کد خبر: ۵۵۱۱۳۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۷ - ۰۱:۴۰

روستایِ «سربندان» و داغی که بر دل نشست/مرگ کارگرانِ ساختمانیِ در مکانِ سودجویی

شرکت کردن ۳ کارگر در عملیات حفاریِ غیرمجاز؛ آنهم در ارتفاعات سرد و صعب العبورِ دماوند، این پرسش را به ذهن می‌اندازد که چه چیز سبب شده آنها رنج کار در این ارتفاع را به تن بخرند؟
آفتاب‌‌نیوز :
 "کارگران ساختمانی در هر جایی که کار می‌کنند، همان جا هم جان می‌دهند" شاید این ادعا اغراق‌آمیز به نظر برسد و برخی آن را غرض‌ورزانه بخوانند اما کافی است که بدانیم مطابق ارزیابی‌های سال ۹۷ سازمان پزشکی قانونی، طی ده سال گذشته، از مجموع ۱۶ هزار تلفات حوادث کار، بیش از ۱۰ هزار نفر از آنها کارگر ساختمانی بوده‌اند که به دلایل مختلف یا جان خود را از دست داده‌اند و یا دچار جزئی یا جدی شده‌اند.

پس آنها بیشتر از همه کارگران در تمام این سال‌ها مُرده‌‌اند یا با عوارضی مواجه شده‌اند که باید تا آخر عمر با آنها زندگی کنند؛ کارگرانی که روزمزد هستند و تازه با این وضعیت بالا رفتن هزینه‌هایِ زیستن، در فصولی از سال به ویژه فصولِ سرد، کاری برای انجام دادن ندارند و از سر ناچاری به کارهایی تن می‌دهند که به مراتب مشقت‌بارتر از برپا کردن یک ساختمان پنج طبقه و هفت طبقه است.

در یک از این موارد که به تازگی رخ داده است؛ دو کارگرِ گچ‌کار و یک کارگر ساختمانی افغان که در ارتفاعات اطراف روستای سربندانِ شهرستان دماوند کار می‌کردند، دچار حادثه شدند. حادثه‌ای که اگر با دقت بیشتری ابعادِ مختلفِ آن را بررسی کنید به دردناک بودن پی می‌برید؛ چراکه پیامدهای برخواسته از ابعاد اجتماعی آن هولناک خواهد بود.

خبر را اول بار «مجید صفری» فرماندار دماوند به رسانه‌ها اعلام کرد: "شب گذشته (۱۳ مهرماه) سه نفر که مشغول حفاری غیرمجاز مجاز در منطقه اسب‌چال حوالی روستای سربندان بودند، دچار حادثه شدند. گویا در تونلی که آنها حفر کرده بودند، گاز جمع شده بود و با روشن کردن گاز پیکنیکی در نوبت بعدی حفاری، انفجاری رخ داد.

گازهای منتشر شده یک نفر از کارگران ایرانی را پیش از انفجار، خفه می‌کند و جان کارگر افغان را هم می‌گیرد و کارگر دیگر هم بر اثر انفجار به شدت دچار سوختگی شده و امید زیادی به زنده ماندنش نیست."

شرکت کردن ۳ کارگر در عملیات حفاریِ غیرمجاز آنهم در ارتفاعات سرد و صعب‌العبور منطقه، این پرسش را در ذهن می‌اندازد که چه چیز سبب شده آنها رنج کار در این ارتفاع را به تن بخرند؟ آنهم کاری که کارفرمایِ آن کس دیگری است و در ازای این حفاریِ مرگبار به کارگران خود صرفا مزدِ روزانه پرداخت می‌کرد و اساسا قرار نبود که مکشوفات خود را برای فروش یا هر چیز دیگری در اختیار آنها بگذارد.

بیمه‌های حادثه‌دیدگان قطع شده بود 

اینکه صاحب کار، در آن ارتفاع دنبال چه می‌‌گشت با وجود گذشت هشت روز از حادثه مشخص نیست؛ چراکه او متواری است و مشخص نیست که پلیس چه زمانی او را پیدا می‌کند. این را «محمد باقری» رئیس کانون انجمن‌های صنفی کارگران ساختمانی استان تهران می‌گوید.

دو کارگر ایرانی عضو این انجمن صنفی بودند و باقری پس از مطلع شدن از این موضوع با خانواده‌های آنان تماس می‌گیرد: این دو کارگر که نامشان «حسن عابدی» ۵۵ ساله و «علی اوسط قلی‌پور» ۵۴ ساله است؛ حتی آنقدر درآمد نداشتند که حق بیمه‌هایشان را پرداخت کنند. آنها در تامین مخارج زندگی خود هم وامانده بودند و ده‌ها مشکل داشتند. کارگر افغان هم به همین ترتیب. چه انتظاری از آنها داشتند؟! کارفرمایِ متواری صبح‌ها در روستا راه می‌افتاد و دنبال آنها می‌‌رفت تا باهم به ارتفاع بروند که درنهایت یکی از این روزها این حادثه رخ می‌دهد. حالا خانواده حسن عابدی با مشکلات معیشتی فراوان، غم از دست دادن او را هم دارند. آقای قلی‌پور هم وضعیت مناسبی ندارد چراکه سوختگی ۸۰ درصدی دارد و ریه‌هایش به شدت آسیب دیده‌است.

براساس قانون بیمه کارگران ساختمانی؛ به خانواده‌های کارگران فوت شده هزینه‌های کفن و دفن و غرامت فوت پرداخت می‌شود اما از آنجا که این دو کارگر قادر نبودند حق بیمه‌های خود را پرداخت کنند، بیمه آنها قطع شده است و در نتیجه خانواده عابدی از دریافت این هزینه‌ها محروم است.

اما در صورتی که علی اوسط هاشمی با شانس اندکی که دارد زنده بماند، می‌تواند با برقراری مجدد بیمه‌اش از غرامت از کار افتادگی و جبران حوادث برخوردار شود منتها مسئله این است که او چه پیش از حادثه و چه پس از مرخصی احتمالی از بیمارستان توانایی پرداخت حق بیمه‌اش را نداشته و ندارد و لذا برقراری مجدد بیمه برایش به سختی حفر کردن تونلی است که حادثه در آن رقم خورده است.

باقری می‌گوید: هر دو این کارگر تقریبا بیش از یک سال است که بیمه‌شان قطع شده بود. کارگر افغان هم بیمه نداشت و ما از این بابت اظهار تاسف می‌کنیم. جان آنها و کارگران ایرانی به یک میزان برای ما مهم است و در این زمینه تبعیضی قائل نمی‌شویم. به هر صورت از آنجا که این دو کارگر از طریق سامانه رفاهی برای برخورداری از مزایای بیمه کارگران ساختمانی ثبت‌نام کرده بودند، می‌توان بیمه آنها را مجددا برقرار کرد.

حالا هرچه هست خانواد‌ه‌ها مانده‌‌اند و کارفرمای متواری. خانواده‌ها از او که نامش «علی جعفری» است و اهل همین روستا است، شکایت کرده‌‌اند و با شکایت آنها پدر متهم بازداشت شده که حالا او را با قرار وثیقه آزاد کرده‌اند.

رئیس کانون انجمن‌های صنفی کارگران ساختمانی استان تهران تاکید می‌کند که خون این کارگران نباید پایمال شود: خانواده‌ها هر جور شده این مسئله را پیگری می‌کنند تا متهم بازداشت شود. البته سرنخ‌هایی وجود دارد. مانند اینکه روز حادثه یک نفر که هنوز شناسایی نشده، مصدوم حادثه را به بیمارستان آورده است. خانواده‌ها تقاضا داده‌اند که فیلم دوربین‌های مداربسته بیمارستان برای بازداشت سریع‌تر متهم به دادگاه ارائه شود.

پیگیری مسئولیت‌های کیفری حادثه

پیگیری مسئولیت‌های کیفری حادثه توسط خانواده‌های این دو کارگر ایرانی از یک حیث دیگر هم حائز اهمیت است. کارفرمایان وقتی ببینند که دستگاه قضا در برخورد با تخلفات آنها جدی است؛ دیگر دست به بهره‌کشی از کارگران در پروژه‌های ناایمن (قانونی و غیرقانونی) نمی‌زنند.

بالا بردن هزینه‌های راه‌اندازی‌ و اداره کارگاه‌های ناایمن سبب می‌‌شود که تلفات حوادث از ناشی از کار در این دست کارگاه‌ها به شدت پایین می‌آید؛ آنهم در زمانی که مرگ سرپرست خانواده یا از کاراُفتادگی او حالا چه زن و چه مرد، مصداق انداختن آتش بر انبار کاه است.

همسر حسن عابدی که با داشتن مشکلات اعصاب و روان مدت‌هاست که خانه‌نشین شده می‌گوید: همسرم به خاطر اینکه بیماری اعصاب دارم به من چیزی از اینکه کجا می‌رفت و چه کار می‌کرد، نمی‌گفت؛ برای همین خیلی بهش گفتم: نرو. آخر عاقبت نداره. من هیچ وقت رنگ مزدی که بهش پرداخت می‌شد رو ندیدم چون وضع زندگی ما خیلی خرابه. ولی به هر حال رفت و جونش رو داد. پسرم هم چند روزیه که از سربازی برگشته. همسرم به او هم چیزی از اینکه کجا می‌رفت و چه کار می‌کرد، نگفت. حالا من موندم و این بچه و آینده‌ای که معلوم نیست.  

«رمضان اوسط قلی‌پور» برادر علی هم می‌گوید: ریه‌های برادرم تقریبا به صورت کامل سوخته و پزشک‌ها جوابش کردند. علی سه تا دختر داره که خانوادگی یک هزار تومانی هم ندارند برای همین برادرم سراغ چنین کاری رفت. حالا نمی‌دانیم که دستمزدش را تا قبل از حادثه کامل گرفته یا نه ولی فعلا برای ما این مهمه که خونی که ریخته شده، پایمال نشه.

حادثه‌ای که تکرار می‌شود

این اولین حادثه‌ای نیست که برای کارگران روستای فقیر سربندان در شهرستان دماوند جایی در حوالی تهران رخ می‌دهد. اردیبهشت ماه سال ۹۶، یک کارگر حین حفر چاه ۷ متری بر اثر ریزش دیوار چاه به داخل سقوط کرده است و استخوان لگنش شکست. اینبار اما شانس با «عمو حسن»، «علی آقا» و کارگر افغان که اهالی روستا نامش را نمی‌دانند، همراه نبود و مرگ دو نفر از آنها را به آغوش خود کشید.

روستاهای این چنینی که در آنها عده‌ای پی زیرخاکی هستند زیاد است و لذا این آخرین دست از این حوادث برای کارگران ساختمانی بی‌پول و در جست و جوی کار نخواهد بود.

منبع: ایلنا

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱
زهراعابدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۴۸ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
0
0
میخواهم باشمامساحبه کنم لطفا
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین