب کرد، خود رئیس‌جمهور آمریکا گفته در عراق هفت تریلیون خرج کردیم، بدبخت‌ها چرا خرج کردید؟ حالا چه کسی را آوردند؟ چه کسی است و چه می‌کند؟ بدبختی، بمب، کشتار، جنگ مذهبی، این‌ها چه گروه‌هایی هستند برای خودشان راه افتاده‌اند؟ تازه ایران دارد با آن‌ها می‌جنگد، آمریکایی‌ها و عراقی‌ها زورشان نمی‌رسد، آدم باید براساس اینها شرافتمندانه قضاوت کند.

نکته آخر، نظر شما درباره پیشرفت‌های علمی ایران چیست؟

مسلم است همه چیز با ۴۰ سال پیش فرق کرده ، این پیشرفت‌ها به ‌دست ایرانی‌ها صورت گرفته، پلی که می‌سازد تقریبا کمیاب است، من در روزنامه خواندم این‌ها از مغز ایرانی بیرون آمده که این‌ها را درست کرده است، امروز هواپیما و هلی‌کوپتر می‌سازیم، اگر مغز ایرانی نبود که درست نمی‌شد، خارجی‌ها که جلوی ورود آن‌ها را گرفتند. آنچه که من می‌خوانم و می‌بینم از کارهایی که خواهران و برادران من در ایران انجام می‌دهند لذت می‌برم و این همان عشق و علاقه من است و آن‌ها قسمت از زندگی من هستند. ایران خون و همه چیز من است.

منبع: روزنامه فرهیختگان

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین