آفتابنیوز : «لاریجانی میآید، نمیآید. لاریجانی باید بیاید، نباید بیاید. اصلاحطلبان روی لاریجانی اجماع میکنند، نمیکنند. این روزها او محتملترین گزینه انتخاباتی ۱۴۰۰ با بیشترین حرف و حدیث است. رئیس سه دوره مجلس و ناکام انتخاباتی ۸۴ و به تعبیری نامزد اولیه و اصلی اصولگرایان در آن انتخابات بود که بازی را به هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد باخت و نتیجه آن شد که اصلاحطلبان جانب هاشمی و اصولگرایان طرف احمدینژاد را گرفتند.
سکوت اصولگرایان حامی لاریجانی
سیدکمال سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری همان تشکلی که محمدرضا باهنر دبیر کل آن است، دیروز درباره احتمال حضور علی لاریجانی به عنوان یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ گفت: «الان اصلا ممکن نیست. حتی از خود آقای لاریجانی هم که سؤال کنید، نمیتواند جواب دقیقی به این سؤال بدهد. در دو یا سه سال هر امکانی وجود دارد؛ مخصوصا انتخابات در ایران که نتیجهاش از دو سال قبل معلوم نیست بلکه از سه ماه قبل از انتخابات است که شاید تا حدودی مشخص شود.»
به نظر میرسد که جبهه پیروانیها (جبههای تقریبا غیر فعال در اصولگرایی با ادعای پوشش ۱۸ تشکل و حزب اصولگرا) با وجود نزدیکیشان به لحاظ سیاسی و فکری به علی لاریجانی (در طیف اصولگرایی) و این که نفعشان از قضا در رئیسجمهوریشدن لاریجانی است اما تمایلی به اظهار نظر صریح در این باره ندارند، زیرا باهنر هم که مشاور علی لاریجانی در مجلس است و دو دوره پیش هم رابطه تنگاتنگی با او در مجلس داشت، تاکنون به این سؤال پاسخ صریحی نداده. او گفته آقای لاریجانی شخصیت مهمی است و عدهای معتقدند ظرفیت نامزدی ریاستجمهوری را دارد ولی شرایط کنونی زمان مناسبی برای بحثهای انتخاباتی نیست. اساسا شرایط هم طوری نیست که امکان اظهار نظر در این خصوص باشد. آقای لاریجانی شخصیت مهمی است و عدهای معتقدند ظرفیت نامزدی ریاستجمهوری را دارد ولی شرایط کنونی زمان مناسبی برای بحثهای انتخاباتی نیست.»
بهروز نعمتی اصولگرا که دست راست علی لاریجانی در مجلس است هم تاکنون هیچ خبر مشخصی در این باره نداده است. نه تکذیب کرده و نه تأیید. او صرفا گفته من خبر ندارم. در حرف عجیبتری هم گفته است من چه کاره آقای لاریجانی هستم که رئیس ستاد شوم. در حالی که نعمتی مسئول ستاد خبری اصولگرایان معتدل حامی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ بود اما در اظهار نظر عجیبی درباره این که آیا قرار است رئیس ستاد لاریجانی شود یا نه گفته است: «آقای لاریجانی آدمهای خیلی بزرگتر از من دارد که رئیس ستادش شوند.»
خبررسانی مخالفان اصولگرای لاریجانی
اتفاقا در میان اصولگرایان آنهایی بیش از همه دم از قطعی شدن حضور علی لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ میزنند و خبرهایش را منتشر میکنند که بیشترین زاویه را با او دارند. مثلا نقویحسینی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس که سابقه درگیری لفظی با لاریجانی در مجلس را هم دارد و از چهرههای تندروی این جریان است، خبر داده بود که حضور لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی است و ستادهایش را هم فعال کرده و حتی گفته که ساختمانی به عنوان ستاد انتخاباتی برای فعالیتهای وی در نظر گرفته شده است. او در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «این که آقای لاریجانی ارادهاش بر این است که در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای ریاستجمهوری شود، یک چیز قطعی است. از اقدامات، فعالیتها و رفتوآمدهایش مشخص است. در شرایطی حدود هشت ماه قبل ساختمانی گرفته شد، ستاد زده شد و نشریه چاپ شد. حتی خبر از تشکیل یک حزب مشخصا با نام آقای لاریجانی هم مطرح شد. خب این اقدامات در این راستاست. بنابراین آقای لاریجانی قطعا برای انتخابات آینده برنامه دارد. آقای لاریجانی در تلاش است که طیف آرام و معتدل اصلاحطلبان را جذب کند. اما من معتقدم این اتفاق نمیافتد؛ چرا که در بزنگاههای مهم مجلس دیدیم که طیف اصلاحطلبان علیه لاریجانی میشوند و حاضر نیستند از مخالفت خود کوتاه بیایند. به نظر من این اتفاق نمیافتد.»
امیر محبیان، تحلیلگر اصولگرا معتقد است که طرح ورود یا عدم ورود لاریجانی به انتخابات ریاستجمهوری زود است و آنها که به این بحث دامن میزنند میخواهند القا کنند او با اصلاحطلبان یا دولت برای کسب حمایت آنها زدوبند کرده است تا به این وسیله او را تخریب کنند! محبیان در نهایت گفته که احتمال کاندیداتوری او را منتفی نمیداند!
چنددستگی اصلاحطلبان
از این سو، چهرههایی در میان اصلاحطلبان بهویژه جریان کارگزاران، گاه به صراحت و گاه تلویحا از آمدن علی لاریجانی در ۱۴۰۰ و حمایت اصلاحطلبان از او استقبال کردهاند؛ نگاهی که در میان سایر اصلاحطلبان، حداقل طرفداران جدیای به جز چند نفر تاکنون نداشته است. محمد عطریانفر شاید نخستین کسی بود که گفت بعید نیست آقای لاریجانی از سوی اصلاحطلبان حمایت شود. عطریانفر نهتنها ریاست لاریجانی بر مجلس را بر عارف ترجیح میدهد، بلکه به استقبال ریاستجمهوری او نیز رفته است. او گفته بود: «اگر دوستان اصلاحطلب به این اجماع برسند، همگی وظیفه داریم از آقای لاریجانی حمایت کنیم. اما بهتر بود سؤال را به این شکل طرح کنید که آیا اصلاحطلبان درباره او به اجماع میرسند؟ بله محتمل است اما اکنون برای اظهار نظر قطعی زود است و باید منتظر بمانیم. شاید شخصیتهای مستقلی را هم بتوانیم وارد گردونه انتخابات کنیم. اگر در سال ۹۲ هاشمی رفسنجانی را داشتیم، به سمت روحانی میرفتیم؟»
داریوش قنبری، عضو شورای مرکزی حزب مردمسالاری، نیز با اشاره به اظهارات اصلاحطلبان در حمایت از لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ گفته است: «لاریجانی اکنون بهعنوان چهرهای معقول، منطقی و دلسوز منافع ملی، مورد حمایت اصلاحطلبان است. قطعا اصلاحطلبان رویکرد آقای لاریجانی را به عنوان فردی معتدل که به شکل عقلانی در سالهای گذشته عمل کرده است و اکنون در پیشبرد منافع ملی عمل میکند، میپسندند که البته آقای لاریجانی در انتخابات دوره قبل نیز حمایت اصلاحطلبها را داشت.»
در مقابل عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب، معتقد است علی لاریجانی برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ پشیمان شده است و سال آینده مانند گذشته نامزد انتخابات مجلس خواهد شد.»
اگر چه محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب مجلس، نسبتی با جریان کارگزاران ندارد، یکی از افرادی است که بحث حمایت احتمالی اصلاحطلبان از لاریجانی را مطرح کرده است. تحلیل او احتمالا برخاسته از کنش لاریجانی در مجلس، رابطه برخی اصلاحطلبان با او و پیشبینی وضعیت آینده سیاسی اصلاحطلبان بهویژه در مواجهه با شورای نگهبان است. این که اگر وضعیت شبیه سال ۹۲ شود، اصلاحطلبان ناگزیر میشوند از لاریجانی حمایت کنند. صادقی گفته است: «این احتمال را رد نمیکنم که در انتخابات ۱۴۰۰، اصلاحطلبان در شرایطی قرار بگیرند که ناگزیر به حمایت از فردی با ویژگیهای لاریجانی شوند. در عین حال، با توجه به تجربه نهچندان موفق حمایت اصلاحطلبان از روحانی، بهویژه در دولت دوم او که باعث تنزل سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان شد، راهبرد تعامل با جناح اعتدالی یا اصولگرای میانه نیاز به تأمل و دقت نظر بیشتری دارد. اصلاحطلبان در حمایت از روحانی تمام سرمایه اجتماعی خود را به میدان آوردند اما روحانی یا نخواست یا نتوانست به این اعتماد پاسخ درخوری دهد. با وجود این، همه چیز به شرایط بستگی دارد؛ چون در عالم سیاست نمیتوان موضوعات را صفر و صدی مطرح کرد؛ بهخصوص از این نظر که اصلاحطلبان همواره با محدودیتهایی مواجهاند و باید انعطافپذیری داشته باشند. نمونه آن انتخابات مجلس است که اکثر کاندیداهای اصلاحطلبان حذف شدند. آن هنگام، راهبرد دیگر قهر کردن با صندوقهای رأی بود اما ما راهبرد انتظارات حداقلی و مشارکت حداکثری را انتخاب کردیم، گرچه نتیجه ایدهآل نبود اما پذیرفتنی شد. خروجی مجلس محصول این ترکیب است. هر چند بسیاری از نمایندگان فراکسیون امید توانمندیهای ایدئال را برای کار پارلمانی ندارند، در دو سال گذشته در مقاطع مختلف تاثیر خود را گذاشتهاند که بارزترین آن، لوایح مرتبط با مبارزه با پولشویی و طرح ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان است که میتواند منشأ تحولات شگرفی در بدنه مدیریت کشور شود.»
اگر جریان اصلاحطلبی را در مواجهه با علی لاریجانی یک طیف در نظر بگیریم، یحتمل حزب کارگزاران در سر طیف حامیان لاریجانی ۱۴۰۰ و حزب اتحاد ملت در انتهای آن و در رده مخالفانش قرار میگیرند. تا جایی که محسن میردامادی، از چهرههای نزدیک به این حزب، گفته بود احتمال این موضوع بسیار ضعیف است: «اگر شرایط سال ١٤٠٠ مشابه شرایط امروز باشد که با هم حرف میزنیم، به نظر من، ما در انتخابات ١٤٠٠ چند کاندیدا از سوی اصلاحطلبان خواهیم داشت که در نهایت مشابه سال ٩٢ با نظرسنجی از مردم، از گزینهای که رأی بیشتری دارد، حمایت میکنیم. حمایت اصلاحطلبان از لاریجانی در انتخابات ١٤٠٠ خیلی دور از ذهن و شاید بتوانیم بگوییم غیر ممکن است.»
روزنامه شرق