آفتابنیوز : به این معنا که در بازار ارز بازار آتی (با امکان تسویه ریالی) راهاندازی میشد و در بازار سکه نیز بانک مرکزی باید به بازار آتی سکه ورود میکرد (که امکان بستن موقعیتها بهجای تحویل فیزیکی سکه وجود دارد و عملاً بهجای تحویل فیزیکی، تسویه نقدی انجام داد).
در بازار ارز نیز اگر دولت بازار آتی ارز را راهاندازی میکرد، بازاری که در آن تسویه ریالی قابل انجام بود، وضعیت تغییر میکرد و بهجای تامین پرهزینه اسکناس دلار که توان محدودی برای تهیه آن دارد، در زمین آتی بازی میکرد که امکان تسویه ریالی وجود دارد.
برای درک بهتر، فرض کنید که فردی مخارج ارزی ندارد اما نگران است که ارزش دلاری داراییهایش در صورت رشد قیمت ارز کاهش پیدا میکند. در چنین شرایطی، تنها گزینه پیش روی وی برای حفظ ارزش داراییها و داشتن exposure به نرخ ارز این است که اسکناس بخرد. در صورت وجود بازار آتی ارز عادلانه و کارا، فرد مطمئن بود معادل ریالی افزایش قیمت ارز برای وی جبران میشود و مثلاً اگر قیمت اصلی بازار 10 هزار تومان میشد، نیازی نداشت که اسکناس دلاری داشته باشد بلکه تفاوت بین چهار هزار تومان تا 10 هزار تومان را به صورت ریالی دریافت میکرد. اگر میتوانستیم تقاضا را به سمت چنین بازارهایی ببریم محدودیت توزیع اسکناس وجود نداشت و بانک مرکزی میتوانست تا جایی که لازم است موقعیتهای فروش در بازار آتی سکه و بازار آتی دلار بگیرد.
به عبارت دیگر، بانک مرکزی الان با تفنگ اسکناس دلاری و تفنگ سکه فیزیکی به جنگ بازار رفته در حالی که همگان میدانند تفنگ وی خشاب محدودی دارد. اگر بانک مرکزی با تفنگ ریالی (از طریق بازارهای آتی) وارد کارزار میشد، همگان میدانستند که بانک مرکزی (به واسطه قدرت چاپ پول) خشاب نامحدودی دارد و درنتیجه مدیریت بازار دستیافتنیتر بود.
اقتصاد آنلاین